هیجرین ایدیبدی کونلوم ایوین غارت آغلارام چون آغلاماق اولوبدی منه عادت آغلارام ............................................................ خلقه ندیر زیانی منیم اشک دیده مین بی درد لی ایدر منه چوخ تهمت آغلارام بو آغلاماق آچار بو اورکده اولان غمی گوز یاشیمله خوشدوی منه حالت آغلارام
دکتر سعید سپهروند ، نویسنده ، شاعر ، انسان فرهیخته و والا ، استاد دانشگاه در گذشت فرزانه ای از برما رفت و شمعی درخشان خاموش شد ! او هم چه زود به جمع کاروانیان سفر پیوست ! ساعت 11 جمعه در وادی رحمت پیکرش را به مزار می سپاریم !
فیروز مایکل نادری متولد ۲۵ مارس ۱۹۴۶ دانشمند ایرانی آمریکایی بود که ۳۶ سال در سمتهای مختلف فنی و اجرایی در آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا (JPL) گذراند و در برخی از ماموریت های فضایی روباتیک آمریکا مشارکت داشت. . فیروز نادری در سال 2016 از ناسا بازنشسته شد و بعنوان مشاور مدیریت، مشاور استارت آپ های با فناوری پیشرفته در مراحل اولیه و سخنران عمومی کار نمود . فیروز نادری در 10 ژوئن بعد از نقاهت قطع نخاعی درگذشت!
مریم میرزاخانی، تنها زنی که برنده مدال فیلدز شد، در 22 اردیبهشت ماه 1357 بدنیا آمد ، او اکنون می بایست 46 سالگی خود را جشن می گرفت اما در 24 تیر ماه در سن 40 سالگی درگذشت. میرزاخانی استاد دانشگاه استنفورد و یک ریاضیدان بسیار توانمند بود که کمک های چشمگیری به هندسه و سیستم های دینامیکی انجام داد. کار او چندین رشته ریاضی - از جمله هندسه هذلولی، تجزیه و تحلیل پیچیده، توپولوژی و دینامیک - را پیوند میدهد و بر همه آنها تأثیر عمیقی گذاشت.
ارسطو ارمغانی را می توان به عنوان نماد معلم ، شرافت حرفه ای یک مهندس و انسان والا در نظر گرفت که در شهر ما زندگی می کند!
خلیل عقابی (ایران) در سال 1975 در حالی که با سیرک جری کوتل (بریتانیا) اجرا می کرد، فیلی را با استفاده از مهار و سکو، فیل به وزن دو تن از روی زمین بلند کرد.
خلیل طریقت پیما معروف به خلیل عقاب در ۱ فروردین سال ۱۳۰۳ در شیراز متولد شد. و در اواخر عمر در شیراز و در کنار خانواده در منزل شخصی خود زندگی میکرد. پدرش اهل شهرستان فسا در استان فارس و کشاورز بود. از کودکی به ورزش باستانی علاقه داشت. از ۱۴ سالگی به صورت جدی ورزش باستانی را آغاز کرد. از همان هنگام در «میل گرفتن» و بلند کردن میلهای سنگین درخشید. در ۳۰ سالگی وزنه ای ۴۵۰ کیلویی را با دندان بلند کرد. او بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ نمایشهای خود را در بسیاری از شهرهای ایران اجرا نمود. بلند کردن وزنههای بسیار سنگین، خوابیدن زیر کامیون و اتوبوس، خم کردن تیرآهن و … از جمله این نمایشها بود.
