تبریز امروز:
مالکیت خانه—که بهعنوان یکی از ارکان اصلی «رویای آمریکایی» شناخته میشود—بهتدریج برای میانگین شهروندان آمریکایی دستنیافتنیتر شده است. طی چهار دهه گذشته، قیمت خانهها در ایالات متحده بهصورت واقعی ۷۵٪ افزایش یافته و هزینههای مربوط به مالکیت خانه برای خریداران اولبار را به بالاترین سطح تاریخی رسانده است. در همین حال، این افزایش قیمتها ثروت مالکان کنونی را بهطور قابلملاحظهای ارتقا بخشیده است.
بهعنوان یک جامعهشناس که نابرابری در آمریکا را از منظر مسکن مورد مطالعه قرار میدهد، سالهای اخیر را به بررسی تأثیرات افزایش قیمت خانهها بر شکاف ثروت بین خانوارهای سفیدپوست و سیاهپوست اختصاص دادهام. این شکاف طی چهار دهه گذشته بهطور چشمگیری گسترش یافته است. در سال ۱۹۸۴، خانوارهای سفیدپوست حدود ۹۰,۰۰۰ دلار (بر اساس دلار سال ۲۰۲۱) ثروت بیشتری نسبت به همتایان سیاهپوست خود داشتند—شکافی که بسیار نگرانکننده بود. با این حال، تا سال ۲۰۲۱، این شکاف به نزدیک ۱۶۰,۰۰۰ دلار رسیده بود.
پژوهش اخیر من ، که در ژورنال مشکلات اجتماعی منتشر شده است، نشان داد که افزایش قیمت خانهها بین سالهای ۱۹۸۴ و ۲۰۲۱ عامل اصلی این گسترش شکاف بوده است. با استفاده از دادههای مطالعه پانل دینامیک درآمد دانشگاه میشیگان—که گروهی نمایانگر از خانوادههای آمریکایی را در طول زمان ردیابی میکند—تحلیل کردم که مسیر ثروت مالکان چگونه تغییر مییافت اگر از مزایای افزایش قیمت خانهها بهرهمند نمیشدند.
یافتهها حاکی از آن است که ارزشافزوده بازار مسکن، شکاف ثروت میانه بین خانوارهای سفیدپوست و سیاهپوست را بین سالهای ۱۹۸۴ و ۲۰۲۱ نزدیک به ۵۰,۰۰۰ دلار افزایش داده است. با توجه به ادامه افزایش قیمت خانهها از سال ۲۰۲۱ تاکنون، میتوان فرض کرد که این شکاف طی سالهای اخیر نیز گسترش بیشتری یافته است.
دلایل گسترش شکاف ثروت
من همچنین به بررسی علل گسترش قابلملاحظه شکاف ثروت بهواسطه افزایش قیمت خانهها پرداختم. مهمترین عامل، تفاوت طولانیمدت در نرخ مالکیت خانه است. در پایان سال ۲۰۲۱، نرخ مالکیت خانه برای خانوارهای سفیدپوست ۷۴٪ بوده است، در حالی که این نرخ برای خانوارهای سیاهپوست تنها ۴۳٪ گزارش شده است. در نتیجه، خانوارهای سفیدپوست بهطور قابلتوجهی بیشتر از افزایش ارزش خانهها بهرهمند شدهاند، که مستقیماً سرمایهگذاری خانه آنها را افزایش داده است.
مالکان سفیدپوست همچنین معمولاً خانههای گرانتری نسبت به مالکان سیاهپوست در اختیار دارند. اگرچه این عامل از اهمیت کمتری برخوردار است، اما به این معناست که از افزایش درصدی یکسان در بازار مسکن، سود مطلق بیشتری در سرمایهگذاری خانه خود کسب کردهاند.
با این حال، یک استثنا جالب نیز مشاهده شد: مالکان سیاهپوست از روندهای بازار مسکن در سطح محلهها بیشتر بهرهمند شدهاند. یک توضیح احتمالی این است که جریفتسازی (gentrification) محلههای سیاهپوست طی دهههای اخیر، افزایش غیرعادی ارزش بازار مسکن در این مناطق را به دنبال داشته است—که سرمایهگذاری خانههای موجود مالکان سیاهپوست را بهطور نامتناسبی افزایش داده است.
تأثیرات تاریخی و پیشنهاداتی برای آینده
علاقهمندی من به موضوع مسکن و نابرابری ثروت زمانی شکل گرفت که در مقطع تحصیلات تکمیلی در منطقه خلیج سانفرانسیسکو—یکی از گرانترین بازارهای مسکن جهان—تحصیل میکردم. بسیاری از مالکانی که در دهه ۱۹۷۰ خانههای خود را با دهها هزار دلار خریداری کرده بودند، اکنون با میلیونها دلار سرمایهگذاری خانه مواجهاند. در همین حال، خرید خانه در این منطقه برای همه جز خانوادههای با درآمد بسیار بالا غیرممکن به نظر میرسد و در واقع مستأجران را از فواید ثروتآفرین افزایش قیمت خانهها محروم میکند.
