درگذشت آقای سیاوش زرین قلمی را به خانواده های محترم زرین قلمی و موحدی تسلیت گفته و از خداوند متعال برای روح ایشان طلب آمرزش و برایتان صبر و آرامش آرزومندیم.
چه روزهای باشکوهی این بازار تبریز داشت و چه سرمایه های هنگفت و سرشاری از این داد وستدها نصیب مردان تجارت پیشه ما میشد ...در این دوره شادروان حاج یعقوب صادق نوبری متولد ۱۳۰۸ در خانواده تجارت پیشه در بازار تبریز کم کم پا به عرصه می گذاشت.با گره های فرش و تاپ و توپ دفعه های آهنی قالیبافان آشنایی می یافت. وی اعتقاد به تولید کیفی مواد اولیه و محصول نهایی داشت.به نقشه های جدید قالی از سوی طراحان و هنرمندان ' علاقه زیادی نشان میداد. به بافندگان گوشزد میکرد شیک و زیبا و کیفی ببافند سودش به همه میرسد و به آنسوی آبها و اقیانوسها می برند.در بازار فرش تبریز بدلیل رویه های صداقت و درستکاری در خرید و فروش فرش 'نام نیکویی کسب کرده بود .در اعیاد اسلامی بیشتر علاقمند به احسان و اطعام بود.در امور بازاریان فرش حرفهای حساب زیادی داشت و مورد احترام بزرگان وقت بازار تبریز بود.
او به سان یک ستاره ای بود که هراز گاهی به زمین سر می زنند و از آن دور می شوند، فرزانگی آن مرد عظیم را نمی توان بیان داشت ، راستی : کیملر گلدی ، کیملر گئتدی! بو دونیادان ، بو دونیادان! ارسطو ارمغانی - استاد دانشگاه تبریز والا مردی در روی زمین بود که کمترین انسانی در این دوران بسان او دیده می شود .... آواز میرزا بابایف " کیملر گلدی ، کیملر گئتدی! بو دونیادان ، بو دونیادان" نکوداشت نام او را در ویدئو همراهی می کند! .................... .کیملر گلدی,کیملر گئتدی بو دونیادان,بو دونیادان عاریف اولان ناکام گئتمز بودونیادان,بودونیادان هردوراندا,بیرگردیش وار مین رنگ چالیر,بوروزگار هونر گؤستر,بیرپای آپار بودونیادان,بودونیادان زئینال گَزَر ائل اوبانی گؤزللردیر دین ایمانی بیر گؤن کؤچر اؤز کروانین بودونیادان,بودونیادان
زمان: پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳ ساعت: ۱۰ تا ۱۲ مکان: ساختمان امور دانشجویان، تالار شهید شفائی دانشگاه تبریز
اینجانب به همسر گرامیِ سید عزیز که پیش از او فرزندش سید هادی را نیز در راه خدا داده، و به فرزندان گرامیش و به خانوادههای شهیدان این حادثه و به یکایک افراد حزب الله و به مردم عزیز و مقامات عالیهی لبنان، و به سراسر جبههی مقاومت، و به مجموع امت اسلامی، شهادت نصرالله بزرگ و یاران شهیدش را تبریک و تسلیت عرض میکنم و در ایران اسلامی پنج روز عزای عمومی اعلام مینمایم. خداوند آنان را با اولیائش محشور فرماید.
وقتی از رفتن کسی صحبت می کنیم که با لطافت و ظرافت طنز می نوشت و آنهم به زبان ترکی ! و صحبت های مردم پاک و ساده در تاکسی و قهوه خانه و کباب پزی ها را به شکل نمکین با کاریکاتور مجسم می ساخت .....در حین و عین سوگ ، طنز هایش را یادآور می شویم و ناخواسته لبخند تلخ بر لب هایمان می نشیند .....هر چند مردمان مخصوصا صاحبان قدرت حوصله شوخی و طنز را ندارند، البته بعضا واقعا شوخی هایش با جوالدوز بود و سر و صدا بلند می کرد.............او توانسته بود تنها مجله طنز ترکی تبریز را راه اندازی کند . هر از گاهی کاریکاتوری از مرحوم دکتر رفیعیان به عنوان نماد دانشگاه آزاد تبریز در صفحه اول و یا صفحات داخلی جوالدوز می گذاشت و من با کمی هراس آن را به دست دکتر اسماعیل رفیعیان دوست پدرم می رساندم! زهره وفایی نویسنده آذربایجانی درگذشت.....
