عارف ؛موسیقی آرامسازی چینی برای مراقبه و خلوتگزینی
از هیاهوی جهان فاصله گیر و راه «عارف» را در پیش دار سفری به سوی سکوت، دانایی و آرامشی بی زمان. بگذار نوای سازهای گوجین، شیائو و ارهُو روح شما را از میان کوهستانهای مه‌آلود و تأملهای آرام رهنمون شود.
مارش عزا اثر فلیکس مندلسون
مندلسون این قطعه را به عنوان بخشی از موسیقی صحنه‌ای برای نمایش "آتالا" نوشت. "آتالا" یک نمایشنامه اثر یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر و نویسنده بزرگ آلمانی است. این مارش برای صحنه‌ای عزادارانه در نمایش استفاده می‌شود و قرار بود حس غم و از دست دادن را منتقل کند.
آرامش ژرف
قطعه موسیقی با گوجین تجسمِ آرامش است. نوای گوچین ساز کهن چینی آنقدر عمیق و پاک است که گویی از دل تاریخ و حکمت چین باستان برمیخیزد.
 مسیر برگ های ریزان
این قطعه، با هدایت نفس نرم شاکوهاشی و طنین ملایم کوتو، روح ساکت یک سامورایی تنها را در حال قدم زدن در جنگلی از افراهای قرمز به تصویر می کشد. هر برگ ریزان بازتابی از ناپایداری است — و هر نفس، گامی به سوی آرامش درونی.
استفاده ابزاري از مفاهيم ديني!
استفاده ابزاري از مفاهيم ناب و متعالي اسلامي، اين روزها به حرکتي ناشيانه توسط افرادي که مي‌خواهند اتباع افغانستاني را به هر شکل که شده در ايران ماندگار کنند تبديل شده است. اين افراد که معلوم نيست دچار توهم شده‌اند يا اهداف خاصي را دنبال مي‌کنند، از عنوان ارزشمند «امت‌گرائي» براي توجيه نقطه ‌نظر خود استفاده مي‌کنند و ذيل اين عنوان تلاش فوق‌العاده‌اي براي جلوگيري از اخراج اتباع غيرمجاز از يکطرف و صاحب حق جلوه دادن آنها جهت اقامت در ايران و برخوردار شدن از انواع امتيازات از طرف ديگر، به عمل مي‌آورند. علاوه بر اين، با روشي بسيار ناشيانه به بعضي آيات قرآن کريم متوسل شده و با تفسير غلط آيات، درصدد موجه جلوه دادن تفکر انحرافي خود برمي‌آيند. متأسفانه اين افراد که بعضي از آنها در کسوت روحانيت نيز هستند، مطالب نادرست خود را در قالب «کليپ» در سطح گسترده‌اي منتشر مي‌کنند که پيداست از حمايت محافل مخفي صاحب امکانات وسيع مادي برخوردارند. آنها مي‌گويند مکتب اسلام مرز نمي‌شناسد و تمام مسلمانان از هر نقطه جهان که باشند اعضاي امت اسلامي هستند و به هر کشور اسلامي بروند آنجا وطنشان محسوب مي‌شود و کسي حق ندارد آنها را از اقامت در جائي که مايل هستند منع کند. آيه شريفه «يا اَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أكْرَمَكُمْ عِنْدَ‌الله اَتْقَاكُمْ» (سوره حجرات، آيه 13) را نيز پشتوانه ادعاي خود قرار مي‌دهند و نتيجه مي‌گيرند ما بايد درصدد تشکيل امت اسلامي باشيم و براي رسيدن به اين آرمان، بايد مرزها را ناديده بگيريم و به نظريه «جهان‌وطني» برسيم. اين مغالطه آشکار براي اينست که اين افراد مي‌خواهند نتيجه بگيرند اتباع افغانستان بايد بدون محدوديت به ايران سرازير شوند و در هر نقطه از ايران که بخواهند و تا هر زمان که اراده کنند بمانند و براساس مساوات اسلامي