آرمانی بهعنوان مبدع «مد فرش قرمز» شناخته میشود؛ دستاوردی که فراتر از صنعت نساجی رفت و وارد قلمرو فرهنگ عامه شد. از ریچارد گییر در فیلم گیگولوی آمریکایی (۱۹۸۰) تا ستارههای امروز، او درک کرده بود که پوشاندن هالیوود یعنی پوشاندن رؤیاهای میلیونها انسان. آثارش تنها بدنها را نمیآراستند؛ آنها شخصیت میساختند، دورهها را تعریف میکردند و استانداردهای جهانی آرزو را تعیین مینمودند. هر کت آرمانی روی پرده، بیان خاموشی از قدرت، ظرافت و مطلوبیت بود. او همچنین کمک کرد که برچسب «ساخت ایتالیا» برای مصرفکنندگان مترادف با کیفیت شود و تولید ایتالیا را به بالاترین سطح اعتبار رساند. فراتر از یک طراح مد، آرمانی سفیر فرهنگی بود که پیچیدگی مدیترانهای را به بازارهای جهانی از توکیو تا نیویورک صادر کرد. امپراتوری آرمانی نه تنها نشاندهنده موفقیت تجاری، بلکه گواهی بر توانایی تبدیل یک چشمانداز هنری منسجم به پدیدهای فرهنگی ماندگار است.
درنشست کشورها جهان برای تشکیل سازمان ملل متحد در واپسین سالهای جنگ جهانی دوم در سانفرانسیسکو صادق رضا زاده شفق مردی که به ۶ زبان انگلیسی؛ فرانسوی؛ آلمانی؛ روسی و ترکی آذربایجانی وترکی استانبولی صحبت می کرد تعجب همگان به خصوص نمایندگان سیاسی کشورهای جهان و رسانه هایی چون لوموند و گاردین و نیویورک تایمز را بر می انگیخت. ۷۹ سال پیش وزنه نمایندگان اعزامی ایران به آمریکا برای تدوین منشور ملل متحد این مرد نجیب،دانشمند و سیاستمدار کاربلد تبریزی بود. وی ابتدا در لندن در کمیته هایی درباره نحوه شکل گیری این سازمان جهانی به سخنرانی و رایزنی می پرداخت و در آن لزوم شکل گیری سازمانی را برای پیشبرد اهداف صلح و مفاهمه و همکاری در سطوح بیناللملی یادآور می شد. در سانفرانسیسکو در حضور نمایندگان اعزامی ممالک مختلف قاره ها به ایراد یک نطق تاریخی پرداخت. لب کلام او احترام به انسانها بدون گرایشات قومی؛ نژادی و سیاسی توام با احترام به تمامیت ارضی کشورها؛ کمک به ملت های ضعیف و زندگی در صلح و صمیمیت و همکاریهای دوستانه بین ملل بود. با نمایندگان ملل به زبانهای انگلیسی؛ فرانسه؛ روسی؛ آلمانی و ترکی استانبولی سخن می گفت. امضای او زینت بخش بیانیه شکل گیری سازمان ملل شده است. در سال ۱۲۷۴ ه.ش زاده شهر کهن تبریز و شاگرد مکتب خانه های قدیمی و مدرسه پرورش بود. سپس به مدرسه مموریال آمریکایی ها در تبریز رفت و زبان انگلیسی را یاد گرفت. پدرش روزنامه شفق تبریز را اداره می کرد که به طرفداری از مشروطه مقالات و یاداشت های زیادی را منتشر می کرد و صادق نیز در معیت پدر در روزنامه شفق با بزرگان وقت و صاحبان فکر و اندیشه نشست و برخاست داشت. آبدیده و کارکشته می شد و خود را برای بروز و ظهور در حوزه ای بزرگتر برای خدمت به ملت ایران و جامعه بشری آماده می کرد.
