تبریز امروز:
جامعهی پیشرو در سوگ رابرت مکچسنی، پژوهشگر برجسته رسانه
رابرت مکچسنی، چهرهی سرشناس مطالعات رسانهای، بنیانگذار مشترک «فری پرس» (Free Press) و مدافع خستگیناپذیر دموکراسی، در ۲۵ مارس ۲۰۲۵ در سن ۷۲ سالگی درگذشت. او که بیش از ۲۵ سال حامی و همکار «کامن دریمز» (Common Dreams) بود، تأثیری ژرف بر درک عمومی از نقش رسانهها در اقتصاد سیاسی و دموکراسی گذاشت.
مکچسنی نویسندهی دهها کتاب تأثیرگذار بود، از جمله:
«رسانهی ثروتمند، دموکراسی فقیر» (۲۰۰۰) — نقدی تند بر انحصار شرکتی در رسانهها
«مرگ و زندگی روزنامهنگاری آمریکایی» (۲۰۱۰، با همکاری جان نیکولز) — بررسی بحران روزنامهنگاری مستقل
«قطع ارتباط دیجیتال» (۲۰۱۳) — تحلیل چگونگی تبدیل اینترنت از ابزار دموکراسی به ابزار سرمایهداری
او استاد دانشگاه ایلینوی در اوربانا-شمپین و از بنیانگذاران «ابتکار جهانی اطلاعات و سیاست ارتباطات» بود.
کریگ آرون (رئیس فری پرس):
«مکچسنی نسلی از پژوهشگران، روزنامهنگاران و کنشگران را بیدار کرد. او باور داشت که مردم میتوانند نظام رسانهای را تغییر دهند.»
جان کوئالی (سردبیر کامن دریمز):
«کتاب «رسانهی ثروتمند، دموکراسی فقیر» زندگی من را تغییر داد. او نشان داد چگونه سلطهی شرکتها بر رسانهها، فضای خبر را فاسد میکند.»
اندرو کنیس (استاد دانشگاه راتگرز):
«نوام چامسکی او را «بهترین اقتصاددان سیاسی» آمریکا میدانست. مکچسنی با نقدهایش بر سرمایهداری، الهامبخش میلیونها نفر بود.»
مکچسنی در برنامهی «مویرز و شرکا» در PBS توضیح داد:
«دموکراسی یعنی حکومت مردم: یک نفر، یک رأی. اما «دلارکراسی» یعنی حکومت دلارها: یک دلار، یک رأی. کسانی که دلارهای زیادی دارند، قدرت زیادی دارند.»
برنی سندرز، سناتور مستقل ویت، مقدمهای بر کتاب «دلارکراسی» او نوشت. جف کوهن، بنیانگذار «فیرنس اند اکیورسی این مدیا» (FAIR)، نیز او را «سوسیالیستی متعهد» خواند که برای سندرز در انتخابات ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ تبلیغ میکرد.
پیش از تبدیل شدن به یک پژوهشگر رسانه، مکچسنی در سیاتل روزنامهنگار موسیقی بود و هفتهنامهی «دا راکت» را تأسیس کرد — نشریهای که به معرفی گروههای گرانجی مانند نیروانا، پرل جم و ساندگاردن پرداخت. با این حال، فروش این نشریه به یک ناشر بزرگ، به تعطیلی آن انجامید.
مکچسنی هشدار داد که اینترنت — که زمانی وعدهدهندهی دموکراسی بود — توسط طمع شرکتها و سیاستهای دولتی به ابزاری برای کنترل تبدیل شده است. به گفتهی او، عبارت «آزادسازی رسانهها» فریبی بیش نیست، زیرا دولتها بهطور فعال رسانهها را به سود شرکتها تنظیم میکنند.
همکارانش او را «غولی فکری» میدانند که تا آخرین لحظه برای عدالت رسانهای جنگید. مرگ او نه تنها ضربهای به جهان آکادمیک است، بلکه برای همهی کسانی که به رسانههای آزاد، دموکراسی و جهانی عادلانهتر باور دارند، فقدانی جبرانناپذیر محسوب میشود.