سال ها پیش در پائیز قلاب در آب رودخانه نهند می انداختیم و "بوغلی بالیخ" یا همان چای بالیغی" را از آن صید می کردیم ، آب تا آجی چای می رسید ، آجی و کناره های رود از ثروت و میراث طبیعی شهر به شمار می رفت تا آنکه کمر به نابودی آن بستند! اکنون سال هاست رونق آجی با سد بیهوده شهید مدنی از بین رفته است ، و سد بالادستی آجی یعنی نهند این روزها بی رمق و بی مشتری باقی مانده است، آب پشت سد نهند اکنون مدت هاست پر نمی شود و اندک آب رسیده از سمت روستای زیبای نهند آن را آب دار نشان می دهد و در آنجا می ماند و ذخیره می شود! *** افرادی که باید پاسخ بدهند به سادگی می گویند : کاهش نزولات آسمانی باعث ماجراست ، اما کمتر کسی از انبوه ویلاسازی پشت کوه خبر می دهد ! ویلا ها در روستاها پشت سر روستای نهند هر روز اضافه تر می شوند طوری که تعاونی های مسکن به شکلی غیرقانونی طمع به زمین بازی در منطقه پیدا کرده اند . زمین برای مجتمع گردشگری ، زمین برای مجتمع های ویلایی و هر عنوان که بتواند آنها را از کنترل و نظارت قانون و اساسنامه بدور سازد . حال آبی سرزمین خوش نیست و این حال بی درمان هم نیست ، نگاه خردمندانه از صنعت تا زندگی روزمره و کشاورزی خواهد توانست این مشکل را چاره سازی کند !
به عنوان یک دانشجوی دکترا، میخواستم فرایند تکامل تفاوتهای فردی در رفتار مگسهای میوه را درک کنم – یعنی همان بلوکهای سازندهی چیزی که ما آن را «شخصیت» مینامیم. آزمایشهای من شامل اندازهگیری رفتار این موجودات ریز در یک هزارتوی ساده بود. هر روز در آزمایشگاه، با استفاده از یک قلمموی باریک، یک مگس میوهی بیهوش را به داخل یک هزارتو منتقل میکردم. پس از بیدار شدن و کاوش در هزارتو، آن را – با احتیاط فراوان تا فرار نکند – دوباره در لولهای میگذاشتم تا در آنجا غذا بخورد و استراحت کند، در حالی که من تصمیم میگرفتم در آزمایش بعدی چه کنم. من و همکارانم این فرایند را بارها و بارها تکرار کردیم و در نهایت رفتار ۹۰۰ مگس را هر روز اندازهگیری کردیم. در هر یک از این قفسهای جمعیتی مگسها تا ۱,۵۰۰ عدد مگس میوه زندگی میکند. بطریهای داخل قفس حاوی محیط غذایی هستند که مگسها در آن غذا میخورند و تخمگذاری میکنند. پژوهشگران میتوانند از طریق درِ جانبی مگسها را خارج کنند. من روزهای زیادی را صرف جابهجا کردن دستی مگسها و پیگیری هویت فردیشان کردم، در حالی که به پادکستها و کتابهای صوتی بیشمار گوش میدادم. با این حال، این روش برنامهی اصلی من برای انجام آزمایش نبود. در ابتدا هیجانزده بودم که از MAPLE، ربات آزمایشگاهمان، استفاده کنم تا مراحل نخست و پایانی کار را خودکار کند. MAPLE طوری طراحی شده بود که مگسها را بگیرد، با اطمینان به درون هزارتوهای کوچک منتقل کند و پس از پایان آزمایش دوباره خارج نماید. ماهها صرف اصلاح کد MAPLE کرده بودم و سرانجام موفق شدم آن را بینقص اجرا کنم – اما در روز اول آزمایش ۵۰۰ روزهام، MAPLE از کار افتاد! پس از کمی وحشت و چند نفس عمیق، تصمیم گرفتم بدون کمک ربات ادامه دهم. این خرابی نخستین مانع از موانع بیشمار بود که در طول یکسالونیم بعدی در مسیر تحقیق با آن مواجه شدم. اما در این مدت، چیزهای بسیاری دربارهی بنیادهای شکلگیری شخصیت و نیز دربارهی چالشهای پژوهش علمی و راههای عبور از آنها آموختم.
