ماه در مرکز آسمان است و معمولاً نماد راز، شب، ناخودآگاه، رویا و سکوت در هنر است. حضور ماه اغلب فضا را شاعرانه و عارفانه میکند.
✅ قطب علمی آموزشی مدیریت سلامت ایران ✅ مرکز تحقیقات مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی ✅ مرکز ملی آموزش مدیریت سلامت ✅ مرکز توسعه و هماهنگی پژوهش دانشگاه
غلامعلی رعدی آذرخشی ۱۲۸۸ تبریز – ۱۳۷۸ تهران) شاعر و نویسنده بنام ایرانی است.وی در یک خانواده مستوفی و دیوانی در محله تاریخی ششگلان تبریز تولد یافت.اجدادش نظامی و در لشکر آذربایجان صاحب مقام و منصب بودند. وی پس از تحصیل دوره های آموزشی در مدارس تبریز از دبیرستان فردوسی دیپلم گرفت و به تهران رفت و به تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی پرداخت و شروع به انتشار یادداشت های روزانه و ادبی خود در نشریات پایتخت کرد. پس از گرفتن لیسانس حقوق، در آبان سال ۱۳۱۵ برای ادامه تحصیل عازم پاریس شد. مدتی نیز در ژنو تحصیل کرد و سرانجام در رشته حقوق بینالملل و ادبیات تطبیقی دکترا گرفت.و با آثار بزرگان ادبیات اروپا بویژه فرانسه آشنا شد. وی مسلط به ۴ زبان ترکی،فارسی،انگليسي و فرانسه بود.پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۰ در وزارت فرهنگ مشغول کار شدو علاوه بر تدریس در دانشسراها ، مدیریت کتابخانه فنی وزارت فرهنگ و ریاست اداره کل نگارش را بهعهده گرفت. وی با توجه به دانش و منزلت علمی خود در تأسیس فرهنگستان ایران با محمدعلی فروغی و علیاصغر حکمت مشارکت و همکاری کرد و مدتی نیز عهدهدار ریاست دبیرخانه فرهنگستان ایران بود. ودر شناسایی و جذب بزرگان فن و ادب به این فرهنگستان نوبنیاد تلاشهای اثر بخشی داشت.و در پیشبرد فرهنگ و ادبیات ایران تلاش زیادی داشت.
کارگری مشغول ذوب کردن قیر برای تهیه آسفالت است .بخار قیر را مستقیما تنفس می کند .بدون ماسک، بدون حفاظ .همان بخاری که شما به عنوان یک عابر پیاده، حتی یک لحظه نمی توانید تنفس اش کنید .اما او سال هاست ،هر روز آنرا به ریه هایش فرو می برد . بار ها و بارها این صحنه را دیده ام .کارگرانی که بدون ماسک یا حفاظ ایمنی ، مشغول عملیات آسفالت پزی و آسفالت ریزی ، سنگ تراشی و ...هستند و بخارات سمی یا ذرات معلق را مستقیما تنفس می کنند . از خودم می پرسم مشکل در کجاست ؟ به قوانین ایمنی و بهداشت کار مراجعه می کنم .قوانین مصوب وجود دارند .مسئله درخلا ء قانونی نیست. پس کجای کار می لنگد ؟
