خاکدان با پرداختی واقعگرا، به جهانی خیره شده و از آن روایت دارد که نمیتواند چندان واقعی و طبیعی باشد؛ بلکه جهانی است از واقعیت که در خیال مانده است، در تخیل رشد کرده و در خاطرات هنرمند، خود را بیان میکند». شخص خاکدان نیز کارهای خود را اینگونه تعبیر میکند: «کودکی، گذرا بودن زمان، ابدی نبودن اشیاء و انسانها، مکانها و اشیاء رهاشده و مهمتر از همه بازی با تاریخ
ایوان ایوانوویچ شیشکین از بزرگترین و مشهورترین نقاشان منظرهپرداز روسیه در قرن نوزدهم است. او به دلیل آثار های استادانه و دقیق از جنگلها و طبیعت روسیه، به ویژه درختان بلوط و توس، به «غول جنگل» مشهور شد. آثار او که ترکیبی از واقعگرایی دقیق و عظمتی حماسی هستند، عمیقاً به درک مردم از زیبایی طبیعت سرزمینش شکل دادند.
از فضای تاریک خانهها و کارگاههای نوئنن تا نخستین درخشش نور در پاریس، این شعر تصویری مسیر جستوجوی ونگوگ برای یافتن نور و صدا را دنبال میکند. در میان قهوهایهای خاکی، خاکستریهای آرام، و نخستین جرقههای رنگ، شاهد سفر نقاشی هستیم که از سایه به سوی روشنایی میرود — روحی در تلاش برای رسیدن به جهانی در حال دگرگونی.
دینکا در این اثر توانست توسعه و مدرنیته و انسان را در هماهنگی کامل به تصویر بکشد و زیباییشناسی خاص دوران آوانگارد شوروی را با وضوح و سادگیای منحصربهفرد نمایش دهد.
عبدالجلیل لونی چلبی (دهه ۱۶۸۰–۱۷۳۲) که بهطور حرفهای با نام لِونی شناخته میشود، نقاش دربار عثمانی در اوایل قرن هجدهم در دربار مصطفی دوم و بعدها احمد سوم بود. او از مینیاتوریستهای برجسته دوره لاله به شمار میرود که برای سبک سنتی و در عین حال نوآورانهاش بسیار مورد احترام بود.
تنها یک نقاشی از یک صحنهٔ معمولی نیست؛ هاپر پنجرهای به درون انسان مدرن میگشاید و تنهایی او را در میانهٔ شلوغی تمدن به تصویر میکشد. این اثر، مانند بسیاری از کارهای هاپر، بیننده را به تأمل در مورد تنهایی، گذرا بودن زمان و سکوت ناخواسته در زندگی دعوت میکند.
این ابیات زیبای «ساموئیل مارشاک» به خاطر میآید: «پاییز رنگارنگ، که شامگاه سال است... با لبخندی بر لب، بر من نور میتابد...»
پژوهشگران، فرشهای شرقی را نماد «شکوه و تجمل شرق» میدانند. از این منظر، نقش فرش در هنر نقاشی ترکی جایگاه بسیار مهمی دارد. نقاشان شرقگرای اروپایی نیز از دیرباز با علاقه فراوان، فرشها و نقشهای ترکی را بر بوم میکشیدند. این نقاشیها نهتنها جلوهای از شکوه بصری خلق میکردند، بلکه از دیدگاه تاریخ هنر نیز اهمیت ویژهای داشتند، زیرا گاه تنها راه برای تاریخگذاری فرشهایی که نمونهٔ واقعیشان از میان رفته بود، تصویرشان در آثار این نقاشان بود.
«شب پیش از جشن» یکی از درخشانترین نمونههای رئالیسم شاعرانه روسی است. یوری کوگاچ در این اثر نشان میدهد که چگونه زندگی عادی، اگر با عشق و سنت درآمیزد، خود تبدیل به هنر و آیین میشود. تابلو نه فقط دربارهی آمادهسازی نان، بلکه دربارهی تداوم روح روسی، پیوند نسلها، و معنای واقعی خانه است.
