جیمز دِوی واتسون، زیستشناس مولکولی آمریکایی بود که بیشتر به دلیل کسب مشترک جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی در سال ۱۹۶۲ برای کشف ساختار DNA و اهمیت آن در انتقال اطلاعات در سیستمهای زنده شناخته میشود. اهمیت این کشف را نمیتوان بیش از حد برآورد کرد. این کشف چگونگی کارکرد ژنها را رمزگشایی کرد و زمینههای زیستشناسی مولکولی و فیلوژنتیک تکاملی را به وجود آورد.واتسون همچنین یک چهره صریحاللهجه و جنجالی بود که نحوه ارتباطات علمی را متحول کرد. او اولین برنده پرآوازه نوبل بود که به عموم مردم، نگاهی شگفتانگیز شخصی و فیلترنشده به دنیای بیرحم و رقابتی تحقیقات علمی ارائه داد. واتسون در ۶ نوامبر ۲۰۲۵ در سن ۹۷ سالگی درگذشت.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵ با لباس نظامی اعلام کرد که روسیه با موفقیت یک موشک دارای پیشرانه هستهای را آزمایش کرده است. اگر این خبر درست باشد، چنین سلاحی میتواند برای روسیه توانایی نظامی منحصربهفردی ایجاد کند که پیامدهای سیاسی گستردهای نیز دارد. این موشک که «بوروِوِستنیک» (Burevestnik) نام دارد، بهگزارش منابع روسی پس از سالها توسعه و چندین آزمایش اولیه (که یکی از آنها به مرگ پنج دانشمند هستهای انجامید) بر فراز اقیانوس منجمد شمالی با موفقیت آزمایش شده است........این نوع سلاحها چگونه عمل میکنند، چه برتریهایی نسبت به موشکهای معمولی دارند و چگونه میتوانند ثبات راهبردی جهانی را بر هم بزنند.
شرکت مشاوره آکسنچر به تازگی ۱۱,۰۰۰ کارمند را اخراج کرد، در حالی که تلاشهای خود را برای آموزش کارکنان به منظور استفاده از هوش مصنوعی گسترش میدهد. این موضوع یادآور تندی است که همان فناوری که محرک کارایی است، در حال بازتعریف شرایط لازم برای حفظ شغل نیز هست. و آکسنچر تنها نیست. آیبیام پیش از این صدها نقش شغلی را با سیستمهای هوش مصنوعی جایگزین کرده، در حالی که مشاغل جدیدی در حوزه فروش و بازاریابی ایجاد میکند. آمازون نیز در حالی که نیرو کاهش داده، تیمهای سازنده و مدیریت ابزارهای هوش مصنوعی را گسترش میدهد. در سراسر صنایع، از بانکها و بیمارستانها گرفته تا شرکتهای خلاق، کارگران و مدیران به یکسان در تلاش هستند تا درک کنند کدام نقشها ناپدید خواهند شد، کدام یک تکامل خواهند یافت و کدام مشاغل جدیدی پدیدار خواهند شد.
صبح ساعت ۶ تلفن شما زنگ میزند. پیام از ChatGPT است: «میبینم این هفته به نیویورک سفر میکنید. بر اساس سلیقهتان، سه رستوران نزدیک هتلتان پیدا کردهام. مایلید برایتان رزرو کنم؟» شما چنین درخواستی نکردهاید. هوش مصنوعی صرفاً از طریق بررسی تقویم و ایمیلهای شما از برنامهی سفرتان آگاه شده و تصمیم گرفته کمک کند. ساعاتی بعد، در گفتوگو با چتبات از نیاز به گل برای تولد همسرتان یاد میکنید. چند ثانیه بعد، تصاویر دستهگلهای زیبا در گفتوگو ظاهر میشوند. یکی را لمس میکنید: «خرید فوری». تمام شد — گل سفارش داده شد. این داستان علمیتخیلی نیست. در تاریخ ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵، شرکت OpenAI همراه با پردازشگر پرداخت Stripe، «پروتکل بازرگانی عاملمحور» (Agentic Commerce Protocol) را راهاندازی کردند. این فناوری به کاربران امکان میدهد در همان گفتوگوهای ChatGPT، مستقیماً از فروشگاههای Etsy خرید کنند. قرار است بهزودی بیش از یک میلیون فروشندهی دیگر از طریق Shopify نیز در دسترس کاربران قرار گیرند — از برندهای بزرگ تا فروشگاههای کوچک محلی. بهعنوان پژوهشگرانی در زمینهی بازاریابی و تأثیر هوش مصنوعی بر رفتار مصرفکننده، ما باور داریم که شاهد آغاز بزرگترین تحول در شیوهی خرید مردم از زمان ظهور تلفنهای هوشمند هستیم — تحولی که بیشتر مردم هنوز از آن بیخبرند.
