اخبار جدید

• ماتادوری که نتوانست چشم در چشمان گاو بدوزد و او را بکشد

  این عکس نمادین پایان کار ماتادور آلوارو مونرو است. در بحبوحه جنگ با گاو و در مسابقه ای بنام "گاوبازی" ناگهان او ساکت شد و بر لب میدان نشست. متعاقباً ، آلوارو در مصاحبه ای گفت: "ناگهان نه شاخ، بلکه چشمان گاو نر را دیدم. روبرویم ایستاد و شروع کرد به نگاه کردن. فقط ایستاده بود و تماشا می کرد و هیچ تلاشی برای حمله نکرد. معصومیتی که در چشم همه حیوانات است با التماس کمک به من نگاه می کند. مثل فریاد عدالت خواهی بود و جایی در اعماق وجودم ناگهان متوجه شدم که همانگونه که ما در دعا خدا را خطاب می کنیم مرا خطاب می کند: «من نمی خواهم با تو بجنگم، لطفا مرا رها کن، چون کاری نکرده ام. خطاکار هستی که اگر بخواهی مرا بکشی ! اگر بخواهی می‌توانی مرا بکش، اگر می‌خواهی مرا بکش، اما من نمی‌خواهم با تو بجنگم. ماتادور " گیاهخواری را آغاز می کند و مبارزه با گاوبازی ها را متوقف می کند " این داستان در سال 2012 منتشر شد. پس از اینکه هزاران نشریه خارجی دیگر در مورد این پرونده گفتند، میلیون ها نفر در مورد ماتادور آلوارو مونرو مطلع شدند و این عکس به یکی از شناخته شده ترین عکس ها تبدیل شد. وقتی که گاو در کنار گاوباز ایستاده بود! و او را نگاه می کرد!

• برج و باغ

  برج ها باغات را خوردند و برجی به پا نشد مگر آنکه براغی کنار آن به فنا رفته باشد

• ارک تبریز دربهار

  ارک سمبل مقاومت و سخت جانی تبریز در مقابل ناملایمات است، به قول مفتون امینی : این ارک بلند تبریز است! وقتی شکوفه های را دیدم به سرعت با واهمه از گذر زمان و ریختن گلبرگ ها تصویر را برداشتم ، اما درخت را سال بعد آنجا ندیدم

• برترین عکس سال بنیاد عکس‌های مطبوعاتی جهان

  نمایش قدرتمند فقدان و حزن؛ عکاس فلسطینی جایزه بهترین عکس سال بنیاد عکس‌های مطبوعاتی را ازآن خود کرد

• انیشتین در روز تولد 72 سالگی

  عکس "اولیگان" انیشتین به طور تصادفی ظاهر شد. خبرنگار آرتور ساس از آژانس خبری یونایتدپرس در روز تولد 72 سالگی انیشتین برای گرفتن عکس های جشن به دیدارش رفت. با این حال، انیشتین در آن روز حال و هوای خوبی نداشت. با اخم به دوربین نگاه کرد. آرتوس ساس از فیزیکدان خواست که با خوشحالی لبخند بزند. در پاسخ، انیشتین زبانش را به او نشان داد . این عکس معروف اینگونه ظاهر شد.

• من هم به او رشک بردم ! هوا سرد بود و او کنار خیابان نمازش را خواند!

  برای نماز همین کنار خیابان بهترین جا بود ، دو و بر پر از مسچد بودند ، اما صحبت را با خدا از همه جا می توان انجام داد! میدان ساعت تبریز ،کنار خیابان اداره ثبت ! کافی بود چرخ دستی ضایعات خود را در گوشه ای جا دهد ! و آن وقت پالتو اش را پتوی نماز و سجاده اش کند ! و از آنجا با خدایش صحبت بکند! لازم نبود برای نمازش درختی ببرند و پول و ثروت عامه را بتن بکنند ! او شاکر خداوند بود، و غنی از دنیا! مرد ضایعاتی نمازش را خواند و من بی سر و صدا مبهوت مرد فقیر بودم که چقدر بی ریا و امین ، سر بر سجده می گذارد و خلق و حدا را احترام می گذارد ! آنهم بی توقع! من هم به او رشک بردم !

• مهتاب بر روی دریاچه

  آب لاجوردی آینه اش بود و مهتاب در آن خود را می آراست هر شب قبل خواب ، بالای دریاچه می آمد گاه به آب می زد و مسرور از زیبایی شب در آینه ستاره ها را می شمرد ! نوری می زد و روشنی ها می کرد! آه ......... کو آب ، کو دریاچه ! در کدامین آینه او خود را بیاراید؟ در کدامین آینه ستاره ها را بشمارد ؟ کجا صورتش را آب زند؟ و کجا شب کنار آبنشینان را فروغ دهد ؟

• اسب های وحشی

  تصاویر از شبکه های اجتماعی برداشته شده اند

• دریاچه اورمیه ، روزی از روزها در گذشته ها

  زمانی که کف دریاچه را پر نکرده بودند، حق آبه اش را قطع نکرده بودند و ویلا های و چاه های عمیق پنهان در اتاقک ها آب را نمی بردند و ...........دستکاری در طبیعت انجام نشده بود ، دریاچه این چنین بود!

