خبر های ویژه

  چگونه یک بیماری فوق نادر پیری را تسریع می‌کندنوجوانان مبتلا به پروجریا عملاً هشت یا نه دهه پیر شده‌اند. درمان آن می‌تواند زندگی میلیون‌ها نفر را تغییر دهد و به ما نشان دهد که چرا پیر می‌شویم

23 مرداد 1404

یک متخصص ایمنی دارو توضیح می‌دهد که ماده نگهدارنده‌ای که ۲۰ سال پیش از واکسن‌های دوران کودکی حذف شد، هنوز هم جنجال‌برانگیز است.

9 تیر 1404

تای چی و چی گونگ به‌عنوان درمان حرکتی

5 تیر 1404

«حرکات بدنی » می‌توانند با خطرات سلامتی ناشی از سبک زندگی کم‌تحرک مقابله کنند، اما چه نوع ورزشی بهترین است؟

3 تیر 1404

کنه‌ها با هر نیش آزاردهنده‌شان دهه‌ها تاریخ را منتقل می‌کنند

1 تیر 1404

سازمان غذا و دارو (FDA) واکسن کووید-۱۹ را تنها برای بزرگسالان مسن و گروه‌های پرخطر تأیید خواهد کرد

4 خرداد 1404

بیمار ALS با ایمپلنت مغز، ویدیوی یوتوب می‌سازد

17 اردیبهشت 1404

صدای تبتی انرژی کوانتومی را فعال می کند.

5 اردیبهشت 1404

دیابت و چاقی می‌توانند کبد را تا مرز نارسایی تخریب کنند – اما تعداد کمی از مردم از خطر ابتلا به بیماری کبدی آگاهند

23 فروردین 1404

الکل باعث سرطان می‌شود و حتی کمترین مقدار آن می‌تواند خطر را افزایش دهد- − یک زیست‌شناس سرطان توضیح می‌دهد

23 فروردین 1404

عدم تعادل باکتری‌ها با مولتیپل اسکلروزیس مرتبط است - نسبت آن‌ها می‌تواند شدت بیماری را پیش‌بینی کند

14 اسفند 1403

درمان سلولی و پزشکی بازساختی - سلول‌های بنیادی

10 اسفند 1403

آیا می‌خواهید تا 200 سال زندگی کنید؟

7 اسفند 1403

مجیک ماشروم

7 اسفند 1403

صدمات مغزی تروماتیک (ضربه‌ای) اثرات سمی دارند که هفته‌ها پس از ضربه اولیه ادامه می‌یابند − یک ماده آنتی‌اکسیدان این آسیب را در موش‌ها کاهش می‌دهد

3 اسفند 1403

سم یا درمان؟ پزشکی سنتی چینی نشان میدهد که" زمینه و متن " میتواند همه چیز را تغییر دهد

1 اسفند 1403

23 مرداد 1404

  چگونه یک بیماری فوق نادر پیری را تسریع می‌کندنوجوانان مبتلا به پروجریا عملاً هشت یا نه دهه پیر شده‌اند. درمان آن می‌تواند زندگی میلیون‌ها نفر را تغییر دهد و به ما نشان دهد که چرا پیر می‌شویم

نویسنده: دروو خولار - منبع: نیویورکر

وقتی کیلی چهارساله بود، بنیاد تحقیقات پروجریا اولین آزمایش بالینی یک داروی احتمالی برای پروجریا را راه‌اندازی کرد و او در آن شرکت کرد. بیماران جوان لونافارنیب مصرف کردند، دارویی که ابتدا برای درمان سرطان بررسی شده بود. آن‌ها وزن اضافه کردند، شنوایی‌شان بهبود یافت و شریان‌هایشان انعطاف‌پذیرتر شد. لونافارنیب با نوعی لنگر شیمیایی که به پروتئین لامین A کمک می‌کند هسته را هدف قرار دهد، تداخل می‌کرد. این دارو پروتئین غیرطبیعی را حذف نکرد، اما به نظر می‌رسید آسیب را کاهش می‌داد: کودکانی که آن را مصرف می‌کردند به طور متوسط دو و نیم سال بیشتر عمر کردند.

