محمد فرج پور باسمنجی

ماریو بارگاس یوسا: غول ادبیات آمریکای لاتین در ۸۹ سالگی درگذشت

تاریخ انتشار : ۲۳:۴۸ ۰۴-۰۲-۱۴۰۴

ادبیات باید بی‌وقفه تکرار شود تا نسل‌های تازه هم به آن اعتقاد پیدا کنند. داستان، چیزی بیش از سرگرمی و چیزی بیش از ورزش فکری است که اندیشه را هشیار و روحیهٔ نقادانه را بیدار می‌کند، ضرورتی است اجتناب‌ناپذیر برای آن‌که تمدن همچنان ادامه یابد و بهترین جنبه‌های انسانی را در ما بازآفرینی و حفظ کند. دنیای بدون ادبیات، دنیایی فاقد آرزوها و آرمان‌ها و جسارت‌های زندگی خواهد بود، دنیایی خواهد بود پر از "آدم کوکی" های محروم از آن‌چه انسان را به‌راستی انسان می‌کند: توانایی خروج از جلد خود و ورود به جلد دیگری و دیگران. به برکت ادبیات است که زندگی دروغین را به زندگی واقعی خود اضافه می‌کنیم. زیرا می‌توانیم نقش‌آفرینِ ماجراهای بزرگ شویم و شور و هیجان بزرگی را تجربه کنیم که هیچ‌گاه زندگیِ واقعی به ما نخواهد بخشید. از این‌رو، باید به خیال‌پردازی، خواندن و نوشتن ادامه دهیم. مؤثر‌ترین شیوه‌ای که برای کاستن از آلام خود، غلبه بر دلواپسیِ گذشتِ زمان، و تبدیل ناممکن به ممکن یافته‌ایم........................با بیش از ۵۰ اثر در کارنامه‌اش ـ که بسیاری از آن‌ها به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند ـ بارگاس یوسا در سال ۲۰۱۰ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد؛ داوران آن زمان او را «داستان‌سرایی خدادادی» توصیف کردند. توصیف‌های او از استبداد، خشونت و مردسالاری با زبانی غنی و تصویری، وی را به ستاره‌ای در جنبش ادبی "بوم" آمریکای لاتین بدل کرد که توجه جهانیان را به این قاره جلب کرد.

تبریز امروز:

mario bargas

ماریو بارگاس یوسا (Mario Vargas Llosa)، متولد ۱۹۳۶ در آرکیپای پرو، نویسنده، روزنامه‌نگار و سیاستمدار مشهور پرویی است که در سال ۲۰۱۰ برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. او از چهره‌های برجستهٔ ادبیات آمریکای لاتین و از نمایندگان مکتب «رئالیسم جادویی» به شمار می‌رود.

زندگی و فعالیت‌های ادبی

  • تحصیلات: او در رشته‌های علوم انسانی و حقوق در لیما و مادرید تحصیل کرد.

  • شروع نویسندگی: در دوران دانشجویی برای مطبوعات مختلف مقاله می‌نوشت و داستان‌های کوتاه منتشر می‌کرد.

  • اولین رمان موفق«شهر و سگ‌ها» (۱۹۶۳) که به شهرت جهانی دست یافت و به چندین زبان ترجمه شد.

  • سبک ادبی: ترکیبی از رئالیسم، سیاست و نقد اجتماعی با نثری پویا و تأثیرگذار.

برخی از مهم‌ترین آثار

  • «خانهٔ سبز» (۱۹۶۶) — بررسی زندگی در مناطق حاشیه‌نشین پرو.

  • «جشن بز» (۲۰۰۰) — روایتی از دیکتاتوری رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن.

  • «خاله خولیا و نمایشنامه‌نویس» (۱۹۷۷) — داستانی نیمه‌خودزندگینامه‌ای با طنزی ظریف.

  • «دختر بد» (۲۰۰۶) — عشق و ماجراجویی در پس‌زمینه‌ای سیاسی.