فیزیک نخستین حوزهای بود که آلفرد نوبل در وصیتنامه سال ۱۸۹۵ خود به آن اشاره کرد. در پایان قرن نوزدهم، بسیاری فیزیک را «برترین علم» میدانستند و احتمالاً نوبل نیز همین دیدگاه را داشت. تحقیقات شخصی او نیز ارتباط تنگاتنگی با فیزیک داشت......در مدارهای فوقرسانا، الکترونها میتوانند بدون مقاومت حرکت کنند. این ویژگی امکان ساخت سامانههایی را فراهم میکند که رفتارهای کوانتومی را در مقیاس بزرگ نشان میدهند — چیزی که پیشتر تصور میشد فقط در دنیای ذرات زیراتمی رخ میدهد. آزمایشهای کلارک، دووره و مارتینیس نشان داد که قوانین کوانتوم نهتنها در دنیای میکروسکوپی بلکه در ابعاد انسانی نیز میتوانند برقرار باشند.
برندگان جایزه نوبل شیمی ۲۰۲۵ سازههایی مولکولی پدید آوردهاند که دارای فضاهای بزرگ داخلی هستند و گازها و مواد شیمیایی دیگر میتوانند از میان آنها عبور کنند. این سازهها که «چارچوبهای فلزی–آلی» یا به اختصار MOF نام دارند، میتوانند برای استخراج آب از هوای بیابان، جذب دیاکسیدکربن، ذخیره گازهای سمی یا کاتالیز واکنشهای شیمیایی به کار روند. سوسومو کیتاگاوا، ریچارد رابسون و عمر یاگی به دلیل توسعهی گونهای جدید از معماری مولکولی مفتخر به دریافت جایزه نوبل شدهاند. در این سازهها، یونهای فلزی همچون سنگهای زاویهای (cornerstones) عمل میکنند که توسط مولکولهای آلی (کربنی) بلند به یکدیگر متصل شدهاند. حاصل این ترکیب، بلورهایی با حفرههای بزرگ است که به آنها مواد متخلخل یا چارچوبهای فلزی–آلی (MOF) گفته میشود.
سه دانشمند برای کشف چگونگی جلوگیری بدن از حمله سیستم ایمنی به خودش، برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی سال ۲۰۲۵ شدند. شیمون ساکاگوچی از دانشگاه اوزاکا در ژاپن، مری ای. برانکو از مؤسسه زیستشناسی سامانهای، و فرد رمزدل از شرکت سونُما بیوتراپیوتیکس در ایالات متحده، سلولهای ویژهای را شناسایی کردند که مانند «نگهبانان امنیتی» عمل کرده و سیستم ایمنی ما را در حالت تعادل نگه میدارند. این کشفها برای درک چگونگی درمان و پیشگیری از بیماریهای خودایمنی (autoimmune) نقشی تعیینکننده داشتهاند. سه برنده این جایزه مبلغ ۱۱ میلیون کرون سوئدی (حدود ۸۷۰ هزار پوند) را بهصورت مشترک دریافت خواهند کرد. ....یک سیستم ایمنی کارآمد برای بقا حیاتی است: این سیستم در هنگام رشد، بافتها را شکل میدهد، سلولهای پیر و باقیماندهها را پاکسازی میکند و عوامل خطرناکی مانند ویروسها، باکتریها و قارچها را از بین میبرد تا بدن سالم بماند. اما سیستم ایمنی با چالشی حساس روبهروست: او باید هر روز با هزاران میکروب مهاجم مختلف مقابله کند — بسیاری از آنها به طرز شگفتانگیزی شبیه سلولهای خود ما هستند — و در عین حال هرگز نباید بافتهای بدن خود را دشمن فرض کند. پس سیستم ایمنی از کجا میفهمد چه چیزی را باید هدف بگیرد و چه چیزی را نباید؟
