30 شهریور 1404
لوپز جایگاه خاصی در منظره مد نیویورک دارد: هم یک حرفهای آموزشدیده و هم ستارهای که همیشه در حال صعود است. تقریباً هیچکس به استعداد او شک ندارد، اما بسیاری از مردم پرسیدهاند آیا او میتواند یک کسبوکار پایدار داشته باشد یا خیر. او اولین بار به عنوان همبنیانگذار برند Hood By Air که در سال ۲۰۰۶ با طراح شین اولیور تأسیس کرد، شناخته شد. آنها استریتور طراحی میکردند—شلوارهای پایینافتاده و تیشرتهای بلند—اما لباسهایشان گاهی تحریفشده و زینت داده شده بودند و اغلب جلوهای همجنسگرایانه و گاهی آزاردهنده داشتند. لوپز درباره آنها گفته بود: «لباسهایی که هود را در بر میگیرد اما گران به نظر میرسد.» او در سال ۲۰۱۰ برند را ترک کرد.
تبریز امروز:
در دهه اول حرفهاش، طراح لباس اهل بروکلین سه بار بازنشسته شد. حالا به نظر میرسد همه چیز به مسیر درست افتاده است.
نوشته:
۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵
اوایل امسال، در یک روز ابری بهاری در منهتن، طراح مد راول لوپز در یک سوئیت هتل پلازا ایستاده بود، لباس زیر مشکی به تن داشت، کرست صورتی که کمرش را جمع میکرد و یک کیسه پلاستیکی سفید روی سرش گذاشته بود. سپس یک پلیور یقهاسکی مشکی پوشید و ظاهر ترسناکی به خود گرفت—کیسه شکل دهان و سوراخهای بینی او را مشخص کرده بود و او شبیه شخصیتی از یک فیلم ترسناک به نظر میرسید. «باید با همین وضعیت بیرون بروی»، یک دستیار شوخی کرد. این اولین دوشنبه ماه مه بود و لوپز برای حضور در مت گالا، مراسم جمعآوری کمک مالی و رویداد عظیم رسانهای که هر سال توسط مؤسسه لباس متروپولیتن برگزار میشود، آماده میشد. او کیسه را برداشت و به سمت آینه رفت تا مطمئن شود که موهای ژلخورده و آرایش سبک او سالم مانده است. پس از رضایت، نفس راحتی کشید.
لوپز لاغر و خوشتیپ است، با گونههای برجسته که توسط ریش مرتب و دقیقش برجسته شدهاند. او ابروهای خود را به سمت بالا شانه میکند و ژل میزند، به طوری که کمی حالت تهدیدآمیز دارد—اما همین که صحبت میکند، این حالت از بین میرود. او به سبک لهجه دختری از دره (Valley girl) صحبت میکند، با لهجه دومینیکن پرورشیافته در بروکلین و ریتمی کمی فراآتلانتیک که نمیتوان دقیق جای آن را مشخص کرد. مکالمهاش به راحتی بین انگلیسی و اسپانیایی تغییر میکند و پر از اصطلاحات کوییر است. پیش از این، وقتی یک آرایشگر موهایش را کوتاه میکرد، او دربارهی اضطرابش از راه رفتن روی فرش قرمز توضیح میداد: «میتوانم احساس کنم مردم از طریق تلویزیون مرا نقد میکنند، y yo me pongo loca así»؛ او برای خودش از ضمایر مؤنث استفاده میکند، کاری که اغلب طنزآمیز انجام میدهد.
لوپز جایگاه خاصی در منظره مد نیویورک دارد: هم یک حرفهای آموزشدیده و هم ستارهای که همیشه در حال صعود است. تقریباً هیچکس به استعداد او شک ندارد، اما بسیاری از مردم پرسیدهاند آیا او میتواند یک کسبوکار پایدار داشته باشد یا خیر. او اولین بار به عنوان همبنیانگذار برند Hood By Air که در سال ۲۰۰۶ با طراح شین اولیور تأسیس کرد، شناخته شد. آنها استریتور طراحی میکردند—شلوارهای پایینافتاده و تیشرتهای بلند—اما لباسهایشان گاهی تحریفشده و زینت داده شده بودند و اغلب جلوهای همجنسگرایانه و گاهی آزاردهنده داشتند. لوپز درباره آنها گفته بود: «لباسهایی که هود را در بر میگیرد اما گران به نظر میرسد.» او در سال ۲۰۱۰ برند را ترک کرد.