سرگرداني ميان ميدان و ديپلماسي معنا ندارد. با بيهودگي تمام سالها اين مبحث در جامعه ما عدهاي از مديران بخشهاي سياسي و نظامي را به خود مشغول کرد، درست مثل مبحث بيهوده رقابت ميان تعهد و تخصّص در سالهاي دهه 60 که عدهاي را به خودش مشغول کرد و هيچ نتيجهاي به بار نياورد. آن روزها هم عقلاي قوم بدون اينکه وقتشان را براي اين بحث اضافي هدر بدهند، ميگفتند هم تعهد لازم است و هم تخصص و از متخصص غيرمتعهد هم بايد استفاده کرد به اينصورت که تخصصش براي کشور و مردم به کار گرفته شود و عوارض متعهد نبودنش هم به خودش مربوط است. حالا درباره ميدان و ديپلماسي هم بايد قبل از آنکه ديرتر شود، از تلاش براي ايجاد تعارض ميان آنها دست برداريم. دقيقترين قضاوتي که ميتوان در اين مبحث کرد اينست که ميدان و ديپلماسي لازم و ملزوم يکديگرند بطوري که هيچيک از اين دو نميتواند بدون آن ديگري کاري از پيش ببرد. هر دو بايد در زمان صلح فعال باشند. ديپلماسي براي اينکه جلوي جنگ را بگيرد و ميدان براي اينکه اگر ديگران هوس تجاوز کردند و جنگ به راه انداختند، بتواند از کشور دفاع کند و دشمن را وادار به عقبنشيني نمايد درست همانطور که در جنگ تحميلي 12 روزه اتفاق افتاد. اگر بخواهيم وضعيت عملکرد ميدان و ديپلماسي را در کشورمان بررسي کنيم و به هر يک از آنها نمره بدهيم، بايد به عوامل دخيل در حوادث يکسال اخير در منطقه و ايران توجه دقيق نمائيم. دفاع جانانه نيروهاي مسلح از کشور در جنگ تحميلي 12 روزه نشان داد ميدان توانسته است در سالهاي گذشته به وظايف خود عمل کند و سطح قدرت دفاعي کشور را به ميزان بسيار خوبي بالا ببرد. اين کار را نيروهاي مسلح ما در شرايطي انجام دادند که کشور در تحريم کامل بود و انواع و اقسام فشارها نيز براي جلوگيري از پيشرفت صنايع دفاعي اِعمال ميشد. تحريمها مشکلات مالي زيادي را بر کشور تحميل کردند و مشکلات داخلي نيز بر فشارها ميافزودند و در چنين شرايط دشواري تا حدودي طبيعي بود که قدرت دفاعي پيشرفتي نداشته باشد ولي عليرغم تمام موانع، نيروهاي مسلح کشور توانستند به بيشترين پيشرفت برسند بطوري که در جنگ 12 روزه، آمريکا و رژيم صهيونيستي و حاميان منطقهاي و بينالمللي آنها را وادار به درخواست آتشبس کردند. اين عملکرد ميدان، واقعاً تحسينبرانگيز است و همه بايد قدردان نيروهاي مسلح باشند. درباره کارنامه ديپلماسي کشورمان نميتوان اين واقعيت را انکار کرد که نتوانست مانع وقوع جنگ شود. براي شناخت ريشههاي اصلي اين ناکامي بايد به سالهاي دهه 80 برگرديم که دولت وقت براي ديپلماسي اهميتي قائل نميشد و قطعنامههاي غلاظ و شداد سازمان ملل عليه کشورمان را «کاغذپاره»هائي ميناميد که نبايد به آنها اعتنا کرد. سالهاي متمادي در چارچوب همين سياست غلط، مذاکرات هستهاي با درجا زدن، نهتنها گرهي از مشکلات موجود باز نکرد بلکه کشور را به لبه پرتگاه فصل هفتم منشور سازمان ملل برد. همان افرادي که با حرکت انحرافي در ديپلماسي، اين تهديدها را براي کشور به وجود آوردند در برابر فعاليتهاي مربوط به برجام کارشکني کردند و سرانجام آن را به سرنوشتي مبتلا کردند که اکنون کشورمان به بازگشت تحريمهاي سازمان ملل تهديد ميشود. متأسفانه بانيان انحراف