تبریز امروز:

پیری زودرس

در سال ۱۹۹۶، لسلی گوردون، زیست‌شناس و رزیدنت اطفال در بیمارستانی در رود آیلند، پسری به نام سام به دنیا آورد. برای چند ماه، سام به نظر سالم می‌آمد. اما گوردون و همسرش، اسکات برنز، پزشک اورژانس کودکان، به زودی احساس کردند که چیزی درست نیست. پوست سام سفت، براق و رگ‌دار به نظر می‌رسید. موهایش ریخت و وزن اضافه نمی‌کرد. پزشکان نمی‌توانستند توضیح دهند که چرا. گوردون می‌گوید: «این موضوع دیوانه‌ام می‌کرد. می‌گفتند: او کوچک است، اما شما هم کوچک هستید.» یک شب، مونیکا کلینمن، همکار برنز، برای شام به خانه آن‌ها آمد و سام را از آن سوی میز دید. کلینمن به من گفت: «چیزی در ذهنم جرقه زد.» او ویژگی‌های سام را در یک کتاب درسی دیده بود. چند روز بعد، به برنز گفت که ممکن است سام به یک بیماری نادر و کشنده به نام پروجریا مبتلا باشد. کلینمن گفت: «این یکی از سخت‌ترین کارهایی بود که تا به حال انجام داده‌ام.» یک متخصص در نیویورک تشخیص را تأیید کرد. گوردون به من گفت: «ظرف یک هفته، مشخص شد که هیچ چیز وجود ندارد. هیچ پژوهشی، هیچ درمانی، هیچ امیدی.»پروجریا، که از واژه یونانی به معنای «پیری زودهنگام» گرفته شده، اولین بار در اواخر قرن نوزدهم توصیف شد. این بیماری باعث پیری سریع و بی‌رحمانه می‌شود و تصور می‌شود که کمتر از یک نوزاد در هر چهار میلیون نفر را مبتلا می‌کند. وقتی کودکان مبتلا به پروجریا به سنین نوجوانی می‌رسند، بدنشان عملاً هشت یا نه دهه پیر شده است. آن‌ها ظاهری متمایز دارند: کوچک، چروکیده، بدون مو، با پوست چروک، شریان‌های سفت، مفاصل خشک و استخوان‌های ضعیف. بسیاری از آن‌ها پیش از پانزدهمین سال تولدشان بر اثر حملات قلبی می‌میرند. تخمین زده می‌شود که حدود بیست نفر در آمریکا و چند صد نفر در جهان با این بیماری زندگی می‌کنند.پس از تشخیص سام، گوردون از رزیدنتی خود کناره‌گیری کرد و شروع به مطالعه تمام‌وقت پروجریا کرد. او و برنز یک سازمان غیرانتفاعی به نام بنیاد تحقیقات پروجریا تأسیس کردند و خواهرش، آدری، را به عنوان مدیر اجرایی آن برگزیدند. گوردون جلسه‌ای با حضور چندین ده دانشمند از حوزه‌های مختلف برگزار کرد: ژنتیک، ارتوپدی، ایمونولوژی. او می‌گوید: «من تمام دنیا را برای یافتن کسی که ممکن بود چیزی درباره پروجریا بداند جستجو کردم.» او همچنین یک ثبت بین‌المللی از ده‌ها بیمار مبتلا به پروجریا ایجاد کرد؛ سام با بسیاری از آن‌ها دوست شد. برنز نیز یک سال را در دولت فدرال به عنوان مشاور ارشد وزیر حمل‌ونقل در برنامه‌ای به نام فلوشیپ کاخ سفید گذراند. در یک رویداد کاری، او با فرانسیس کالینز، مدیر وقت مؤسسه ملی تحقیقات ژنوم انسانی که در حال توالی‌یابی کامل ژنوم انسانی بود، آشنا شد. برنز درباره تشخیص سام به او گفت، بدون اینکه بداند آیا او این بیماری را می‌شناسد یا خیر. در واقع، کالینز زمانی بیماری را که به پروجریا مبتلا بود درمان کرده بود.کالینز خانواده را به خانه‌اش دعوت کرد. وقتی آن‌ها به دیدارش رفتند، او با سام که حالا چهارساله بود، در حیاط پشتی فریزبی بازی کرد. او به آن‌ها گفت که سعی خواهد کرد عامل ژنتیکی بیماری را شناسایی کند. گوردون به من گفت: «این واقعاً نشان‌دهنده شخصیت فرانسیس است. او مسئول کل پروژه ژنوم انسانی بود و در عین حال به دنبال ژنی برای یک کودک بود.» کالینز به زودی ماریا اریکسون، پسادکتری از سوئد که به تازگی به مؤسسه او پیوسته بود، را مأمور کرد تا ژن‌هایی که ممکن است باعث پروجریا شوند را جستجو کند. او به اریکسون گفت: «بیش از یک سال روی این کار نکن. اگر نتیجه نداد، چیز دیگری برایت پیدا می‌کنیم.»