دو سال بعد، اولیور Hood By Air را بازراهاندازی کرد و این برند به یکی از نیروهای خلاق تعیینکننده دهه بعد تبدیل شد، تحسینشده توسط افراد مهم صنعت و پوشیده شده توسط ستارگان پاپ مانند ریحانا و جاستین بیبر. در همین حال، لوپز برند خود را ایجاد کرد که ابتدا Luar Zepol نام داشت (نام خودش برعکس) و حالا فقط Luar نامیده میشود. او به سرعت دنبالکنندگان پرشوری در جمعیت مد پایین شهر پیدا کرد، اما برای مدتی طولانی موفقیت تجاری نداشت—و تاییدیههای صنعتی به آرامی، یکی یکی، به او داده شد.
به عنوان مثال: این سومین حضور لوپز در مت گالا بود، اما اولین بار بود که مؤسسه لباس یک قطعه از برند او را در نمایش خود گنجاند. تم شب، «سوپرفاین: خیاطی سبک سیاه» به تاریخچه دندیگری سیاه اشاره داشت. قطعه Luar، یک کت و شلوار در میان انبوه کت و شلوارها، به خاطر ابعاد غیرمعمولش برجسته بود: یقههایی به پهنای کف دست باز و شانههایی که به نظر میرسید روی مانکن شناورند. سیلوئت حجیم امضای Luar است، که لوپز اغلب در روزهای معمولی برای انجام کارهای روزمره در شهر آن را میپوشد.
در طول سالها، لوپز بارها مسیر حرفهای خود را بازنگری کرده است. او سه بار بهطور رسمی اعلام کرد که از طراحی لباس کنارهگیری میکند—یکی در سال ۲۰۱۳، یکی در ۲۰۱۶ و یکی در ۲۰۱۹—اما هر بار دوباره بازگشت. او درباره این وقفهها توضیح میدهد: «گاهی اوقات شما فقط باید نفس بکشید و دوباره انرژی بگیرید. نمیتوانم وقتی خستهام یا ایده ندارم، چیزی بسازم.» این فاصلهها گاهی باعث شده که سرمایهگذاران و منتقدان در مورد تعهد و پایداری او تردید کنند، اما خود او معتقد است این وقفهها بخشی از فرآیند خلاقانهاش بوده است.
بازگشت او همیشه با تغییراتی قابل توجه همراه بوده است. در بازگشت اخیر، لوپز تمرکز خود را بر خیاطی سنتی آمریکایی و ترکیب آن با سیلوئتهای غیرمتعارف معاصر گذاشته است. این ترکیب به او اجازه میدهد تا هم میراث مد آمریکایی را حفظ کند و هم هویت منحصر به فرد خود را نمایش دهد. او میگوید: «میخواهم نشان دهم که مد آمریکایی میتواند جسورانه، معاصر و از نظر فرهنگی متنوع باشد.»
یکی از ویژگیهای بارز لوپز، توانایی او در تلفیق فرهنگ خیابانی با مد لوکس است. او اغلب عناصر استریتور را در لباسهای خیاطیشده سنتی وارد میکند و نتیجه ترکیبی است که هم معاصر و هم قابل دسترس به نظر میرسد. ستارگان بسیاری از این سبک استقبال کردهاند و حضور لوپز در نمایشها و مراسمهای بزرگ باعث شده که او به یک نماد مد و فرهنگ جوان تبدیل شود.
با وجود همه موفقیتها، لوپز همچنان به دنبال تأیید رسمی صنعت است. او بارها از تجربههای دشوارش در Hood By Air صحبت کرده و میگوید: «هیچ چیز راحت نیست، هیچ چیز آسان نیست. همیشه باید ثابت کنی که لایق جایی هستی که در آن قرار گرفتی.» اما این بازگشت اخیر، همراه با حضور موفق در مت گالا و افزایش توجه رسانهها، نشان میدهد که او ممکن است بالاخره مسیر حرفهای پایدار خود را یافته باشد.
در سال گذشته، لوپز موفقیتهای دیگری هم کسب کرده است. همان ماه، خواننده چارلی اکسسیایکس (Charli XCX) در کنسرت خود در مدیسون اسکوئر گاردن لباسی مشکی از لوار پوشید؛ سپس بوون یانگ (Bowen Yang) نسخه تقلیدی آن را در برنامه «Saturday Night Live» برای طنز به تن کرد. در اکتبر همان سال، لوپز بار دیگر جایزه «طراح لوازم جانبی سال» C.F.D.A را دریافت کرد. مجموعهای که در فوریه ارائه داد با استقبال مواجه شد و سپس ونوس ویلیامز لباسی سفارشی از پشم مرینو لوار را برای مسابقهای در یواس اوپن پوشید. لوار بار دیگر در «S.N.L.» حضور پیدا کرد، این بار بدون هیچ تقلیدی: لیدی گاگا تکآهنگ خود «Abracadabra» را با لباسی قرمز و سفارشی از لوار اجرا کرد که با کریستالها تزیین شده بود.