پوستر فیلم «سرنوشت یک انسان» به کارگردانی سرگئی بوندارچوک، یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین تصاویر در تاریخ سینمای جنگ است. این پوستر تنها یک اثر تبلیغاتی نیست، بلکه به شکلی فشرده و نمادین، تمام اساس داستان کوتاه میخائیل شولوخوف را انتقال میدهد.
این نقاشی نمادین، صحنهای از زندگی روستایی را نشان میدهد که در آن یک زن سالخورده، غرق در بافتن یک گلیم رنگارنگ بر روی یک دار چوبی سنتی است.
۴۹ امین سالمرگ زنده یاد پروفسور محسن هشترودی که در فهرست ۵۰ ریاضی دان برجسته جهان ثبت شده است در حالی در شهریور ماه جاری سپری شده است که این فرزند نابغه تبریز هنوز در زادگاه خود تبریز ناشناخته است و یادمان های باشکوه علمی و فرهنگی به بنام و بیاد او در تبریز چندان به چشم نمی خورد.در سالجاری کتابخانه شخصی دختر پروفسور هشترودی به دانشگاه تهران اهدا شد و دکتر فریبا هشترودی در سخنانی از نصب یک مجسمه کج و معوج در فلکه دانشگاه تبریز از پدرش زبان به شکوه گشود که بازتاب زیادی در محافل علمی،فرهنگی و رسانه ای داشت.
آلفیا شایخولوف نقاش معاصر روسزبان است. در آثار او بیشتر فضای شاعرانه و حسرتگونه دیده میشود. شخصیتها و مناظر معمولاً حال و هوای رویا، خاطره و تنهایی دارند.
خانه و خاطره: فرش در فرهنگ روسی (و همینطور ایرانی) نماد گرما، صمیمیت و زندگی خانگی است. سکوت و زمان: نبودن انسان در تابلو، توجه بیننده را به بافت، رنگ و نور جلب میکند؛ گویی زمان ایستاده و تنها فرش روایتگر حضور آدمی است. نوستالژی: ایچیتوفکین با انتخاب چنین سوژهای، حسی از گذشته و زندگی روزمره را در ذهن زنده میکند؛ چیزی ساده، اما آکنده از معنا.
«مربع سیاه» نه فقط یک تابلو، که اعلامیهای است بر پایان یک جهان و آغاز جهانی دیگر. مالویچ با این سطح سیاه بر زمینهی سفید، هنر را از بند بازنمایی رها ساخت و آن را به سکوتی مطلق و خلوصی ناب کشاند. این مربع، «صفرِ شکلها»ست؛ جایی که همه چیز فرو میریزد و تنها جوهرهی احساس باقی میماند. در نخستین نمایشگاه، او اثر را در همان گوشهی مقدسی آویخت که در خانههای روسی جایگاه آیکونهای مذهبی بود؛ گویی این سیاهی مطلق، بهسان شمایلی نوین، به مکاشفهای قدسی دعوت میکرد.
تصویر، مناظری گسترده از تپهها و درهها را نشان میدهد، با نهرها، درختان پراکنده، خانههایی که در میان سبزهها پنهان هستند، و غروبهایی آرام. فضای تابلو آرامشمحور، نورپردازی گرم و حس نزدیکی با طبیعت را منتقل میکند
«پیر. بندهٔ خدا اَوْرامی» جسم ایده ال جستجو شدهٔ روسیهٔ ارتدوکس، روحانی و نیایشگر است. پیرمرد در تصویر، جامهای روشن بر تن دارد و سرش بهسبب سپیدی کامل موها، از آن هم روشنتر به نظر میرسد. طبیعت پیرامون، بکر و دستنخورده است؛ گویی هیچ ردّی از دست انسان در آن نیست. همین امر، گوشهنشینی اَوْرامی را باز هم آشکارتر و ملموستر میسازد.
