آیا یادگیری خط تحریری می‌تواند به کودکان کمک کند بهتر بخوانند؟ برخی سیاست‌گذاران معتقدند ارزش امتحان کردن را دارد
مربیان اغلب با مشکل کمبود وقت در برنامه روزانه مدرسه برای آموزش همه مهارت‌های نوشتاری مورد انتظار مواجه هستند، چه برسد به چیزی که اجباری نیست، مانند خط تحریری. در چندین نظرسنجی ملی، معلمان گزارش داده‌اند که زمان محدودی برای آموزش نوشتن دارند و آموزش مهارت‌های پایه‌ای نوشتن، مانند خط، و مهارت‌های پیشرفته‌تر، مانند نوشتن مقاله، برایشان دشوار بوده است.
که دوشم قدر بود، امروز نوروز
مبارک‌تر شب و خرم‌ترین روز به استقبالم آمد بخت پیروز دهل‌زن گو دو نوبت زن بشارت که دوشم قدر بود، امروز نوروز
تاثیر ابر نوروزی
همیشه تا که ز تاثیر ابر نوروزی چمن شود ز ریاحین چو جنه الماوی نهال عمر تو سرسبز باد و بد خواهت بزیر خاک چو بیخ درخت ناپیدا
چگونه بنیاد هنر و فرهنگ خواله خطاطی عربی و «موضوعات منطقه» را برجسته می‌کند
پیش از سال ۲۰۱۹، دوره‌های مقدماتی خطاطی عربی در برخی مکان‌ها ارائه می‌شد. با این حال، برای کسانی که به‌دنبال مطالعه‌ای عمیق‌تر در این هنر بودند - از تقویت پایه‌ها تا گسترش مرزهای این هنر و کاوش در تاریخ آن - گزینه‌ها اندک و پراکنده بود. بانو شیخه خواله بنت احمد خلیفه السویدی این شکاف را زمانی دید که خودش در حال توسعه مهارت‌هایش بود. او، همسر شیخ طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی و معاون حاکم ابوظبی، سال‌ها صرف ارتقای هنر خطاطی خود کرده و از برجسته‌ترین اساتید جهان آموخته است. شیخه خواله خود خطاطی برجسته است که به‌خاطر تجربه با سبک‌های مختلف و استفاده از خطوط متنوع شناخته شده است. او در سال‌های اخیر به‌عنوان هنرمندی معتبر به شهرت رسیده و به‌خاطر آثار بزرگ‌مقیاسش که شعرهایش را در سبک‌های خطاطی گوناگون ارائه می‌دهد، مورد تحسین قرار گرفته است. با این حال، در حالی که شیخه خواله مهارت خود را ارتقا می بخشید، متوجه شد دانش و بینش‌هایی که از اساتید معتبر خطاطی به‌دست آورده، به‌طور گسترده برای عموم مردم قابل دسترسی نیست. در نتیجه، او تصمیم گرفت بنیادی را راه‌اندازی کند که وسیله‌ای برای ترویج و آموزش هنرهای کلاسیک عربی - به‌صورت رایگان - باشد. بنیاد هنر و فرهنگ خواله در سال ۲۰۱۹ با این هدف تأسیس شد. این مرکز، واقع در خیابان دلما ابوظبی، شامل فضاهای نمایشگاهی و کارگاهی، کتابخانه‌ای برای پژوهش در هنر کلاسیک عربی و موزه‌ای است که به تاریخ خطاطی عربی اختصاص دارد. بخشی ویژه از نمایشگاه به آثار خود شیخه خواله اختصاص یافته که تسلط او بر خطوط و مضامین هنری مختلف را نشان می‌دهد.
حسن چلبی خوشنویس ترک نقطه ای برآخرین سطرزندگی اش گذاشت!