صنعت مد پر از فریب و ظاهرهای جذاب است؛ یک برند مستقل میتواند جوایز بگیرد، نمایشهای تحسینشده برگزار کند و در شبکههای اجتماعی فراگیر شود، پیش از اینکه سوددهی واقعی داشته باشد. آدریان دیاز، که در آوریل ۲۰۲۳ برای مدیریت توسعه کسبوکار و استراتژی به لوار پیوست، گفت که وقتی شروع کرد، آرشیوهای لوار نامفهوم بودند و او مجبور شد با بررسی سالها ایمیل و صفحات گسترده قدیمی، «مثل یک کارآگاه» عمل کند. بهطور دیپلماتیک افزود که «لوار زمان زیادی را صرف سرمایه فرهنگی کرده بود».
اما دیاز فرصتهای زیادی برای کسب درآمد دید. برندهای مستقل اغلب با شرکتهای بزرگ همکاری میکنند تا نمایشها یا تولید لباسهایشان تأمین مالی شود، و در ازای آن «چشم متفاوت و مخاطب متفاوت» به دست آورند. همکاریهای بزرگ لوار شامل اسپاتیفای، مک کازمتیکس و TRESsemmé است. دیاز رقم درآمد این همکاریها را اعلام نکرد، اما لوپز گفت: «برای هر نمایش بین نیم میلیون تا یک میلیون دلار خرج میکنم.» برای مجموعهای که در راکفلر پلازا ارائه شد، لوار نسخهای محدود از کیف آنا عرضه کرد که در سه رنگ کارت طلایی Amex ارائه شد: طلای زرد، طلای رز و طلای سفید.
لوپز این همکاریها را تأیید میداند، نه سازش. در بازگشت به دفتر پس از ملاقات با مدیران Amex، با اعتماد به نفس گفت: «این نمایش حرفهای زیادی خواهد زد. به همین دلیل با Amex کار کردم و گفتم: بیبی گرل، شما باید بیایید و طلایی بیاورید. من یکی از معدود نمایشهایی هستم که نیویورک را زنده نگه میدارد. چون اگر من بروم؟ بیبی، وضع خراب میشود. بیانسه کجا بود؟ در نمایش من. بدون دعوت من. در بشویک. در یک انبار لعنتی—او آمد. میفهمی چی میگم؟»
در سالهای اخیر، این حس در صنعت مد ایجاد شده که هفته مد نیویورک روزبهروز کمرمقتر میشود. برندهای آمریکایی مانند مارک جیکوبز، الکساندر وانگ و روو اغلب هفته مد نیویورک را ترک کرده و در پاریس یا به شکل مستقل نمایش میدهند، یا اصلاً شرکت نمیکنند. لوپز اما همچنان به خانه خود وفادار مانده است: «میخواهم مد آمریکایی باشم—همان مد آمریکایی که مردم تشنه آمدن به آنجا بودند.» او همچنین از برگزاری ارائههای کوچک به جای نمایشهای کامل خودداری کرده است: «من یک دختر قدیمیام، نمایش دوست دارم.»
نمایش او در راکفلر پلازا پنج هفته بعد، در روز پیش از پایانی هفته مد برگزار شد. پرچمهای معمول میدان با بنرهای مشکی جایگزین شد که لوگوی لوار، L سفید در فونت دستنویس روی L بدونسریف، روی آن نقش بسته بود. با فرا رسیدن شب، دو خودرو با صندوقهای باز و سیستمهای صوتی بزرگ که در فرهنگ خیابانی دومینیکن به آنها «کیتیپو» میگویند، در هر سر راهرو قرار گرفتند. جمعیت پشت موانع جمع شدند؛ دوربینها روی دالیها حرکت میکردند و فعالان صنعت مد مانند ماهیان عجیب در آکواریوم طلایی پرسه میزدند.
وقتی مهمانان نشستند، مادونا رسید و در ردیف اول قرار گرفت، تنها با لباس لوار: یک کت شتر با شانههای پفدار، عینکی با دو قاب روی هم و کیف چرمی سیاه آنا.
