8 بهمن 1400
کل قوس رشد بزرگسالان در طول چند دهه گذشته تغییر کرده است، به گونهای که نظریههای روانشناختی ما هنوز هم در حال رسیدن به آن هستند. آیا در قرن بیست و یکم، همچنان که روانشناسان برای مدت طولانی انجام میدهند، اشاره به «جوان بزرگسالی»، «میانسالی» و «اواخر بزرگسالی» منطقی است؟ اگر نه، مفاهیم دقیق تری چیست؟ ............- سنین 30 تا 45 سال اکنون "ساعت شلوغی زندگی" است. امروزه مردم در سراسر جهان دیرتر از همیشه منتظر ازدواج و بچه دار شدن هستند و اکثر آنها فقط یک یا دو فرزند دارند. اما پس از آن، زوجها معمولاً با چالش دوگانه تلاش میکنند تا در حرفه خود پیشرفت کنند و در عین حال مسئولیتهای شدید مراقبت از کودکان خردسال را نیز بر عهده بگیرند. زنان نسبت به سال 1960 فرصتهای بسیار بیشتری در تحصیل و کار دارند، که استقبال میشود اما چالشها و استرسهای جدیدی را نیز به همراه دارد.............- در میانسالی - 45 تا 60 سال - سالهای سخت مراقبت از کودکان کم سن و سال کاهش می یابد. بزرگسالان در اواخر دهه 40 و 50 سالگی به اوج درآمد و موقعیت شغلی خود می رسند. اما زندگی می تواند پیچیده شود، زیرا ممکن است مسئولیت های جدیدی با نوه ها و والدین سالخورده ای که به کمک بیشتری نیاز دارند، ایجاد شود.
تبریز امروز:
مراحل زندگی در حال تغییر است - ما به اصطلاحات جدید و ایده های جدید برای توصیف نحوه رشد و رشد بزرگسالان نیاز داریم
وقتی به فردی در 20 سالگی فکر می کنید چه تصویری به ذهنتان می رسد؟ آیا تصور میکنید فرد بزرگسالی تحت فشار سنگین بسیاری از مسئولیتهای جدید در نقشهای خانوادگی و کاری قرار گرفته است؟
یا کسی را تصور می کنید که سرشار از امید و پتانسیل رشد نیافته است، هنوز هم بیشتر بچه است تا یک بزرگسال، برای تعریف زندگی تلاش می کند و پول کمی به دست می آورد یا هیچ پولی به دست نمی آورد، اما با این وجود، گاه به گاه شادی می یابد؟ شاید موسیقی متن شما در اینجاقطعه «22» درخشان تیلور سویفت باشد: «ما در عین حال شاد، آزاد، گیج و تنها هستیم. این بدبخت و جادویی است.»
وقتی به فردی 60 ساله فکر می کنید چطور؟
آیا تصور میکنید کسی - یا شاید یک زوج خوشبخت - از زندگی لذت میبرند، خوب زندگی میکنند، هنوز سرزنده هستند، اما اکنون آزادتر از قبل از کار روزانه و وظایف خانوادگی هستند؟
یا کسی را می بینید که از یک عمر بارهای سنگین خم شده است، سلامتی او کاهش یافته و اکنون به سمت هیچ مقصد خاصی حرکت می کند؟ در اینجا موسیقی متن ممکن است آهنگ دلخراش بیتلز "When I'm 64" باشد: "آیا هنوز به من نیاز خواهی داشت؟ آیا هنوز به من غذا می دهی؟ وقتی 64 سالمه؟"
کل قوس رشد بزرگسالان در طول چند دهه گذشته تغییر کرده است، به گونهای که نظریههای روانشناختی ما هنوز هم در حال رسیدن به آن هستند. آیا در قرن بیست و یکم، همچنان که روانشناسان برای مدت طولانی انجام میدهند، اشاره به «جوان بزرگسالی»، «میانسالی» و «اواخر بزرگسالی» منطقی است؟ اگر نه، مفاهیم دقیق تری چیست؟
بیشتر کار من به عنوان یک روانشناس رشد به پاسخ دادن به این سؤالات اختصاص یافته است. تئوری من در مورد بزرگسالی در حال ظهور تشخیص می دهد که زندگی بزرگسالان جوان تر از دهه 1960 به شدت تغییر کرده است. به عنوان پدر دوقلوهای 22 ساله، من به شدت از سفر آنها در مرحله جدیدی از زندگی که مدتهاست در مورد آن تحقیق و نوشته بودم آگاه هستم. به عنوان یک 64 ساله، من همچنین توجه خود را به این معطوف کردهام که دهه 60 چگونه از گذشته تغییر کرده است.
سفری طولانی تر از همیشه به بزرگسالی
در تحقیقات خود در دو دهه گذشته، دریافتم که افراد 19 تا 29 ساله نه کاملاً بالغ هستند و نه در «دوران نوجوانی طولانی» هستند - همانطور که این دوره از زندگی در طول قرن بیستم مشاهده شد. در اوایل قرن بیست و یکم، این سالها به زمانی تبدیل شده بود که به تدریج و اغلب بهطور نامنظم راه خود را به سوی بزرگسالی تثبیتشدهتر طی میکرد.
من از دانشمندان سراسر جهان دعوت کردم تا در شماره ویژه آمریکن سایکولوژیست ، یکی از مجلات برتر روانشناسی، با موضوع "بازاندیشی در رشد بزرگسالان: ایده های جدید برای زمان جدید" مشارکت کنند. نتایج اخیراً منتشر شده مجموعهای از مقالات متنوع و شگفتانگیز است که راه طولانی را به سوی بازمفهومی اینکه رشد بزرگسالان اکنون چگونه به نظر میرسد و به کجا میرود میرود.