***

با بیش از ۵۰ اثر در کارنامه‌اش ـ که بسیاری از آن‌ها به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند ـ بارگاس یوسا در سال ۲۰۱۰ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد؛ داوران آن زمان او را «داستان‌سرایی خدادادی» توصیف کردند. توصیف‌های او از استبداد، خشونت و مردسالاری با زبانی غنی و تصویری، وی را به ستاره‌ای در جنبش ادبی "بوم" آمریکای لاتین بدل کرد که توجه جهانیان را به این قاره جلب کرد.

او در ابتدا به ایده‌های چپ‌گرایانه گرایش داشت، اما به‌مرور از آرمان‌های انقلابی آمریکای لاتین سرخورده شد و نهایتاً در سال ۱۹۹۰ با حزبی میانه‌رو-راست‌گرا برای ریاست‌جمهوری پرو نامزد شد که البته موفق نبود.

بارگاس یوسا در سال ۱۹۳۶ در خانواده‌ای طبقه‌متوسط در شهر آرکیپای جنوب پرو متولد شد. پس از جدایی والدینش در نوزادی، به همراه پدربزرگ و مادربزرگش به کوچابامبای بولیوی رفت. در ۱۰ سالگی به پرو بازگشت و شش سال بعد نخستین نمایش‌نامه‌اش را با نام فرار اینکا نوشت. او از دانشگاه ملی سن مارکوس فارغ‌التحصیل شد، سپس در اسپانیا تحصیل کرد و بعدها به پاریس نقل مکان نمود.

نخستین رمانش، زمان قهرمان، نقدی صریح بر فساد و سوءاستفاده در یک مدرسه نظامی پرو بود. این اثر که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، در دوره‌ای نوشته شده بود که ارتش نقش پررنگی در سیاست و جامعه کشور داشت.

تصاویر پرتنش و تهدیدآمیز آن رمان، مورد انتقاد چندین ژنرال پرویی قرار گرفت. یکی از آن‌ها بارگاس یوسا را دارای «ذهنی منحرف» دانست.

این رمان بر پایه تجربه شخصی نویسنده در آکادمی نظامی لئونسیو پرادو نوشته شده بود. او در سال ۱۹۹۰ این دوره را «تجربه‌ای بسیار آسیب‌زا» توصیف کرد. به گفته خودش، دو سال حضور در آنجا باعث شد کشورش را «جامعه‌ای خشونت‌بار، تلخ، و پر از جدایی‌های اجتماعی، فرهنگی و نژادی در تقابل کامل» ببیند. به گفته بارگاس یوسا، خود آن مدرسه ۱۰۰۰ نسخه از رمان را در محوطه‌اش سوزاند.

رمان تجربی دومش، خانه سبز (۱۹۶۶)، در کویر و جنگل پرو می‌گذرد و اتحادی بین روسپی‌خانه‌داران، کلیسا و سربازان را توصیف می‌کند.

این دو رمان بنیان‌گذار جنبش ادبی بوم در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بودند؛ جنبشی که به آثار تجربی و آشکاراً سیاسی اختصاص داشت و بازتابی از قاره‌ای در آشوب بود.

 گابریل گارسیا مارکز

در میان چهره‌های برجسته این جنبش، دوست و گاه رقیب کلمبیایی‌اش گابریل گارسیا مارکز نیز حضور داشت که سبک خاص رئالیسم جادویی را بنیان نهاد و آثارش در سراسر جهان خوانده شد.

بخش بزرگی از آثار بارگاس یوسا جدایی‌ناپذیر از بی‌ثباتی و خشونت آمریکای لاتین در نیمه دوم قرن بیستم است؛ زمانی که این منطقه شاهد موج‌های انقلاب و حکومت نظامی بود.

رمان گفت‌وگو در کلیسا (۱۹۶۹) برای افشای دیکتاتوری پرو در سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۶ به رهبری مانوئل ادریا که چگونه زندگی مردم عادی را در هم شکست، مورد تحسین قرار گرفت.