از سن ۱۲ تا حدود ۲۲ سالگی، هریت جیکوبز تحت نظارت بردهدارش، پزشکی ثروتمند به نام جیمز نورکام پدر، زندگی میکرد. در طول آن دهه، هنگامی که جیکوبز از کودکی به یک زن جوان تبدیل میشد، نورکام بهطور روانی و جسمی او را مورد آزار و وحشت قرار داد. روزی، در نوجوانی، او را از پلههای خانهاش در ایدنتون، کارولینای شمالی به پایین پرت کرد. سوگند خورد که دیگر چنین نکند. اما همانطور که جیکوبز بعدها نوشت: «میدانستم که قولش را فراموش خواهد کرد.» آسیبهای جیکوبز هفتهها طول کشید تا بهبود یابد. حتی پس از بهبودی، او مطمئن شد که هیچکس این رویداد را فراموش نکند و آن را در رمان خودزندگینامهایاش با عنوان «حوادثی در زندگی یک دختر برده، نوشته خودش» (۱۸۶۱) ثبت کرد؛ اثری که از مهمترین شهادتها درباره اسارت و بقا به شمار میرود. در ژوئیه ۲۰۲۵، ما هنگام بازدید از موزه هنرهای تزئینی اولیه جنوب در وینستون-سیلم، کارولینای شمالی، به طور اتفاقی به این پلکان برخوردیم. موزهای که به مجموعههای برجسته نقاشی، سفال، مبلمان و نمایش هنرهای دستی جنوبی و صنایع دستی اوایل آمریکا شهرت دارد. ما برای دیدن یک میز متعلق به نویسندهای سابقاً برده به نام ساموئل «الکسون» ویلیامز به آنجا رفته بودیم. اما توجهمان در نهایت به چند اتاق آنسوتر جلب شد؛ جایی که با سازههای چوبی – از جمله همان پلکانی که جیکوبز دربارهاش نوشته بود – از خانهای که نورکام در آن او را به بردگی گرفته بود، روبهرو شدیم. به عنوان پژوهشگرانی در حوزه ادبیات قرن نوزدهم آمریکا که مرتب آثار جیکوبز را تدریس میکنیم، از اینکه آن پلکان هنوز باقی مانده بود شگفتزده شدیم.
اگر بخواهیم هم از زاویهی حقوقی و هم از زاویهی فنی به موضوع نگاه کنیم، پاسخ کوتاه این است: در شرایط فعلی، صدای افراد به تنهایی دیگر نمیتواند بهعنوان مدرک قطعی و قابل اعتماد در دادگاه پذیرفته شود، مگر اینکه با لایههای قویِ راستیآزمایی همراه باشد.
ما بهعنوان جامعهشناسانی که پویاییهای اجتماعی دین در ایالات متحده را مطالعه میکنیم، در سال ۲۰۲۱ یک نظرسنجی ملی با نمونهای نماینده از جمعیت آمریکا انجام دادیم. این نظرسنجی شامل دهها پرسش از ۲۰۰۰ آمریکایی بالای ۱۸ سال بود و طیف وسیعی از باورها درباره پدیدههای فراطبیعی را پوشش میداد—از باور به شیطان گرفته تا باور به نیروی جادویی سنگهای کریستالی.
تقریباً همه با این موقعیت ناگوار روبهرو شدهاند: گوشی هوشمندتان در توالت افتاده، ساعت هوشمندتان را قبل از پریدن در استخر از دستتان درنیاوردهاید، یا فراموش کردهاید هدفونهای بیسیم را قبل از شستن لباسها از جیبتان خارج کنید. حالا چه باید کرد؟ انجمنهای اینترنتی پر از توصیههایی برای خشک کردن دستگاه خیسشده هستند، اما افسانههای مشکلساز درباره حفاظت در برابر مایعات و تعمیر، تشخیص واقعیت از تخیل را برای مصرفکنندگان دشوار میکند.
به عنوان مثال، پلتفرم «ایکس» (که پیشتر توییتر نام داشت) را در نظر بگیرید. کاربران این شبکه در سراسر جهان پراکندهاند و بیش از ۶۰۰ میلیون حساب فعال در تقریباً تمام کشورها وجود دارد. هر یک از این کشورها نیز قوانین خاص خود را دارند. اما منافع تلاشهای ملی برای تنظیمگری، غالباً با منافع شرکتهای فناوری مستقر در آمریکا همراستا نیست. در حالی که بسیاری از دولتها سعی در اعمال سازوکارهای نظارتی برای مقابله با مشکلاتی مانند اطلاعات نادرست، افراطگرایی آنلاین و دستکاری دارند، این اقدامات با مقاومت شرکتی، مداخلههای سیاسی و چالشهای حقوقی با استناد به آزادی بیان مواجه شدهاند. آنچه در حال شکلگیری است، نبردی جهانی بر سر حاکمیت پلتفرمهای دیجیتال است. و در این نبرد، پلتفرمهای آمریکایی روزبهروز بیشتر بر قوانین داخلی ایالات متحده تکیه میکنند تا مقررات سایر کشورها را به چالش بکشند. ما بهعنوان متخصصان حقوق دیجیتال این پدیده را «امپریالیسم دیجیتال» میدانیم.