اریکسون دی‌ان‌ای بیماران مبتلا به پروجریا و والدینشان را مطالعه کرد، با این فرض که بیماری باید یک صفت مغلوب باشد—یعنی فقط زمانی در کودک ظاهر می‌شود که هر دو والد یک تنوع ژنتیکی خاص داشته باشند. سپس، در یک روز شنبه در سال ۲۰۰۲، حدود یک سال پس از شروع کارش، او با کالینز تماس گرفت. او گفت: «فکر می‌کنم چیز جالبی پیدا کرده‌ام.» کودکان مبتلا به پروجریا جهشی داشتند که والدینشان نداشتند. بیماری به نظر ارثی نبود، بلکه از یک جهش خودبه‌خودی در زمان تولد ناشی می‌شد: یک C به T در کروموزوم ۱ تغییر کرده بود. ژنوم انسانی میلیاردها حرف دارد، به اندازه‌ای که صدها کتاب را پر کند؛ بیماری ظاهراً به دلیل یک خطای تایپی کوچک ایجاد شده بود.گوردون و کالینز یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کردند. کالینز اعلام کرد: «این کشف احتمالاً نور جدیدی بر فرآیند طبیعی پیری خواهد انداخت.» او توضیح داد که در سلول‌های سالم، پروتئینی به نام لامین A به شکل‌دهی و تثبیت هسته سلول کمک می‌کند. اما این جهش نسخه‌ای غیرطبیعی و سمی از پروتئین به نام پروجرین تولید می‌کرد که هسته را دچار اختلال می‌کرد. کالینز به من گفت: «ابتدا، وقتی سلول‌های مبتلا به پروجریا تقسیم می‌شوند، خیلی بد به نظر نمی‌رسند. اما بعد از هفت یا هشت تقسیم، واقعاً، واقعاً بد می‌شوند. هسته‌ها کاملاً به هم می‌ریزند.»در همین حال، سام بزرگ‌تر شد. او در سنین پایین به بیماری قلبی مبتلا شد، پزشکان متعددی را ملاقات کرد و داروهای زیادی مصرف کرد. وقتی نوجوان بود، اعضای گروه دیو متیوز بند که او عاشقشان بود، از بیماری او باخبر شدند و او را به پشت صحنه دعوت کردند. در دبیرستان، او در گروه مارش نوازنده درام بود؛ ساز با تسمه‌اش چهل پوند وزن داشت، تقریباً به اندازه وزن خودش. (یک مهندس دستگاه خاصی طراحی کرد تا او بتواند آن را حمل کند.) او به دیزنی ورلد رفت و چون استخوان‌هایش بسیار ضعیف بودند، فقط با نشستن روی یک وسیله بازی، دو دنده‌اش شکست. او در مدرسه عالی بود و گفت که می‌خواهد مخترعی مثل «آلبرت اینشتین و استیو جابز، با هم» شود.سام موضوع مستند اچ‌بی‌او به نام زندگی طبق گفته سام شد که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. او در فیلم می‌گوید: «من با مرگ خیلی متفاوت از دیگران برخورد می‌کنم.» او درباره دوستانش صحبت کرد: «از مادرم درباره یکی از دوستانم، اوری، پرسیدم و او گفت: او فوت کرده. گفتم: خب، استوارت چی؟ گفت: او هم فوت کرده. رونی چی؟ او هم مرده، و میر کو هم مرده.» چند ماه پیش از مرگش در ۱۷ سالگی، او یک سخنرانی تداکس ارائه داد که بیش از صد میلیون بار دیده شده است. او با اقتدار کسی که آماده رفتن است، به مخاطبان گفت که زندگی‌اش شاد بوده است. روی چیزهایی که می‌توانید کنترل کنید تمرکز کنید، با افراد خوب
معاشرت کنید، همیشه به جلو حرکت کنید و اگر می‌توانید، هیچ مهمانی‌ای را از دست ندهید.
 