در آخرین ساعات شبی که در این جهان بود با او در بیمارستان چشم در چشم شدیم ، چشمانش پر از اشک شده بود، مانند چشمان من ! هر دو می دانستیم که فاجعه در راه است و فصل خداحافظی رسیده است ،پیش از آن هروقت از رفتن گفته بود من تنها خنده تحویلش داده بودم ، اما امید ،تنها چیزی بود که ما آن را داشتیم ! به سختی دستی بمن تکان داد! و من هم با لبخندی دست تکان دادم و غمین به خانه بازگشتم!
پروفسور ابولقاسم متین متولد ۱۳۱۳ه.ش در یک خاندان ترک تبار همدان بود که پس از اخذ دیپلم برای ادامه ی تحصیل به دانشگاه گوتینگن آلمان رفت و در رشته ی گیاهان دارویی دکترا گرفت .این دانشگاه درسال ۱۷۳۷ م تاسیس شده و در رشته های علوم پایه؛ پزشکی و انسانی هشتمین دانشگاه برتر اروپا است و تاکنون ۴۴ استاد برجسته ی آن جوایز بین المللی و نوبل گرفته اند. پروفسور متین همچنین در مدت۱۳ سال ماندگاری در آلمان به دانشگاه فنی برلین رفت و موفق به کسب دومین دکترای علوم زمینی شد .این دانشگاه در سال ۱۸۸۴ م ساخته شده و در یک قرن گذشته به پذیرش دانشجویان نخبه کشور های مختلف مبادرت می کند و در فهرست ۹ دانشگاه برتر صنعتی و فنی آلمان قرار گرفته است .
مریم میرزاخانی، ریاضیدان ایرانی که روز جمعه در سن چهل سالگی درگذشت، برای همکارانش به عنوان یک استاد در دینامیک و هندسه سطوح پیچیده - که یکی از تحسینکنندگان آن را "ریاضیات علمی تخیلی" مینامید - و برای دختر جوانش، آناهیتا، به عنوان یک هنرمند شناخته میشد. در خانه خانوادگی، نزدیک دانشگاه استنفورد، میرزاخانی ساعتها با بومهای کاغذی بزرگ روی زمین میگذراند، ایدهها را طراحی میکرد، نمودارها و فرمولها را رسم میکرد، که اغلب باعث میشد آناهیتا، فریاد بزند: "اوه، مامان دوباره نقاشی میکند!"
فیلم اسرار سطح: دیدگاه ریاضی مریم میرزاخانی که در کانادا، ایران و ایالات متحده فیلمبرداری شده است، به بررسی زندگی و کار ریاضی مریم میرزاخانی، ریاضیدان ایرانی-آمریکایی میپردازد که به یک ستاره درخشان در این حوزه تبدیل شد. در سال ۲۰۱۴، او اولین زن و اولین ایرانی بود که موفق به دریافت بالاترین جایزه ریاضیات، مدال فیلدز، شد.
۱۹ اردی بهشت ۱۴۰ امین سالروز طلوع آفتاب تابناک یکی از پیشگامان توسعه فرهنگ و هنر سرزمین ایران است.زنده یاد جبار باغچه بان که هنوز در هر شهر و روستا به بزرگی می ستایند و خدماتش را ارج می نهند و اماکنی را به نامش آذین می بندند و مباهات می کنند. او که می گفت: باغچه اطفال در هر شهر و روستا باید به روی کودکان گشوده شوند و قصه ها، سرودها، نمایشنامه ها، بازیها و خلاصه فرهنگ و هنر ایران زمین بی آلایش و با فوت و فن کودکانه آموزش داده شود. تااستعداد های کودکان و نوباوه گان شکوفا گردد وبرای ساختن ایران آستین ها بالا زده شود.باغچه بان می گفت:در نظرمن سرزمینی که هنر در آن زنده نباشد هیچ فرقی با چراگاه ندارد.به نظر باغچه بان هر قوم و ملتی به همان اندازه زنده است که هنر در سرزمینش زنده باشد.باغچه بان را فیوضات در تبریز به چهره ملی کودکان و ناشنوایان اشتهار کرد. شادروان ابوالقاسم فیوضات که وقتی رییس فرهنگ و معارف اذربایجان بود به گسترش مدارس و مکتبخانه های رسمی اطفال در تبریز همت زیادی گذاشت.در آخر دوره قاجار، فیوضات معتقد بود که راه نجات ایران از خرافات و جهالت و عقب ماندگی آموزش،و تعلیم و تربیت خرد سالان و نوباوه گان است . وی تعریف نبوغ و هنر "جبار عسگر اوغلی که بعدها شهرت باغچه بان نام گرفت را در ایروان شنیده بود. لذا در ۳۴ سالگی وی را به تبریز دعوت کرد و جلسات متعددی با جبار داشت و از وی خواست اندوخته های خود در سرزمین تزار و اقمارش را در حوزه آموزش کودکان در تبریز نیز اجرا کند.باغچه بان در مرند و تبریز /اوشاقلار باغچه سی را راه انداخت و در سال ۱۳۰۲ باغچه اطفال را در تبریز شکل داد و بعد با جذب چند نفر ناشنوا اولین کودکستان ناشنوایان ایران را راه انداخت.