درگذشت ، ارسطوی بزرگ ؛ ارسطوی زمان را به خانواده محترم عرض تسلیت نموده و از خداوند متعال برای روح بزرگ ایشان آرامش و برایتان صبر خواستارم . توفیق وحیدی آذر
............ شب به آرامی خوابیده بود، گویی قرار است با این استراحت با نشاط از خواب بیدار شود و دوباره با زبان شاد و طنزش صحبت و شاید درس بگوید ! اما پلک ها در چشمان پر فروغش بسته ماندند و با رفتنش درب گنجینه ای بس گرانبها بسته شد و ................................ او عاشقی سوخته بود که همیشه عاشق ماند و دلش سرد نشد .......... و من که با زمزمه گلمیشم اوتاقینا ، اویادام سنی ! قارا گیله ، اویادام سنی! به بالینش رفته بودم ! با چشمان اشک آلود و ناتوان از بیدار کردنش بازگشتم !
درگذشت برادر عزیز تان آقای داود تقی زاده مسن را به خانواده محترم تسلیت گفته و از خداوند متعال جهت روح آن مرحوم طلب آمرزش و برایتان صبر و آرامش خواستاریم . همکاران بازنشسته داروسازی شهید قاضی
سالگرد درگذشت ، برادر و خواهر گرامی آنجنابان را به خانواده های محترم تسلیت گفته و از خداوند متعال برای روح آن مرحومین طلب آمرزش و برایتان صبر و آرامش خواستاریم . همکاران بازنشسته داروسازی شهید قاضی
پروفسور سیروس مسیحا استاد برجسته گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در سن 89 سالگی دارفانی را وداع گفت و به دنیای حق شتافت!.زنده یاد پروفسور مسیحا از دانشمندان باغبانی تاثیر گذار دانشگاهی کشور بوده و در راه اندازی گروه باغبانی دانشگاه های تبریز و شمال غرب کشور نقش مهمی داشته است.وی در سال ۱۳۱۴ ه ش متولد شده و در ۳۰ سالگی با اخذ مدارج عالیه علمی بعنوان مربی دانشگاه تبریز به استخدام وزارت علوم در آمده است. او ثروت های طبیعی و میراث بشری تبریز در باغات منطقه غرب تبریز را کاملا می شناخت و از تراز شدن و غنی بودن خاک و نقش مهم اکولوژیک و اکوسیستمی باغات مطلع بود و آرزوی ثبت ملی و جهانی آن را داشت ! دکتر مسیحا درک کامل از زحمات بشری در توسعه این سرزمین را ارائه می کرد.... استاد در توسعه ی مرکز تحقیقات کشاورزی خلعت پوشان دانشگاه تبریز قدم های بزرگی برداشت و پس آن سال ها به عنوان استاد برجسته در دانشگاه های زنجان،ارومیه،اردبیل ' فردوسی مشهد و صنعتی اصفهان به تدریس در دوره های تحصیلات تکمیلی و دکترا پرداخته و تاکنون بیشاز ۵۰ کتاب و رساله ی دکترا و مقالات علمی از وی به یادگار مانده است. در دهه ۸۰ در کنگره بین المللی علوم باغبانی در دانشگاه ارومیه از سوی وزارت علوم تحقیقات و فناوری مورد تجلیل قرار گرفته است. استاد سیروس مسیحا پس از عمری تلاش برای گسترش علم و آگاهی و تربیت هزاران دانشجو در سن ۹۰ سالگی در تبریز در گذشت و مراسم بزرگداشت آن دانشمند فقید امروز پنج شنبه ۲۵ مردادماه از ساعت ۳ تا ۵ عصر در مسجد طوبی تبریز برپا خواهد شد.
درگذشت مادر عزیزتان را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت گفته و از خداوند متعال برای روح آن مرحوم طلب شادمانی و برای جنابعالی و خانواده تان صبر و آرامش آرزو می نماییم! .................