***
کیلی هالکو در سال ۲۰۰۳ در شهری کوچک در اوهایو به دنیا آمد. او نیز به پروجریا مبتلا بود. اما تجربه او از یک جهت کلیدی با سام متفاوت بود: او هفت سال جوان‌تر بود. وقتی کیلی چهارساله بود، بنیاد تحقیقات پروجریا اولین آزمایش بالینی یک داروی احتمالی برای پروجریا را راه‌اندازی کرد و او در آن شرکت کرد. بیماران جوان لونافارنیب مصرف کردند، دارویی که ابتدا برای درمان سرطان بررسی شده بود. آن‌ها وزن اضافه کردند، شنوایی‌شان بهبود یافت و شریان‌هایشان انعطاف‌پذیرتر شد. لونافارنیب با نوعی لنگر شیمیایی که به پروتئین لامین A کمک می‌کند هسته را هدف قرار دهد، تداخل می‌کرد. این دارو پروتئین غیرطبیعی را حذف نکرد، اما به نظر می‌رسید آسیب را کاهش می‌داد: کودکانی که آن را مصرف می‌کردند به طور متوسط دو و نیم سال بیشتر عمر کردند.والدین کیلی، تیم و مارلا، سه پسر سالم نیز داشتند. آن‌ها تلاش کردند تا کیلی، با وجود چالش‌های آشکار، کودکی‌ای تا حد ممکن عادی داشته باشد. در کودکی، او با آزار و اذیت‌های شدیدی درباره ظاهرش مواجه شد. هنوز هم گاهی غریبه‌ها خیره می‌شوند و اشاره می‌کنند. دیگران فقط با والدینش صحبت می‌کنند. کیلی گفت: «آن‌ها طوری با آن‌ها صحبت می‌کنند که انگار من اصلاً آنجا نیستم. به پایین نگاه می‌کنند و می‌گویند: او چندساله است؟»ده سال پیش، کیلی شروع به انتشار ویدیوهای کوتاه در Musical.ly کرد، پلتفرمی که بعداً با تیک‌تاک ادغام شد. والدینش تنها زمانی متوجه شدند که او در اینترنت مشهور شده بود؛ او اکنون نیم میلیون دنبال‌کننده در تیک‌تاک و بیش از صد و پنجاه هزار نفر در اینستاگرام دارد. من متعجب شدم که کیلی، پس از دریافت این همه توجه ناخواسته، بخواهد در فضای آنلاین این‌قدر عمومی باشد. در نظرات، تعداد کمی از افراد مانند کسانی هستند که در کودکی او را آزار می‌دادند. اما بسیاری از او حمایت می‌کنند و حتی از طرف او با نفرت‌پراکنان مقابله می‌کنند. مارلا به من گفت: «بیماری کیلی به من اجازه داده است که خوبی ذاتی مردم را ببینم و حس کنم. اگر کیلی نبود، فکر نمی‌کنم این جنبه از انسانیت را به این وضوح می‌دیدم.»برخی از پست‌های کیلی صرفاً لحظاتی از زندگی‌اش را ثبت می‌کنند: رقصیدن در اتاق نشیمن، رفتن به کنسرت، تماشای غروب آفتاب در ساحل. برخی دیگر سعی می‌کنند به مردم حس زندگی با پروجریا را منتقل کنند. در یک ویدیو که بیش از سی میلیون بار دیده شده، او یک تار مو از سر بی‌موی خود می‌چیند. در ویدیوی دیگری، یک بالاد غم‌انگیز پخش می‌شود در حالی که او با نسخه کودکی خود گفت‌وگویی زیرنویس‌شده دارد.کیلی کوچک درباره امید به زندگی‌اش می‌پرسد: «پس ما شانس را شکست دادیم؟»کیلی بزرگ‌تر با لبخند ملایمی می‌گوید: «آره، ما ۲۱ ساله‌ایم.»سپس کیلی کوچک سؤالی می‌پرسد. کیلی بزرگ‌تر چشمانش را می‌چرخاند. «نه، سینه‌هامون بزرگ نشدند.»