هیلی ملوتیک، نویسنده کانادایی، در اواخر بیستسالگیاش ازدواجش را پایان داد. او در کتاب جدیدش، «بیتقصیر: خاطرات عاشقانه و طلاق»، مینویسد که این تجربه «احساساتم را تعریف نکرد، اما شکل آنها را به شکلی تغییر داد که پیشبینیاش نمیکردم و احتمالاً هرگز از آن بهبود نخواهم یافت.» همانطور که این زبان نشان میدهد، نگاه او به طلاق سنجیده، کمی مبهم و کاملاً انتزاعی است—دور از جنگ جنسیتی که انتخابات سال گذشته را مشخص کرد. ملوتیک، که حالا در اواخر سیسالگیاش است، در دورهای بزرگ شد که طلاق بهطور گسترده در دسترس و از نظر فرهنگی عادی شده بود. مادرش بهعنوان میانجی طلاق از دفتری در زیرزمین خانه کار میکرد؛ مادربزرگش، که دو بار طلاق گرفته بود، داستانهایش را با «شوهرهایم» شروع میکرد، تعددی که برای ملوتیک جوان جذاب و باشکوه به نظر میرسید. والدین ملوتیک وقتی او نوزدهساله بود از هم جدا شدند—اما او مینویسد که مدتها پیش از آن، «تمام دنیای من طلاق بود.» او با شنیدن دعواهای والدینش درباره پول و احساس فشار در رابطه آنها بزرگ شد. طبق روایت خانوادگی، وقتی دهساله بود، پیشنهاد داد که مادرش طلاق بگیرد. او مینویسد: «امکان پایان دادن به ازدواج برایم حقیقتی بدیهی بود، مثل همه تجملاتی که خوشبختانه آنها را بدیهی میدانستم، مثل صبحانه هر روز صبح و تنها ماندن برای خواندن به هر اندازه که میخواستم.»
اشکال رنگارنگ و بال مانند NGC 6302 به آن نام رایج «سحابی پروانه» یا «سحابی حشره» داده است. بالهای متمایز جسم زمانی ایجاد شدند که یک یا چند ستاره در مرکز آن به طور دورهای لایههای بیرونی خود را بیرون میاندازند. گاز در چند هزار سال گذشته در این مناطق داغتر از 36000 درجه فارنهایت هستند و گرمتر می شوند. در عرض سه سال نوری! ستارگان مرکزی پرتوهای فرابنفش می تابند که باعث می شود مواد ریخته شده به نظر برسد درخشش سحابی پروانه در فاصله 2500 تا 3800 سال نوری از ما در صورت فلکی عقرب قرار دارد. این تصویر نزدیک به ماوراء بنفش تا مادون قرمز نزدیک، الگوی تازه کشف شده تابش مادون قرمز نزدیک را برجسته می کند. شکل S را از سمت چپ پایین به سمت راست بالای سحابی ترسیم می کند که از سیستم ستاره مرکزی می گذرد. این خط انتشار از آهن یونیزه شده است، عنصر سنگینی که در زمان همجوشی هسته ای منظومه ستاره ای ایجاد می شود. گاز S شکل بیش از 600000 مایل در ساعت! بسیار سریعتر از انتشار گازهای اطراف که با سرعت حرکت می کنند پیشروی می کند.
منظره آرارات در سال 1894 متاثر از سنت های چشم انداز آکادمیک است. آب رودخانه ای که در دوردست می ریزد انگار تمام رنگ های رنگین کمان را جذب کرده است. منظره به طور کلی کاملاً رنگارنگ به نظر می رسد، رنگ فعال و جذاب فقط با مه یاسی آرام می شود. مردم نیز در پیش زمینه به تصویر کشیده می شوند، اما این بار هنرمند آنها را چندان فعالانه برجسته نمی کند. رد نسبی این تکنیک باعث می شود تصویر کمتر نمایشی باشد و نورپردازی طبیعی تر به نظر برسد. حالا نگاهمان به مسافران نمی ماند. خطوط کلی قلههای آرارات در هوا گم میشود، پرتوهای خورشید سحر بر آنها میتابد. زانکوفسکی به پرسپکتیو هوای نور و انتقال رنگ ملایم توجه زیادی دارد
دونالد ترامپ، نامزد جمهوری خواه ریاست جمهوری آمریکا، مهاجران را "جنایتکاران تشنه به خون" و "خشن ترین مردم روی زمین" خوانده است. او مدعی است که مهاجران «خون کشور ما را مسموم میکنند». تحقیقات نشان میدهد، و من شخصاً دیدهام، چگونه این نوع صحبتها میتواند باعث ایجاد اضطراب و افسردگی در مهاجران غیرقانونی و قانونی شود. ...