زنده یاد استاد بیگجه خانی از اساتید علم مکرر درخواست داشت که به او نگاه و اندیشه های بزرگان ترک موسیقی عالم شرق از جمله ابو نصر محمد فارابی،عبدالقادر مراغه ای،صفی الدین ارومی را با زبان ساده بیان کنند تا روحش جلا یابد و اندیشه های آنها را در الحان و ساز و موسیقی و شادی روح و روان مردم، در قالب ساز و نواز و آهنگ و نوا به اوج برساند. در میان نوازندگان و هنرمندان موسیقی ایران نام استاد "غلامحسین بیگجه خانی"بعنوان احیا کننده تار نوازی مکتب موسیقی تبریز بیش از همه شنیده میشود ومیدرخشد. از متن مردم برخاسته ،خود ساخته ، ساده و صمیمی با ایل ،تبار و مردمش بود. و بدون اینکه دانشگاهی ببیند یا دوره های آکادمیک موسیقی را بگذراند بصورت عملی و تجربی و دهان به دهان و دقت در هنرنمایی دست و زبان بزرگان، فوت و فن این هنر را از نوازندگان و سرایندگان موسیقی در کوچه و بازار و در محافل هنری و خانگی یاد گرفته بود.در روزگاری که از وسایل الکترونیکی و مدرن ضبط صدا و تصویر و انتشار آن در گستره عمومی خبری نبود کنسرتهایی که در باغ گلستان و بالا باغ ، تالار ارک تبریز برپا می نمود سینه به سینه و در نوارهای قدیمی دست به دست می گشت و در بین اقوام و ملیت های مختلفی منتشر میشد.در بین ترکان قفقازو آنادولی و سواحل خزر و آسیای مرکزی تا ترکان اویغورستان چین آوازه ای بلند یافته بود.در رادیو های کشورهای همسایه آثار بی نظیرش پخش می شد.زندگی آرام و ساده ای داشت هیچ وقت غرور در وجودش شکل نگرفت و به مردمش پشت و پا نکرد.پله پله و قدم به قدم در این وادی پخته و آبدیده شده بود در میان تشویق های هنر دوستان در تبریز،تهران،شیراز،نیشابور. مراغه و هرجای گستره سرزمینی ایران بزرگ، تصانیف ماندگار با همنوازیهای دلکش اش ،داشته های مکتب تار موسیقی تبریز را به رخ می کشاند در جشن هنر شیراز آواز افشاری چون بلبلان غزلخوان شگفتی همگان را بر انگیخت با شناخت بی نظیرش از موسیقی دستگاهی به اجراهای با حال و با هوای قالب بیات ترک و سه گاه همگان را مجذوب و ضبط و پخش آن در شبکه های ملی تلویزیون آوازه اش را به یونسکو و پاریس می کشاند و بقول نورعلی برومند مضراب زدن بیگجه خوانی همچون گنجشکی که دانه از زمین بر میدارد که مضراب تند و در عین حال آرام و نرم دلها را می ربایاند. بیگجه خانی نام بزرگی یافته و بخشی از آلام و دردهای مردم در آوازها و سرودها و نوازندگی این مرد وارسته و هنرمند نمود عینی می یافت.به اذعان دوستان هم معاصرش ،هیچگاه دنبال شهرت و ثروت نبود و در به رخ کشاندن داشته های غنی ادبی و فولکلور وغنای فرهنگی و هنری زاد و بومش لحظه ای کوتاهی نکرد.هم در حکومت یکساله دموکراتها در تبریز ،هم در دوره پهلوی اول و دوم و هم در انقلاب اسلامی کارش را با جدیت دنبال کرد.و هدف او هنر برای عموم و شادی آنها و کاستن از آلام و در های مردم بود.