در کتاب «تکینگی نزدیکتر است: وقتی با هوش مصنوعی یکی میشویم»، آیندهپژوه ری کُرزویل نقطهای در سال ۲۰۴۵ را تصور میکند، زمانی که پیشرفت سریع فناوری از آستانهای عبور میکند و انسانها با ماشینها ادغام میشوند؛ رویدادی که او آن را «تکینگی» مینامد. اگرچه پیشبینیهای کُرزویل ممکن است بیشتر شبیه داستان علمی-تخیلی به نظر برسند تا پیشبینی مبتنی بر واقعیت، اما نوع اندیشهی او بسیار فراتر از مخاطبان معمول علمی-تخیلی رفته است. این شیوهی فکر سالهاست که الهامبخش نخبگان صنعت فناوری آمریکا بوده، در رأس آنها ایلان ماسک. با شرکت نورالینک ، که رابطهای رایانهای کاشتنی در مغز انسان را توسعه میدهد، ماسک میگوید قصد دارد «ابعاد جدیدی از ظرفیت انسانی را آزاد کند.» این همجوشی انسان و ماشین بازتاب همان تکینگی کُرزویل است. ماسک همچنین سناریوهای آخرالزمانی را مطرح میکند و به فناوریهای تحولآفرینی اشاره میکند که میتوانند بشریت را نجات دهند. ایدههایی مانند ایدههای کُرزویل و ماسک، در نگاه اول ممکن است به نظر برسند که مسیرهایی به سوی دنیایی نو و شجاعانه میگشایند.
دو روایت اصلی درباره این موضوع مطرح است. دیدگاه «فناوریخوشبینانه» این است که هوش مصنوعی انسانها را از وظایف خستهکننده آزاد کرده و مشاغل جدید ایجاد میکند، در حالی که دیدگاه «فناوریبدبینانه» معتقد است هوش مصنوعی به بیکاری گسترده منجر خواهد شد. بهعنوان یک جامعهشناس که درباره ناامنی شغلی مطالعه میکنم، من در دسته بدبینها قرار دارم. و این فقط به خاطر خود هوش مصنوعی نیست. مسئله عمیقتر چیزی است که پژوهشگران آن را «استثناگرایی آمریکایی» مینامند. اگرچه مردم معمولاً از این اصطلاح برای اشاره به هر چیزی که آمریکا را منحصربهفرد میکند استفاده میکنند، من آن را بهطور خاص برای توصیف رویکرد این کشور به کار و رفاه اجتماعی به کار میبرم، که کاملاً با سیستمهای دیگر کشورهای ثروتمند متفاوت است. گمان میکنم هوش مصنوعی این استثناگرایی آمریکایی را «توربوشارژ» کند و به گونهای پیش ببرد که کارگران بیشتر از قبل از دست دادن شغلشان بترسند. وقتی این فناوری با پذیرش انواع جدید هوش مصنوعی در سازمانها ترکیب شود، این ترسها ممکن است بهزودی به واقعیت تبدیل شوند، اگر تا حالا نشده باشند.
بسیاری از هیجانات و ترسهای پیرامون فناوریهای هوش مصنوعی امروزی به ژانویه ۲۰۲۰ برمیگردد، زمانی که تیمی از محققان OpenAI گزارشی ۳۰ صفحه ای با عنوان «قوانین مقیاس پذیری برای مدلهای زبانی عصبی» منتشر کردند. این تیم به رهبری جرد کاپلان، پژوهشگر هوش مصنوعی، و با حضور داریو آمودئی (مدیرعامل کنونی Anthropic) به این سوال فنی پاسخ دادند: اگر اندازه مدلهای زبانی و حجم داده های آموزشی آنها را افزایش دهیم، عملکردشان چگونه تغییر میکند؟ در آن زمان، بسیاری از متخصصان یادگیری ماشین فکر میکردند که پس از رسیدن به اندازه مشخصی، مدلهای زبانی صرفاً پاسخهای سوالات آموزشی را حفظ میکنند و در نتیجه کارایی کمتری خواهند داشت. اما مقاله OpenAI ادعا کرد که این مدلها با بزرگتر شدن، همچنان بهتر میشوند و این بهبود حتی ممکن است از یک قانون توانی (منحنی پیشرفت سریع) پیروی کند. نتیجه گیری: اگر مدلهای زبانی بزرگتر بسازید و آنها را با داده های بیشتر آموزش