اخیراً، کیلی به یک نظر بی‌ملاحظه در یکی از تیک‌تاک‌هایش پاسخ داد: «برای یک لحظه فکر کردم این دست‌های مادربزرگمه.» تصویر این نظر روی صفحه ظاهر می‌شود. برای لحظه‌ای به نظر می‌رسد که کیلی، که یک سویشرت زرد گشاد پوشیده، آماده است تا نظر دهنده را سرزنش یا مسخره کند. سپس مشخص می‌شود که دست‌های شخص دیگری از آستین‌ها بیرون آمده و به شدت تکان می‌خورند. یکی از دوستان هم‌سن کالج او، که زیر سویشرت پنهان شده، وانمود می‌کند که دست‌هایش متعلق به کیلی هستند.کیلی سعی می‌کند شوخی کند و وانمود کند که از اینکه کسی فکر کند او «دست‌های پیرزن» دارد شوکه شده است. اما دست‌های دوستش آن‌قدر وحشیانه تکان می‌خورند که او مدام از نقشش خارج می‌شود و می‌خندد. در پایان ویدیو، او آن‌قدر می‌خندد که چشمانش پر از اشک می‌شود.
در کتاب دور از درخت: والدین، کودکان و جست‌وجوی هویت، نویسنده اندرو سولومون «هویت‌های عمودی» را ویژگی‌ها یا هنجارهایی تعریف می‌کند که از والدین به فرزندان منتقل می‌شوند و بنابراین اغلب مشترک و مورد تجلیل قرار می‌گیرند: قومیت، دین، زبان، آداب و رسوم. در مقابل، هویت‌های افقی مشترک نیستند. آن‌ها ممکن است از جهش‌های ژنتیکی خودبه‌خودی، تجربه شخصی، عوامل محیطی یا شانس محض ناشی شوند؛ این‌ها می‌توانند شامل بیماری، ناتوانی، تنوع عصبی و گرایش جنسی باشند. سولومون می‌نویسد: «برای افرادی که باید یک واقعیت خارجی ثابت را بپذیرند، تنها راه پیش رو تنظیم واقعیت درونی است.» تبدیل چنین ویژگی‌هایی از منابع شرم و سوءتفاهم به موضوعاتی برای تحمل یا افتخار، تلاش می‌طلبد. اغلب، به یک جامعه نیاز است—چیزی که در مورد پروجریا باید با زحمت ایجاد می‌شد. بنیاد تحقیقات پروجریا تنها از حدود صد و پنجاه نفر در سراسر جهان که به این بیماری مبتلا هستند، آگاه است و جمعیتی که در تمام تاریخ بشر به آن مبتلا بوده‌اند احتمالاً در حد چند هزار نفر است. (پروجریا به طور رسمی به عنوان سندرم پروجریا هاچینسون-گیلفورد شناخته می‌شود؛ بیماری‌های دیگری که باعث پیری زودرس می‌شوند، متفاوت ظاهر می‌شوند و از جهش‌های ژنتیکی متفاوتی ناشی می‌شوند.)وقتی گوردون بنیاد را ایجاد کرد، تلاش کرد تا ارتباطاتی بین بیماران مبتلا به پروجریا و خانواده‌هایشان برقرار کند. او اکنون تماس‌های زوم برگزار می‌کند که یک‌چهارم بیماران شناخته‌شده پروجریا در آن شرکت می‌کنند، و آن‌ها گاهی اوقات دیدارهایی در سراسر جهان ترتیب می‌دهند. از طریق بنیاد، کیلی با سه نفر دیگر دوست شد؛ آن‌ها خودشان را «پی داگز» نامیدند. به طور شگفت‌انگیزی، یکی از آن‌ها فقط چند مایل دورتر زندگی می‌کرد، بنابراین گروه اغلب در اوهایو جمع می‌شدند. کیلی گفت: «این خاص بود چون واقعاً می‌توانستیم با هم ارتباط برقرار کنیم. پیشرفت بیماری. بی‌امانی آن.» با گذشت زمان، همه پی داگز دیگر فوت کردند. کیلی، که در کودکی گهگاه به کلیسا می‌رفت، به طور فزاینده‌ای مذهبی شده و به من گفت که انتظار دارد دوباره دوستانش را ببیند. او گفت: «مرگ چیزی نیست که بخواهم اتفاق بیفتد. اما مرا هم نمی‌ترساند.»