برخورد با بانيان ضعف ديپلماسي
سرگرداني ميان ميدان و ديپلماسي معنا ندارد. با بيهودگي تمام سال‌ها اين مبحث در جامعه ما عده‌اي از مديران بخش‌هاي سياسي و نظامي را به خود مشغول کرد، درست مثل مبحث بيهوده رقابت ميان تعهد و تخصّص در سال‌هاي دهه 60 که عده‌اي را به خودش مشغول کرد و هيچ نتيجه‌اي به بار نياورد. آن روزها هم عقلاي قوم بدون اينکه وقتشان را براي اين بحث اضافي هدر بدهند، مي‌گفتند هم تعهد لازم است و هم تخصص و از متخصص غيرمتعهد هم بايد استفاده کرد به اينصورت که تخصصش براي کشور و مردم به کار گرفته شود و عوارض متعهد نبودنش هم به خودش مربوط است. حالا درباره ميدان و ديپلماسي هم بايد قبل از آنکه ديرتر شود، از تلاش براي ايجاد تعارض ميان آنها دست برداريم. دقيق‌ترين قضاوتي که مي‌توان در اين مبحث کرد اينست که ميدان و ديپلماسي لازم و ملزوم يکديگرند بطوري که هيچيک از اين دو نمي‌تواند بدون آن ديگري کاري از پيش ببرد. هر دو بايد در زمان صلح فعال باشند. ديپلماسي براي اينکه جلوي جنگ را بگيرد و ميدان براي اينکه اگر ديگران هوس تجاوز کردند و جنگ به راه انداختند، بتواند از کشور دفاع کند و دشمن را وادار به عقب‌نشيني نمايد درست همانطور که در جنگ تحميلي 12 روزه اتفاق افتاد. اگر بخواهيم وضعيت عملکرد ميدان و ديپلماسي را در کشورمان بررسي کنيم و به هر يک از آنها نمره بدهيم، بايد به عوامل دخيل در حوادث يکسال اخير در منطقه و ايران توجه دقيق نمائيم. دفاع جانانه نيروهاي مسلح از کشور در جنگ تحميلي 12 روزه نشان داد ميدان توانسته است در سال‌هاي گذشته به وظايف خود عمل کند و سطح قدرت دفاعي کشور را به ميزان بسيار خوبي بالا ببرد. اين کار را نيروهاي مسلح ما در شرايطي انجام دادند که کشور در تحريم کامل بود و انواع و اقسام فشارها نيز براي جلوگيري از پيشرفت صنايع دفاعي اِعمال مي‌شد. تحريم‌ها مشکلات مالي زيادي را بر کشور تحميل کردند و مشکلات داخلي نيز بر فشارها مي‌افزودند و در چنين شرايط دشواري تا حدودي طبيعي بود که قدرت دفاعي پيشرفتي نداشته باشد ولي عليرغم تمام موانع، نيروهاي مسلح کشور توانستند به بيشترين پيشرفت برسند بطوري که در جنگ 12 روزه، آمريکا و رژيم صهيونيستي و حاميان منطقه‌اي و بين‌المللي آنها را وادار به درخواست آتش‌بس کردند. اين عملکرد ميدان، واقعاً تحسين‌برانگيز است و همه بايد قدردان نيروهاي مسلح باشند. درباره کارنامه ديپلماسي کشورمان نمي‌توان اين واقعيت را انکار کرد که نتوانست مانع وقوع جنگ شود. براي شناخت ريشه‌هاي اصلي اين ناکامي بايد به سال‌هاي دهه 80 برگرديم که دولت وقت براي ديپلماسي اهميتي قائل نمي‌شد و قطعنامه‌هاي غلاظ و شداد سازمان ملل عليه کشورمان را «کاغذپاره»‌هائي مي‌ناميد که نبايد به آنها اعتنا کرد. سال‌هاي متمادي در چارچوب همين سياست غلط، مذاکرات هسته‌اي با درجا زدن، نه‌تنها گرهي از مشکلات موجود باز نکرد بلکه کشور را به لبه پرتگاه فصل هفتم منشور سازمان ملل برد. همان افرادي که با حرکت انحرافي در ديپلماسي، اين تهديدها را براي کشور به وجود آوردند در برابر فعاليت‌هاي مربوط به برجام کارشکني کردند و سرانجام آن را به سرنوشتي مبتلا کردند که اکنون کشورمان به بازگشت تحريم‌هاي سازمان ملل تهديد مي‌شود. متأسفانه بانيان انحراف ديپلماسي که اينهمه تهديد نظامي، تحريم‌هاي اقتصادي، ضربه‌هاي حيثيتي و خسارت‌هاي هزاران ميليارد دلاري را بر کشور و ملت تحميل کرده‌اند بازخواست نشدند و هنوز هم در مصادر کليدي کشور حضور دارند. اگر قرار باشد ديپلماسي سروساماني پيدا کند افرادي که خواسته يا ناخواسته چنين ضربه‌هاي مهلکي به کشور و ملت وارد کرده‌اند بايد محاکمه و مجازات شوند و ديپلماسي از سايه شوم آنها رها شود تا بتواند کشور را به چنان اقتداري برساند که مانع جنگ و هرگونه تهديدي از ناحيه دشمنان شود. لازم است اعتراف کنيم که از ضعف مفرط ديپلماسي رنج مي‌بريم و رنج بالاتر را از عدم برخورد با کساني متحمل مي‌شويم که ديپلماسي را به بيراهه بردند و کشور را به نقطه‌اي رساندند که تمام زحماتش در سوريه بر باد رفت و حتي در لبنان هم اعتباري برايش باقي نمانده است و ايران را هم در معرض جنگ قرار دادند. ميدان و ديپلماسي، دو يار همراهند که همه جا بايد با هم حضور داشته باشند و هر کدام به وظيفه مخصوص خود عمل کند. ضعف هر کدام از اين دو، موجب فشل شدن آن ديگري خواهد شد. صلح و امنيت فقط زماني تأمين خواهند شد که ميدان و ديپلماسي با هم در مسيري که برايشان در نظر گرفته شده است به پيش بروند و هر دو در اوج قدرت باشند.
