ویستلر در نیمه آخر دهه 1860 یکی از حملات دورهای خود شک و تردید خود را تجربه کرده بود. او با بازنگری در هدف هنر، تکنیک های جدید نقاشی را آزمایش کرد و طیف رنگ های خود را محدود کرد و رنگ خود را باریک تر و روان تر پخش کرد. او این فرض قدیمی را رد کرد که یک نقاشی باید داستانی را بیان کند یا یک درس اخلاقی را منتقل کند. او اکنون گفت که زیبایی تمام چیزی بود که اهمیت داشت، هنر صرفاً برای هنر. او از عناوین روایی نقاشیهایش اجتناب میکرد و در عوض آنها را با عبارات موسیقی یا رنگهای غالبشان توصیف میکرد. نتایج مجموعهای از شبهای بینظیر او و تنظیمهای او در خاکستری و سیاه بود. پرتره مادرش در ابتدا یک نقاشی غیرمتعارف و حتی عجیب و غریب در نظر گرفته می شد، اما به شهرت جیمز ویستلر ادامه داد. آنا ویسلر در سال 1881 درگذشت، اگرچه از یک نظر، آنا واقعاً نمرده است.
آندرو در سنت بزرگتری از خلاقیت مدرنیستی قرار می گیرد که فراتر از رسانه نقاشی است، سنتی که در رمان ها و فیلم ها نیز یافت می شود - سنت توجه به افراد نادیده گرفته شده. تأثیر او - مانند هم عصرش، ادوارد هاپر - نه در قلمرو نقاشی، بلکه در شعر، ادبیات و فیلمسازی مهمترین و عمیقترین تأثیر بوده است.
گئورگی پطرویچ کیچیگین متولد 24 ماه می 1951 در شهر اومسک یک هنرمند نقاش است ، او عضو آکادمی هنر روسیه و دارای عناوین بسیار هنری به عنوان هنرمند برجسته روسیه شناخته شده است گئورگی پطرویچ کیچیگین برنده جایزه فرماندار منطقه اومسک برای دستاوردهای توسعه فرهنگ و هنر K.P.Belova برای سال 2014 بود . وی در سال 1974 از مؤسسه آموزشی اومسک (گروه هنرهای گرافیک) فارغ التحصیل شد.
وقتی دیر به مدرسه می رسیدیم ، چاره ای نبود بجز اینکه پشت در بایستیم و منتظر فرصتی برای داخل شدن به کلاس باشیم ، اما احتمال دعوای آقای معلم وجود داشت، ممکن بود با " شوی " یا همان چوب دستی خود دست هایمان را محکم نوازش کند و زندگی مدرسه ای به این شکل می گذشت !
از زمان آغاز حملات تلافی جویانه اسرائیل پس از حمله 7 اکتبر توسط حماس که در آن حدود 1400 نفر کشته شدند، حداقل دو هنرمند در میان بیش از 3700 نفر کشته شده اند.....
سال ها پیش برای حضور در مدرسه ، دانش آموزان مدرسه می بایست موهای خود را به ساده ترین شکل کوتاه می کردند، آتا ، پدر بزرگم آنرا " دراخ بویی" می نامید ! سادگی ، با آراستگی توام می شد که بهداشت را نیز در برمی گرفت ، محل آموزش محل دقت در درس و کلاس و مدرسه بود! نقاش شوروی در تابلو " فردا مدرسه " این ماجرای آغاز سال تحصیلی و رفتن به مدرسه را به تصویر کشیده است.
توتونف هنرمند شوروی متولد 1928 استاد نقاشی روسی شوروی است ، آثار وی در موزه های گالری دولتی ترتیاکوف، موزه دولتی روسیه، موزههای هنری اتحاد جماهیر شوروی سابق، موزه هنر روسیه در مینیاپولیس (ایالات متحده آمریکا) و در بسیاری از موزههای خصوصی در روسیه و خارج از کشور قرار دارند.
مای زندگی شرقی و سنت های ویتنام و شرق دور را با جهان در حال توسعه در هم آمیخت و به این علت او زندگی ما را هم به تصویر کشیده است ، زندگی در شرق!