در اين تابلو، ستارخان تفنگ برنويى در دست گرفته، سينه را جلو داده، به رسم لوطيان آن زمان، دست چپ را مشت كرده و روى كمر قرار داده و حالت يك انقلابى تمام عيار را بخود گرفته است. سردار ملى، با سبيل هاى تاب داده وچهرۀ گل انداخته وآرام كه كلاه نظامى اش وقار خاصى به وى بخشيده، انگار در حال استماع گزارش نظامى از همسنگران و همرزمانش است. قطارهاى فشنگ كه حمايل سينه و كمرش شده، نشانگر روحيه"مقاومت و ارادۀ وى و همفكرانش در دفاع از دستاوردهاى نهضت مشروطيت است که تبریزیان برای پیروزی آن سنگ تمام گذاشتند که تشکیل مجلس ملی از بزرگترین دستاوردهای آن بوده است.
دالی با مشاهدهی آثار نقاشانی مانند پابلو پیکاسو و خوان میرو، دیدگاه عینیاش را نسبت به هنر شکل داد. او از آثار این الگوهای هنری بهعنوان منبع الهام برای خلق آثار خود استفاده میکرد. حضور دالی در نمایشگاههای هنری سراسر جهان نیز یکی از راههایی بود که به او در یافتن ایدههای جدید کمک میکرد.
نقاشی «تداوم حافظه» اثری چندلایه است که میتوان آن را از زوایای مختلف تفسیر کرد: از مفهوم سیالیت زمان و تأثیرات ناخودآگاه گرفته تا مرگ، زوال، و تقابل بین طبیعت و مصنوعات انسانی. دالی به عمد این اثر را مبهم و باز برای تفسیر خلق کرده است تا بیننده را به تأمل وادارد. این نقاشی نهتنها یک شاهکار هنری است، بلکه دعوتی است به کاوش در مفاهیم عمیق فلسفی و روانشناختی رباره زمان، واقعیت، و وجود انسان
با توجه به عنوان «کفش برای هر سلیقه»، این نقاشی یک اثر واقعگرایانه یا سمبولیک است که به تنوع، فرهنگ روزمره، یا حتی نقدی اجتماعی بر مصرفگرایی اشاره دارد. کفش میتواند بهعنوان نمادی از هویت فردی، انتخابهای شخصی، یا تنوع فرهنگی در نظر گرفته شود و در نهایت جایگاه و موقعیت فرد را در جامعه اش نشان می دهد.
خالیولین عمدتاً بر نقاشی منظره با تمرکز بر «حالت و احساس» تمرکز دارد. آثار او اغلب طبیعت، مناظر شهری، یا صحنههایی با حس نوستالژیک و احساسی را به تصویر میکشند.
