اخبار جدید

• سنجاب و گردوی ذخیره

  سنجاب بوی گردو را از فاصله بسیار دور تشخیص می دهد و به سرعت برای برداشتن آن می آید

• تابلوی هشدار در مورد گربه

  تابلوی کنار خیابان از نوع جدید در سوکولنیکی مشاهده شد؛ به تابلوها یا نشان‌های بازدارنده، تابلوهای انتظامی هستند . این علائم بیشتر به صورت دایره با نوار حاشیه قرمز رنگ هستند و نوع ممنوعیت را به وسیله علامت خاص نشان می‌دهند.

• گربه پالاس در مسکو

  مانول تیموفی درباغ وحش مسکو دزدکی شکار می کند با وجود اینکه گربه پالاس شروع به چاق شدن کرده است، او همچنان محتاط است.

• آجر لگو از بطری بازیافتی ساخته نخواهد شد

  شرکت دانمارکی دو سال پیش گفته بود قصد دارد راه‌های سازگار با محیط زیست برای جایگزین‌کردن محصولات پلاستیکی و فرآورده‌های نفتی پیدا کند. سخنگوی لگو گفت این شرکت هنوز به این هدف متعهد است و استفاده از مواد دیگر را بررسی می‌کند. این شرکت حالا گفته که استفاده از بطری‌های پلاستیکی بازیافتی، انتشار کربن را کمتر نمی‌کند. در حال حاضر بخشی از قطعات اسباب‌بازی که لگو تولید می‌کند از مشتقات مواد نفتی (ای‌بی‌اس) هستند. این شرکت می‌گوید به دنبال مواد اولیه‌ایست که از نظر کیفی با محصولات کنونی که در بازار موجودند تفاوت چندانی نکند. مانند بسیاری از شرکت‌های دیگر، لگو دانمارک، در حال بررسی مواد جایگزین برای پلاستیک است تا پایداری محصولات خود برای مشتریانش را حفظ کند.

• زندگی سنجاب در میان آدم ها

  سنجاب یک ماهه که در ایستگاه دامپزشکی مسکو رها شده بود ؛ به زندگی در میان آدم ها عادت کرده است ! شخصی یک نوزاد یک ماهه سنجاب را در ایستگاه دامپزشکی رها می کند . دامپزشک ایلیا زایکوف و همسرش به حیوان پناه دادند و از او مراقبت کردند. در نتیجه سنجاب کوچک به مردم عادت کرده است و در کنار خانواده آدم ها زندگی می کند.

• چرا بلوتوث ، دندان آبی!

  هارالد بلوتوث پادشاه وایکینگ دانمارک از سال 958 تا سال 970میلادی بود. پادشاه هارالد به دلیل متحد کردن بخش هایی از دانمارک و نروژ در یک ملت و تغییر آیین دانمارکی ها به مسیحیت مشهور بود. او به عنوان یک متحد کننده مردم شناخته شده بود. بنابراین، اسم او به ارتباط بی‌سیمی داده شد که بسیاری از دستگاه‌ها را به یکدیگر متصل می‌کند. لوگوی بلوتوث ترکیبی از "H" و "B"، حروف اول هارالد بلوتوث است که با حروف باستانی (رون) نوشته شده توسط وایکینگ ها استفاده می شود.

• دختری پس از ساعت ها بازی مانیتور کامپیوتر را شکست

  دختری یک مانیتور را به قیمت 25000 روبل در یک باشگاه کامپیوتری در میدان پرئوبراژنسکایا مسکو شکست. دختر گیمر به دلیل پس از ساعت ها بازی بسیار ناراحت بود. او با عصبانی مانیتور را پاره کرد و جلوی چشمان کارکنان کلوپ آن را شکست. او بعدا بخشی از خسارت را جبران کرد؛ این دختر اکنون تنها با گواهی روانپزشک اجازه ورود به باشگاه را خواهد داشت.

• زندگی جریان دارد حتی برای میمون های باغ وحش کیف

  دوره ی آخر هفته های هندوانه در باغ وحش کیف آغاز شده است هر آخر هفته در ماه سپتامبر، ساکنان کیف و میهمانان این شهر فرصت تماشای صبحانه هندوانه ساکنان کیفزو را خواهند داشت.