به مناسب روز خبرنگار! اگر روزنامه نگاران نگویند و نپرسند وننویسندچه کسانی باید بگویند و بپرسند و بنویسند.
روزنامه‌ نگاری نوین برخلاف روزنامه‌ نگاری سنتی موشکافی و اکتشاف زوایای پنهان رخدادها نیز، از سال ۱۹۸۰ م. تاکید شده‌ است و در واقع روزنامه‌ نگاری رشته‌ی گردآوری، تجزیه و تحلیل و ارائه‌ی اخبار و رخدادهای روزمره، روندها، مسائل و مردم است و در یک کلام روزنامه‌نگاری به قول (فیل گراهام) یعنی نوشتن پیش‌نویس تاریخ هر ملت محسوب می شود و روزنامه‌ نگاری روشی است که باید بلافاصله درک شود و وقتی (جان توسا) مدیر اسبق سرویس جهانی بی‌بی‌سی گفت: "اگر روزنامه‌ نگاران نپرسند و ننویسند، هیچ کس دیگری این‌کار را از دولت مردان و حاکمان متکبر نخواهند پرسید"و حقایق برای مردم روشن نخواهد شد و این مطلب در نوشته های (والتر لیپمن) فیلسوف آمریکایی چنین به رخ جامعه‌ی جهانی کشیده شد که اهمیت روزنامه‌ نگاری به این لحاظ است که عموم مردم هوشیاری کافی را برای درک مسائل پیچیده روز ندارند و عموم آن‌ قدر در زندگی فردی غرق هستند که توجه چندانی به اتفافات روزمره جهان پیرامون خود را ندارند و انتظار افکار عمومی از قلم به‌دستان خبرنگار و روزنامه‌ نگار، این است که با علم و معلومات و کنجکاوی خود، این مسائل پیچیده جهان پیرامون را به زبان ساده و کوچه بازاری بنویسند.
طرحي نو دراندازيم
انتشار خبر پديد آمدن قريب‌الوقوع تغييرات در ترکيب شاکله امنيتي و دفاعي کشور، انتظاراتي را در افکار عمومي مطرح کرد که به مهم‌ترين آنها در اين مقاله اشاره مي‌کنيم. 1- اصل اقدام براي تغيير، رويداد مثبتي است که مقتضاي شرايط کنوني کشور است. يکي از عوامل اصلي مزمن شدن بسياري از مشکلات، بي‌اعتنائي به نياز شاکله امنيتي، دفاعي و نظارتي کشور به تغيير و تحول است. يکساني سياست در اين عرصه‌ها و فقدان تحول در آنها باعث رکود در تمام زمينه‌ها شده و فعالان سياسي را دچار نااميدي کرده است. ديديم که مواضع حکمراني در تمام زمينه‌ها به دليل انعطاف‌ناپذيري و درجا زدن، موجب شد دولت‌ها با گرايش‌هاي متفاوت آمدند و رفتند ولي نتوانستند تحولي در جامعه به وجود بياورند. اين رکود، عوارض منفي زيادي به بار آورد که نااميدي، مهاجرت نخبگان، کاهش سرعت پيشرفت، بي‌اعتمادي و افزايش مشکلات اقتصادي ازجمله آنها هستند. درباره اين آفات، هشدارهاي زيادي در قالب‌هاي نوشتاري و گفتاري اعم از محرمانه و آشکار، داده شد ولي توجهي به اين تذکرات خيرخواهانه نشد و در مواردي نيز حمل بر بدخواهي گرديد. ايکاش قبل از حوادث تلخي که در يکسال اخير براي امنيت ملي کشور در منطقه رخ داد و قبل از جنگ تحميلي 12 روزه که درس‌ها و عبرت‌هاي زيادي به همراه داشت، گوش شنوائي براي شنيدن هشدارهاي خيرخواهانه پيدا مي‌شد و آنچه اين روزها به عنوان ايجاد تغيير و تحول در ترکيب شاکله امنيتي و دفاعي کشور وعده داده شده، بسيار زودتر صورت مي‌گرفت. 2- با قطع نظر از افرادي که جابجا و جايگزين مي‌شوند، آنچه مهم است و مي‌تواند تحول‌آفرين باشد تفکر و سياست است که بايد متحول شود و دستخوش تغيير گردد. انتظار اين نيست که اصول و معيارها تغيير کنند ولي شيوه‌ها قطعاً بايد دستخوش تغيير و تحول اساسي شوند. اگر تصور اين باشد که مطرح شدن چهره‌هاي متفاوت و بر سر زبان‌ها افتادن نام‌هاي خاص مي‌توانند مشکلي را حل کنند، اين خود آغاز اشتباه است. دستور کار بايد تغيير کند، افراط بايد جاي خود را به اعتدال بدهد، عمل بايد جاي شعار را بگيرد و واقع‌بيني بايد جانشين خيال‌پردازي شود. 3- نياز کشور به تغيير و تحول را نبايد به شاکله امنيتي، دفاعي و نظارتي محدود دانست. اين، فقط بخشي از کار بزرگي است که بايد انجام شود. در بخش‌هائي از قبيل سياست خارجي، امنيت داخلي، آزادي‌هاي مشروع، حقوق شهروندي، شيوه‌هاي تبليغاتي، سکان‌داران سياست داخلي و تصميم‌سازان و تصميم‌گيرندگان در زمينه‌هاي معيشت مردم نيز به ايجاد تغيير و تحول بنيادي نياز داريم. به شعار جوان‌گرائي به معناي واقعي آن نه جناحي و سليقه‌اي بايد عمل شود و تمام تعارف‌ها در زمينه ابقاء افرادي که امتحان خوبي پس نداده‌اند و پيرمردان محترم بالاي 90 سال خاتمه داده شود. تغيير و تحول را نمي‌توان موضوعي مجرد دانست، کاملاً مرکب است و بايد شامل تمام بخش‌ها بشود. 4- تغيير و تحول اگر قرار باشد به صورت واقعي رخ دهد، به نيروهاي اهل تحول نياز دارد. سال‌هاست که نيروهاي خواهان تغيير و تحول منزوي هستند و عناصر ضدتغيير و تحول، ميدان‌داري مي‌کنند. علاوه بر اينکه جهان طبعي متحول دارد، اکنون در عصري قرار داريم که تغيير حرف اول را مي‌زند. ما اگر در نظر و عمل به تغيير و تحول روي خوش نشان ندهيم و از نيروهاي تحول‌خواه استفاده نکنيم، عقب خواهيم ماند. بنابراين، تنها راه اينست که «فلک را سقف بشکافيم و طرحي نو دراندازيم».
