موسیقی غم سیبلیوس با انیمیشنی از برونو بوزتو

والس تریسته ، والس غم ، والس اندوهگین ژان سیبلیوس

تاریخ انتشار : ۱۲:۴۵ ۲۰-۰۲-۱۴۰۴

در شبی وهم‌آلود، که سایه‌های مرگ بر بستر بیماری سوسو می‌زنند، کوله‌ما (مرگ)، روح الیسا را در آغوش می‌کشد. الیسا، زنی در آستانه وداع با زندگی، در تب و رویا غوطه‌ور است. در این رؤیای مسحور، او خود را در تالاری خیالی می‌یابد، جایی که ارواح، با رقصی آرام و والس‌گونه، در نغمه‌ای غم‌انگیز چرخ می‌زنند. نخست، رقص نرم و دل‌انگیز است، گویی نوستالژی زندگی در ملودی‌های سیبلیوس موج می‌زند. اما به‌تدریج، سایه‌ای شوم بر تالار می‌افتد. الیسا درمی‌یابد که هم‌رقص او، خودِ مرگ است، با لبخندی سرد و ناگزیر. والس شتاب می‌گیرد، پرشور و دراماتیک، تا لحظه‌ای که نفس زندگی در اوج نغمه‌ای پرآشوب فرومی‌نشیند. سکوت فرا می‌رسد، و الیسا، در آغوش مرگ، با آرامشی غریب به خواب ابدی فرو می‌رود. این نمایشنامه، چون شعری کوتاه، از مرگ نه چون پایان، که چون رقصی شاعرانه سخن می‌گوید؛ رقصی که زندگی را در آینه وهم و زیبایی به تماشا می‌نشیند.

تبریز امروز:

 

نمایشنامه کوله ما  Kuolema  به معنای «مرگ» در زبان فنلاندی نوشته آروید یارنفلد (Arvid Järnefelt)، که والس تریسته (Valse Triste) ژان سیبلیوس به‌عنوان بخشی از موسیقی متن آن ساخته شد، اثری کوتاه و نمادین است که در سال 1904 برای اولین بار اجرا شد. این نمایشنامه در فضای رمانتیک و سمبولیک اوایل قرن بیستم فنلاند نوشته شده و مضامین مرگ، رویا و مواجهه با پایان زندگی را کاوش می‌کند.
داستان کوله ما حول محور زنی به نام الیسا می‌چرخد که در بستر بیماری و در آستانه مرگ قرار دارد. نمایشنامه در فضایی وهم‌آلود و رویاگونه روایت می‌شود و ترکیبی از واقعیت و تخیل است.
  • صحنه کلیدی یکی از صحنه‌های اصلی است که والس تریسته برای آن نوشته شده، الیسا در حالت تب و نیمه‌هوشیار، رویایی عجیب می‌بیند. او خود را در خانه‌ای می‌بیند که در آن جشنی در جریان است. ارواح یا سایه‌هایی وهم‌آلود در حال رقصیدن والس هستند، و او نیز به این رقص کشیده می‌شود. این رقص ابتدا آرام و مسحورکننده است، اما به‌تدریج حالتی ترسناک و دراماتیک به خود می‌گیرد.
  •  در اوج این صحنه، الیسا متوجه می‌شود که این رقص در واقع رقص مرگ است و یکی از رقصندگان، خودِ مرگ است که او را به سوی پایان زندگی هدایت می‌کند. با نزدیک شدن به پایان رویا، موسیقی "والس تریسته" به اوج احساسی می‌رسد و سپس آرام می‌شود، که نشان‌دهنده پذیرش مرگ توسط الیسا است.
  • نمایشنامه با مرگ الیسا به پایان می‌رسد. فضای داستان ترکیبی از اندوه، پذیرش و زیبایی غم‌انگیز است، که با موسیقی سیبلیوس تقویت می‌شود.
ویژگی‌ها و مضامین
  • مضامین: مرگ به‌عنوان یک نیروی اجتناب‌ناپذیر اما نه لزوماً ترسناک به تصویر کشیده می‌شود. نمایشنامه همچنین به موضوعاتی مانند گذرا بودن زندگی، رویاها و مرز میان واقعیت و تخیل می‌پردازد.
  • فضا: فضای نمایشنامه سمبولیک و شاعرانه است و به‌جای روایت خطی، بر احساسات و تصاویر بصری تمرکز دارد.
  • ارتباط با موسیقی: موسیقی سیبلیوس، به‌ویژه والس تریسته، نقش مهمی در تقویت حس و حال وهم‌آلود و عاطفی نمایشنامه دارد. این قطعه به‌گونه‌ای طراحی شده که رقص مرگ را به تصویر بکشد و احساسات الیسا را منتقل کند.
 