• مرگ سگی که 12 سال در انتظار ارباب بود

  در یالتا سگی که 12 سال منتظر ارباب مرده خود بود، مرد. او به یک شهرت محلی تبدیل شد. سگ تنها مرتب به خاکریز می آمد و به دریا نگاه می کرد. مقامات در حال بررسی موضوع برپایی بنای یادبود هاتیکو دریای سیاه هستند

• دنیای نقاشی های کتاب کودک ایران

  دیوید آلمونددر گاردین گالری نصاویر کتاب های کودک ایرانی را معرفی می کند که درها را به روی کتاب های مصور کودکانه خیره کننده ای که از ایران می آیند باز می کند، از جمله ماهی سیاه کوچولو، کتابی که در ایران محبوب است و چند سال پیش برای اولین بار در بریتانیا منتشر شده است.

• خورشید و هسته حرارتی+ ویدئو

  خورشید همیشه می درخشد، همیشه با نور و انرژی می درخشد که آب و هوا، زیست و موارد دیگر را هدایت کند. خورشید علاوه بر زنده نگه داشتن حیات بر روی زمین، جریان ثابتی از ذرات به نام باد خورشیدی را نیز به بیرون می فرستد و گهگاه با ابرهای غول پیکری از مواد خورشیدی به نام پرتاب جرم تاجی یا انفجار پرتوهای ایکس به نام شعله های خورشیدی فوران می کند. این رویدادها می‌توانند محیط فضایی ما را تا لبه‌های منظومه شمسی ما متلاشی کنند.

• همیشه روز معلم است !

  همه روزها، روز معلم است ! اگر یاد بگیری از معلم آموخته ای ! اگر یاد بدهی از معلم آموخته ای ! اگر کاری انجام دادی از معلم آموخته ای ! اگر خوب زندگی کنی ! آنرا هم از معلم آموخته ای ! پس! همیشه ! همه روز ! روز معلم است !

• روز خلیج فارس در کلاس اول مدرسه ما

  روز خلیج فارس ، خلیج آب های جنوب کشورمان را ما در آن سوی ایران یعنی شمال غرب جشن گرفتیم ، خلیج فارس، خلیج با نامی ایرانی در جنوب سرزمین ماست

• علی لندی بزرگ مردی که سن کم داشت

  او را چه باک از آتش که درونش بود آتش ! به آتش زد تا نشاند آتش که نبفروزد جسم ، شعله آتش ! شعله اش تیرگی گرفت باشد که خود بیافروخت آتش ! او بدور ماند از آتش که چون در آغوش کشید آتش!

• دانش‌آموز صنف نهم: درس و مشقم را نگیر…

  روزنامه 8 صبح کابل می نویسد ، می‌شود فردا بروم مکتب، استاد بیاید، دوباره بلند شوم و سرتخته بروم؟ می‌شود از من سوال کند؟ کارخانه‌گی‌ام را ببیند؟ تشویقم کند‌؟ سرزنشم کند‌؟ استاد! می‌شود دوباره صدایم بزنید؟ استاد دق آورده‌ام، دل‌تنگ روزهایی هستم که لحظه‌شماری می‌کردم برای زده شدن زنگ تفریح. کاش بیش‌تر نگاه‌تان می‌کردم، کاش صدای‌تان ‌را خوب گوش می‌دادم. کاش آن‌قدر نگاه‌تان می‌کردم که حالا صورت‌تان در خاطرم می‌بود. استاد… چرا سرزنشم نمی‌کنید؟ چرا هیچ‌ کسی نمی‌گوید سمیه! بلند شو، برو مکتب ناوقت شده. من و کتاب‌هایم از نگاه کردن به ‌طرف هم‌دیگر خسته‌ایم. استاد! می‌شود از من امتحان بگیرید؟ می‌شود نمره‌ام را بلند سر صف‌مان بگویید؟ می‌شود بگویید سمیه زیاد شوخی نکن؟ می‌شود بخندید طرفم، ببینید؟ می‌شود دوباره بیایید سر تخته، تاریخ، ساعت و مضمون را بنویسید؟ می‌شود دوباره روی کتابچه‌ام بنویسید «آفرین» و ستاره بدهید؟ می‌شود یکی بیاید بیدارم کند و بگوید: «سمیه! تا چه ‌وقت می‌خوابی؟ صبح شده، نمی‌خواهی مکتب بروی؟»

• چارلی انگشت من را گاز گرفت !