واختانگ (بوبا) کیکابیدزه، خواننده و بازیگر گرجستانی که در سراسر اتحاد جماهیر شوروی سابق محبوبیت گسترده داشت، در سن 84 سالگی درگذشت و پرده دوران را بر روی چشمانش کشید...........در اواخر دهه 1970، یک خلبان سبیلدار با لبخندی مهربان و دندانهای با فاصله و صدای باریتون مخملی، قلبها را در سراسر اتحاد جماهیر شوروی به لرزه درآورد. یک گرجی شهر کوچک که با رویای پرواز با هواپیماهای بزرگ به روسیه آمده بود، خلبان قهرمان اصلی فیلم کمدی تلخ و شیرین «میمینو» (به زبان گرجی به معنای شاهین گنجشک) بود. واختانگ (بوبا) کیکابیدزه خواننده و بازیگر گرجستانی نقش میمینو را بازی کرد. او ساده دل ، مغرور، با استعداد و بسیار خوش تیپ بود. از روسیه، اوکراین، قزاقستان، همه به زمزمه «چیتو-گوریتو»، آهنگ تم فیلم که توسط کیکابیدزه اجرا شده بود، رفتند. این آهنگ تا به امروز به عنوان پایه اصلی کارائوکه باقی مانده است. خود «میمینو» اکنون در صدر فهرستی است که باید برای کسانی که به دنبال درک تاریخ و فرهنگ شوروی هستند، ببینند. تکلاینهای جذاب فیلم هنوز در سراسر جهان پس از شوروی نقلقول میشوند. امروزه تقریباً جایی در جهان شوروی از هم پاشیده وجود ندارد که برای کیکابیدزه، که در 15 ژانویه در 84 سالگی در تفلیس درگذشت، اشک نریزند. حتی رهبرانی که با یکدیگر در جنگ هستند - از ولودیمیر زلنسکی اوکراین تا بلاروس الکساندر لوکاشنکو، از نیکول پاشینیان از ارمنستان تا الهام علی اف از آذربایجان، لحظاتی را به ابراز همدردی خود اختصاص داد. کیکابیدزه، مردی با استعداد و شخصیت قهرمان ، تجسم واقعیت چندفرهنگی بود، اما در عین حال یک گرجستانی بود و همه در خانه با اسم کوچک گرجی اش، بوبا، او را می شناسند.
ملکه الیزابت دوم، که روز پنجشنبه در قلعه بالمورال، اسکاتلند، در سن نود و شش سالگی درگذشت، او در ساعات اولیه 6 فوریه 1952 به سلطنت رسید - پادشاه جورج ششم در حالی که الیزابت، دختر بزرگش، در تعطیلات سافاری در کنیا بیش از چهار هزار مایل دورتر بود، در املاک ساندرینگهام، در نورفولک، در خواب درگذشت. هارولد نیکلسون، دیپلمات و سیاستمدار، در دفتر خاطرات خود نوشت: «او در حالی که روی درختی در آفریقا نشسته بود و کرگدن را تماشا میکرد که برای نوشیدن آب به استخر پایین میآمد، ملکه شد. یکی از اعضای حزب سلطنتی اعلان کرد که : حوالی طلوع خورشید، تقریباً در لحظه مرگ پادشاه، عقابی بر سر الیزابت اوج گرفت. و در عصر مدرن و در یک ساختار غیر منطقی و غیر عملی به سلطنت ملکه شکلی آسمانی داده شد . کاخ باکینگهام در ۸ سپتامبر ۲۰۲۲ پس از نگرانی پزشکان اعلام کرد که ملکه در قلعه بالمورال تحت نظارت پزشکی است: چهار فرزند ملکه به همراه عروسها و نوههایش شاهزاده ویلیام و شاهزاده هری به بالمورال رفتند مرگ او عصر همان روز تأیید شد. و سلطنت به پسرش رسید ، سلطنتی که هنوز بخشی از دنیا از اقیانوسیه، امریکا و آسیا و افریقا را در برمی گیرد و یادآور استعماری دیرین در جهان است.
دکتر یوسف معماری در سال ۱۳۲۰ خورشیدی در محله پیرعبدالملک اردبیل به دنیا آمد. وی دوره ابتدایی را در دبستان سنایی و متوسطه را در دبیرستان صفوی اردبیل به پایان برد و سپس از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران با درجه دکترای پزشکی فارغالتحصیل شد. وی در چشم پزشکی تخصص گرفت و به زادگاه خود بازگشت تا آلام درماندگان و نیازمندان را التیام بخشد. دکتر معماری علاوه بر پزشکی در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری نیز صاحب نام است. ترجمه رباعّیات خیام به زبان ترکی آذربایجان، کنزالبکا در سوگ سالار شهیدان و خاطرات گم شده از آثار این استاد برجسته است.