از تمام امتيازات نيز برخوردار باشند. مطرح ‌کنندگان اين ادعا اگر اهل سواد قرآني و داراي بينش ديني و اجتماعي باشند، قطعاً با اين واقعيت آشنا هستند که شکل‌گيري «امت اسلامي» و تحقق آرمان وحدت امت بهيچوجه با وجود کشورهاي مختلف با مرزهاي مشخص و مقررات و قوانين اختصاصي هر کشور منافاتي ندارد. تمام مسلمانان مي‌توانند از هر ملت و قوم و رنگ و مذهب و گرايش که باشند در تفکر وحدت امت اسلامي شريک و همراه و همدل باشند و در عين حال به قوانين و مقررات کشورهاي خود و ساير کشورها پاي‌بندي نشان بدهند. آيه شريفه‌اي که مي‌فرمايد شما را زن و مرد آفريده‌ايم و به ملت‌ها و قبيله‌ها تقسيم کرده‌ايم تا با همديگر تعامل داشته باشيد و گرامي‌ترين‌هايتان باتقواترين‌هايتان هستيد، اولاً درصدد اعلام فضيلت معنوي شخصي انسان‌هاست و ثانياً داراي هيچ نکته‌اي که به معناي نفي مرزها و مقررات کشورها باشد نيست. کساني که با استناد به اين آيه و رفتن زير پرچم «امت اسلامي» مرتکب مغالطه بزرگ جايز دانستن ورود بي‌حساب و کتاب اتباع افغانستاني به ايران هستند در خوشبينانه‌ترين فرض مي‌توان آنها را دچار توهم دانست هرچند در ميان آنان افرادي هم وجود دارند که مي‌خواهند با اين قبيل مغالطه‌ها تشکيلات سازمان ملي مهاجرت را با ساختاري به تصويب مجلس شوراي اسلامي برسانند که ايران به جولانگاه اتباع افغانستاني تبديل و هويت ايران و ايراني بطور کلي نابود شود. سؤال مهمي که اين مغالطه‌گران بايد به آن پاسخ بدهند اينست که آيا حکومت خودخوانده طالبان در افغانستان و ساير دولت‌ها به ايرانيان اجازه ناديده گرفتن مرزها و مقررات کشورهاي خود را مي‌دهند که شما اين پيشنهاد خلاف عقل و منطق را به دولت ايران مي‌دهيد؟! اين البته جداي از عوارض منفي امنيتي، اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي و... است که مثنوي هفتاد من کاغذ شود
فلوت شاکوهاشی و کوتو برای آرامش عمیق و تمرکز
ویدیو حاوی موسیقی اصیل و آرام بخش ژاپنی است که با نغمه‌های جان‌ساز فلوت شاکوهاشی و هماهنگی ظریف ساز کوتو بافته شده است. آیا به دنبال یک موسیقی پس‌زمینه ایده‌آل برای مراقبه ذن هستید؟ یا شاید نیاز به موسیقی مدیتیشن ژاپنی دارید تا به شما در رسیدن به آرامش عمیق، تمرکز بهتر برای مطالعه، یا یک خواب شبانه آرام کمک کند؟
کُوئِی — سایهٔ سرخ
یک رونین در دریایی از رنگ قرمز شناور است، هر قدمش در سکوت محو می‌شود و هر نفسی که می‌کشد به «تائو» (راه/حقیقت هستی) پیوند خورده است. بدون استاد، بدون راه تنها با سایه‌ای از عزم راسخ خودش.
دائو ، موسیقی ذِن ژاپنی برای مراقبه، تمرکز و ترمیم درون
او تنها، گام در روی مسیر سِرخ می گذارد ! گام‌هایش آرام، اما استوار — نه با مقصد، که با حضور در لحظه هدایت می شود. "و سکون، مسیر را آشکار می‌سازد": وقتی ذهن ما در اثر گوش دادن به این موسیقی آرام و "ساکن" می‌شود، می‌تواند "راه" درست را که همیشه وجود داشته اما در زیر هیاهو پنهان بوده، ببیند. درون‌بینى و شهود جایگزین تلاش و تقلا می‌شود.