  هری 3 ساله چارلی برادر کوچک یک ساله اش را بغل گرفته بود ، ناگهان چارلی انگشت هری را گاز می گیرد و هری فریاد می زند: باز چارلی انگشت من را گاز گرفت ، با قرار گرفتن این ویدئو در یوتیوب بیش از 882 میلیون نفر از ویدئو بازدید کردند و چارلی و هری مشهور شدند اکنون چهارده سال از آن ماجرا می گذرد وچارلی و هری تصمین به فروش ویدئو گرفته اند ، بعد از حراج و فروش ویدئو این فیلم کوتاه از شبکه اجتماعی یوتیوب حذف خواهد شد.....

• ماهم زمانی کودک بوده ایم

  آنها نمی دانستند دوران کودکی بسر خواهد آمد و بی حامی و درمانده مجبور به قبول مسئولیت خواهند شد.

• ما همه کودک بوده ایم !

  کودک در دوران کرونا ، در دوران جنگ های بی انتها ، در دوران فقر ؛ در دوران بردگی و در دوران زشتی های بی شمار و در دنیای حاکمیت پول ، روزهای بدی را سپری می کند ! ما همه کودک بوده ایم ! کودکان را فراموش نکنیم !

• کودک ، کودک است !اجاره‌ای یا غیر اجاره‌ای!

  کمی مانده به پارک شهر، کنار دیوار نشسته بود. داشت گریه می‌کرد، با صدایی آرام. با بابام به طرفش رفتیم. بابام پرسید: «آقا کوچولو، چرا گریه می‌کنی؟» گفت: «تمام سرمایه‌م رفت.» بابام پرسید: «سرمایه‌ت چی بود؟» گفت: «بیسکويیت و پفک و آدامس. حالا توی خونه، پوست از سرم می‌کنن.» چشم‌هایم پر از آب شد. نتوانستیم بگذریم. دروغ یا راست فرقی نمی‌کرد. می‌دانستیم باید پولی به خانه ببرد، به هرنحوی که شده. به بابام گفتم: «بهش بگیم امشب شام مهمون ما باشه.» می‌توانستیم بگوییم: «می‌آی با هم شام بخوریم؟» اما اسکناسی می‌توانست شرممان را پوشش دهد و ما هم با اسکناسی وجدانمان را پاک کردیم! پیش خودم گفتم این کودک در جامعه‌ی انسان‌ها چه جرمی مرتکب شده که به جای آغوش گرم خانواده و محبت پدر و مادر، تن به سرما و رطوبت زمین سرد داده تا زندگی را پیش ببرد. می‌خواهد کودک اجاره‌ای باشد یا غیراجاره‌ای! چه فرقی می‌کند؟

• ساداکو ساساکی ، کودکی که سمبل قربانیان بی گناه جنگ هسته ای شد +ویدئو

  ساداکو ساساکی دختر ژاپنی دو ساله بود که بمب اتمی آمریکایی در 6 اوت 1945 بر روی هیروشیما پرتاب شد ،بمب در نزدیکی خانه او در کنار پل می ساسا افتاد و ساداکو با موج انفجار از خانه اش به بیرون پرتاب شد که مادرش او را بعد از مدتی در اطراف خانه پیدا کرد ، ساداکو به یکی از مشهورترین چهره های هیبا کوشا تبدیل شد - یک اصطلاح ژاپنی به معنای "شخص مبتلا به بمب". او از طریق داستان هزار درنای اریگامی که قبل از مرگش " تا " کرده بود به یاد می آورند و تا به امروز او سمبل قربانیان بی گناه جنگ هسته ای است.