کمک‌های مالی به بنیاد تحقیقات پروجریا—از افراد، کمک‌های مالی، رویدادهای جمع‌آوری کمک و کمپین‌های داوطلبان—در نهایت به بیش از دو میلیون دلار در سال رسید. حدود یک دهه پیش، گوردون بخشی از資金 سازمان را به یک محقق کره‌ای به نام بوم-جون پارک هدایت کرد که در حال مطالعه چگونگی اتصال پروتئین غیرطبیعی لامین A به هسته سلول بود. او فکر می‌کرد مولکولی به نام پروجرینین را شناسایی کرده که می‌تواند اثر آن را از طریق مکانیسمی متفاوت از لونافارنیب مسدود کند. در سال ۲۰۲۱، تیم او مقاله‌ای منتشر کرد که نشان می‌داد پروجرینین می‌تواند غلظت پروتئین سمی را در سلول‌ها کاهش دهد و عمر موش‌های مبتلا به پروجریا را افزایش دهد. در آزمایش‌های ایمنی فاز اول که با بزرگسالان سالم انجام شد، دارو به خوبی تحمل شد و سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) آزمایش فاز دوم را تأیید کرد که اثربخشی آن را در بیماران مبتلا به پروجریا اندازه‌گیری خواهد کرد. گوردون یکی از محققان اصلی آن است. مونیکا کلینمن، که اولین بار بیماری پسر گوردون را تشخیص داد، یکی دیگر از محققان است.در ژانویه، کیلی برای شروع آزمایش به بوستون سفر کرد. در یک عصر سرد، من او و مادرش را در یک بار ورزشی نزدیک پارک فنوی ملاقات کردم. پاهای کیلی از صندلی‌اش آویزان بود؛ یک ویلچر جمع‌وجور و یک لابرادور سفید در نزدیکی‌اش بودند. وقتی به آن‌ها سلام کردم، سگ پاهایم را نوازش کرد و روی پایم نشست.کیلی گفت: «ببخشید. این آیریس است. هنوز داریم آموزشش می‌دهیم.» صدایش آرام و زیر بود و من مجبور شدم در میان سر و صدای بار به جلو خم شوم تا صدایش را بشنوم. او از منوی کودکان، تکه‌های مرغ سفارش داد.کیلی یک ون سیاه رانندگی می‌کند که با یک صندلی تقویتی، اهرم ترمز و جوی‌استیک برای فرمان‌دهی改装 شده است. چند سال پیش، کیلی در برنامه‌ای برای آموزش به عنوان تکنسین سونوگرافی ثبت‌نام کرد، اما در نهایت به او گفته شد که جثه کوچکش—او سه فوت و هشت اینچ قد و حدود سی پوند وزن داشت—کار را بیش از حد دشوار می‌کند. او به من گفت: «واقعاً؟ نمی‌تونستید قبل از اینکه یک سال از عمرم رو صرف این کنم بهم بگید؟» او در کالج محلی کلاس‌های حقوق خواند، اما به زودی متوجه شد: «من از اون آدمایی‌ام که به انتهای شرایط و ضوابط می‌ره و فقط می‌زنه قبول.» حالا روان‌شناسی می‌خواند، به امید اینکه به عنوان مشاور راهنمایی دبیرستان کار کند. او گفت: «احتمالاً دو سال دیگه طول می‌کشه.» کیلی، مانند بسیاری از دانشجویان کالج، در حال تصمیم‌گیری درباره اینکه با زندگی‌اش چه کند بود. اما او قبلاً از میانگین طول عمر افراد مبتلا به پروجریا فراتر رفته بود.کیلی هر روز شش دارو مصرف می‌کند، بسیاری از آن‌هایی که من برای بیماران مسن تجویز می‌کنم: داروهایی برای دیابت، فشار خون بالا، مشکلات گوارشی، مشکلات تیروئید. اخیراً پزشکی به کیلی گفته بود که دیابتش بدتر شده، بنابراین او برای یک ماه قند را کنار گذاشته بود. او افزود: «او همچنین گفت که تری‌گلیسریدم بالاترین مقداریه که دیده و کلسترول خوبم پایین‌ترینه. من دارم رکورد می‌زنم.»