قبل از عروسی پادشاه، معمولاً نامه های سلطنتی ویژه به تمام گوشه و کنار کشور ارسال می شد. بر اساس مکاتبات ، زیباترین و نجیب ترین دختران از سراسر روسیه انتخاب می شدند و بعنوان عروس به مسکو برده می شدند. به گفته وقایع نگاران، از بین دویست دختر زیبا، شش مدعی برتر برای معرفی به الکسی میخایلوویچ انتخاب شدند. گریگوری سدوف 1882، نقاش تاریخی، صحنه انتخاب نامزد تزار توسط پادشاه را بر روی بوم خود ثبت کرد.
تعداد روزهایی که در 20 پایتخت بزرگ جهان - از دهلی تا جاکارتا تا بوئنوس آیرس - به 35 درجه سانتیگراد (95 فارنهایت) رسیده است، طی سه دهه گذشته 52 درصد افزایش یافته است. بیش از 300 میلیون نفر در 20 پایتخت پرجمعیت جهان زندگی می کنند، جایی که به طور منحصر به فردی در برابر افزایش دمای ناشی از تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر هستند، زیرا آسفالت و ساختمان ها گرما را جذب و حفظ می کنند. پایتختها از جمله دهلی، داکا و مانیل در سال جاری با موجهای گرمای خطرناک مواجه شدهاند که منجر به موجی از مرگ و میر ناشی از گرما و تعطیلی مدارس شده است.
ترمیم جراحات طبیعت کوهستان کار دشواری است ، روزهای متوالی و بتدریج نخاله های اسفالتی - بتنی -گچی در کوه سرخ تخلیه شده اند و حال قرار است آنها جمع آوری گردند ، هزینه ی آن بسیار گزاف است ، کار آن و جمع آوری بسیار سخت ! در هفته های گذشته معاون محیط زیست و خدمات شهری شهرداری تبریز برای کار دشوار در پشت کوهستان عینالی و در مسیر ونیار روزهای پرتلاشی را سپری ساخت ، نخاله ها در کوهستان تسطیح شدند! و منظر دید آسوده شد ! اما آیا مشکل حل شد ! حل مشکل بسیار دشوار است ، هنوز چند روز از تلاش های کارکنان زحمتکش در کوهستان نگذشته بود که مجددا لک های آلوده کوه را پر کردند ! پایان یولی ؛ مسیر ونیار و .....شاهد تخلیه کیسه های نخاله ها بر روی زمین بود ! کیسه هایی که می شد، حداقل آنها را در کنار باکس های زباله در داخل شهر قرار داد و طبیعت را با دشواری مواجه نساخت ! و یا برای ریختن در کوهستان آنهمه راه را طی نکرد! نمی توان از مردان و مدیران شهری همچون آقای بدری برای پیگیری کارشان تشکر نکرد ، این یک ضرورت است! تلاش در راستای اجراصحیح توام با عشق و علاقه به کار ! اما سوال بسیار در این ماجرا وارد است ! چه کسی و چرا کوهستانی را با ماشین خود طی می کند تا گچ های سفید را بر روی کوه سرخ بپاشد ،راه ها و گذر تاریخی را می آلاید ......... چونه می بایست فرهنگ را جایگزین بازرس و ناظر و پلیس کرد؟
بایدن هفته گذشته از گستردگی کمپین نظامی اسرائیل در غزه انتقاد کرد و آن را «بیشتر» خواند و انتقاد خود از نتانیاهو را پس از اینکه رهبر اسرائیل برنامههایی برای ورود نیروهای زمینی به رفح را پیشبینی کرد، تشدید کرد. نتانیاهو یکشنبه در شبکه ای بی سی گفت: «من از حمایت رئیس جمهور بایدن از اسرائیل از ابتدای جنگ قدردانی می کنم. من دقیقاً نمیدانم منظور او از آن چه بود، اما خود را به جای اسرائیل بگذارید.»