براي عبور از مکانيسم ماشه
اظهارنظرهاي مختلف درباره فعال شدن مکانيسم ماشه و عوارض آن نبايد متوليان سياست خارجي کشورمان را در برزخ بي‌تصميمي گرفتار کند. آنها بايد از هم‌اکنون فعالانه درصدد تبديل کردن اين تهديد به يک فرصت باشند و کشور را از گردنه‌اي صعب‌العبور که در پيش است به سلامت عبور دهند. مکانيسم ماشه، آخرين حلقه از برجام است که در صورت عدم پاي‌بندي ايران به ميزان غني‌سازي پيش‌بيني شده در اين توافق‌نامه، راه را براي اجرائي شدن دوباره قطعنامه‌هاي ششگانه سازمان ملل عليه ايران هموار مي‌کند. اين قطعنامه‌ها قبل از برجام و در دولت‌هاي نهم و دهم در اثر کوتاهي‌هاي آن دولت‌ها به تصويب شوراي امنيت سازمان ملل رسيدند و برجام آنها را بلااثر کرد ولي به عنوان آخرين حلقه برجام مقرر شد در صورتي که ايران به تعهدات برجامي خود عمل نکند اين قطعنامه‌ها قابل اجرا شوند. تصميم‌گيري درباره اجرائي شدن يا نشدن شش قطعنامه مورد نظر در اين مرحله با توجه به خروج آمريکا از برجام، در اختيار سه کشور اروپائي عضو برجام يعني انگليس، فرانسه و آلمان است. به عبارت روشن‌تر اکنون اين سه کشور اروپائي هستند که مي‌توانند مکانيسم ماشه را عليه ايران فعال کنند يا از فعال کردن آن خودداري نمايند. تفاوت نظرهاي ابراز شده درباره آثار و عوارض مکانيسم ماشه بسيار زياد است. عده‌اي مي‌گويند مکانيسم ماشه مانند يک تفنگ بي‌فشنگ است و نبايد به آن اعتنا کرد. در مقابل، افرادي مي‌گويند اين يک توپخانه پرزور است که اگر فعال شود مشکلات زيادي براي کشورمان به وجود مي‌آورد و به همين دليل نبايد صبر کرد تا مکانيسم ماشه فعال شود و بايد هرچه زودتر براي جلوگيري از فعال شدنش اقدامات ديپلماسي لازم را به عمل آورد. آنها معتقدند پرزور بودن اين توپخانه، ناشي از پشتوانه مصوبه شوراي امنيت سازمان ملل است که ايران را به ذيل فصل هفتم منشور ملل مي‌برد و مجوز اقدامات نظامي و اقتصادي گسترده‌اي را عليه کشورمان صادر مي‌کند. نکته منفي ديگري که در اين مکانيسم وجود دارد اينست که چين و روسيه هم امکان مقابله با تصميم سازمان ملل براي فعال کردن مکانيسم ماشه را ندارند. مهم‌تر اينکه در تصويب قطعنامه‌هاي ششگانه سازمان ملل، رأي چين و روسيه نيز مثبت بوده و اصولاً اين دو کشور هرگز براي چيزي غير از تأمين منافع خود حاضر نيستند وارد مقابله با قدرت‌هاي رقيب شوند. ملاحظه اين دو نظريه نشان مي‌دهد نظريه تشبيه مکانيسم ماشه به تفنگ بي‌فشنگ، فاقد استدلال و پشتوانه واقعي است و چيزي مانند «کاغذپاره» دانستن قطعنامه ششگانه ضدايراني سازمان ملل توسط رئيس دولت‌هاي نهم و دهم است که منشأ تمام عوارض منفي بعدي تاکنون شده است. بنابراين، ماجراي مکانيسم ماشه را بايد جدي گرفت و با پشتکار و تلاش براي منصرف کردن سه کشور اروپائي از فعال کردن آن وارد عمل شد. اين کار، از يکطرف با دشواري مواجه است زيرا آمريکا و اسرائيل براي تشويق سه کشور اروپائي عضو برجام به فعال کردن مکانيسم ماشه تلاش مي‌کنند و از طرف ديگر قابل دسترسي به نظر مي‌رسد زيرا اروپا اکنون درگير جنگ اوکراين است و براي ورود به درگيري بزرگ ديگري که طرف آن ايران باشد آمادگي لازم را ندارد. ايران مي‌تواند از اين فرصت استفاده کند و با سه کشور اروپائي عضو برجام براي جلوگيري از فعال شدن مکانيسم ماشه به توافق برسد. براي موفق شدن ايران در حل مشکلي که کليد آن را سه کشور اروپائي در اختيار دارند، دو عامل مهم مي‌توانند مؤثر باشند. عامل اول، بي‌اعتنائي متوليان سياست خارجي به صاحبان نظريه‌اي که مکانيسم ماشه را تفنگ بي‌فشنگ مي‌دانند و عامل دوم، تقويت ديپلماسي و بهره بردن از نقطه ‌نظرهاي صاحبان تجربه در سياست خارجي است. ترديدي نيست که با اين روش مي‌توان مکانيسم ماشه را خنثي کرد.