کنجکاوی دربارهی افزایش قیمت خانهها مرا به بررسی این موضوع سوق داد که چگونه این قیمتها نابرابری ثروت را—نه تنها بین مالکان و مستأجران، بلکه بین گروههای نژادی—شکل میدهند. با مطالعه بیشتر، اطلاعات بیشتری دربارهی موانع قانونی، سیاسی، و اجتماعیای که از مالکیت خانه برای خانوادههای سیاهپوست جلوگیری کردهاند، به دست آوردم.
این موانع شامل سیاستهای زونبندی محدودکننده، پیمانهای نژادی که خانوادههای سیاهپوست را از بسیاری از محلهها دور نگه داشتهاند، دسترسی کمتر به وامهای رهنی در محلههای تاریخی سیاهپوست، و تبعیض مداوم در استخدام و محیط کار که مانع انباشت ثروت برای خانوادههای سیاهپوست شدهاند، میشوند.
حل این نابرابریها نیازمند راهحلهای سیاستی دقیق و هوشمندانه است. بهعنوان یک جامعهشناس که این مسائل را بررسی میکنم، پیشنهاداتی برای سیاستهای معاصر ارائه میدهم که میتوانند دسترسی به مالکیت خانه را برای خانوارهای کمدرآمد افزایش دهند. با توجه به نابرابریهای نژادی در ثروت، این سیاستها همچنین میتوانند شکاف نژادی در مالکیت خانه را کاهش دهند:
-
اصلاح مقررات محلی مسکن: با کاهش محدودیتهای توسعهی مسکن، شهرها میتوانند کمبود مسکن را که به افزایش قیمتها کمک میکند، کاهش دهند. آستین، تگزاس، نمونهای موفق از شهری است که با افزایش چشمگیر ساختوساز، رشد قیمت خانهها را مهار کرده است. کاهش قیمت خانهها سپس به طیف گستردهتری از خانوادهها اجازه میدهد تا مالک خانه شوند.
-
اجرا کردن مالیات ارزش زمین: مالیاتهای سنتی املاک میتوانند توسعهی مسکونی را به دلیل پرداخت مالیات بالاتر پس از توسعه زمین توسط مالکان، دلسرد کنند. در مقابل، مالیات ارزش زمین تنها بر ارزش زمین اعمال میشود، که مالکان را به استفادهی بهینه از زمین ترغیب میکند. در طول زمان، این مالیاتها به توسعهی مسکونی بیشتر در مناطقی که بیشترین نیاز را دارند، منجر میشوند، که فشار صعودی بر قیمت خانهها را کاهش میدهد.
-
یارانه دادن به مالکیت خانه: اگرچه استفاده از بودجه فدرال برای یارانه دادن به مالکیت خانه ممکن است خطر افزایش قیمتها را به همراه داشته باشد، این اقدام میتواند به خانوارهای کمدرآمد کمک کند تا مالکیت خانه را آغاز و حفظ کنند و از این طریق از افزایش ارزش آینده بازار مسکن بهرهمند شوند.
جهتگیریهای آینده برای پژوهش
من در حال حاضر این پژوهش را در چندین جهت گسترش میدهم. در همکاری با جامعهشناس دانشگاه اوهایو، خانم چینیر آگبای، و دستیار دانشجویی مرکز استون برای دینامیک نابرابری، جناب آقای نیلس نویمان، در حال بررسی تأثیر کسر مالیات بهره وام مسکن بر شکاف ثروت بین خانوارهای سفیدپوست و سیاهپوست طی زمان هستیم. این کسر مالیات که در سال ۱۹۱۳ معرفی شد، یکی از بزرگترین تخفیفهای مالیاتی در دسترس خانوارهای آمریکایی است، اما خانوارهای سیاهپوست به دلیل نرخ پایینتر مالکیت خانه کمتر از آن بهرهمند میشوند.
یافتههای اولیه ما نشان میدهد که کسر مالیات بهره وام مسکن شکاف ثروت بین خانوارهای سفیدپوست و سیاهپوست را طی چند دهه گذشته بهطور قابلتوجهی گسترش داده است.
همچنین در حال بررسی نقش ثروت والدین در کمک به فرزندان برای خرید خانه در بازارهای فزاینده گران مسکن هستم. یافتههایم نشان میدهد که خریداران جوان در مناطق گرانقیمت از پیشزمینههای ثروتمندتری برخوردارند و هنگام خرید خانه کمک مالی بیشتری دریافت میکنند نسبت به خریداران اولبار در سایر محلهها. همچنین دریافتم که کمک خانواده، احتمال مالکیت خانه برای اولین بار در بزرگسالان جوان را بهطور قابلملاحظهای افزایش میدهد.
اگر آمریکاییها قصد داشته باشند برای ایجاد جامعهای عادلانهتر تلاش کنند، درک ارتباط بین مسکن، ثروت، و نابرابری نژادی نقطهای کلیدی برای شروع است.