 ***
 
در شبی وهم‌آلود، که سایه‌های مرگ بر بستر بیماری سوسو می‌زنند، کوله‌ما (مرگ)، روح الیسا را در آغوش می‌کشد. الیسا، زنی در آستانه وداع با زندگی، در تب و رویا غوطه‌ور است. در این رؤیای مسحور، او خود را در تالاری خیالی می‌یابد، جایی که ارواح، با رقصی آرام و والس‌گونه، در نغمه‌ای غم‌انگیز چرخ می‌زنند.
نخست، رقص نرم و دل‌انگیز است، گویی نوستالژی زندگی در ملودی‌های سیبلیوس موج می‌زند. اما به‌تدریج، سایه‌ای شوم بر تالار می‌افتد. الیسا درمی‌یابد که هم‌رقص او، خودِ مرگ است، با لبخندی سرد و ناگزیر. والس شتاب می‌گیرد، پرشور و دراماتیک، تا لحظه‌ای که نفس زندگی در اوج نغمه‌ای پرآشوب فرومی‌نشیند. سکوت فرا می‌رسد، و الیسا، در آغوش مرگ، با آرامشی غریب به خواب ابدی فرو می‌رود.
این نمایشنامه، چون شعری کوتاه، از مرگ نه چون پایان، که چون رقصی شاعرانه سخن می‌گوید؛ رقصی که زندگی را در آینه وهم و زیبایی به تماشا می‌نشیند.
 
 
واژه تریسته در زبان فرانسوی به معنای «غمگین» یا «اندوهگین» است. در عنوان Valse Triste (والس تریسته) اثر ژان سیبلیوس، این کلمه به حال‌وهوای غم‌انگیز و ملانکولیک قطعه اشاره دارد که برخلاف والس‌های شاد و پرجنب‌وجوش، حس اندوه و وهم را منتقل می کند
 
تم اصلی والس تریسته به تصویر کشیدن یک صحنه خیالی و وهم‌آلود از مرگ و رقص است. این قطعه در اصل برای همراهی با صحنه‌ای از نمایش کوله ما نوشته شد، جایی که یک زن بیمار در بستر مرگ، در رویایی وهم‌آلود، خود را در حال رقصیدن والس با ارواح می‌بیند. موسیقی با ملودی‌های نرم و غم‌انگیز آغاز می‌شود، سپس به اوج دراماتیک می‌رسد و در نهایت با فروکش کردن به سوی سکوت، حس پایان و مرگ را القا می‌کند. موضوعات کلیدی این اثر عبارت‌اند از:
  •  
    موتيف مرگ: موسیقی به‌گونه‌ای طراحی شده که حس گذرا بودن زندگی و نزدیکی به مرگ را منتقل کند.
  • رقص و وهم: والس به‌عنوان فرمی از رقص، در اینجا به شکلی پارادوکسیکال، نه شاد بلکه غم‌انگیز و وهم‌آلود ارائه می‌شود.
  • احساسات رمانتیک: سیبلیوس با استفاده از ملودی‌های عاطفی، حس نوستالژی و اندوه عمیق را به شنونده منتقل می‌کند.
 