کسادي بازار سوداگري با اتباع
مسيرها و مجاري نفوذ، علاوه بر سوداگران که براي پر کردن جيب‌هاي گشادشان حاضر شدند استقلال و تماميت ارضي ايران را به خطر بيندازند، بارکش‌هاي بي‌مزد و مواجبي را هم شامل مي‌شوند که با انگيزه‌هاي ديگر و در مواردي حتي بدون انگيزه خاص و صرفاً به دليل ساده‌لوحي با اين جريان همراهي کردند و مشکلات زيادي را براي کشور و مردم به وجود آوردند. آن نماينده مجلس که مي‌گويد هيچ اقدامي از هيچيک از اتباع عليه کشور در جنگ تحميلي 12 روزه ديده نشده، يا از واقعيت‌ها اطلاع ندارد و يا انگيزه‌اي براي تطهير دارد که اطلاعي از آن در دست نيست. انبوه پرونده‌هاي موجود از همدستي اتباع غيرمجاز در دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي بهترين دليل نادرست بودن چنين قضاوت‌هاي عجيب و دور از انتظار است. کم‌کاري رسانه ملي در افشاي همدستي عده‌اي از اتباع غيرمجاز با رژيم صهيونيستي يکي از ابهامات موجود در اين پرونده است. رسانه ملي در جريان قتل «جرج فلويد» در آمريکا، که هيچ ارتباطي با استقلال و تماميت ارضي ما نداشت، چند ماه هر روز و هر شب از شبکه‌هاي مختلف گزارش و خبر و نظر پخش کرد ولي حاضر نشد درباره اينکه در جنایات حرم رضوي، شاهچراغ، انفجار سالگرد شهيد سردار سليماني، انواع سرقت‌هاي مسلحانه و ايجاد ناامني‌ها در کشورمان اتباع غيرمجاز چه نقش پررنگي داشتند حتي يک کلمه بگويد! و اکنون نيز از مشارکتشان در جنگ تحميلي 12 روزه و جاسوسي‌ها، گرا دادن‌ها و جابجا کردن و استفاده از پهپادها چيزي نمي‌گويد. اين، شيوه‌اي است که رسانه ملي درباره اخبار افغانستان از لحظه سلطه طالبان در مرداد 1400 بر اين کشور در پيش گرفت و همچنان آن را ادامه مي‌دهد. پيدا کنيد علت اينهمه شيفتگي رسانه ملي نسبت به طالبان را!
تضاد مطامع افراطي با منافع ملي
اهل «نيّت‌خواني» نيستيم که بگوئيم فلانکس که مثل ما فکر نمي‌کند، مثل ما حرف نمي‌زند و مثل ما نمي‌نويسد به آمريکا و انگليس و اسرائيل وابسته است. اين روش برخورد با اين و آن را نه با شرع منطبق مي‌دانيم، نه با قانون و نه با موازين اخلاقي. متأسفانه اعتياد به «انگ‌ زدن» براساس «نيّت‌خواني» در جامعه ما که به دليل مبتني بودن قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي بر موازين ديني و ضوابط اخلاقي بهيچوجه مجاز نيست،
مذاکره، مسير اعتدال
بسيار طبيعي است که درباره مذاکره کردن با دولت‌هائي که شرور، زورگو، زياده‌خواه و داراي خوي سلطه‌طلبي هستند، نقطه ‌نظرهاي متفاوتي در سطح جامعه وجود داشته باشد. اينکه مخالفان مذاکره با چه انگيزه‌هائي داراي چنين نظري هستند موضوع قابل تأملي است
از "قوناق اوی" باسمنج تا ۲۵سال وزیر خارجه دوره ناصری در دوره قاجار
باسمنج قدمتی به پیشینه شهر کهن و بزرگ همجوار خود یعنی تبریز دارد.تنها راه ورود و خروج از غرب به شرق بود.ایپک یولی یا همان جاده ابریشم امروزی از داخل این قصبه آباد می گذشت.در دوره قاجاریه بدلیل اینکه تبریز مهمترین شهر اقتصادی کشور بود باسمنج نیز رونقی داشت.دهها حمام،مسجد،کاروانسرا و محل بیتوته یا مسافرخانه به سبک امروزی در این قصبه دایر بود و بوی"گودوش آتی" که حاصل پختن آبگوشت در هیزم درختان خشکیده بود کاروان سراهای باسمنج را آغشته به بوی کباب و آبگوشت می کرد.اعیان و شاهزاده گان برای هوا خوری و صرف ناهار و گردش و تفرج به این قصبه آباد و سر سبز که با تیریز ۳ فرسخ_ ۱۸ کیلومتر فاصله داشت.رفت و آمد داشتند. در تاریخ اسناد وزارت خارجه می خوانیم که میرزا سعید خان انصاری گرمرودی که بعدها کاتب و نویسنده دربار شاهنشاهی ناصرالدین شاه در تهران شد چند روزی در کاروانسرای مشهدی محمد علی" امجدپور فعلی" در جوار مسجد چشمه که قناتی روان از قسمت اپیک یولی می گذشت اتراق کرده بود و بدنبال رفتن ناصرالدین شاه و میرزا تقی خان فراهانی یا همان امیر کبیر از تبریز به تهران بود. تا کارنامه و استعداد ها و نوشته های زیبای خود را به آنها نشان دهد و خود را در بین تصمیم گیرندگان قاجار در مملکت داری قرار دهد.۱۸۲ سال پیش یعنی در سال ۱۲۶۴ هجری قمری ناصرالدین شاه و امیر کبیر برای عزیمت به تهران به باسمنج رسیدند و اعوان و انصار و بزرگان باسمنج سفره انعام در قوناق اوی در باغچه زنده یاد حاج محمد باقر باسمنجی برپا کردند در این هنگام این جوان روستا زاده گرمرودی اطراف شهر میانه کنونی از کاروانسرا محل اقامت ،خود را به کاروان شاه رساند و خط و کتابت خوشنویسی شده خود را به امیر کبیر در باسمنج نشان داد .امیر کبیر ربط و خط و تسلط بر خواندن و نوشتن به زبان ترکی،عربی و فارسی این جوان را پسندید و با کاروان خود به تهران برد.ابتدا میرزا سعید خان انصاری گرمرودی که بعدها بعنوان کاتب و منشی امیر کبیر در تهران در کاخ سلطنتی قاجار شروع بکار کرد و با نشان دادن فطانت و کیاست و هوشمندی خود به وزارت خارجه منتقل شد و دوبار وزیر خارجه ایران عهد ناصری شد که ۲۵ سال مجموعا طول کشید.در اسناد وزارت خارجه می خوانیم:دوره اول وزارت خارجه میرزا سعیدخان مؤتمن الملک از ۱۲۶۹ تا ۱۲۹۰ ه‍.ق. یعنی بیش از بیست و یک سال طول کشید تا آن که میرزا حسین خان سپهسالار پس از افتادن از صدارت از طرف ناصرالدین شاه به وزارت خارجه منصوب شد میرزا سعیدخان به تولیت آستان قدس رضوی رفت.
