14 مهر 1404
از سن ۱۲ تا حدود ۲۲ سالگی، هریت جیکوبز تحت نظارت بردهدارش، پزشکی ثروتمند به نام جیمز نورکام پدر، زندگی میکرد. در طول آن دهه، هنگامی که جیکوبز از کودکی به یک زن جوان تبدیل میشد، نورکام بهطور روانی و جسمی او را مورد آزار و وحشت قرار داد. روزی، در نوجوانی، او را از پلههای خانهاش در ایدنتون، کارولینای شمالی به پایین پرت کرد. سوگند خورد که دیگر چنین نکند. اما همانطور که جیکوبز بعدها نوشت: «میدانستم که قولش را فراموش خواهد کرد.» آسیبهای جیکوبز هفتهها طول کشید تا بهبود یابد. حتی پس از بهبودی، او مطمئن شد که هیچکس این رویداد را فراموش نکند و آن را در رمان خودزندگینامهایاش با عنوان «حوادثی در زندگی یک دختر برده، نوشته خودش» (۱۸۶۱) ثبت کرد؛ اثری که از مهمترین شهادتها درباره اسارت و بقا به شمار میرود. در ژوئیه ۲۰۲۵، ما هنگام بازدید از موزه هنرهای تزئینی اولیه جنوب در وینستون-سیلم، کارولینای شمالی، به طور اتفاقی به این پلکان برخوردیم. موزهای که به مجموعههای برجسته نقاشی، سفال، مبلمان و نمایش هنرهای دستی جنوبی و صنایع دستی اوایل آمریکا شهرت دارد. ما برای دیدن یک میز متعلق به نویسندهای سابقاً برده به نام ساموئل «الکسون» ویلیامز به آنجا رفته بودیم. اما توجهمان در نهایت به چند اتاق آنسوتر جلب شد؛ جایی که با سازههای چوبی – از جمله همان پلکانی که جیکوبز دربارهاش نوشته بود – از خانهای که نورکام در آن او را به بردگی گرفته بود، روبهرو شدیم. به عنوان پژوهشگرانی در حوزه ادبیات قرن نوزدهم آمریکا که مرتب آثار جیکوبز را تدریس میکنیم، از اینکه آن پلکان هنوز باقی مانده بود شگفتزده شدیم.
تبریز امروز:
یک پلکان چوبی که در یک موزه نصب شده است.یادمانی از بقا و مقاومت، بهطور اتفاقی حفظ شده تا امروز داستانهایش را بازگو کند.
از سن ۱۲ تا حدود ۲۲ سالگی، هریت جیکوبز تحت نظارت بردهدارش، پزشکی ثروتمند به نام جیمز نورکام پدر، زندگی میکرد. در طول آن دهه، هنگامی که جیکوبز از کودکی به یک زن جوان تبدیل میشد، نورکام بهطور روانی و جسمی او را مورد آزار و وحشت قرار داد.
روزی، در نوجوانی، او را از پلههای خانهاش در ایدنتون، کارولینای شمالی به پایین پرت کرد. سوگند خورد که دیگر چنین نکند. اما همانطور که جیکوبز بعدها نوشت: «میدانستم که قولش را فراموش خواهد کرد.»
آسیبهای جیکوبز هفتهها طول کشید تا بهبود یابد. حتی پس از بهبودی، او مطمئن شد که هیچکس این رویداد را فراموش نکند و آن را در رمان خودزندگینامهایاش با عنوان «حوادثی در زندگی یک دختر برده، نوشته خودش» (۱۸۶۱) ثبت کرد؛ اثری که از مهمترین شهادتها درباره اسارت و بقا به شمار میرود.
در ژوئیه ۲۰۲۵، ما هنگام بازدید از موزه هنرهای تزئینی اولیه جنوب در وینستون-سیلم، کارولینای شمالی، به طور اتفاقی به این پلکان برخوردیم. موزهای که به مجموعههای برجسته نقاشی، سفال، مبلمان و نمایش هنرهای دستی جنوبی و صنایع دستی اوایل آمریکا شهرت دارد.
ما برای دیدن یک میز متعلق به نویسندهای سابقاً برده به نام ساموئل «الکسون» ویلیامز به آنجا رفته بودیم. اما توجهمان در نهایت به چند اتاق آنسوتر جلب شد؛ جایی که با سازههای چوبی – از جمله همان پلکانی که جیکوبز دربارهاش نوشته بود – از خانهای که نورکام در آن او را به بردگی گرفته بود، روبهرو شدیم.
به عنوان پژوهشگرانی در حوزه ادبیات قرن نوزدهم آمریکا که مرتب آثار جیکوبز را تدریس میکنیم، از اینکه آن پلکان هنوز باقی مانده بود شگفتزده شدیم.
عکسی از هریت جیکوبز که در سال ۱۸۹۴، سه سال قبل از مرگش گرفته شده است. مجله دوران جنگ داخلی
در سال ۱۹۶۴، پلکان جیکوبز – همراه با یک در، یک شومینه و پانلهای چوبی – از خانه نورکام در ایدنتون برداشته شد، نه به دلیل ارتباطش با جیکوبز یا بردهدارش، بلکه به دلیل ارزش آن در زمینه صنایعدستی دوران انقلاب آمریکا.