علی کوهپایه هنرمند نامی تبریز چشم از جهان فرو بست، او نقاش، بازیگر و تدهیب کار تواتمندی بود که شاگردان و اساتید بسیاری تربیت نمود که همواره روح والای انسانی و هنری او را با قلم هایشان جاری و زنده نگه خواهند داشت
اربعین در گذشت برادر بزرگوار تان آقای سیاوش بقال خرم را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت گفته و از خداوند متعال برای روح آن مرحوم طلب آمرزش و برای جنابعالی وخانواده تان صبر و آرامش آرزو می نماییم!
اربعین دوست و همکار گرانقدرمان جناب آقای مرحوم حسین غریب دوست را با زنده نگاه داشتن یاد و خاطراتش گرامی داشته و برای خانواده ی محترم ایشان تسلیت می گوییم ، خداوند روح ایشان را شاد و درجوار حق یبامرزد. دوست و همکاران بازنشسته داروسازی شهید قاضی
خبر نهم تیرماه کوتاه و تاسف بار بود و در این هیاهوی انتخاباتی ، افول حیات پروفسور احمد صبور اردوبادی یکی از مفاخر داروسازی کشور و از بزرگان علمی،فرهنگی شهر تبریز بود.که جامعه علمی و دانشگاهی تبریز را در غم و اندوه فرو برد و امروز دهم تیرماه پیکر آن دانشمند فقید و عزیز سفر کرده از دنیای فانی به عالم باقی ،تشییع و در قطعه نام آوران وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد............... مردان علم و دانشی که در دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم پزشکی در این نزدیک به ۸۰ سال فعالیت علمی،آموزشی و پژوهشی سر بر آورده اند و در توسعه علم و دانش و مکارم اخلاقی و انسانی نقش مهمی ایفا کرده اند.و بی جهت نیست که امروز شهر تبریز یکی از قطب های بزرگ پزشکی و درمانی کشور بوده و هر نوع عمل جراحی بدست توانای اطبای ممتاز دانش آموخته دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم پزشکی صورت می گیرد که البته از لحاظ اخلاق پزشکی و ایفای مسئولیتهای اجتماعی و پایبندی به سوگند پزشکی و مسائل زیر میزی سئوالات زیادی مطرح است که در فرصتی دیگر باید پرداخت شود.ولی یکی از این دانشمندان و داروسازان بنام کشورمان که در ۱۰۲ سالگی در تبریز دارفانی را وداع کند از آن داروسازان و دانشمندان پاک طینت بودند که هیچ موقع دنبال جمع آوری ثروت و فروش داروهای ترکیبی منحصر بفرد خود به نفع خود نبوده و هیچ گاه نه داروخانه ای تأسیس کرد و نه امتیاز آنرا فروخت.
پرکشیدن "سودای" نازنین ، ضایعه بسیار سنگین و دردناک است ؛ از خداوند متعال برای روح آن شکوفه ی جوان طلب شادمانی و برای جنابعالی و خانواده تان صبر و آرامش خواستاریم
درگذشت مادرهمسرعزیزتان مرحومه خانم عشرت غریب قاسمی را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت گفته و از خداوند متعال برای روح آیشان طلب آمرزش و برایتان صبر و آرامش آرزومندیم.
درگذشت مادر گرامی تان را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت گفته و از خداوند متعال برای روح آن مرحوم طلب آمرزش و برایتان صبر و آرامش خواستاریم .
پروانه اشتغال به کار حرفه های مهندسی معدن به شماره ۱۱۲۳۴صادره از وزارت صنعت ، معدن و تجارت بنام خانم مهندس معصومه رحیمی آذر به کد ملی ۱۵۰۰۳۵۲۲۳۳ مفقود گردیده و از درجه اعتبار ساقط می باشد
درگذشت پدر عزیزتان را برای آن دوست فرزانه و خانواده محترم صمیمانه تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای روح مرحوم طلب آمرزش و برایتان صبر و آرامش خواستارم .