ديپلماسي که اينهمه تهديد نظامي، تحريمهاي اقتصادي، ضربههاي حيثيتي و خسارتهاي هزاران ميليارد دلاري را بر کشور و ملت تحميل کردهاند بازخواست نشدند و هنوز هم در مصادر کليدي کشور حضور دارند. اگر قرار باشد ديپلماسي سروساماني پيدا کند افرادي که خواسته يا ناخواسته چنين ضربههاي مهلکي به کشور و ملت وارد کردهاند بايد محاکمه و مجازات شوند و ديپلماسي از سايه شوم آنها رها شود تا بتواند کشور را به چنان اقتداري برساند که مانع جنگ و هرگونه تهديدي از ناحيه دشمنان شود. لازم است اعتراف کنيم که از ضعف مفرط ديپلماسي رنج ميبريم و رنج بالاتر را از عدم برخورد با کساني متحمل ميشويم که ديپلماسي را به بيراهه بردند و کشور را به نقطهاي رساندند که تمام زحماتش در سوريه بر باد رفت و حتي در لبنان هم اعتباري برايش باقي نمانده است و ايران را هم در معرض جنگ قرار دادند. ميدان و ديپلماسي، دو يار همراهند که همه جا بايد با هم حضور داشته باشند و هر کدام به وظيفه مخصوص خود عمل کند. ضعف هر کدام از اين دو، موجب فشل شدن آن ديگري خواهد شد. صلح و امنيت فقط زماني تأمين خواهند شد که ميدان و ديپلماسي با هم در مسيري که برايشان در نظر گرفته شده است به پيش بروند و هر دو در اوج قدرت باشند.
نیکولای سرگیف (1855-1919) زیر نظر هنرمند منظرهپرداز، لِو لاگوریو، در آکادمی هنر سن پترزبورگ تحصیل کرد. در سال 1887 به عضویت آکادمی درآمد و در سال 1910 به عضویت آکادمی درآمد. سرگیف در نمایشگاههای متعددی از جمله نمایشگاههای «واندررز» یا «پرِدویژنیکی» شرکت کرد. علاوه بر این، او همچنین عضو بنیانگذار انجمن هنرمندان سن پترزبورگ (1890-1903) بود. اثر حاضر با تم روستایی خود، نمونهای از تصاویر شاعرانه سرگیف از حومه روسیه است.
ورود ترامپ و پوتین امروز به آلاسکا، همان رعد و برقی است که الکساندر دوگین در کتاب «انقلاب ترامپ: نظم نوین قدرتهای بزرگ» پیشبینی کرده بود، جایی که پیشگویی از صفحه کتاب زبانه میکشد. دوگین شکافهای امپراتوری لیبرال را ترسیم میکند، شکافهایی که وقتی یک رهبر قارهای فکر میکند و جهان را به عنوان یک صفحه شطرنج میبیند، گستردهتر میشوند. ترامپ تاریخ را به یک ارکستر چندقطبی تبدیل میکند و مخمل را از کاهنان پوسیده داووس جدا میکند. در انکوریجِ روشن تابستانی، او با پوتین به عنوان معمار مشترک هندسه امپراتوری جدید زیر آفتاب قطب شمال ملاقات میکند. نه همراهان بروکسل، نه فیلمنامهنویسان واشنگتن، فقط دو بازیگر مستقل. عقاب دو سر و عقاب آمریکایی در یک آسمان مشترک هستند و مدعی جهانی هستند که در آن قطبها تکثیر میشوند و قدرت متعلق به کسانی است که آن را به دست میگیرند. انقلاب ترامپ را همین حالا دریافت کنید:
پوتین و ترامپ با هم در آلاسکا ملاقات کردند ، زلنسکی ناظر ماجراشد
ترمپ و پوتین در آلاسکا دیدار کردند ، عکس العمل زلنسکی چه بود