 والس تریسته اثری صرفاً سازی (بدون متن کلامی) است. ساختار موسیقایی این قطعه به شکل زیر است:
  • فرم: والس تریسته در فرم والس نوشته شده، اما برخلاف والس‌های شاد و پرجنب‌وجوش (مانند آثار یوهان اشتراوس)، این اثر حالتی آرام، غم‌انگیز و گاهی وهم‌آلود دارد.
  • ملودی و هارمونی: قطعه با ملودی‌های آرام و ساده در سازهای زهی آغاز می‌شود که حس شکنندگی و لطافت را منتقل می‌کند. هارمونی‌ها غالباً در گام مینور هستند و به تدریج با افزایش شدت و استفاده از کرشندو (crescendo) به اوج احساسی می‌رسند.
  • ریتم: ریتم سه‌ضربی والس حفظ شده، اما به جای شادی، حس چرخش آرام و گاه ترسناک را القا می‌کند، گویی ارواح در حال رقصیدن هستند.
  • سازبندی: سیبلیوس از ارکستر کوچک اما مؤثری استفاده کرده که شامل سازهای زهی، بادی چوبی و بادی برنجی است. استفاده از تمپوهای متغیر و دینامیک‌های متنوع (از پیانیسیمو تا فورته) به ایجاد حس دراماتیک کمک می‌کند.
از نظر مفهومی، این قطعه تصویری موسیقایی از رویای مرگ است که در آن زندگی و مرگ در رقصی وهم‌آلود به هم می‌آمیزند. سیبلیوس با مهارت، احساسات پیچیده انسانی را در این اثر کوتاه چند دقیقه ای به تصویر می‌کشد.
 
والس تریسته به دلیل زیبایی، سادگی و قدرت احساسی‌اش مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. 
  1. تحسین به دلیل سادگی و تأثیرگذاری عاطفی:
    • منتقدان اغلب به توانایی سیبلیوس در خلق اثری کوتاه اما عمیقاً تأثیرگذار اشاره کرده‌اند. به گفته برخی، این قطعه نمونه‌ای از هنر مینیمالیستی است که با حداقل ابزار موسیقایی، حداکثر احساس را منتقل می‌کند.
    • به عنوان مثال، در نقدهای تاریخی، این اثر به‌عنوان یکی از بهترین نمونه‌های موسیقی برنامه‌ای (Program Music) توصیف شده که داستانی مشخص را بدون نیاز به کلام روایت می‌کند.
  2. ارتباط با فرهنگ فنلاندی:
    • برخی منتقدان معتقدند که والس تریسته بازتابی از روحیه ملانکولیک و طبیعت‌گرای فرهنگ فنلاندی است. سیبلیوس، به‌عنوان یک آهنگساز ملی‌گرا، حتی در این اثر جهانی، حس و حال سرزمین خود را منتقل کرده است.
    • در عین حال، برخی دیگر استدلال کرده‌اند که این قطعه فراتر از مرزهای ملی، به موضوعات جهانی مانند مرگ و گذرا بودن زندگی می‌پردازد.
  3. نقدهای فنی:
    • از نظر فنی، منتقدان به مهارت سیبلیوس در استفاده از ارکستر و ایجاد تضادهای دینامیکی اشاره کرده‌اند. به عنوان مثال، گذار از ملودی‌های آرام به اوج‌های دراماتیک در این اثر بسیار روان و طبیعی انجام شده است.
    • برخی تحلیل‌گران موسیقی، مانند رابرت لیتون (Robert Layton)، در کتاب‌های خود درباره سیبلیوس، به این نکته اشاره کرده‌اند که والس تریسته نمونه‌ای از توانایی سیبلیوس در ترکیب فرم‌های کلاسیک (مانند والس) با بیان مدرن و احساسی است.
والس تریسته سیبلیوس اثری است که با موضوع مرگ و رقص، در قالبی ساده اما عمیقاً احساسی، داستانی وهم‌آلود را روایت می‌کند. محتوای موسیقایی آن با ملودی‌های غم‌انگیز و ساختار دراماتیک، همراه با نقدهای مثبت در مورد سادگی و تأثیرگذاری‌اش، این قطعه را به یکی از ماندگارترین آثار سیبلیوس تبدیل کرده است.این اثر همچنان به‌عنوان شاهکاری در موسیقی برنامه‌ای شناخته می‌شود.
 
 
 
 
 

نظرات کاربران


@