ثمینه باغچه بان با سپری کردن ۹۸ سال عمر پر برکت،ان قدم به ۱۰۰ سالگی برمی دارد. رئیس جمهور پزشکیان ۲۱ فروردین خانم مهاجرانی را با پیامی به نیکوداشت این زن شایسته تبریزی در خانه اندیشمندان علوم انسانی فرستاد. امسال ۵۹ امین سالمرگ زنده یاد شادروان جبار باغچه بان موسس اولین باغچه اطفال و اولین کودکستان ایران در مرند و تبریز است. در عکس ثمینه باغچه بان ۲۰ سال پیش در کنار مجسمه پدرش در کوی باغچه بان تبریز دیده می شود.در سمت راست فرج پور باسمنجی در نگارش مقدماتی زندگی باغچه بان برای یک فیلم مستند در کنار دختر باغچه بان همکاری داشت.. ثمینه باغچه بان متولد ۱۳۰۶تبریز و نويسنده بنام کودکان است و تاکنون چند کتاب از جمله پل چوبی و نوروزها و بادبادک ها را منتشر کرده است.دویدم و دویدم اثر وی را یونیسف سازمان حمایت از کودکان ملل متحد بعنوان اثر جهانی برای بچه هاي ملل منتشر کرده است. ثمینه در سال ۵۰ سازمان ملی رفاه ناشنوایان و بعدها رشته دوره تربیت کارشناس متخصص شنوا سنجی را در دانشگاه وقت ملی راه اندازی کرده است.
رابرت مکچسنی، چهرهی سرشناس مطالعات رسانهای، بنیانگذار مشترک «فری پرس» (Free Press) و مدافع خستگیناپذیر دموکراسی، در ۲۵ مارس ۲۰۲۵ در سن ۷۲ سالگی درگذشت. او که بیش از ۲۵ سال حامی و همکار «کامن دریمز» (Common Dreams) بود، تأثیری ژرف بر درک عمومی از نقش رسانهها در اقتصاد سیاسی و دموکراسی گذاشت. پژوهشگری که رسانههای سرمایهداری را به چالش کشید مکچسنی نویسندهی دهها کتاب تأثیرگذار بود، از جمله: «رسانهی ثروتمند، دموکراسی فقیر» (۲۰۰۰) — نقدی تند بر انحصار شرکتی در رسانهها «مرگ و زندگی روزنامهنگاری آمریکایی» (۲۰۱۰، با همکاری جان نیکولز) — بررسی بحران روزنامهنگاری مستقل «قطع ارتباط دیجیتال» (۲۰۱۳) — تحلیل چگونگی تبدیل اینترنت از ابزار دموکراسی به ابزار سرمایهداری
مردان بزرگ با کارهای منحصر بفرد و ماندگار شناخته می شوند. بعضی از آنها با تلفیق آموخته های آکادمیک با تجربیات شغلی و هنری دست به کارهای ماندگار می زنند که آثار آنها برای میلیونها نفر روشنایی میبخشد. مهندس رحمان گلزار شبستری از فرزندان دیار هنرخیز آذربایجان که ۳ سال پیش درچنین روزهایی در سن ۹۲ سالگی در آمریکا به دیار باقی شتافت. از این هنرمندان و مهندسان برجسته ای است که نامش در تاریخ عمران و آبادانی ایران ثبت شده است.وی دانش آموخته مهندسی معماری از دانشگاه تهران در دهه چهل است.که نقشه های بزرگی برای خانه دار کردن مردم ایران در سر داشت.اروپا دیده وآمریکا سفر کرده بود.انگلیسی را همچون ترکی زبان مادری اش صحبت می کرد.و معتقد بود که هر ایرانی باید سرپناهی مناسب و استاندارد برای خود و خانواده اش داشته باشد و بخش بزرگی از این نیاز ،روی دوش مهندسان است که مسئولیت اجتماعی بیشتری دارند. وی با فراست و کیاست خود در سال ۴۵ دست به طراحی و ساخت مجتمع بزرگ مسکونی، ویلایی و تجاری اکباتان تهران در میلیونها متر زمین غرب تهران زد که تا ۹ ریشتر مقاوم در مقابل زلزله داشت و در نوع خود بزرگترین و مدرنترین شهرک مسکونی وقت خارمیانه بود.