تصویر، مناظری گسترده از تپهها و درهها را نشان میدهد، با نهرها، درختان پراکنده، خانههایی که در میان سبزهها پنهان هستند، و غروبهایی آرام. فضای تابلو آرامشمحور، نورپردازی گرم و حس نزدیکی با طبیعت را منتقل میکند
بسیاری از هیجانات و ترسهای پیرامون فناوریهای هوش مصنوعی امروزی به ژانویه ۲۰۲۰ برمیگردد، زمانی که تیمی از محققان OpenAI گزارشی ۳۰ صفحه ای با عنوان «قوانین مقیاس پذیری برای مدلهای زبانی عصبی» منتشر کردند. این تیم به رهبری جرد کاپلان، پژوهشگر هوش مصنوعی، و با حضور داریو آمودئی (مدیرعامل کنونی Anthropic) به این سوال فنی پاسخ دادند: اگر اندازه مدلهای زبانی و حجم داده های آموزشی آنها را افزایش دهیم، عملکردشان چگونه تغییر میکند؟ در آن زمان، بسیاری از متخصصان یادگیری ماشین فکر میکردند که پس از رسیدن به اندازه مشخصی، مدلهای زبانی صرفاً پاسخهای سوالات آموزشی را حفظ میکنند و در نتیجه کارایی کمتری خواهند داشت. اما مقاله OpenAI ادعا کرد که این مدلها با بزرگتر شدن، همچنان بهتر میشوند و این بهبود حتی ممکن است از یک قانون توانی (منحنی پیشرفت سریع) پیروی کند. نتیجه گیری: اگر مدلهای زبانی بزرگتر بسازید و آنها را با داده های بیشتر آموزش دهید، به طور شگفت انگیزی هوشمندتر میشوند. چند ماه بعد، OpenAI با انتشار GPT-3 (که ده برابر بزرگتر از GPT-2 بود و عملکردی به مراتب بهتر داشت) این قانون مقیاس پذیری را تأیید کرد. ناگهان، ایده هوش مصنوعی عمومی (AGI)—که در طیف وسیعی از وظایف همسطح یا برتر از انسان عمل میکند—به واقعیتی نزدیک تبدیل شد. اگر قانون مقیاس پذیری ادامه مییافت، شرکت های هوش مصنوعی با صرف هزینه و قدرت پردازشی بیشتر میتوانستند به AGI دست یابند. کمتر از یک سال بعد، سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، پستی با عنوان «قانون مور برای همه چیز» منتشر کرد و ادعا کرد که هوش مصنوعی به تدریج «کارهایی که امروز انسانها انجام میدهند» را انجام خواهد کرد و ثروتی غیرقابل تصور برای صاحبان سرمایه ایجاد میکند. او نوشت: «این انقلاب فناوری متوقف نشدنی است.» سخت است باور کنیم که جامعه هوش مصنوعی چقدر به این ایده باور داشت که مقیاس پذیری به AGI منجر خواهد شد. در سال ۲۰۲۲، گری مارکوس (کارآفرین هوش مصنوعی و استاد بازنشسته روانشناسی و علوم اعصاب دانشگاه نیویورک) به مقاله کاپلان انتقاد کرد و گفت: «این قوانین مقیاس پذیری مانند جاذبه جهانی نیستند، بلکه صرفاً مشاهداتی هستند که ممکن است همیشه پابرجا نباشند.» واکنش ها تند و سریع بود. مارکوس بعدها گفت: «هیچ مقاله ای از من تا این حد مورد تمسخر قرار نگرفته بود—از سم آلتمن و گرگ براکمن گرفته تا یان لوکون و ایلان ماسک.» او به من گفت که این اظهارات عملاً او را از دنیای یادگیری ماشین «تکفیر» کرد.