حسن چلبی در سال ۱۹۳۷ در روستای اینجی ، در شرق آناتولی، در شهرستان اولتو از استان ارزروم ترکیه به دنیا آمد. در سال ۱۹۴۵، در سن هشت سالگی، به همراه خانواده‌اش به استانبول مهاجرت کرد تا تحصیلات دینی و قرآنی خودش رو ادامه بده. او در مدرسه اوزباش مستقر شد و در اونجا با اصول اولیه خطاطی آشنا شد. چلبی هنر خطاطی رو زیر نظر استاد برجسته، حامد آیتاچ ، که به نام حامد العامدی هم شناخته می‌شه، فرا گرفت و در سبک‌های ثلث و نسخ به مهارت بالایی رسید. او بعد از سال‌ها تمرین و آموزش، در سال ۱۹۷۵ مجوز تدریس خطاطی (اجازه‌نامه یا ایجازت) رو از استادش دریافت کرد و از اون زمان شروع به آموزش شاگردان کرد. او هر شنبه در مسجد سلمی علی در استانبول، جایی که به‌عنوان امام جماعت فعالیت می‌کرد، کلاس‌های خطاطی برگزار می‌کرد. از اولین شاگردانش می‌شود به مخلص اسلو ، برات کولین و داوود بکتاش اشاره کرد که تحت تعلیم او مهارت‌های خطاطی رو آموختن. چلبی همچنین به‌عنوان عضو هیئت داوران در مسابقات خوشنویسی که توسط مرکز تحقیقات تاریخ، هنر و فرهنگ اسلامی در استانبول برگزار می‌شد، همکاری داشت و نقش مهمی در ترویج این هنر در سطح بین‌المللی ایفا کرد. او تا پایان عمرش در ۲۴ فوریه ۲۰۲۵ در سن ۸۸ سالگی، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین خوشنویسان معاصر ترکیه شناخته می‌شد و آثارش در مساجد سراسر جهان، از جمله ترکیه، مالزی، عربستان و اروپا، به چشم می‌خوره. چلبی در قبرستان کاراجا احمد در استانبول، کنار استادش حامد آیتاچ، به خاک سپرده شد.
برای نخستین بار نمایشگاه دایمی هنر خطاطی و خوشنویسی از سوی ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات در قلعه اختیار الدین افتتاح گردید.
مولوی غیاثی علاوه می‌کند برگزاری این نمایشگاه در موقعیت قلعه اختیارالدین که یکی از جاذبه‌های گردشگری در هرات بشمار می‌رود، می‌تواند هنر خوشنویسی این ولایت را در سطح جهان معرفی گرداند. در همین حال مسوولان انجمن خوشنویسان هرات می‌گویند در این نمایشگاه چهل قاب اثر خوشویسی به نمایش درآمده است. افتتاح این نمایشگاه با استقبال شهروندان هرات نیز روبرو شده است. آنان می‌گویند ایجاد یک نمایشگاه همیشه‌گی باعث رشد هنر و از سوی بازدید دوامدار مردم از آثار هنرمندان می‌گردد. گفتنی است که هنر خطاطی و خوشنویسی در عصر تیموریان هرات به عنوان سمبول مکتب هنری هرات به حساب می‌رود.
گوزلمک وقتی دئیل ساقی
ائیله مستم بیلمزم کی ، مئی ندیر ، مینا ندیر گول ندیر ، بولبول ندیر ، سونبول ندیر ،صحرا ندیر اود توتوب جانیم سراسر یاندی ، اما بیلمدیم دیل ندیر ،دیلبر ندیر ، باشیمدا بو سئودا ندیر ؟
قومی متفکرند در مذهب و دین
قومی متفکرند در مذهب و دین قومی به گمان فتاده در راه یقین میترسم از آن که بانگ آید روزی کای بیخبران راه نه آنست و نه این
درون آینه‌ها درپی چه می‌گردی؟ بیا ز سنگ بپرسیم .....
بیا ز سنگ بپرسیم که از حکایت فرجام ما چه می‌داند از آن که عاقبت کار جام با سنگ است بیا ز سنگ بپرسیم نه بی گمان، همه در زیر سنگ می‌پوسیم و نامی از ما بر روی سنگ می‌ماند؟ درون آینه‌ها در پی چه می‌گردی؟
به جانت ای بتِ شیرین دهن
به جانت ای بتِ شیرین دهن که همچون شمع شبانِ تیره، مُرادم فنایِ خویشتن است
خوشنویسی درویش عبدالمجید بر روی تصویری مینیاتوری از خویش
تصویر حضرت استاد درویش عبدالمجید که توسط محمدهادی، تذهیبکار و نگارگر زمان خود درویش کشیده شده است و درویش با خط زیبای خود زیبایی آن را دو چندان کرده است گر کسی عاشق رخسار تو باشد چکند طالب دولت دیدار تو باشد چکند شوخی و بی خبر از درد گرفتاری عشق دردمندی که گرفتار تو باشد چکند
نامه ای به شیوه نگارش قاجار