مانند بسیاری از روشنفکران، او نیز از فیدل کاسترو حمایت کرد اما پس از «ماجرای پادییا» ـ که در آن شاعر هبرتور پادییا به‌دلیل انتقاد از دولت کوبا در سال ۱۹۷۱ زندانی شد ـ از کاسترو ناامید گشت.

در سال ۱۹۸۳، بارگاس یوسا رئیس کمیسیونی شد که درباره کشتار وحشیانه هشت روزنامه‌نگار در روستایی در کوه‌های آند پرو تحقیق می‌کرد؛ رویدادی که به «کشتار اوچوراکای» شهرت یافت.

مقامات پرو ادعا کردند که روستاییان بومی، روزنامه‌نگاران را با شورشیان مائوئیست گروه راه درخشان اشتباه گرفتند. گزارش کمیسیون نیز همین روایت رسمی را تأیید کرد، که باعث انتقادات شدید از بارگاس یوسا شد؛ چراکه بسیاری باور داشتند شدت جنایت و مثله‌کردن اجساد نشانه دست داشتن پلیس ضدتروریسم است، نه روستاییان.

با گرایش بیشتر به سمت راست، بارگاس یوسا در سال ۱۹۹۰ با ائتلاف میانه‌رو-راست‌گرای جبهه دموکراتیک و با برنامه‌ای نئولیبرال برای ریاست‌جمهوری نامزد شد. او به آلبرتو فوجیموری باخت، کسی که برای ده سال آینده بر پرو حکومت کرد.

با وجود انتقادها، بارگاس یوسا همچنان از طریق ادبیات به افشای ترور دولتی و سوءاستفاده از قدرت ادامه داد.

رمان جشن بز که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، بر دیکتاتور جمهوری دومینیکن، رافائل تروخیو، تمرکز داشت که به مدت ۳۱ سال تا ترورش در سال ۱۹۶۱ حکومت کرد. این رمان از سوی کمیته نوبل برای توجهش به «ساختارهای قدرت» و «تصاویر مقاومت، شورش و شکست فرد» ستایش شد.

برخی آثار دیگر او نیز به فیلم تبدیل شدند. کتاب عمه جولیا و فیلمنامه‌نویس که بر اساس ازدواج اولش نوشته شده بود، در سال ۱۹۹۰ با عنوان فردا را تنظیم کن به فیلمی هالیوودی تبدیل شد.

او در آثار بعدی‌اش به شخصیت‌هایی چون راجر کیسمنت، ملی‌گرای ایرلندی، نیز پرداخت (در رویای سلتی، ۲۰۱۲).

او سال‌های پایانی زندگی را بین پرو و مادرید گذراند.

او همچنان با اظهارنظرهای جنجالی در صدر توجهات باقی ماند. در سال ۲۰۱۹، او قتل خبرنگاران در مکزیک را ـ که بیش از صد مورد در دهه گذشته بوده ـ به گسترش آزادی مطبوعات نسبت داد؛ اظهارنظری که با انتقادات شدید روبرو شد، چراکه برخی آن را بی‌توجه به قربانیان دانستند.

و در سال ۲۰۱۸، در ستونی برای روزنامه ال‌پائیس اسپانیا، فمینیسم را «دشمن سرسخت ادبیات» خواند که تلاش دارد ادبیات را از مردسالاری، پیش‌داوری‌ها و بی‌اخلاقی‌ها «پاک‌سازی» کند.

او در ۱۳ آوریل در لیما و در کنار خانواده‌اش درگذشت؛ پسرش، آلوارو بارگاس یوسا، اعلام کرد که او «با آرامش» چشم از جهان فروبست.

با مرگ او، آخرین ستاره بزرگ جنبش بوم آمریکای لاتین نیز خاموش شد.


نظرات کاربران


@