جنبش زنان ترکتبار افغانستان به مناسبت چهارمین سالگرد تسلط طالبان بر کشور، با صدور اعلامیهای هشدار داد که چهار سال خفقان، محرومیت و سرکوب، زندهگی و حقوق زنان افغانستان را بهشدت متاثر کرده است. در این اعلامیه که روز پنجشنبه، ۲۳ مرداد ( اسد)، منتشر شد، با اشاره به محرومیتهای زنان تأکید شده است که فقر، گرسنهگی و خشونتهای خانوادهگی زندهگی زنان را به مرز فروپاشی کشانده است. این جنبش همچنین گفته که نهادهای عدلی و قضایی طالبان شکایتهای زنان را نادیده گرفتهاند و حتا نفسکشیدن در فضای بسته خانه برای برخی زنان افغانستان به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است. جنبش زنان ترکتبار بر این نکته تأکید کرده که هیچ حکومتی بدون حضور زنان مشروعیت ندارد و از جامعه جهانی، نهادهای مدافع حقوق بشر و رسانهها خواسته است توجه خود را به رنجها و محرومیتهای زنان افغانستان معطوف کنند. با وجود همه فشارها و محدودیتها، این جنبش بر ایستادهگی و امید خود به آینده تأکید کرده و اعلام کرده است که صدای زنانی خواهد بود که به جرم زن بودن خاموش شدهاند. در تازهترین مورد، ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر برای افغانستان، نیز تأکید کرده است که در شرایط سخت و سرکوبگرایانه طالبان، مردم افغانستان و بهویژه زنان همچنان مقاومت میکنند و وضعیت کنونی کشور دوامدار نخواهد بود و آیندهای بهتر و متفاوت در انتظار مردم این سرزمین است.
ورود ترامپ و پوتین امروز به آلاسکا، همان رعد و برقی است که الکساندر دوگین در کتاب «انقلاب ترامپ: نظم نوین قدرتهای بزرگ» پیشبینی کرده بود، جایی که پیشگویی از صفحه کتاب زبانه میکشد. دوگین شکافهای امپراتوری لیبرال را ترسیم میکند، شکافهایی که وقتی یک رهبر قارهای فکر میکند و جهان را به عنوان یک صفحه شطرنج میبیند، گستردهتر میشوند. ترامپ تاریخ را به یک ارکستر چندقطبی تبدیل میکند و مخمل را از کاهنان پوسیده داووس جدا میکند. در انکوریجِ روشن تابستانی، او با پوتین به عنوان معمار مشترک هندسه امپراتوری جدید زیر آفتاب قطب شمال ملاقات میکند. نه همراهان بروکسل، نه فیلمنامهنویسان واشنگتن، فقط دو بازیگر مستقل. عقاب دو سر و عقاب آمریکایی در یک آسمان مشترک هستند و مدعی جهانی هستند که در آن قطبها تکثیر میشوند و قدرت متعلق به کسانی است که آن را به دست میگیرند. انقلاب ترامپ را همین حالا دریافت کنید:
رؤیت هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه امکان پذیر نبوده است. بنابراین ماه شعبان ۳۰ روزه بوده و روز یکشنبه ۱۴ فروردین اولین روز ماه رمضان خواهد بود.
روزنامه نگاری نوین برخلاف روزنامه نگاری سنتی موشکافی و اکتشاف زوایای پنهان رخدادها نیز، از سال ۱۹۸۰ م. تاکید شده است و در واقع روزنامه نگاری رشتهی گردآوری، تجزیه و تحلیل و ارائهی اخبار و رخدادهای روزمره، روندها، مسائل و مردم است و در یک کلام روزنامهنگاری به قول (فیل گراهام) یعنی نوشتن پیشنویس تاریخ هر ملت محسوب می شود و روزنامه نگاری روشی است که باید بلافاصله درک شود و وقتی (جان توسا) مدیر اسبق سرویس جهانی بیبیسی گفت: "اگر روزنامه نگاران نپرسند و ننویسند، هیچ کس دیگری اینکار را از دولت مردان و حاکمان متکبر نخواهند پرسید"و حقایق برای مردم روشن نخواهد شد و این مطلب در نوشته های (والتر لیپمن) فیلسوف آمریکایی چنین به رخ جامعهی جهانی کشیده شد که اهمیت روزنامه نگاری به این لحاظ است که عموم مردم هوشیاری کافی را برای درک مسائل پیچیده روز ندارند و عموم آن قدر در زندگی فردی غرق هستند که توجه چندانی به اتفافات روزمره جهان پیرامون خود را ندارند و انتظار افکار عمومی از قلم بهدستان خبرنگار و روزنامه نگار، این است که با علم و معلومات و کنجکاوی خود، این مسائل پیچیده جهان پیرامون را به زبان ساده و کوچه بازاری بنویسند.