دهید، به طور شگفت انگیزی هوشمندتر میشوند. چند ماه بعد، OpenAI با انتشار GPT-3 (که ده برابر بزرگتر از GPT-2 بود و عملکردی به مراتب بهتر داشت) این قانون مقیاس پذیری را تأیید کرد. ناگهان، ایده هوش مصنوعی عمومی (AGI)—که در طیف وسیعی از وظایف همسطح یا برتر از انسان عمل میکند—به واقعیتی نزدیک تبدیل شد. اگر قانون مقیاس پذیری ادامه مییافت، شرکت های هوش مصنوعی با صرف هزینه و قدرت پردازشی بیشتر میتوانستند به AGI دست یابند. کمتر از یک سال بعد، سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، پستی با عنوان «قانون مور برای همه چیز» منتشر کرد و ادعا کرد که هوش مصنوعی به تدریج «کارهایی که امروز انسانها انجام میدهند» را انجام خواهد کرد و ثروتی غیرقابل تصور برای صاحبان سرمایه ایجاد میکند. او نوشت: «این انقلاب فناوری متوقف نشدنی است.» سخت است باور کنیم که جامعه هوش مصنوعی چقدر به این ایده باور داشت که مقیاس پذیری به AGI منجر خواهد شد. در سال ۲۰۲۲، گری مارکوس (کارآفرین هوش مصنوعی و استاد بازنشسته روانشناسی و علوم اعصاب دانشگاه نیویورک) به مقاله کاپلان انتقاد کرد و گفت: «این قوانین مقیاس پذیری مانند جاذبه جهانی نیستند، بلکه صرفاً مشاهداتی هستند که ممکن است همیشه پابرجا نباشند.» واکنش ها تند و سریع بود. مارکوس بعدها گفت: «هیچ مقاله ای از من تا این حد مورد تمسخر قرار نگرفته بود—از سم آلتمن و گرگ براکمن گرفته تا یان لوکون و ایلان ماسک.» او به من گفت که این اظهارات عملاً او را از دنیای یادگیری ماشین «تکفیر» کرد.
اکنون، دههها بعد، فرود آمدن بر ماه دیگر خبر تازهای نیست. رقابت جدید بر سر ساختوساز در ماه است، و این کار به انرژی بستگی دارد. در آوریل ۲۰۲۵، گزارش شد که چین قصد دارد تا سال ۲۰۳۵ یک نیروگاه هستهای بر روی ماه بسازد. این نیروگاه قرار است از ایستگاه تحقیقاتی بینالمللی قمری مورد نظر این کشور پشتیبانی کند. آمریکا نیز در ماه اوت مقابله به مثل کرد، زمانی که شان دافی، مدیر موقت ناسا، پیشنهاد کرد که یک رآکتور آمریکایی تا سال ۲۰۳۰ بر روی ماه عملیاتی خواهد شد. اگرچه این موضوع ممکن است یک شتاب ناگهانی به نظر برسد، اما در واقع خبر کاملاً تازهای نیست. ناسا و وزارت انرژی ایالات متحده سالهاست که بهطور بیسروصدا در حال توسعه سامانههای کوچک انرژی هستهای برای تأمین توان پایگاههای قمری، عملیات استخراج معدن و زیستگاههای بلندمدت هستند. به عنوان یک وکیل متخصص در حقوق فضا که بر پیشرفت بلندمدت بشر به فضا تمرکز دارد، من این رقابت را نه یک رقابت تسلیحاتی، بلکه رقابت بر سر زیرساختها میبینم. و در این مورد، زیرساخت یعنی نفوذ. یک رآکتور هستهای قمری ممکن است دراماتیک به نظر برسد، اما نه غیرقانونی است و نه بیسابقه. اگر بهدرستی مستقر شود، میتواند به کشورها اجازه دهد ماه را بهطور صلحآمیز کاوش کنند، رشد اقتصادی خود را تغذیه کنند و فناوریهای لازم برای مأموریتهای عمیقتر فضایی را آزمایش کنند. اما ساخت چنین رآکتوری همچنین پرسشهای مهمی درباره دسترسی و قدرت ایجاد میکند.