ما اولین کسانی نبودیم که به ارتباط این پلکان با جیکوبز پی بردیم. حدود ۱۵ سال پیش، رابرت لیث، متصدی موزه، این موضوع را به آنتونی پرنت، استاد تاریخ دانشگاه ویک فارست اطلاع داد. پرنت این روایت را از طریق فعالیتهای محلی و برخی پژوهشها عمومی کرد.
با این حال، مانند بسیاری از تاریخهایی که از مکانهای غیرمنتظره پدیدار میشوند، داستان این پلکان چندان در میان پژوهشگران جیکوبز یا در حافظه عمومی و تاریخ ملی بازتاب نیافته است.
در سراسر کتاب Incidents، جیکوبز لحظات بسیاری از آزار جسمی و روانی را ثبت کرده است. اما حمله روی پلهها در میان همه این اعمال خشونت برجسته است:
«او مرا در یک حمله خشم از پلهها پرت کرد و آسیبی که دیدم آنقدر جدی بود که چندین روز حتی قادر نبودم خودم را در بستر برگردانم.»
جیکوبز سرانجام از بردگی گریخت و زندگی در اسارت نزد نورکام را با زندگی در «آزادی نیمبند» عوض کرد: او هفت سال در یک اتاقک زیرشیروانی مخفی شد. سرانجام به شمال گریخت، آزادی خود را به دست آورد و کتابش را منتشر کرد.
جیمز نورکام پدر پس از فرار جیکوبز، در روزنامه نورفولک، ویرجینیا، امریکن بیکن آگهی گذاشت و برای دستگیری او جایزه تعیین کرد. آرشیو ایالتی کارولینای شمالی/فلیکر
داستان جیکوبز که در دهه ۱۹۷۰ دوباره کشف شد، آنقدر شگفتانگیز بود که برخی خوانندگان در صحت آن تردید کردند. اما تاریخنگار ژان یلین توانست بسیاری از بخشهای روایت او را تأیید کند، از جمله اینکه واقعاً هفت سال در زیرشیروانی مخفی شده بود.
در موزه هنرهای تزئینی اولیه جنوب، پلکان میان دو تالار جداگانه قرار گرفته است. روی دیوار نخستین پاگرد، یک عکس قابشده از جیکوبز و نسخهای قابشده از چاپ اول کتابش نصب شده است. بازدیدکنندگان اجازه دارند از پلهها بالا بروند، اما آنها به جایی راه نمیبرند. در اتاق کناری شومینه و پانلهای چوبی از خانه نورکام قرار دارد.
وبسایت موزه مطلبی درباره پلکان جیکوبز منتشر نکرده و تصویری از این سازه چشمگیر نیز نمایش نمیدهد، هرچند آن را با دقت در فهرست خود ثبت کرده است – و به لطف پیگیریهای پرنت، نسلهای متعددی از دانشجویان از این موزه بازدید کردهاند تا بقایای خانه جیکوبز را ببینند.
کارکنان موزه در جریان گفتوگو درباره ویلیامز، داستان پلکان را برای ما بازگو کردند. آنها نیز باور داشتند که اشیاء میتوانند داستانهایی را در خود حفظ کنند، حتی وقتی اهمیت و معنای آثار در گذر زمان تغییر میکند.
هریت جیکوبز در نوجوانی در ادنتون، کارولینای شمالی، به بردگی گرفته شد. جد رکورد/فلیکر، CC BY
نصب پلکان در موزه هنرهای تزئینی اولیه جنوب نشاندهنده قدرت موزههای منطقهای در حفظ اشیائی است که داستانهایشان در طول نسلها آشکار میشود – داستانهایی که اهمیتشان شاید در ابتدا تصادفی به نظر برسد. این داستانها اهمیت دارند، بهویژه وقتی بخشی از خشنترین فصلهای تاریخ آمریکا را بازگو میکنند.
پلکان جیکوبز هنگام خریداری ارزشمند بود؛ زیرا نمونهای از صنایعدستی قرن هجدهم به شمار میرفت – و این خود داستانی است ارزشمند برای یادگیری. اما اکنون فصلهای بیشتری به آن افزوده شده که روایت را غنیتر میسازد.
در حالی که دولت ترامپ در حال بازنگری در محتوای «نگرانکننده» ایدئولوژیک در اسمیتسونیَن و جاهای دیگر است – و با کاهش بودجه و حتی درخواست برای حذف یا بازسازی نمایشگاههایی که داستانهای دشوار را روایت میکنند – ما معتقدیم ضروری است بار دیگر به نقش موزهها در حفظ اشیاء و روایتهای بقا نگاه کنیم.
این داستان، قصه کشف و بازیابی نیست. بلکه تجربه ما نشان میدهد چرا موزهها، آرشیوها و کتابخانهها اهمیت دارند. این نهادها باید فرصت داشته باشند تا در بلندمدت کار کنند، به شیوههایی که کسی نمیتواند پیشبینی کند – تا بتوانند بهترین کار خود را انجام دهند: گردآوری، حفاظت، مستندسازی و نمایش.
با این کار، آنها اجازه میدهند داستانهایی مانند داستان جیکوبز به شیوههایی شگفتانگیز و غیرقابل پیشبینی آشکار شوند.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.