آیا اژدهای چینی به ایران خواهد آمد؟
تاریخچه و توسعه برنامه توسعه جی-۱۰ در سال ۱۹۸۱ با پیشنهاد فرمانده نیروی هوایی چین، ژانگ تینگفا، به دنگ شیائوپینگ برای ساخت یک جنگنده نسل سوم با بودجه‌ای حدود ۵۰۰ میلیون یوان آغاز شد. این پروژه اولین برنامه هواپیمایی چین بود که از فرآیندهای مدرن توسعه و خرید بهره برد.
نفوذي‌ها و جنگ تحميلي 12 روزه
اگر از صاحبنظران جهان‌ديده بشنويد زخمي که وطن‌فروشان و وطن‌نشناسان به مردم کشور مي‌زنند، از زخم‌هاي اف35ها، موشک‌ها و پهپادهاي اسرائيلي کاري‌تر است، بپذيريد و درصدد انکار يا توجيه آن برنيائيد. ايران عزيز ما در جنگ تحميلي 12 روزه دو نوع زخم برداشت؛ زخم هجوم اف35ها، موشک‌ها و پهپادهائي که از اسرائيل آمدند و زخمي که وطن‌فروشان و وطن‌نشناسان بر پيکر ميهن وارد کردند. اولي، امري طبيعي اس ت که در هر جنگي پيش مي‌آيد و همگان انتظار آن را دارند و راه درمان آن مقاومت و دفاع در برابر دشمن است. ولي دومي را با هيچ دارو و مرهمي نمي‌توان درمان کرد. وطن‌فروشان کساني هستند که براي دريافت اندکي پول يا وعده رسيدن به قدرت حاضر شدند جاسوسي کنند، دست به تخريب کشورشان بيالايند و يا با امکاناتي که دشمن در اختيارشان قرار داد دستشان را به خون هم‌وطنانشان آلوده کنند. وطن‌نشناسان کساني هستند که به عناصر نفوذي خوش‌آمد گفتند، آنها را تطهير کردند، براي نفوذ کردن آنها در لايه‌هاي مختلف جامعه توجيه تراشيدند و با هشداردهندگاني که خطر را مي‌فهميدند و از آينده خطرناکي که توسط نفوذي‌ها رقم خواهد خورد خبر مي‌دادند برخورد خصمانه مي‌کردند و بر راه خطاي خود اصرار مي‌ورزيدند. پرونده وطن‌فروشان اين روزها در قلم‌ها و زبان‌هاي مختلف و متنوع و عمدتاً کارآمد و واقع‌بين در حال ورق خوردن است و صاحبنظران و وطن‌دوستان زيادي ابعاد خيانت اين افراد کم‌تعداد را براي افکار عمومي تشريح مي‌کنند. آنچه هنوز چندان مورد توجه قرار نگرفته پرونده «وطن‌نشناسان» است که با اقدامات خلاف مصالح ملي زمينه را براي جاخوش کردن عده‌اي نفوذي تحت عنوان اتباع در جايگاه‌هاي مختلف کشور فراهم کردند و در جنگ تحميلي 12 روزه ديديم که بسياري از اين افراد براي رژيم صهيونيستي جاسوسي کردند، براي تخريب اماکن مهم امنيتي و نظامي و به شهادت رساندن هم‌وطنانمان با صهيونيست‌ها همکاري کردند و حتي براي دشمن امکانات و تجهيزات جنگي ساختند و جابجا کردند و همچون بازوئي کارآمد براي رژيم صهيونيستي در اين جنگ عمل کردند. بازداشت و محاکمه افراد زيادي از اتباع غيرمجاز افغاني به دليل همکاري با رژيم صهيونيستي در روزهاي گذشته به روشني نشان داد هشدارهاي 4 ساله دلسوزان و خيرخواهان در مورد خطرهاي ناشي از نفوذ عناصر وابسته به گروه‌هاي تروريستي صاحب قدرت در افغانستان کاملاً درست و دقيق بوده و کساني که در برابر اين هشدارها مقاومت مي‌کردند و تطهير نفوذي‌ها را در دستور کار خود قرار داده بودند، مرتکب خطاي بزرگي شدند. آن امام جمعه‌اي که آمدن افغان‌هاي غيرمجاز به ايران را به هجرت مسلمانان زمان پيامبر اکرم تشبيه کرد، آن يکي که با توسل به نظريه جهان‌وطني در اسلام درصدد توجيه سرازير شدن نفوذي‌ها به ايران شد، رسانه ملي که حمايت از اين جماعت خطرآفرين را در دستور کار خود قرار داد، قلم به دستاني که تطهير گروه تروريستي طالبان را مستحب موکد دانستند و آن دسته از نمايندگان مجلس که در تکاپوي قانوني کردن اقامت ميليون‌ها مهاجم تحت عنوان دروغين مهاجر در قالب طرح سازمان ملي مهاجرت برآمدند همگي در جرمي که اتباع غيرمجاز در جنگ تحميلي 12 روزه مرتکب شدند شريکند. در خوشبينانه‌ترين حالت مي‌توان گفت اينها «وطن‌نشناس» هستند و لذا بايد خسارت‌هاي وارده از ناحيه اتباع مورد حمايت خود را جبران کنند و از مشاغل