خروجیهای سرکش گروک، بهاحتمال زیاد، نتیجه تصمیماتی است که شرکت xAI در مورد نحوهی آموزش، پاداشدهی و آمادهسازی مدلهای زبانی بزرگ خود برای پردازش انبوه دادههای اینترنتی اتخاذ کرده است..........گروک (Grok)، چتباتی که توسط شرکت xAI متعلق به ایلان ماسک ساخته شده، این هفته پس از آنکه شرکت سیستم آن را طوری تغییر داد که پاسخهای «سیاسینادرست» بیشتری ارائه دهد، شروع به ارسال پستهای خشن کرد. اما این چتبات فقط پستهای ضد اسراییلی تولید نکرد. بلکه توصیفهای گرافیکی از تجاوز به یک فعال حقوق مدنی را هم با جزئیاتی ترسناک تولید کرد. در نهایت، شرکت X بسیاری از این پستهای مستهجن را حذف کرد. ساعاتی بعد، در روز چهارشنبه، «لیندا یاکارینو» مدیرعامل X پس از تنها دو سال مدیریت، از سمت خود استعفا داد؛ هرچند هنوز مشخص نیست که استعفای او ارتباطی با این ماجرا داشته باشد یا نه. این رویداد دقیقاً پیش از یک لحظه کلیدی برای ماسک و شرکت xAI رخ داد: رونمایی از Grok 4، نسخهای قدرتمندتر از این دستیار هوش مصنوعی که ماسک آن را «باهوشترین هوش مصنوعی دنیا» توصیف کرده است. ماسک همچنین نسخهای پیشرفتهتر را معرفی کرد که با هزینهی ماهانه ۳۰۰ دلار عرضه میشود تا رقابت نزدیکی با غولهای هوش مصنوعی همچون OpenAI و گوگل داشته باشد. اما این سقوط اخلاقی و فنی گروک، پرسشهای مهمی را برانگیخت: در حالیکه مبلغان فناوری پیشبینی میکنند هوش مصنوعی نقش بزرگتری در بازار کار، اقتصاد و حتی آیندهی جهان خواهد داشت، چطور ممکن است یکی از برجستهترین نمونههای فناوری هوش مصنوعی، اینچنین سریع و شدید از کنترل خارج شود؟
اوتو هان، برنده جایزه نوبل، به کشف شکافت هستهای شهرت دارد. شکافت یکی از مهمترین اکتشافات قرن بیستم است، اما هان معتقد بود که کار علمی دیگری بهترین دستاورد او بوده است. در سال ۱۹۲۱، او در مؤسسه شیمی کایزر ویلهلم در برلین، آلمان، مشغول مطالعه رادیواکتیویته بود که متوجه چیزی شد که نمیتوانست توضیح دهد. یکی از عناصری که روی آن کار میکرد، رفتار غیرمنتظرهای داشت. هان بهطور ناخواسته اولین ایزومر هستهای را کشف کرد، یعنی هستهای اتمی که پروتونها و نوترونهای آن به شکلی متفاوت از شکل رایج عنصر چیده شدهاند و خواص غیرمعمولی به آن میدهند. پانزده سال دیگر طول کشید تا پیشرفتهای فیزیک هستهای بتواند مشاهدات هان را توضیح دهد..................ایزومرها معمولاً در ستارگان یافت میشوند، جایی که در واکنشهای هستهای که عناصر جدید را ایجاد میکنند، نقش دارند. در سالهای اخیر، محققان شروع به بررسی این کردهاند که چگونه میتوان از ایزومرها برای منافع بشریت استفاده کرد. آنها در حال حاضر در پزشکی کاربرد دارند و ممکن است روزی گزینههای قدرتمندی برای ذخیره انرژی در قالب باتریهای هستهای ارائه دهند.
اورانیوم در جایگاه ۹۲ جدول تناوبی قرار دارد و یک عنصر فلزی رادیواکتیو است. رادیواکتیویته فرآیندی طبیعی است که در آن برخی اتمها—مانند اورانیوم، توریم و رادیم—بهصورت خودبهخود تجزیه شده و انرژی آزاد میکنند. شیمیدان آلمانی، مارتین هاینریش کلاپروت، اورانیوم را در سال ۱۷۸۹ کشف کرد و آن را به نام سیاره تازه کشفشده اورانوس نامگذاری کرد. اما قدرت واقعی آن تا قرن بیستم، زمانی که دانشمندان دریافتند اتمهای اورانیوم میتوانند از طریق فرآیندی به نام شکافت هستهای شکافته شوند، آشکار نشد. در شکافت هستهای، هسته اتم به دو یا چند هسته تقسیم میشود که مقدار زیادی انرژی آزاد میکند. اورانیوم تقریباً در همهجا یافت میشود: در سنگها، خاک و آب. حتی مقادیر ناچیزی از آن در گیاهان و حیوانات وجود دارد. بیشتر اورانیوم در پوسته زمین یافت میشود، جایی که استخراج و تغلیظ میشود تا مقدار ایزوتوپ مفید آن، یعنی اورانیوم-۲۳۵، افزایش یابد.