نقاشی مای ترونگ تو نقاشی های زندگی است در شرقی که درگیر با فرهنگ های مجاور خواهد بود ، خانواده ،پدر و مطالعه و درس همه جزیی ساده و مهم از زندگی هستند ......
تابلو" خطاطی " تصویری جذاب از رابطه انسان هاست که توسط هنرمند تجربه شده است. هنرمند در این نقاشی کودکان را به شکلی شفاف و متین قرار داده است. هر فرد جوانی می تواند از دوستان خود متمایز شود، اما با هم آنها یک گروه متحد هستند. این لحظه ای از شادی مشترک است که در تعامل آنها با یکدیگر منتقل می شود و در نهایت بین فرهنگ ها قابل ارتباط است.
Chiaro di luna نام ایتالیایی اثر است که معنی مهتاب را دارد............................
مای ترونگ تو متولد 1906 ویتنام نقاش هنر مدرن در اوایل قرن بیستم بود. او یکی از هنرمندانی بود که از اولین کلاس کالج هنرهای زیبای هندوچین (1925-1930) فارغ التحصیل شد . بیشتر عمر خود را به عنوان یک هنرمند در زندگی و کار کرد. نام او در نقاشی پیوند تنگاتنگی با نقاشی های ابریشمی او با موضوعات زنان، کودکان و زندگی روزمره زیر چشم انداز رنگارنگ فرهنگ آسیایی دارد.
درگیر شدن ادیب آیین با طبیعت و کیهان در برخی از آثار او، به ویژه انتزاعات میدان رنگی او مشهود است. این ترکیب ها مناظر، اجرام آسمانی و پدیده های جوی را تداعی می کنند. او از طریق استفاده از رنگ و فرم، جوهر عناصر طبیعی و کیهانی را به تصویر میکشد و بینندگان را دعوت میکند تا به ارتباط آنها با جهان گستردهتر فکر کنند. این موضوع کنجکاوی او را در مورد اسرار جهان و نحوه ارتباط انسان ها با جهان طبیعی منعکس می کند.
یومجی "تاکه هیجا" شاعر و نقاش ژاپنی بود. او بیش از همه بهخاطر تصاویر نیهونگا ، زنان و دختران زیبا شناخته میشود، او همچنین آثار متنوعی از جمله چندین جلد کتاب، نقاشی های روزنامههای سریالی، فوروشیکی، کارت پستالها و کاغذهای طرحدار را تولید کرد.
خواکین سورولا (1863-1923) یکی از استادان بزرگ نقاشی است. او به خاطر شیوه ای که نور را در نقاشی هایش به تصویر می کشد و تفاوت های درخشندگی مدیترانه ای و کانتابریایی را در لحظات زندگی روزمره به تصویر می کشد، در تاریخ ثبت شده است. درباره اینکه آیا او به گرایش امپرسیونیستی تعلق داشت یا نه، بحث های زیادی وجود داشته است، زیرا او همیشه می خواست از آن فاصله بگیرد تا زبان تصویری شخصی خود را ایجاد کند. غنای رنگی و درخشندگی او اغلب شروع کارش را تار کرده است، زمانی که او سعی داشت راه خود را در مدرسه هنرهای زیبای سن کارلوس در زادگاهش والنسیا، جایی که در سال 1878 وارد شد، باز کند. و ما فراموش می کنیم که او در اولین گام های خود یک نوساز بزرگ در رویکرد خود به رئالیسم اجتماعی، روند غالب در پایان قرن 19 بود. نگاه آکادمیک قرن هجدهم، به هنر، به مضامینی که پیرامون قهرمانان خلق شده بود، علاقه مند بودند. یک قرن بعد، اینها جای خود را به مردان و زنان گمنامی دادند که زندگی ساده ای داشتند که با اشراف و درام بسیار به تصویر کشیده شد.
تجسم مردانگی در چهره اش جاودانی است ، عصرها بگذرند ، باز او می درخشد ، قهرمانی که حیله و مکر و قدرت نمی خواست ! او قهرمان مردم بود که مشروطه را از دل استبداد بیرون کشید.............