استاد سیروس قمری سرخابی نویسنده،محقق علوم قرآنی،و صاحب نظر در رشته زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی در سن ۸۶ سالگی در تبریز به دیار باقی شتافت .وی در سال ۱۳۱۷ در محله سرخاب متولد شد و پس از تحصیل در مدارس پرورش ، خاقانی و طالبیه ، تفسیر و علوم قرآنی را درمحضر دانشمندان زبان و ادبیات عرب و الهیات دانشگاه تبریز یاد گرفت و کار ناشری و کتابفروشی اجدادش را ادامه داد . وی با حضور در محافل شعر و ادب و نشست و برخاست با اساتید دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز از جمله استاد حسن قاضی ،احمد شوقی نوبر،کارنگ،خیام پور،استاد سلیم،انرابی نژاد، سرکاراتی،جعفر شعار که همگی به رحمت ایزدی پیوسته اند با حوصله و پشتکار و مطالعه توانست انتشار کتب به زبان و ادبیات ترکی و آثار نویسندگان و شاعران و ادیبان آذربایجانی از جمله آثار و نسخ خطی را پس از ویرایش ومقابله و مشورت با اهل فن مبادرت به چاپ دیوان های سید عظیم شیروانی،نیر تبریزی،حیدر بابای استاد شهریار،فضولی، ،صراف،مختارنامه،اصلی و کرم و همچنین شاهنامه با ترجمه ترکی با ذوق و مترجمی چیره دست، صدها اثر فاخر دیگر را به زیور چاپ بسپارد
علاقه او به ریاضیات در یک تصادف خنده دار بیدار شد، زمانی که خانه روستایی آنها در حال بازسازی بود و دیوارها با کاغذ دیواری متشکل از ورق های سخنرانی میخائیل اوستروگرادسکی در مورد حساب دیفرانسیل و انتگرال پوشانده شد. سوفیا ساعتها صرف بررسی فرمولهای نامفهوم کرد، سعی کرد بفهمد چه چیزی در آنها پنهان است، سپس سالها مطالعه بود، زمانی که دختر همه چیز را در تصوراتش درک کرد و معلمان را با تیزبینی ذهن و منطق تفکر خود در چهارده سالگی تحت تأثیر قرار داد. . او عملا مثلثات را دوباره اختراع کرد.
درهر کوچه و بازار به تاسیس مدارس،اماکن تفریحی ورزشی و آموزشی،کتابخانه ها و مراکز مطالعه نوباوه گان و نوجوانان اقدام کنید. تعلیم و تربیت کودکان را جدی بگیرید. درس انسانیت،راستی، درستی ، شاد زیستن و خدمت به اجتماع ، بشریت ، اخلاق و تربیت صحیح را سرلوحه امور فرزندان خود کنید.آموزه های والای قرآن ، ادبیات، شعر ،علوم پایه و ریاضی را توام بچه ها بخوانند.زبانهای زنده ملل را آموزس ببینند .تا استعدادهای بچه هایمان شکوفا شود و برای آبادانی و آزادی وطن با جان و دل مایه بگذارند. اینها ورد سخنان زنده یاد محسن هشترودی با اولیای فرهنگ و مردم کوچه بازار بود.