اکثر نویسندگان روانشناس رشد بودند. تقریباً نیمی از آنها آمریکایی و نیمی اروپایی بودند، اگرچه شینوبو کیتایاما و همکارانش دیدگاه فرهنگی متفاوت آسیایی را ارائه کردند.
برخی از نکات برجسته در اینجا وجود دارد:
- سنین 30 تا 45 سال اکنون "ساعت شلوغی زندگی" است. امروزه مردم در سراسر جهان دیرتر از همیشه منتظر ازدواج و بچه دار شدن هستند و اکثر آنها فقط یک یا دو فرزند دارند. اما پس از آن، زوجها معمولاً با چالش دوگانه تلاش میکنند تا در حرفه خود پیشرفت کنند و در عین حال مسئولیتهای شدید مراقبت از کودکان خردسال را نیز بر عهده بگیرند. زنان نسبت به سال 1960 فرصتهای بسیار بیشتری در تحصیل و کار دارند، که استقبال میشود اما چالشها و استرسهای جدیدی را نیز به همراه دارد.
کلر مهتا و همکارانش در مقالهی ویژهای، اصطلاح «بزرگسالی تثبیتشده» را پیشنهاد میکنند تا این سالها را بهعنوان شدیدترین و پرمشقتترین سالهای زندگی بزرگسالی، که با «تقاطع شغلی و مراقبتی» مشخص میشود، تشخیص دهند. هم در نقش های کاری و هم در نقش های خانوادگی بالا هستند.
- در میانسالی - 45 تا 60 سال - سالهای سخت مراقبت از کودکان کم سن و سال کاهش می یابد. بزرگسالان در اواخر دهه 40 و 50 سالگی به اوج درآمد و موقعیت شغلی خود می رسند. اما زندگی می تواند پیچیده شود، زیرا ممکن است مسئولیت های جدیدی با نوه ها و والدین سالخورده ای که به کمک بیشتری نیاز دارند، ایجاد شود.
به طور کلی، همانطور که فرانک اینفورنا و همکارانش در مشارکت خود به تفصیل توضیح می دهند، سلامت روان در میانسالی کاهش می یابد. گزارش های افسردگی و اضطراب افزایش می یابد. جستجوی کمک حرفه ای برای مسائل سلامت روان به مادام العمر می رسد
من اوج
علاوه بر این، رفاه میانسالی، سلامت و امید به زندگی به طور قابل توجهی در ایالات متحده از سال 2000 کاهش یافته است، به ویژه در میان بزرگسالان طبقه کارگر که از اقتصاد اطلاعات و فناوری عقب مانده اند. این منجر به اپیدمی "مرگ های ناامیدی" ناشی از خودکشی، مصرف بیش از حد مواد افیونی یا اعتیاد به الکل شده است.
- بزرگسالان در سنین 60 تا 75 سال به شکلی که قبلاً هرگز پیش نیامده بود، در حال رشد هستند. اگرچه زندگی پس از 60 سالگی به طور سنتی به عنوان زمان افول اجتناب ناپذیر در نظر گرفته می شود، واقعیت آن در دهه های اخیر به شدت متفاوت و بهتر شده است.
امید به زندگی در هنگام تولد در حال حاضر بالاتر از همیشه است، در سراسر جهان، و بزرگسالان برای مدت طولانی تر از همیشه باهوش تر و سالم تر هستند. دنیس گرستورف و همکارانش نشان می دهند که چگونه این روندهای مثبت در بسیاری از کشورها در طول قرن گذشته به دلیل پیشرفت در آموزش، تغذیه و مراقبت های بهداشتی رخ داده است.
مشکلات سلامت جسمانی با افزایش سن برای بیشتر افراد به وجود میآید، اما بیشتر از هر زمان دیگری با رعایت رژیم غذایی سالم و تمرینهای بدنی، تا دهه 60 و اوایل دهه 70 زندگی سالم میمانند. یکی از یافتههای هیجانانگیز اخیر که در مقاله اورسولا استودینگر به آن اشاره شده است این است که ورزش منظم سلامت روان و همچنین سلامت جسمی را ارتقا میدهد و به حفظ وضوح ذهنی و پیشگیری از بیماری آلزایمر کمک میکند.
به نظر میرسد رضایت از زندگی در زندگی بعدی افزایش مییابد، زیرا آزادی جدیدی برای انتخاب نوع کاری که انجام میدهیم به دست میآوریم - یا کلاً کار را متوقف میکنیم و زمان بیشتری را با افرادی که بیشتر به آنها اهمیت میدهیم میگذرانیم. به گفته فیلیپ آکرمن و روث کانفر، افراد بیشتری نسبت به قبل در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 خود کار می کنند، اما آنها آزادی بیشتری در انتخاب نحوه انجام آن دارند، خواه کار پاره وقت، راه اندازی یک کسب و کار کوچک یا امتحان کردن چیزی که دارند. همیشه می خواستم انجام دهم
قوس جدید بزرگسالی نیازمند مفاهیم و ایده های جدید است
در طول دههها نوشتن درباره بزرگسالی در حال ظهور، آموختهام که این مهم است که مردم در مورد مراحل رشد انسان چگونه فکر میکنند. تفکر انتظارات و چگونگی تفسیر تجربیات را شکل می دهد. بسیاری از یافتههای جدید متقاعدکننده و هیجانانگیز در مورد رشد بزرگسالی به اهمیت بازنگری در نظریهها، فرضیات و کلیشههای قبلی در مورد سیر زندگی بزرگسالی اشاره میکنند.
منبع : The Conversation
جفری آرنت
پژوهشگر ارشد، گروه روانشناسی، دانشگاه کلارک
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.