کليدي محروم شوند. البته اين احتمال وجود دارد که در ميان اين جماعت کساني هم باشند که عامدانه مرتکب حمايت از نفوذي‌ها شده باشند. اگر عمدي بودن اقدامات اين افراد به اثبات برسد بايد محاکمه و مجازات شوند. آنچه اکنون نياز فوري کشور در شرايط توقف جنگ تشخيص داده مي‌شود اينست که اولاً بساط اتباع غيرمجاز افغاني بطور کامل جمع شود و همگي اخراج شوند، ثانياً در مورد اتباع مجاز هم تجديد نظر اساسي و دقيق صورت بگيرد و ثالثاً طرح مشکوک سازمان ملي مهاجرت از دستور کار مجلس خارج شود. دولت، لايحه خود را که در مجلس دستکاري شده و با تحريفات زيادي به طرحي انحرافي تبديل شده است پس بگيرد و لايحه قانون جامع اتباع را در فرصتي مناسب تهيه و به مجلس ارائه نمايد و يا مجلس همان لايحه اوليه دولت را بدون دخل و تصرف و تغيير به تصويب برساند.
پیروزی بر رژیم صهیونی، سیلی سخت به آمریکا و اتحاد و یکصدایی فوق‌العاده ملت
ایشان ملت ایران را ملتی بزرگ و ایران را کشوری قوی، پهناور و برخوردار از تمدن کهن و ثروت فرهنگی و تمدنی صدها برابر بیشتر از آمریکا و امثال آن خواندند و افزودند: با وجود این حقایق، انتظار تسلیم ایران در برابر کشوری دیگر، یکی دیگر از مهمل‌گویی‌های غلط است که یقیناً مایه استهزاء افراد دانا و خردمند واقع خواهد شد.
ملت ایران در مقابل جنگ و صلح تحمیلی محکم می‌ایستد و تسلیم نخواهد شد
من از صاحبان فکر و بیان و قلم بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان انتظار دارم این معانی و مفاهیم را تبیین کنند و اجازه ندهند دشمن با تبلیغات فریبکارانه خود، حقیقت را دگرگون جلوه دهد.
ایجاد حس آرامش برای مردمان در شرایط جنگی
اطلاع‌رسانی شفاف و به‌موقع تأمین نیازهای اولیه ایجاد مناطق امن حمایت روانی حفظ نظم اجتماعی فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی دوری از شایعات
نیروهای مسلح، رژیم رذل صهیونی را بیچاره خواهندکرد
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به صدای واحد همه ی مسئولان، جناح‌های گوناگون سیاسی و آحاد گوناگون کشور مبنی بر لزوم اقدام قدرتمندانه در مقابل هویت خبیث و رذل و تروریست رژیم صهیونیستی گفتند: ان‌شاءالله با قدرت عمل و زندگی برای آنها تلخ خواهد شد و با آنها مماشات نخواهد شد.
شأن و جایگاه بی‌نظیر مجلس شورای اسلامی، نمایندگان این جایگاه وزین را حفظ کنند
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نکته‌ای مهم تأکید کردند: این شرافت و پاکیزگی و جایگاه بی‌همتا البته به خودی خود بقا و ادامه نمی‌یابد؛ بلکه باید آن را با عمل به الزامات و بایدها و نبایدها حفظ و اداره کرد که مسئولیت این امر بسیار مهم، برعهده نمایندگان مجلس است.
براي تأمين صيانت قوه قضائيه
ديروز آقاي محسني اژه‌اي رئيس قوه قضائيه خطاب به همکاران خود در دستگاه قضائي گفت: «از مجموعه قضائي و اعضاي خانواده خود صيانت کنيد». با توجه به انتشار خبر بازداشت فرزندان آقاي کاظم صديقي که از همکاران پرسابقه قوه قضائيه است،
پیشرفت، امنیت و رفاه با ادامه مسیر عقلانیت امام(ره)
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین در تبیین مسئله ملی هسته‌ای، برخورداری ایران از چرخه کامل و افتخارآمیز سوخت هسته‌ای را نتیجه باور ملت و دانشمندان جوان به «ما می‌توانیم» خواندند و با اشاره به تأثیرات مهم این صنعت در پیشرفت علوم و صنایع دیگر، طرح هسته‌ای ارائه شده آمریکا را در ضدیت کامل با اصل راهگشای «ما می‌توانیم» دانستند و تأکید کردند: صنعت عظیم هسته‌ای بدون غنی‌سازی عملاً بی‌فایده است و آمریکا و رژیم صهیونیستی بدانند برای تحقق هدف اصلی خود یعنی جمع کردن صنعت هسته‌ای در ایران، هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.