در ساعت ۸:۴۵، موسیقی به صدا درآمد و الکس کونسانی، مدل لاغر و بلوند، با قدمهای شبیه اسب از درهای گردان ۳۰ راک خارج شد. یک سازه مخروطی سیاه که شبیه روبانی عظیم بود، دور کمرش را گرفت و سپس با پیچیدن به بدنش گسترده شد. ۵۲ مدل دیگر دنبال او آمدند، با لباسهایی که بریده و دوباره دوخته شده، کلاههای هود و لباسهای شناور، دستمالهای مرواریدی، پیراهنهای بافتنی ساده، پوست کروکودیل، پلنگی و لاتکس مشکی. مردانی با کت و شلوار دامندار، مردانی با شلوارک داغ، و رپر Offset در یک ترنچکت با ابعاد اغراقآمیز ظاهر شدند. پس از نمایش، لوپز پشت صحنه و در میان خانوادهاش بود. آنا، مادرش، گیج به نظر میرسید. لوپز هفتهها مکان نمایش را از او مخفی کرده بود؛ او با خواهرش رسید، که تا لحظه رسیدن به میدان دستهای مادر را روی چشمهایش نگه داشته بود.
در یک سال گذشته، لوار موفقیتهای دیگری هم داشته است. همان ماه، چارلی اکسسیایکس لباسی مشکی از لوار برای کنسرت خود پوشید؛ بوون یانگ نسخه تقلیدی آن را در «S.N.L.» پوشید. در اکتبر، لوپز بار دیگر جایزه «طراح لوازم جانبی سال» C.F.D.A را دریافت کرد. مجموعهای که در فوریه ارائه شد با استقبال مواجه شد و سپس ونوس ویلیامز لباسی سفارشی از پشم مرینو لوار پوشید. لوار بار دیگر در «S.N.L.» حضور پیدا کرد و لیدی گاگا با لباس قرمز سفارشی از لوار اجرای خود را انجام داد.
صنعت مد پر از فریب و ظاهرهای جذاب است؛ یک برند مستقل میتواند جوایز بگیرد، نمایشهای تحسینشده برگزار کند و در شبکههای اجتماعی فراگیر شود، پیش از اینکه سوددهی واقعی داشته باشد. دیاز گفت که لوار اکنون به راحتی عملیات خود را پشتیبانی میکند و مطمئن است که «در مسیر سوددهی قابل توجه است.» فروش فصلی برگزار شده به سرعت تمام شد و برند به اهداف رشد خود میرسد. وقتی از لوپز پرسیدم آیا هرگز حاضر است لوار را به یک مجموعه لوکس بفروشد، پاسخ او محتاطانه بود اما به سمت «نه» متمایل شد.
ما در مکزیکو سیتی صحبت میکردیم، جایی که من زندگی میکنم و Vogue لوپز را برای شرکت در یک پنل به آنجا دعوت کرده بود. او در بار هتل فور سیزنز، جایی که اقامت داشت، درباره مطالعه زندگینامه جان جیکوب آستور اول صحبت کرد و او را یک شخصیت مشابه میدانست: «او از هیچ چیزی آمد.» همچنین داستانهای کوکو شنل و رالف لورن را ذکر کرد؛ هیچکدام ثروتمند بزرگ نشده بودند اما توانستند قدرت و نفوذ را به لباسهایشان منتقل کنند و رؤیاهای قدرت و تأثیرگذاری را به مردم بازگردانند.
چند روز پس از بازگشت به نیویورک، لوپز با آنا وینتور در دفتر Vogue ملاقات کرد. هفته مد در راه بود و تیم میخواست ببیند چه چیزی ارائه خواهد داد. مجموعهای با عنوان «La Fantasía» شامل لباسهایی با رنگهای خاموش و خالخالی از رنگهای اصلی بود که تاریخ تاریک استعمار در جمهوری دومینیکن و شادی کارناوال را تداعی میکرد. وینتور گفت: «واقعا تحت تأثیر قرار گرفتم که چگونه به ریشههای فرهنگ دومینیکن پرداخته بود.»
برای برخی حاضران، پیام آشکار نمایش دربارهی مقابله با مشکلات و مقاومت بود. اما برای من، یادآور گفته لوپز بیش از یک سال پیش در دفترش بود: «میدانید، کسبوکار کسبوکار است، همیشه بالا و پایین دارد، اما اخیراً فقط احساس خوبی دارم. حس میکنم حالا اوضاع واقعاً دیوانهکننده خواهد شد.» ♦
منبع: https://www.newyorker.com/culture/on-and-off-the-avenue/raul-lopez-wants-to-be-american-fashion?utm_source=nl&utm_brand=tny&utm_mailing=TNY_Daily_092025
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.