روحی فداک هیچ می دانی چندان که حضور شما طرب آمیز است صد چندان دوری شما تعب انگیز از روزی که از خدمت سرکار مرخصی حاصل کرده الی کنون بهیچ وجه حالی که بتوان دو کلمه تحریر نماید در خود مشاهده ننموده روز را در کسالت شبها را به بطالت گذرانیده لیکن امیدوار چنان است بر خلاف ماضی چند روزی که ایام تعطیل است به طوری بگذراند بعد از آن شاید توفیق رفیق گشته تلافی مافات بشود محض اطلاع زحمت افزا گردید زیاده مطلبی ندارد
تذکرة الأولیاء ، ذکر جنید بغدادی قدس اللّه روحه العزیز- شیخ فریدالدین عطار
نقل است که سیدی بود که او را ناصری گفتندی. قصد حج کرد. چون به بغداد رسید به زیارت جنید رفت و سلام کرد. جنید پرسید که سید از کجاست؟ گفت: از گیلان/ گفت: از فرزندان کیستی؟ گفت: از فرزندان امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه. گفت: پدر تو دو شمشیر می‌زد، یکی با کافران و یکی با نفس. ای سید که فرزند اوئی! از این دو کدام کار فرمائی؟
من عهد تو سخت سست می‌دانستم
من عهد تو سخت سست می‌دانستم بشکستن آن درست می‌دانستم این دشمنی ای دوست که با من ز جفا آخر کردی نخست می‌دانستم
نمایشگاه بین‌المللی خطاطی و تذهیب به نام حامد آمدی خطاط ترک
ششمین دور نمایشگاه بین‌المللی خطاطی و تذهیب که وزارت فرهنگ اردن آن را برگزار می‌کند در شهر عقبه آغاز به کار کرد. این دوره از نمایشگاه به نام حامد آمدی، خطاط ترک، نام‌گذاری شده است.
جودت همه آن کند که دریا نکند
جودت همه آن کند که دریا نکند این دم کرمت وعده به فردا نکند حاجت نبود از تو تقاضا کردن کز شمس کسی نور تقاضا نکند
ز رشک قدت ای سرو سمن بَر
ز رشک قدت ای سرو سمن بَر به صد پاره دلی دارد صنوبر به باغ خلد اگر شاخ گلی هست تو آن شاخ گلی ای شوخ دلبر نهال حسنی و ما چشم داریم که آریمت به آب دیده در بر
الهی ! الهی ! خطا کرده‌ایم
الهی ! الهی ! خطا کرده‌ایم تو بر ما مگیر آنچه ما کرده‌ایم گنه کارم و عذر خواهم توئی چه حاجت به پرسش؟ گواهم توئی ...................................
ای سر تو در سینه هر محرم راز
ای سر تو در سینه هر محرم راز پیوسته در رحمت تو بر همه باز هر کس که به درگاه تو آورد نیاز محروم ز درگاه تو کی گردد باز
در تاثیر تربیت در باب هفتم گلستان
از عقوبت آن نیندیشد و حلال از حرام نشناسد سگی را گر کلوخی بر سر آید ز شادی بر جهد کین استخوانی است وگر نعشی دو کس بر دوش دارند لئیم الطبع پندارد که خوانی است اما صاحب دنیا بعین عنایت حق ملحوظ است و بحلال از حرام محفوظ همانا تقریر این سخن نکردم و برهان این مدعا نیاوردم انصاف ازو توقع کرده ام هرگز دیدی دغایی را دست بر کتف بسته یابینوایی در زندان نشسته یا پرده معصومی دریده یا کفی از معصم بریده الا بعلت درویشی
لب لعل تو کام اهل وفا
لب لعل تو کام اهل وفا لعلیل الفراق فیه شفا دردنوشان جام درد تواند صف نشینان بارگاه صفا کی به روی تو خوش توانم زیست همچو موی تو فتنه ای ز قفا .........................................
این کهنه رباط را که عالم نام است
این کهنه رباط را که عالم نام است وآرامگه ابلق صبح و شام است بزمی‌ست که واماندۀ صد جمشید است قصری‌ست که تکیه‌گاه صد بهرام است
ما را به هيچ داد، که ارزان خريده بود
روز وداع گريه نه در حد ديده بود توفان اشک تا به گريبان رسيده بود نزديک بود کز غم من ناله برکشد از دور هر که ناله زارم شنيده بود ............................................ زان دردمند شد تن مسکين، که مدتي دل درد آن دو نرگس بيمار چيده بود روز وداع دل بشد از دست و حيف نيست کان روز اوحدي طمع از جان بريده بود
خبری زآن به خشم رفته بگوی
مرحبا ای نسیم عنبر بوی خبری زآن به خشم رفته بگوی دلبر سست مهر سخت کمان صاحب دوست روی دشمن خوی ................................................... سعدیا شور عشق می‌گوید سخنانت نه طبع شیرین گوی هر کسی را نباشد این گفتار عود ناسوخته ندارد بوی