جایی که درختان این خیابان بنبست را چند درجه خنکتر نگه میدارند. حتی در یک محله، برخی مکانها به دلیل طراحی و زیرساختهایشان بسیار گرمتر از دیگران هستند. میتوان اینها را بهعنوان جزایر گرمایی شهری در چشمانداز وسیعتر یک جامعه در نظر گرفت.شناسایی جزایر گرمایی شهری فناوریهای نوظهور، شناسایی جزایر گرمایی شهری را آسانتر کردهاند و راه را برای استراتژیهای جدید برای بهبود سلامت جوامع باز کردهاند.گرچه کاهش گرما در کل یک شهر یا محله کاری دشوار به نظر میرسد، هدفگذاری بلوکهای خاصی که بیشترین نیاز به کمک دارند، میتواند سریعتر و کارآمدتر از نظر منابع باشد.این کار با آشکار کردن جزایر گرمایی شهری آغاز میشود
یک کمیته متخصص که به مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها مشاوره میدهد، در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۵ رأی داد که توصیه به استفاده از یک ماده شیمیایی مبتنی بر جیوه به نام تیمروسال در واکسنهای آنفولانزا را متوقف کند. در حال حاضر تنها تعداد کمی از واکسنهای آنفولانزا - آنهایی که در ویالهای چند دوزی تولید میشوند - حاوی تیمروسال هستند. تیمروسال تقریباً دیگر در واکسنها استفاده نمیشود، اما افراد مشکوک به واکسن به دروغ ادعا کردهاند که این ماده خطرات سلامتی برای مغز دارد. کارشناسان بهداشت عمومی نگرانیهایی را مطرح کردهاند مبنی بر اینکه اقدام کمیته علیه تیمروسال ممکن است اعتماد عمومی را متزلزل کند و باعث سردرگمی در مورد ایمنی واکسنها شود. این کمیته که کمیته مشورتی در مورد شیوههای ایمنسازی یا ACIP نام دارد، برای اولین بار از زمانی که رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت، در ۱۱ ژوئن به طور ناگهانی ۱۷ عضو خود را با هشت عضو دستچین شده جایگزین کرد، تشکیل جلسه داد. این کمیته عموماً در مورد توصیههای مربوط به واکسنهای خاص بحث و رأیگیری میکند. برای این جلسه، واکسنهای کووید-۱۹، ویروس پاپیلومای انسانی، آنفولانزا و سایر بیماریهای عفونی در برنامه قرار داشتند.
«پیر. بندهٔ خدا اَوْرامی» جسم ایده ال جستجو شدهٔ روسیهٔ ارتدوکس، روحانی و نیایشگر است. پیرمرد در تصویر، جامهای روشن بر تن دارد و سرش بهسبب سپیدی کامل موها، از آن هم روشنتر به نظر میرسد. طبیعت پیرامون، بکر و دستنخورده است؛ گویی هیچ ردّی از دست انسان در آن نیست. همین امر، گوشهنشینی اَوْرامی را باز هم آشکارتر و ملموستر میسازد.
قلم خشک یک خروس رنگارنگ میکشد، و به یک نگاه میتوان آن را فهمید! با تکنیک قلم خشک (dry pen) تصویری از یک خروس رنگارنگ خلق می شود
در دامنههای باز، لابهلای علفزارها و کنار مسیرهای خاکی کوهستان عینالی تبریز، نیلوفر وحشی پیچنده بهوفور دیده میشود، بهویژه در بهار و اوایل تابستان، زمانی که گلهای ظریف آن با رنگهای صورتی روشن تا سفید شکوفا میشوند....او اکنون از کوهستان بداخل شهرتبریز نیز آمده است .
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.