موساشی – موسیقی سامورایی ژاپنی برای آرامش، مدیتیشن و خواب
آموزه‌های میاموتو موساشی ، شمشیرزن و سامورایی مشهور ژاپنی (قرن ۱۶ و ۱۷)، بیشتر در اثر مهمش «کتاب پنج حلقه» بازتاب یافته‌اند. این کتاب نه فقط درباره فنون شمشیرزنی، بلکه در مورد فلسفه زندگی، راه جنگجو (بوشیدو)، تمرکز ذهن و هماهنگی با طبیعت نوشته شده است. راه جنگجو (دو): او می‌گفت جنگجو باید در هر شرایطی آماده باشد و تمرکز درونی خود را از دست ندهد. شمشیر بی‌شمشیر: موساشی باور داشت پیروزی تنها به سلاح وابسته نیست؛ بلکه به ذهن و روح بستگی دارد. او بارها بدون شمشیر واقعی و فقط با چوب مبارزه کرده و پیروز شده بود. ساده‌زیستی و بی‌وابستگی: در نوشته‌های او آمده که نباید دلبسته دارایی یا لذت‌های مادی شد. آزادی واقعی در دل بریدن از وابستگی‌هاست. تمرکز و مشاهده: موساشی تأکید می‌کرد جنگجو باید همه‌چیز را ببیند، نه فقط دشمن را. دید وسیع، کلید پیروزی است. آمادگی دائمی: او می‌نوشت که انسان باید همیشه برای سختی آماده باشد، حتی در لحظه‌های آرامش.
پراحساس و زیباترین کنسرتوها ی ویلنسل
ویولنسل همیشه جایگاه ویژه‌ای در موسیقی کلاسیک داشته است. با صدای عمیق و انسانی‌مانند خود می‌تواند آه بکشد، آواز بخواند یا غرش کند؛ اغلب بار احساسی‌ای را حمل می‌کند که کمتر سازی توان برابری با آن را دارد. تعجبی ندارد که آهنگسازان در طول قرون به ویولنسل روی آورده‌اند تا عمیق‌ترین ایده‌های موسیقایی خود را بیان کنند. با این حال، در مقایسه با مجموعه‌های عظیم کنسرتوهای ویولن و پیانو، کنسرتوی ویولنسل نسبتا نادر است؛ همین باعث می‌شود هر شاهکار در این ژانر بیشتر ارزشمند باشد. این فهرست یازده نمونه از بزرگ‌ترین کنسرتوهای ویولنسل را در بر می‌گیرد؛ آثاری که از دوره رمانتیک تا قرن بیستم گسترده‌اند. این آثار توانایی ساز را در حرکت میان لطافت و درام، صمیمیت و شکوه نشان می‌دهند. در کنار هم، آن‌ها تابلویی غنی از سبک‌ها و صداها می‌سازند و آشکار می‌کنند که چگونه آهنگسازان مختلف ظرفیت‌های ویولنسل را گشوده‌اند. چه شنونده‌ای باتجربه باشید و چه تازه وارد دنیای موسیقی کلاسیک، این کنسرتوها ویولنسل را در قدرتمندترین و شاعرانه‌ترین حالتش آشکار می‌سازند.
نگاهی به قطعه به موسیقی آداجیو آلبینونی
در اوج قطعه، زمانی که دینامیک به حد اکثر می‌رسد و خطوط ملودیک به فضای باز می‌روند، شنونده حس می‌کند که اندوه به نوعی رهایی روحانی تبدیل شده است.
آوازی به ماه اثر آنتونین دورژاک
در داستان، روسالکا – یک پری آب – در پردهٔ اول اپرا این آریا را می‌خواند. او دلباختهٔ یک شاهزادهٔ انسانی شده که در کنار دریاچه دیده است، اما هنوز توانایی نزدیک‌شدن به او را ندارد. به همین دلیل، رو به ماه می‌کند و از آن می‌خواهد پیام عشق و اشتیاقش را به شاهزاده برساند.
گل های ختمی کوچه شماره 13
"اندک روز مانده به تابستان کوچهٔ سیزده، رنگ بهار دارد... گل‌های ختمی، مثل رنگین‌کمانِ یادها، هر کدام قصه‌ای دارند: سرخ از عشق، زرد از نور، بنفش از آرزو... و باد که می‌وزد، صدای موسیقی تبریز را با خود می‌آورد: «ای گل‌ها، بگذارید " یای گلسین " بگذارید رفتنِ فصل‌ها آزاد باشند ...»"