خبر جعلی ماجرای جراحی قلب نیازمندی به جراحی های فرهنگی -اجتماعی را بیشتر نشان می دهد
صبح وقتی اخبار را نگاه می کردم ، خبر مرگ بیمار قلبی دکتر پزشکیان بسیار توجه برانگیز بود ، اولین عکس العمل ذهنی من این بود که آقای دکتر این چه کاری بودی که کردی ! باز فکر کردم که حتما قلق جراحی کردن از یاد دکتر رفته است ! دکتر پزشکیان در سلسله کارهای مختلف خود مانند بنایی و فوتبال بازی کردن ، به جراحی قلب که شاید حرفه ی اصلی اش بود دست زده بود و آن هم ناموفق شده بود! اما کار به اینجا ختم نشد ، در جستجوی گوگل گزارش و صحبت های نماینده سراب که خبر از او نفل شده بود وجود نداشت، هیچ خبرگزاری آن را نداشت ! فقط یک کانال اینستاگرامی این خبر را داشت ! اسم نماینده هم در داخل خبر نبود. اما مگر می شود یک موضوع به این مهمی بی ریشه باشد ! در عرض چند ساعت اعلان شد که خبر کذب است و هیچ کدام از بیماران دکتر پزشکیان جان خود را از دست نداده اند! بیماران نیز از دکتر تشکر نیز کردند! اما سرعت شایعه به مثابه سرعت نور بود ، در همه جا پیچید و سپس با جواب و منطق، نور و شعله اش خاموش شد ! و این شیطنت پایان یافت ! کلا چقدر سریع اتفاق افتاد ماجرا!...........یکی دیگر از عوامل جامعه‌شناختی گسترش اخبار جعلی، شکاف‌های اجتماعی و قطبی شدن جوامع است. در جوامعی که اعتماد به نهادهای رسمی (مانند دولت، رسانه‌های جریان اصلی، یا نخبگان) کاهش یافته، مردم به منابع غیررسمی روی می‌آورند که اغلب اخبار جعلی را منتشر می‌کنند. این موضوع به‌ویژه در دوره‌های بحران (مانند انتخابات، همه‌گیری‌ها، یا جنگ‌ها) شدت می‌گیرد. برای مثال، در جریان همه‌گیری کووید-۱۹، اخبار جعلی درباره واکسن‌ها به سرعت منتشر شد، زیرا مردم در مواجهه با عدم قطعیت و ترس، به دنبال پاسخ‌های ساده و سریع بودند. از منظر نظریه کنش متقابل نمادین، اخبار جعلی به‌عنوان نمادهایی عمل می‌کنند که افراد از طریق آن‌ها واقعیت را تفسیر می‌کنند؛ حتی اگر این اخبار نادرست باشند، باور به آن‌ها می‌تواند رفتارهای واقعی (مانند امتناع از واکسیناسیون) را شکل دهد. تأثیرات اخبار جعلی بر جامعه نیز از منظر جامعه‌شناسی قابل‌توجه است. اخبار جعلی می‌تواند به کاهش اعتماد اجتماعی منجر شود، زیرا مردم به سختی می‌توانند حقیقت را از دروغ تشخیص دهند. این بی‌اعتمادی نه تنها به رسانه‌ها، بلکه به نهادهای دموکراتیک، علم، و حتی روابط اجتماعی آسیب می‌رساند. علاوه بر این، اخبار جعلی می‌تواند شکاف‌های اجتماعی را عمیق‌تر کند و به قطبی شدن جامعه دامن بزند. از سوی دیگر، اخبار جعلی می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی عمل کند؛ گروه‌های قدرت با انتشار اطلاعات نادرست، افکار عمومی را به سمتی هدایت می‌کنند که منافع آن‌ها را تأمین کند.
چرا خودتحريمي را رفع نمي‌کنيد؟
خودتحريمي کشور ما به کمبودهاي تهديدکننده و خطرآفرين مربوط مي‌شوند که در ماه‌هاي اخير، به عمد و در يک معادل‌سازي غلط به آنها «ناترازي» گفته مي‌شود. کمبود برق، کمبود گاز، کمبود آب و گراني‌هائي که از ساليانه بودن به ماهيانه و هفتگي و روزانه تبديل شده‌اند و طبقه محروم جامعه هرچه مي‌دوند نمي‌توانند پا به پاي آنها حرکت کنند.
خدمات شهید رئیسی مایه آبروی ملی‌، عزت ملی و اعتبار ملت ایران بود
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هدف طرف مقابل از اصرار بر مذاکره مستقیم را القای نوعی تسلیم ایران دانستند و گفتند: شهید رئیسی این اجازه را به آنها نداد، البته در زمان ایشان مذاکره غیرمستقیم مثل زمان کنونی انجام می‌شد که به نتیجه نرسید که الان هم گمان نمی‌کنیم به نتیجه برسد و نمی‌دانیم چه خواهد شد. رهبر انقلاب همچنین با تذکر به طرف آمریکاییِ مذاکرات غیرمستقیم درباره پرهیز از یاوه‌گویی تأکید کردند: این حرف آمریکایی‌ها که به ایران اجازه غنی‌سازی نمی‌دهیم، غلط زیادی است و در کشور کسی منتظر اجازه این و آن نیست و جمهوری اسلامی همان سیاست و روش خود را پیگیری خواهد شد. ایشان با اشاره به اصرار آمریکایی‌ها و برخی غربی‌ها درباره انجام نشدن غنی‌سازی در ایران گفتند: در مناسبتی دیگر به ملت خواهم گفت که نیت و هدف واقعی آنها از این اصرار چیست. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به صراحت و صداقت شهید رئیسی گفتند: برای درک اهمیت این رفتار باید آن را با زبان کذاب مسئولانِ برخی کشورهای غربی مقایسه کرد که فریاد آنها در دفاع از صلح و حقوق بشر گوش دنیا را کر کرده اما چشمان خود را به کشته شدن بیش از ۲۰ هزار کودک مظلوم در غزه بسته‌اند و به جنایتکاران کمک هم می‌کنند. رهبر انقلاب برجستگی کاری و عملی شهید رئیسی را جنبه دیگری از امتیازات او خواندند و گفتند: شهید رئیسی یک‌سره کار و تلاش بود و برای خدمت و کار با کیفیت و مداوم، خستگی و شب و روز نمی‌شناخت. حتی وقتی مکرر به او سفارش می‌کردیم که مراقب فشار کار بر سلامتی خود باشد می‌گفت من از کار خسته نمی‌شوم. ایشان خدمات مختلف شهید رئیسی همچون آب‌رسانی، احداث راه، ایجاد اشتغال، راه‌اندازی کارگاههای راکد یا تعطیل‌شده و تکمیل پروژه‌های ناتمام و معطل‌مانده را خدمات مستقیم و ملموس برای مردم خواندند و افزودند: شهید رئیسی همچنین به آبرو و عزت ملی و اعتبار ملت ایران نیز خدمت کرد و آن را ارتقاء داد.