• گل های پامچال

  بهار بیدار و هشیار است ، لحظه ای درنگ ندارد ...................گل های پامچال خود را در باغات به نمایش گذارده اند

• حس زندگی

  ریشه فروریخته تیزی تبر تنه را بر زمین زده ده ها تکه برجای مانده اما شاخه ی جوان هنوز به فکر حیات است

• قجله کوه عینالی

  سرد بود هوا اما هیچ لکه ای گرد و غبار بر آن نبود سرد بود هوا آن طور که بر استخوان سرمایش می نشست او روی تخته سنگ نشسته بود روی تخته سنگی که پر بود از گلسنگ و عینالی همچنان به سرخی می تابید

• پایان یولی ، برف و عینالی

  برف سبک بر روی شهر می ریخت ؛ و آن سوی کوه آسمان آبی جلوه می کرد ، پایان یولی همچنان با دیواره های سنگی اش خودنمایی می کرد...............

• بازار داغ خودرو برقی - اما این صنعت مسیر طولانی را طی کرده است

  خودروهای الکتریکی یک فناوری جدید و قدیمی هستند. اکثر مردم نمی دانند که از سال 1890 به صورت تجاری در دسترس بوده اند. در آن زمان، دعوا بر سر این بود که چگونه می توان به بهترین نحو یک خودرو را نیرو داد، یا اینکه استادان کسب و کار آن را نبرد برای «طراحی مسلط» می نامند. گزینه‌ها موتورهای احتراق داخلی، برقی و – هر چند بعید به نظر می‌رسد – بخار بودند. بله، از اولین باری که آن نبرد انجام شد، مدت زیادی می گذرد.

• شب بارانی تبریز

  هوا مه آلود بود و گاه مه کنار می رفت ،اما قطرات ریز مه سنگین شده بودند و مانند باران خود را به زمین می زدند و باران بارید ..........وقتی که قرار بود برف بر روی زمین بنشیند!

• وقتی اینترنت نبود !

  در سال 1985 وقتی اینترنت و شبکه های اجتماعی نبود ، اطلاع رسانی بر روی دیوارهای میدان سنایا در لنینگراد با چسبانیدن نوشته ها و اخبار روی کاغذ انجام می گرفت

• روستای آناویز خلخال در میان برف

  آناویز از آبادی‌های دهستان خانندبیل شرقی در بخش مرکزی شهرستان خلخال است که در ارتفاع 1637 متری ازسطح دریا در سمت شمال غربی دهستان جای گرفته‌است و از سمت شمال به ایلوانق ، از سمت شمال غرب به گول تپه از دهستان سنجبد غربی بخش مرکزی شهرستان کیوی ، از سمت غرب به روستای گاودول ، از سمت جنوب به سنجبدله ، از سمت جنوب شرقی به روستای علی آباد و از سمت شرق به داودخانی منتهی می‌شود...روستای آناویز در میان اهالی منطقه به «اَنوئوس» (اَن- ئو- ئوس) معروف است و به اعتقاد بعضی از اهالی گوئیا دراصل «آناائویز» به معنی خانه مادربوده که دراثرکثرت استعمال به شکل اخیردرآمده است با اینهمه نباید غافل بود که کلمه «أنو» در زبان سومری به معنی خدای آسمان بوده که با الهه ونوس در روم ویونان یکسان است و بزرگترین پرستشگاه سومری شهر«اوروک» را نیزبه همین نام نامیده‌اند

• مبکولاس اسب آبی تازه بدنیا آمده است

  میکولاس، یک اسب آبی کوتوله تازه متولد شده، همراه با مادرش، مالایا، در پارک سافاری در دور کرالو در جمهوری چک دیده می شود.

• مدل سیاه در شوی لباس پاریس

  یک مدل برای فشن شوی مردانه پاییز-زمستانی لویی ویتون در پاریس، با طراحی از فارل ویلیامز، نوازنده، طراح که در هفته گذشته بانمایش درآمد.

• سوختن ارواح شیطانی در کشتی

  یک قایق سلطنتی در حالی که ارواح شیطانی جمع‌آوری شده را حمل می‌کند، شعله‌ور می‌شود تا طی مراسمی در مالاکا، مالزی، به‌طور نمادین به قلمروی دیگر سفر کند.