حسین صدیق یا همان حسین دوزگون از دیارفانی رفت اما نقش او و بقای وی در آثار ماندگارش جاودانگی وی را در در این وادی رقم زدند، ادبیات آذربایجان را نمی توان بدون نام ح.صدیق تکمیل کرد ، او سرسختانه سالیان سال گنجینه های زبان و ادبیات بخشی بزرگ از ایران زمین را در زبان مادریش حفظ نمود و بنایی سترگ از آن ساخت که از باد و باران گزندی به آن نخواهد رسید..
او سال ها مراقب مان بود ، با پدرمان حسن وحیدی آذر پا به پایش کار کرد و حمایتش همواره پشت سر پدر بود! " فریده آینه ساز" در طی یک سفر غیر لازم به سفری دور رفت ، بهروز برایش در مراسم چهلم کنسرت موسیقی غم را برایش به اجرا درآورد ، بچه های ارکستر سمفونیک تبریز برای مادر مان احترام بی کران گذاردند و امروز ما تنها یادش را با چند تصویر و کتاب و دست خط و بافتنی هایش و این کنسرت زنده می داریم . *** کتاب فلاحت چاپ 1316 در طهران است ،نمی دانم آقای یزدانفر چگونه در مدرسه رشیدی تبریز برای اهدا جایزه نمونه بودن مادرم در تحصیل حاضر شدند ، اما این کتاب و دست خط زیبای آن گنجینه ی بزرگ یک خانواده و فامیل شد ................... امروز سالگرد بدرود او از ما شد ؛ هنوز هم باور نکرده ام .
هوشنگ ابتهاج شعر خود را سرود و همچون تندیسی عظیم بر زمین نهاد و رفت ، آن چنان که سایه اش هرگز از زمین نخواهد رفت ........................ من نمی دانستم معنی هرگز را .....اما دیگر او نخواهد آمد
و سالها بعنوان کارشناس فرهنگی و هنری در اجرای برنامه های علمی ، مذهبی و مناسبتی این دانشگاه نقش برجسته ای داشت و در دهه ۷۰ با همکاری محمد فرج پور باسمنجی با انتشار ویژه نامه های نظامی گنجوی/علامه طباطبایی/علامه جعفری و... در نشریات موسسه وقت کیهان از جمله کیهان فرهنگی و کیهان اندیشه همکاری تنگاتنگی داشتند.وی مدتی نیز معاون مدیریت فرهنگی دانشگاه تبریز بود و در انتشار نشریات دانشجویی و سخنرانی ها و همایش های علمی/فرهنگی/هنری و سیاسی از گردانندگان اصلی بشمار می رفت و نظرات صایب وی در تجزیه تحلیل مسایل روز در دانشگاه تبریز با تشکل های دانشجویی و فرهنگی راهگشا بود.
آنچه بعدازآسمانی شدن پیش کسوت مطبوعاتی مان سیدمحموددعائی عزیزدرمدح اوگفته ونوشته شده،درست است؛مجاهد،انقلابی،ساده زیست،یارمخلص امام خمینی،باصفا،پاک دست،خوش اخلاق،پناه بی پناهان،همزه وصل اقشارجامعه،دارای حداکثرجاذبه... علاوه براینهاکه صفات ثبوتی اوهستند،دعائی مجموعه ای ازصفات سلبی هم داشت که آنهاهم اهمیت زیادی دارند.دروغ نمی گفت،تهمت نمی زد،سعایت نمی کرد،نسبت های ناروابه این وآن نمیداد،حرمت شکنی نمی کرد،خدمات دیگران رانادیده نمی گرفت،بااینکه ازسابقون انقلاب بودازانقلاب طلبکاری نمی کرد،خوداسلام پندارنبود،خودانقلاب پندارنبود،دلسوزان کشورونطام رابه خودی وناخودی تقسیم نمی کرد،بیش ازاندازه ضروری دافعه نداشت... دعائی بااین مجموعه ویژگی ها،هم برای مطبوعاتی هاالگوی اخلاق بودوهم برای عموم مردم.درزمانه ای که اخلاق دچارعربت تاریخی است،فقدان سیدمحموددعائی رابایدبیش ازهمه وپیش ازهمه به اخلاق تسلیت گفت.