نقیب اسد نقاش جوان افغان است که در هرات باستان ساکن است ، علیرغم دشواری های بسیار کارهای او در مدارس وروستاها و شهرهای منطقه اش انتشار می یابند
احمد ایمانی می گوید این نقاشی را بصورت بداهه و با سرعت کشیدم و همواره آن را دوست داشته و از کارهای محبوبم است
منظره درختان و انعکاس آن ها بر روی آب برکه ای که حواصیل ها آنجا آشیانه سازی می کنند ، این مکان در جزیره ای در پارک مجسمه یورکشایر، در نزدیکی ویکفیلد در بریتانیا، انبوهی از فعالیت های لانه سازی را نشان می دهد که قبل از پیدا شدن نشانه های دیگری از بهار انجام می شود. این تابلو تصویری دوگانه از درختان و لانه ها و نحوه انعکاس آنها در آب دریاچه است.
«در جستوجوی تمام قلههای شگفتانگیز برای ساختن طرحها، سی سال در زمستان، تابستان، بهار و پاییز، وسایل سنگین نقاشی را بر پشتم حمل کردم و پا به شهرهای رودخانهای، روستاهای کوهستانی، جنگلهای انبوه و برفی گذاشتم. قله ها - از دورترین گوشه دریای شرقی تا شهرهای مرزی تبت، از خرابه های گائوچانگ یونان باستان (در سین کیانگ) تا جزایر مرغ دریایی، در ایستگاه های کامیون، حیاط خانه های ماهیگیران، ساختمان های کارخانه و شکسته ماندم. معابد .... در همه اینها من خودم را برای توسعه استقامت آموزش دادم.
نقاشی ورمیر در موزه متروپولیتن نیویورک مدتهاست که تصویری از مردی را پنهان میکند که توسط هنرمند نقاشی شده بود. اکنون، بررسیهای جدید نشان میدهد که به نظر میرسد این چهره پنهان هنرمند است که با قلم مو جلوی سهپایه میچرخد. این مرد احتمالاً تصویری از خود ورمیر را نشان می دهد. این کشف زمانی انجام شد که " خدمتکار خفته" اخیراً توسط دوروتی ماهون و همکارانش در موزه مت تحت تحقیقات غیرتهاجمی دقیق قرار گرفت. آخرین فناوری، از جمله فلورسانس اشعه ایکس، امکان دیدن بسیار بیشتر از گذشته را فراهم می کند. تحقیقات نه تنها چهره یک مرد، بلکه یک هنرمند در حال کار را نشان داد که دستش به حالتی دراز شده بود که نشان میداد یک قلم مو در دست دارد. هنگامی که ورمیر روی آن نقاشی کرد، به نظر می رسد که سه پایه را دوباره به یک قاب پنجره تبدیل کرده است. این یافته های جذاب به سمپوزیوم ورمیر در موزه زیجک آمستردام گزارش شد و ممکن است پیامدهای گسترده تری داشته باشد.
هنرمند پیشگام آلمانی-سوئدی لوته لیزرشتاین (1898-1993) یکی از هیجان انگیزترین کشفیات اخیر دنیای هنر است. "یک زندگی تقسیم شده" که در تالار بزرگ موزه به نمایش درآمده است، بزرگترین نمایشگاه آثار لیزرستاین تا به امروز در منطقه نوردیک است. نمایشگاههایی در برلین، فرانکفورت و کیل، مخاطبان زیادی را جذب کرده است که مشتاق کشف این هنرمند فراموش شده هستند و جایگاهی را برای او در تاریخ هنر قرن بیستم ایجاد کردهاند. با این حال، این نمایش ها عمدتاً بر روی کارهای لیزرشتاین از دهه 1920 تا آغاز دهه 1930 متمرکز بودند - دوره قبل از اینکه او مجبور به ترک آلمان و مهاجرت به سوئد شود. "یک زندگی تقسیم شده" به همان اندازه که بر آثار چندوجهی که او در تبعید در سوئد خلق کرده است، تمرکز دارد، همانطور که بر آثاری که قبل از ترک آلمان ساخته بود.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.