موغام معناسی
موغام، آذربایجان‌ین سنتی و مقامی موسیقی‌لریندن بیری‌دیر کی، خالقین چالیشماغی ، حیسلری و تاریخی ایله باغلی‌دیر. بو موسیقی، کلاسیک شعرلرله بداهه‌نوازی‌نین بیرلشمه‌سی‌دیر و خاص دستگاه‌لار اوزرینده اجرا اولونور. موغام، یالنیز بیر موسیقی دئییل، بلکه ادبیات، شعر و عرفانلا یاناشی بیر درین چالیشما میراث‌دیر. ۲۰۰۸-جی ایلده یونسکو طرفین‌دن اینسان‌لارین معنوی فرهنگی چالیشما میراثی کیمی ثبت اولونوب. موغام، راست، شور، سه‌گاه، چهارگاه، بیات شیراز، شوشتر و همایون کیمی دستگاه‌لاردان عیبارت‌دیر و بیات کورد، حجاز کیمی شعبه‌لری وار.
از دنیای جدید، سمفونی دنیای سیاهان
دورژاک باور داشت که موسیقی ملی آمریکا باید بر پایه‌ی آوازهای بومیان آمریکا و سیاه‌پوستان آفریقایی‌تبار بنا شود. او این سبک‌ها را شنید، تحلیل کرد و در نگارش تم‌های این سمفونی، به‌ویژه در موومان دوم و چهارم، از ساختار و حس آن‌ها الهام گرفت.
والس تریسته ، والس غم ، والس اندوهگین ژان سیبلیوس
در شبی وهم‌آلود، که سایه‌های مرگ بر بستر بیماری سوسو می‌زنند، کوله‌ما (مرگ)، روح الیسا را در آغوش می‌کشد. الیسا، زنی در آستانه وداع با زندگی، در تب و رویا غوطه‌ور است. در این رؤیای مسحور، او خود را در تالاری خیالی می‌یابد، جایی که ارواح، با رقصی آرام و والس‌گونه، در نغمه‌ای غم‌انگیز چرخ می‌زنند. نخست، رقص نرم و دل‌انگیز است، گویی نوستالژی زندگی در ملودی‌های سیبلیوس موج می‌زند. اما به‌تدریج، سایه‌ای شوم بر تالار می‌افتد. الیسا درمی‌یابد که هم‌رقص او، خودِ مرگ است، با لبخندی سرد و ناگزیر. والس شتاب می‌گیرد، پرشور و دراماتیک، تا لحظه‌ای که نفس زندگی در اوج نغمه‌ای پرآشوب فرومی‌نشیند. سکوت فرا می‌رسد، و الیسا، در آغوش مرگ، با آرامشی غریب به خواب ابدی فرو می‌رود. این نمایشنامه، چون شعری کوتاه، از مرگ نه چون پایان، که چون رقصی شاعرانه سخن می‌گوید؛ رقصی که زندگی را در آینه وهم و زیبایی به تماشا می‌نشیند.
هیچ‌کس نخوابد
هیچ‌کس نخوابد! هیچ‌کس نخوابد! تو نیز، ای شاهزاده، در اتاق سردت، به ستارگان می‌نگری که از عشق و امید می‌لرزند.
موسیقی غم
در سوگ مردمانی بی گناه که در انفجار بندرعباس جان باختند
شکوفه های بهار با آهنگ بلاچاو
آن زمان که غنچه لب باز کرده و می خندد ، دیگر بهار آمده است ، رنگ آن شادی ست و سرور................. پس می توان با بهار همراه شد و خندید ....
خروس طلایی موسیقی شرق در بطن یک اپرای درخشان
موسیقی این اپرا سرشار از رنگ‌آمیزی‌های شرقی است که نشان‌دهنده‌ی سبک خاص ریمسکی-کورساکف در استفاده از تم‌های فولکلوریک روس و شرقی است. آریای ملکه‌ی شماخا از برجسته‌ترین بخش‌های این اثر به شمار می‌رود که نیازمند صدایی توانمند در رده‌ی سوپرانوست و از زیبایی خاصی برخوردار است. از منظر مضمونی، «خروس طلایی» یک طنز تلخ است که با کنایه به ناکارآمدی و خودکامگی حاکمان می‌پردازد. به همین دلیل، در زمان خلق اثر، دولت تزاری نسبت به آن حساسیت نشان داد و از اجرای اولیه‌ی آن جلوگیری کرد. اولین اجرای این اپرا پس از درگذشت آهنگ‌ساز، در تاریخ ۷ اکتبر ۱۹۰۹، در تئاتر مسکو برگزار شد. جایگاه و ارزش خروس طلایی، از نظر موسیقایی و روایی اثری برجسته محسوب می‌شود. ریمسکی-کورساکف با تلفیق طنز پوشکین و موسیقی پرشور خود، اثری پدید آورد که هم سرگرم‌کننده است و هم تأمل‌برانگیز. برخی معتقدند این اپرا به نوعی پیش‌گویی فروپاشی نظام تزاری را در خود داشت، زیرا چند سال پس از آن، انقلاب ۱۹۱۷ به وقوع پیوست. «خروس طلایی» نمونه‌ی ارزشمندی از توانایی هنر در انتقال مفاهیم عمیق در قالبی ساده و دل‌نشین است.