ريشه‌کن کردن اختاپوس مافياها
بزرگ‌ترين تحولي که در سياست داخلي نياز داريم، ريشه‌کن ساختن مافياهاست که ترکيبي از مافياي اقتصادي، مافياي سياسي، مافياي فرهنگي، مافياي رسانه‌اي و مافياي داروئي اکنون در کشورمان فعال است که اگر ريشه‌کن نشود هيچ دولتي قدرت کار کردن و تحقق اهداف و اجراي برنامه‌هاي خود را نخواهد داشت...................مبارزه با مافياها در عين حال که دشواري‌هائي دارد، کاري شدني است. از اين جهت دشوار است که اجزاء اختاپوس مافيا در بدنه بسياري از دستگاه‌ها نفوذ کرده‌اند و برخورد با مافيا به معناي برخورد با اين اجزاء پراکنده در تار و پود حکمراني است. آنها قطعاً مقاومت مي‌کنند و به ابزارهاي مختلف براي ادامه حيات انگلي خود متوسل مي‌شوند و براي موفق شدن حاضرند پول‌هاي زياد خرج کنند. ريشه کن کردن اين اختاپوس با تمام اجزائي که دارد مستلزم پيدا شدن اراده‌اي قوي در مسئولين نظام براي پاکسازي بدنه حکمراني از عوامل نفوذي مافياهاست. اگر چنين اراده‌اي در مسئولين به وجود بيايد و مبارزه از بدنه شروع شود و با قوت و قاطعيت ادامه يابد قطعاً مافياها ريشه‌کن خواهند شد، واقعه مهمي که راه را براي حکمراني سالم و زندگي سعادتمند مردم هموار خواهد کرد.
تورم ماه‌های اخیر افزایش حقوق ۱۴۰۴ را خنثی کرد
در سال‌های ادوار گذشته هم افزایش دستمزد کارگران به درستی و به لحاظ آمار واقعی تورم لحاظ نشده و همیشه تورم خیلی جلوتر از دستمزد بوده است. الان کارخانجات هر روز و هر ساعت نسبت به افزایش قیمت اقدام می کنند که این مسأله باعث خنثی شدن افزایش حقوق می‌شود.
چگونه فولاد مبارکه در تیم سپاهان فوتبالیست خلافکار را در بحران ارزی به کار می گیرد و به او دلار پرداخت می کند؟
برای استخدام یک مهندس یا یک متخصص در فولادمبارکه ده ها فیلتر گزینشی وجود دارد که رسوایی سال پیش مدیرعامل آن نشان داد ، این سختگیری ها فقط برای مردم ساده و معمولی است ! این مرد فرانسوی که جرائمش منافات بارزش های اعلامی وظاهری جامعه دارد و در حدی که اروپایی ها نتوانسته اند وی را تحمل کنند برای مدیران فولاد مبارک جای سوال داشته و ضرورت پاسخگویی را به مردم و نهادهای نظارتی دارد. مدیران فولاد مبارکه از کدام منبع مالی و براساس کدام ارزش اخلاقی مجاز به انتخاب فوتبالیست مجرم بوده اند؛ انها حتما باید پاسخگو باشند.
چين، تقويت بنيه داخلي
جالب است که جهان‌بيني چيني در دوران «سوسياليسم باز» اولويت را به تقويت بنيه داخلي مي‌دهد و سياست خارجي رواداري به‌ويژه با اصلي‌ترين رقيب خود يعني آمريکا را در صدر فهرست مي‌بيند «از ميان هفت محور اصلي جهان‌بيني چيني، سه محور برجسته است. نخست اينکه چين بايد قبل از اينکه روي مسائل بين‌المللي کار کند به مسائل داخلي خود به درستي رسيدگي کند. دوم هنگام رسيدگي به امور خارجي، جلب احترام مهم‌ترين اصل است. سوم مهم است که تلاش کنيم با آمريکا همکاري کنيم اما در مورد موضوعات مورد علاقه چين، يعني موضوع تايوان و توانائي براي بهبود فناوري، محکم بايستيم». اين واقعيت را نمي‌توان ناديده گرفت که فرهنگ و آداب و سنن کشورها و ملت‌ها در تعيين سياست‌هاي آنها نقش دارند ولي در يک نگاه کلي‌تر بايد به اين نکته توجه کنيم که کشورها فقط در صورتي که از بنيه توانمند داخلي به ويژه در رضايتمندي مردم از نظر رفاه عمومي برخوردار باشند مي‌توانند در برابر فشارهاي داخلي مقاومت کنند. ايران با وسعت سرزميني، ثروت‌هاي طبيعي، تنوع آب و هوائي و استعداد فراوان نيروي انساني که دارد زمينه بسيار بالائي براي تبديل شدن به قدرت اول منطقه و يکي از قدرت‌هاي مطرح جهان را دارد. اين هدف والا هنگامي محقق خواهد شد که مديريت کشور براي توانمندي بنيه داخلي و رضايتمندي مردم اولويت قائل شود و در سياست خارجي، رواداري را پيشه کند. ما سالهاست که در جهت عکس اين مسير حرکت مي‌کنيم. اين روش بايد تغيير کند.