اینترنت اشیا شامل هر شیء یا دستگاهی است که بهطور خودکار از طریق اینترنت داده ارسال و دریافت میکند. وقتی از تلفن خود برای ارسال پیام یا از رسانههای اجتماعی برای انتشار چیزی استفاده میکنید، اشتراکگذاری عمدی است. اما ماهیت خودکار دستگاههای متصل، عملاً انسانها را از این چرخه خارج میکند. دادههای این دستگاهها میتوانند اطلاعات زیادی درباره افرادی که با آنها تعامل دارند – و حتی درباره افراد اطراف این دستگاهها – آشکار کنند..............دستگاههای متصل اطلاعات را از زمینههای مختلف جمعآوری میکنند. یخچال خود را در نظر بگیرید. بهعنوان یک دستگاه غیرمتصل به اینترنت، یخچال شما هیچ دادهای درباره آشپزخانه، غذا یا دفعات باز کردن در آن تولید نمیکرد. رابطه شما با یخچال عملاً خصوصی بود. فقط شما از میانوعده نیمهشب یا نگاه به ناهار همکارتان خبر داشتید. اکنون، یخچالهای هوشمند میتوانند به دستورات صوتی پاسخ دهند، تصاویر اقلام داخل یخچال را نشان دهند، ردیابی کنند چه کسی در آن را باز میکند، دستور پخت پیشنهاد دهند، لیست خرید تهیه کنند و حتی به ماشین شما اطلاع دهند که شیر فاسد شده است. همه این عملکردها به جریان مداوم داده نیاز دارند.
فیلم هیجانانگیز علمی-تخیلی «گزارش اقلیت» محصول سال ۲۰۰۲، آیندهای دیستوپیایی را به تصویر کشید که در آن یک واحد پلیس تخصصی وظیفه داشت افراد را به خاطر جرایمی که هنوز مرتکب نشدهاند دستگیر کند. این فیلم به کارگردانی استیون اسپیلبرگ و بر اساس داستانی کوتاه از فیلیپ کی. دیک، حول محور «پیشجرم» میچرخید − سیستمی که با کمک سه روانبین یا «پیشبین» آینده قتلها را پیشبینی میکرد و به پلیس اجازه میداد مداخله کند و از وقوع جرم جلوگیری نماید. این فیلم پرسشهای اخلاقی سنگینی را مطرح میکند: چگونه میتوان کسی را به خاطر جرمی که هنوز مرتکب نشده مقصر دانست؟ و وقتی سیستم اشتباه میکند چه اتفاقی میافتد؟ اگرچه چیزی به نام «پیشبین» همهچیزدان وجود ندارد، اما اجزای کلیدی از آیندهای که «گزارش اقلیت» تصور کرده بود، حتی سریعتر از آنچه سازندگانش پیشبینی کرده بودند، به واقعیت تبدیل شدهاند. بیش از یک دهه است که ادارات پلیس در سراسر جهان از سیستمهای دادهمحور برای پیشبینی زمان و مکان وقوع جرم و افرادی که ممکن است مرتکب آن شوند استفاده میکنند. پلیس پیشبینیکننده دیگر یک مفهوم انتزاعی یا آیندهنگرانه نیست؛ بلکه واقعیتی است. تحلیلگران بازار پیشبینی میکنند که این فناوری با رشد چشمگیری مواجه خواهد شد. با توجه به چالشهای استفاده مؤثر و عادلانه از یادگیری ماشین پیشبینیکننده، پلیس پیشبینیکننده نگرانیهای اخلاقی قابلتوجهی را برمیانگیزد. در غیاب راهحلهای فناورانه در آینده نزدیک، رویکردی برای رسیدگی به این نگرانیها وجود دارد: استفاده دولت از این فناوری را بهعنوان موضوعی برای پاسخگویی دموکراتیک در نظر گرفتن.