7 فروردین 1404
هیلی ملوتیک، نویسنده کانادایی، در اواخر بیستسالگیاش ازدواجش را پایان داد. او در کتاب جدیدش، «بیتقصیر: خاطرات عاشقانه و طلاق»، مینویسد که این تجربه «احساساتم را تعریف نکرد، اما شکل آنها را به شکلی تغییر داد که پیشبینیاش نمیکردم و احتمالاً هرگز از آن بهبود نخواهم یافت.» همانطور که این زبان نشان میدهد، نگاه او به طلاق سنجیده، کمی مبهم و کاملاً انتزاعی است—دور از جنگ جنسیتی که انتخابات سال گذشته را مشخص کرد. ملوتیک، که حالا در اواخر سیسالگیاش است، در دورهای بزرگ شد که طلاق بهطور گسترده در دسترس و از نظر فرهنگی عادی شده بود. مادرش بهعنوان میانجی طلاق از دفتری در زیرزمین خانه کار میکرد؛ مادربزرگش، که دو بار طلاق گرفته بود، داستانهایش را با «شوهرهایم» شروع میکرد، تعددی که برای ملوتیک جوان جذاب و باشکوه به نظر میرسید. والدین ملوتیک وقتی او نوزدهساله بود از هم جدا شدند—اما او مینویسد که مدتها پیش از آن، «تمام دنیای من طلاق بود.» او با شنیدن دعواهای والدینش درباره پول و احساس فشار در رابطه آنها بزرگ شد. طبق روایت خانوادگی، وقتی دهساله بود، پیشنهاد داد که مادرش طلاق بگیرد. او مینویسد: «امکان پایان دادن به ازدواج برایم حقیقتی بدیهی بود، مثل همه تجملاتی که خوشبختانه آنها را بدیهی میدانستم، مثل صبحانه هر روز صبح و تنها ماندن برای خواندن به هر اندازه که میخواستم.»
تبریز امروز:
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.