شیفتگی به فضای بیرون زمین ، صدایی را در روزتا در سال 2016 پیدا کرد که به کاوشگر فضایی به همین نام اختصاص داشت و ناسا قطعه او در سال 1993 Mythodea (که ادعا می کرد در یک ساعت نوشته است) را به عنوان موسیقی رسمی ماموریت ادیسه مریخ در سال 2001 انتخاب کرد. آخرین آلبوم او، جونو به مشتری در سال 2021، از کاوشگر ناسا جونو الهام گرفته شده بود و شامل ویدئوهایی از پرتاب آن و عملکرد خود کاوشگر در فضای بیرونی. بود.
ریکاردو آلارکون، یکی از قدرتمندترین مردان کوبا در دوران ریاست جمهوری سابق فیدل کاسترو و یکی از بازیگران کلیدی روابط با ایالات متحده، عصر شنبه در هاوانا درگذشت. این دیپلمات سابق یکی از معماران اولین گفتگوی مهاجرتی بین واشنگتن و هاوانا در سال 1978 بود، سالی که مذاکرات با گروهی از نمایندگان جامعه کوبا در ایالات متحده نیز آغاز شد. آلارکون نقشی کلیدی در مذاکره بر سر یک توافقنامه مهاجرت با ایالات متحده داشت که به مهاجرت گسترده کوباییها از طریق دریا در سال 1994 پایان داد. او همچنین در ترتیب دادن بازگشت الیان گونزالس جوان دور افتاده از اقوام در میامی به نزد پدرش در کوبا در سال 2000 نقش اساسی داشت.
محمدعلی اسلامی ندوشن که از پنج سال پیش به شدت ضعیف و از پا افتاده شده بود، پس از تحمل دو روز کسالت از دنیا رفت. اسلامی ندوشن سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی منتشرشد. از جمله آثار محمد علی اسلامی ندوشن میتوان به «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «تأمّل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سرو سایهفکن»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «نامه نامور»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم»، «سخنها را بشنویم»، «ایران و تنهائیش»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «مرزهای ناپیدا»، «شور زندگی» (وان گوگ)، «روزها» (سرگذشت - در چهار جلد)، «باغ سبز عشق»، «ابر زمانه و ابر زلف»، «افسانه افسون»، «دیدن دگر آموز»، «شنیدن دگر آموز»، «جام جهانبین» و «آواها و ایماها» اشاره کرد.
درختکاری در یاد و خاطره عزیزان مهاجر با همکاری انجمن سبزاندیشان روز جمعه برگزار می شود
در يکصد و سه سالگي، پيشتاز درک مقتضيات زمان بود و ميگفت بايد با تمام دنيا تعامل داشته باشيم و قهر کردن با دولتها شيوه پسنديدهاي نيست. کهنسالترين فقيه و مرجع زمان ما بود ولي تا آخر عمر، لحظهاي از خواندن و نوشتن بازنماند. علاوه بر کتاب و روزنامه و مجله و ساير نشريات مکتوب، مقالات، گزارشها و اخبار علمي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي فضاي مجازي را هم ميخواند. با تکيه بر همين اطلاعات وسيع بهروزشده بود که از مشکلات اقتصادي جامعه خبر داشت و نگران تنگدستي مردم بود و از مشکلات معيشتي آنان رنج ميبرد. فقط رنج بردن نبود، از آنچه به دستش ميرسيد براي کمک به مستمندان استفاده ميکرد و دستگيري مردم ضعيف را در اولويت دستور کار خود قرار داده بود. سيلزدگان، زلزلهزدگان و آسيبديدگان از سوءمديريتها را در وجوه شرعيه سهيم ميدانست و مرجعيت را براي حمايت از مردم و هدايت کارگزاران ميخواست نه براي خود مرجعيت. حضرت آيتالله حاج شيخ لطفالله صافي گلپايگاني علاوه بر آگاهي به مقتضيات زمان و ياور محرومان بودن، به ضوابط اجتماعي نيز بشدت پايبندي عملي نشان ميداد. در رأس ضوابط اجتماعي، رعايت بيچون و چراي قانون قرار دارد که او تخلف از آن را شرعاً و اخلاقاً قابل پذيرش نميدانست. از بدرفتاري با قانون رنج ميبرد و همگان را به خودداري از آن توصيه مينمود و خود حتي يکبار حاضر نشد قانون را به هيچ بهانهاي دور بزند و هيچ توجيهي را نيز در اين زمينه پذيرفتني نميدانست.