غروب سرد زمستانی با موسیقی آنتونیو ویوالدی
... آسمان یخ‌زده بود... گونه‌های خورشید، همچون لپ های کودکان روستا سرخ ! سرما زده بودش؟ یا شرمگین از پرنده‌ای کوچک بود که در پناه سنگ‌ها، از سرما می‌لرزید؟ پیرمردِ دستمال‌فروش، زیر پل نبود... نکند خورشید، شرمگینِ او هم بود؟ با عجله، شتابان، به سوی غروب می‌گریخت… اما مگر قرار نیست فردا، چشم در چشم هم بدوزیم؟ البته شاید، شاید فردا، می‌خواست گرما را با خود بیاورد..
یک ویولن استرادیواریوس به مبلغ ۱۱.۳ میلیون دلار در یک حراجی فروخته شد
ساتبیز این ویولن را به عنوان ویولن «یواخیم-ما» معرفی کرد که توسط آنتونیو استرادیواری در سال ۱۷۱۴ در کرِمونا، ایتالیا ساخته شده است. این ساز بیشتر به دلیل نواخته شدن توسط جوزف یواخیم، یکی از مشهورترین نوازندگان ویولن در قرن نوزدهم، شناخته می‌شود. این ویولن در سال ۱۹۶۷ توسط نوازنده ویولن، سی-هون ما، خریداری شد و پس از مرگ او، توسط وراثش به کنسرواتوار نیو انگلند اهدا شد. کنسرواتوار که این ویولن را در دهه گذشته در اختیار داشت، اعلام کرد که درآمد حاصل از فروش آن به برنامه‌های بورسیه تحصیلی اختصاص خواهد یافت. آندریا کالین، رئیس کنسرواتوار، در بیانیه‌ای گفت: «این فروش برای دانشجویان آینده تحول‌آفرین خواهد بود و درآمد حاصل از آن بزرگ‌ترین بورسیه تحصیلی نام‌گذاری شده در کنسرواتوار نیو انگلند را تأسیس خواهد کرد. افتخار بزرگی بود که ویولن استرادیواریوس یواخیم-ما را در محوطه دانشگاه داشته‌ایم و مشتاقیم که شاهد ادامه میراث آن در صحنه جهانی باشیم.» رکورد بیشترین مبلغ پرداخت شده برای یک ساز موسیقی در حراجی، همچنان متعلق به ویولن استرادیواریوس «لیدی بلانت» ساخته‌شده در سال ۱۷۲۱ است که در سال ۲۰۱۱ به مبلغ ۱۵.۹ میلیون دلار فروخته شد.
برف می بارد - شعر و آواز فرانسوی
برف می بارد تو امشب نخواهی آمد برف می بارد و قلب من سیاه پوش شده است
قطعه ای کوتاه از کاتیوشا
این آهنگ در مورد یک زن روسی به نام کاتیوشا است. او که در ساحل شیب‌دار رودخانه ایستاده، آهنگی را برای معشوقش می‌خواند، سربازی که دور دست ها خدمت می‌کند. موضوع آهنگ این است که سرباز از سرزمین مادری و مردم آن محافظت می کند در حالی که زن قدرشناس او عشق آنها را حفظ و محافظت می کند. اشعار کاتیوشا در طول جنگ جهانی دوم، زمانی که بسیاری از مردان شوروی همسران و دوستان خود را ترک کردند تا در ارتش شوروی در طول جنگ جهانی دوم که در روسیه به عنوان جنگ بزرگ میهنی شناخته می‌شود، مورد توجه قرار گرفت.