امروز سوم مرداد پنجاهمین سالگرد به نقاب خاک کشیدن شدن و کوچ ابدی یکی از گردنکشان شاهکار آفرین هنر نقاشی ایران است. استاد عباس رسام ارژنگی ستاره درخشان هنر نقاشی ایران در سال ۱۲۷۱ ه.ش در تبریز متولد شد.و پس از فرا گرفتن درس و مشق و هنر مقدماتی در تبریز به قفقاز رفت و در سال ۱۲۸۹ه.ش وارد هنرستان نقاشی تفلیس شد که نام بزرگی در قفقاز داشت.چند سالی در تفلیس آموخت و آبدیده شد و به توصیه استادان خود برای ادامه تحصیل از تفلیس به آکادمی هنرهای مسکو رفت.و درنهایت اصول نقاشی مدرن و آکادمیک را در این دو شهر فرا گرفت.و مسلط به زبان های ترکی، فارسی،گرجی و روسی نیز شد. پس از پایان تحصیل به تبریز بازگشت وفعالیت های هنری خود را در این شهر هنر خیز آغاز کرد. در سال ۱۲۹۸ همراه همسر و فرزند به تهران رفت و نگارستان ارژنگی را بهعنوان اولین نگارخانه تهران تأسیس کرد. سال ۱۳۱۷ مجددا به زادگاه خود برگشت واولین هنرستان صنایع مستظرفه تبریز را بنیان گذاشت و پنج سال نیز مدیر آن بود.و شاگردان زیادی در تبریز پرورش داد. پس از چند سال اقامت در تبریز به دعوت اولیای فرهنگ و هنر کشور بار دیگر به تهران کوچ کرد و فعالیت هنری را در این شهر ادامه و برای نخستین بار در ایران اقدام به طراحی و چاپ الگوهای نقاشی برای آموزش نقاشی به دانشآموزان مدارس ابتدایی کرد. تدریس نقاشی در دارالفنون و دبیرستانهای دیگر تهران ثمره همین دوران بود.تابلو مام میهن در بزرگداشت سرزمین آذرآبادگان و تابلو زیبای حمله نادر پادشاه مقتدر سرزمین ایران به هندوستان و فتح آن از شاهکارهای هنری اوست. ارژنگی در شاعری نیز طبعی روان داشت و از جوانی شعر میسرود و در اردیبهشت سال ۱۳۳۳ ثمره ۳۰ سال شاعری خود را در دیوان ارژنگی منتشر کرد.در سال ۱۴۰۳ به همت دخترش هما ،نیز خاطرات وی از سوی نشر نامک منتشر که با استقبال اهل هنر مواجه شد. از او بالغ بر دو هزار و دویست تابلوی نقاشی، مینیاتور، سیاه قلم، طرح، کاریکاتور و تندیس بر جای مانده که امروز این آثار پراکندهاند و بخشی به گالری های جهانی راه یافته اند و بخش بزرگی از آن در مجموعه فرزندشان نگهداری میشود.برادر این استاد بنام نقاشی ایران، میر مصور ارژنگی است.که اولین بار در هنر قالی تبریز و ایران طرح های صورت دار را شکل داد و بر وزن قالی ایران افزود.استاد رسام ارژنگی تبریزی در سال ۵۴ در سن ۸۳ در تهران دارفانی را وداع گفت ولی نام ویاد او در تاریخ هنر ایران جاودانه است.
پیرمردی که در تابلوهای آبرنگ استاد مرتضی رسام نخجوانی ماندگار شده است. از شاهکارهای هنری او در قبل از انقلاب محسوب می شود. پیرمردی نحیف و زحمتکش که اسد عمی صدایش میکردند.عار کار و تلاش نداشت. و از صبح تا شام در جنب و جوش بود.چرخ دستی ای داشت که در ترکی «ناسئرقا» میگفتند. در سالهای دهۀچهل و پنجاه در حوالی سه راه شاه آنزمان، حدفاصل خیابانهای تربیت و فردوسی امروزی و جایی که آتلیۀ استاد بنام عکاسی رامبراند هم قرار داشت - بارهای مردم و تجار را جابجا میکرد. و بعد از فراغت از کار هم برای امرار معاش بیشتر خروس،مرغ و تخم مرغ هم می فروخت. استاد نخجوانی این تابلو را با الهام از چهرۀ او و در لباس یک روستایی جوجه فروش آذربایجانی، به زیبایی خلق کرده است. پیرمرد در کنج دیواری نشسته ، چپقی چاق کرده و کیسۀ توتون در دست، در انتظار مشتری برای مرغ و خروس و سبد تخم مرغهایش است. این تابلو در سال ۱۳۵۶ و به شیوۀ آبرنگ پرداز کار شده و ابعاد تابلو ۵۴در۴۱ سانتیمتر میباشد. از ویژگی های آثار هنری استاد، نگاه به زیست بوم مردم روستایی بود و زندگی مردان کار و تلاش و فعالیت های روزمرۀ آنان را در آثار فاخر خود ثبت نموده است.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.