آخرین پیام صفحه فیس بوکش را نوشتم ؛ " امروز صاحب این صفحه ، آخرین برگ حیاتش را تکمیل کرد .30 دی ماه 1399 بعد از ظهر ...مجید سپهروند مرد پر غوغای درون، اما آرام ، معلم شهر ما که با کودکان و نوجوان های نابینا نیز در مدرسه شان آموزش و تعلیم و تربیت داشت ....با صدها صفحه نوشته های دست نویسش و با کتاب های منتشر شده اش در تاریخ و با طنز هایش و دوستی و رفاقتش به تاریخ پیوست .... او اراده برای زیستن داشت و زندگی اش پر از برکت برای اجتماعش بود و می توان گفت زندگی کرد با لذت ....از حیات بر روی زمین !!!!"
با هم صحبت کرده بودیم تا در مورد اندوخته هایش در مورد باغات سبزی غرب تبریز به من بگوید ، اما فرصتی نبود و فرصتی پیش نیامد ! چقدر بد ! و چقدر تاسف بار ! شتیده بودم کمی حالش خوب نیست ، اما زنگ زدم ؛ می خواستم صحبت را کوتاه بکنم ، اما او نخواست و دوست داشت از این ماجرای تبریز و باغات سبزی اش بیشتر بگوید،حس مثبت به شهر و به اقلیم، به پدیده های ممتاز و برترش ! صحبت ها که تمام شد ، گفت بیا این شماره تلفن را هم بگیر ، قرار بگذار و جمع خواهیم شد ............ اما نشد ! او را انسانی نیک اندیش ،شریف و توانمند می شناختند ، تلاشگری در عرصه کشاورزی و آب ! مهندس حبیب شایان فر هفته گذشته دیار فانی را وداع گفت و............. به سوی معبود و دیار باقی رفت ؛ یادش گرامی ؛ روحش شاد و در آرامش باد.
کرونا خلوت و تنهایی مرگ را شدیدتر کرده است، انسان فرهیخته ای از بر ما می گذرد و می رود و ما بی خبر می مانیم ! شاید اطلاع بیابیم و شاید مجال آن را نیز نیابیم ! .......................به سادگی مقاومت مصالح و ارتعاشات را برایمان به زبان ترکی تدریس کرده بود ، وقتی از شتاب کریولیس می گفت همه مان با دقت حواس خود را جمع کرده بودیم تا بتوانیم آن را درک کنیم ، بعد از کلاس بچه ها گفتند ؛ آقای مهندس بیزکی بیز زات، باش تاپ مادوخ و .... او خندید و گفت اوقدر قالارسوز که باش تاپارسیز!
سی دی ماه 1399 مجید سپهروند ، آخرین برگ از کتاب حیاتش را در 78 سالگی تکمیل کرد . بعد از ظهر! ... مردی که درونش پر غوغا بود ولی به ظاهر آرام می نمود. معلم شهر ما که با کودکان و نوجوان های نابینا نیز در مدرسه شان آموزش داشت ....با صدها برگ دست نوشته هایش و با کتاب های منتشر شده اش در تاریخ سرزمینش کهنسالش ، با طنز هایش و دوستی و رفاقتش؛ خود به تاریخ مرز و بوم پیوست .... او اراده برای زیستن داشت، از سال ها پیمودن کوه ها و گیاه خواری برای حیات سالم و تجارب بسیار زندگی و زیستن پر از برکت برای اجتماع ، می توان گفت زندگی کرد با لذت و شور حیات و به آرامی پا از زمین برکند و تن به خاک سپرد و حیاتش را عوض کرد.... ..
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.