او همان " مالک رحمتی" ! با سرعت تدبیر و توانمندی خود را نشان داد ! لانه ی عنکبوتی مدیران داروسازی های شستا از نگاه تیزبین او دور نماند، آن را بهم زده بود ! در مرحله اول آنها عقب نشستند ، اما در تلاش برای حفظ حریم خصوصی کنترل ثروت ملی تلاش می کردند. مدیران تنبلی که در تعطیلات عید بودند به کار فراخوانده شدند. او عاشق کارش بود و آن را مقدس می دانست و برای انجام کارش توانایی مطلق داشت ! او پیرمردی نبود که در میان مصلحت های این و آن گیر کند ! مردی بود که جور مدیران ناتوان زیر دست را هم می کشید ، اما قرار نبود این گونه که هست اینگونه بماند ! باید همه چیز تغییر می کرد ! او دقیقاکارآفرینی را آغاز کرده بود ، ارتباط با مردم در خیل کارمندان و مدیرانی که احاطه اش کرده بودند و از ارتباط او با مردم هراس داشتند ؛ کار دشوار و آزمونی سخت را برایش نهاده بود! تسلط او به جامعه و فرهنگ مردم و فرهنگ کارش، آینده درخشان حرفه ای را برای او و جامعه پر تلاطم ایران نوید می داد ! او از معدود تربیت یافتگانی بود که در محل صحیحش بکار گمارده شده بود ! ما نمی دانیم چه کسی او را شناسایی و برای استانداری استان آذربایجان شرقی ا نتخاب کرده بود ! اما هرکس که باشد کاری بزرگ انجام داده بود و خوب او را شناخته بود! او گزینه ای متفاوت برای مدیریت بخشی از سرزمین بزرگ بود ! و انتخاب کننده و معرفی کننده اش گزینه ای بس توانمند را معرفی کرده بود که می توانست در آینده برای مدیریت جامعه بزرگ تر بکار آید ! ما در حمایت از توانمندی هایش مکاتبات بسیار با ایشان انجام دادیم ، اما تقدیر این چنین شد ؛ و شکوفه بی آنکه به گل نشیند پژمرد ! حیف و صد حیف ! اما او توقعی بسیار بزرگ برای مردما ن آذربایجان آفرید، که دیگر هرکسی را بر مسند والی گری نپسندند و مردان بزرگی را بطلبند ! روحش شاد و خانواده ی جوانش در تسکین باشد!
دیدن امام جمعه تبریز کار چندان مشکلی نبود ، بدون قرار قبلی و صبح وقتی بدفترش رفتم باورم نمی شد ، این خود امام جمعه است ، که آنجا نشسته ! محافظی هم جلوی در اتاقش نبود! محکم دستم را گرفت ؛ بسیار مهربانانه! از کوه عینالی و تخریب آن و کوه خواری گفتم ، گفت نامه ات را بده زیرنویس بکنم ، من هم عینالی را دوست دارم ! و به من گفت داشتم می رفتم وگرنه می خواستم یک استکان چایی هم بتو بدهم ! اما بماند برای بعد ! من هم گفتم باشه حاجی آقا قبوله ! عید ازتان یک اسکناس عیدی گرفته ام ، او هم خندید و گفت یعنی من بتو پول داده ام ؟ باورم نمی شه ! وخندیدیم و از دفترش خارج شد ! نامه و زیرنویس چسبانیده شده اش را به یک روحانی جوان در دفتر دادم! *** در یک بنر متوجه شدم در محله باغمیشه و در مسجد دیدار عمومی دارد، تا به مسجد برسم جلسه تمام شده بود و از در خارج می شد ، سلام که دادم دستم را محکم در دستش گرفت و من باز از تخریب میراث فرهنگی و کوه خواری گفتم ! با مزاح صحبت هایی با من کرد ، تو گویی که سال هاست که با هم آشناییم ! محافظ هایش عادت کرده بودند ، کاری بکار مردمی که با ایشان از نزدیک صحبت می کردند نداشتند ، از بس که حاجی آقا، مرد آرام و مهربان و خوبی بود ؛ تمام دستورالعمل های محافظتی جابجا شده بودند !
درگذشت عزیز تان آقای مهندس علیرضا صدقی زاده را به خانواده محترم تسلیت گفته واز خداوند متعال برای روح آن مرحوم طلب آمرزش و برایتان صبر و آرامش خواستارم .
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.