کیلی از دبیرستان مشکلات مفصلی جدی داشته است. این مشکلات در وسط یک کلاس رقص شروع شد، وقتی به هوا پرید و به طور ناشیانه فرود آمد و مفصل لگنش در رفت. علاوه بر چندین جراحی لگن، او یک عمل جراحی قلب بزرگ انجام داده است. او همچنین لیتوتریپسی انجام داده، که از امواج شوک برای شکستن سنگ‌های کلیه استفاده می‌کند. او به من گفت: «من واقعاً این‌ها رو به عنوان جراحی حساب نمی‌کنم، چون فقط می‌رن داخل و اونا رو منفجر می‌کنن.» یک‌بار، پس از یک عمل، زبان کیلی آن‌قدر متورم شد که به سختی نفس می‌کشید، احتمالاً به دلیل داروهای بیهوشی و داروی آزمایشی که مصرف می‌کرد. او به بیمارستانی محلی منتقل شد، جایی که پزشکان گفتند به دلیل جثه‌اش ممکن است لوله‌گذاری دشوار باشد. او با هلیکوپتر به بیمارستانی بزرگ‌تر در دانشگاه میشیگان منتقل شد.کیلی به من گفت: «من در انکار نیستم، اما اگر طبق آمار زندگی می‌کردم، نمی‌تونستم هیچ کاری انجام بدم. برای من، بهترین راه زندگی اینه که فقط از ذهنم بیرونش کنم.» او من را به یاد بخشی از کتاب وقتی نفس به هوا می‌شود، خاطرات سال ۲۰۱۶ پل کالانثی، جراح مغز و اعصاب که تشخیص سرطان ریه دریافت کرده بود، انداخت. او انتظار داشت که از آن بمیرد، اما نمی‌دانست کی. او نوشت: «به من بگو سه ماه، وقتم رو با خانواده می‌گذرونم. بگو یک سال، یه کتاب می‌نویسم. به من ده سال بده، برمی‌گردم به درمان بیماری‌ها. حقیقتی که هر روز زندگی می‌کنی کمکی نکرد: با اون روز چی کار باید می‌کردم؟»صبح روز بعد، در واحد درمانی تجربی، در طبقه ششم بیمارستان کودکان بوستون، منتظر کیلی بودم. او با شلوار جین، یک سویشرت صورتی گشاد و گوشواره‌های صلیبی طلایی وارد شد. یک دستیار پژوهشی پر انرژی—دانشجوی پیش‌پزشکی هم‌سن کیلی—ما را به اتاق معاینه برد. من به تفاوت یک حرف در ژنومشان فکر کردم.یک فیزیوتراپیست از کیلی خواست روی تخت دراز بکشد، دست‌ها روی سینه‌اش، و چند اندازه‌گیری انجام داد. او اعلام کرد: «پای چپت کمی کوتاه‌تر از پای راستته.»کیلی شوخی کرد: «کم اهمیت‌ترین مشکلم.»او برای تست پیاده‌روی شش دقیقه‌ای آماده شد، ارزیابی استانداردی از تناسب هوازی. مارلا به فیزیوتراپیست گفت: «معمولاً وقتی مشکل لگن داره، از واکر استفاده می‌کنه.»کیلی گفت: «بدون اون خوبم» و نگاهی به او انداخت.مارلا پاسخ داد: «آه، لذت‌های یک فرزند بالغ.»
در حالی که کیلی آزمایش‌هایش را انجام می‌داد، من در کافه‌تریای روشن بیمارستان با گوردون ملاقات کردم. او چشمان قهوه‌ای گرمی داشت و موهای قهوه‌ای تا شانه. اطراف ما، والدین به فرزندانشان رسیدگی می‌کردند. گوردون درباره روزی به من گفت، سال‌ها پیش، وقتی از یک پسر نوجوان برای بانک زیستی پروجریا خون گرفت. او به اندازه کافی با بیماری زندگی کرده بود که علائمش پیشرفته بود، مثل کیلی. وقتی گوردون تورنیکه را دور بازوی او بست، او گفت: «می‌دونم این به من کمکی نمی‌کنه. اما می‌خوام به بچه‌های دیگه کمک کنم.»چند سال پیش، من از یک نوجوان مبتلا به فیبروز کیستیک مراقبت کردم، بیماری‌ای که معمولاً به دلیل جهش در ژن CFTR ایجاد می‌شود. (کالینز، که کشف ژن پروجریا را نظارت کرد، در دهه هشتاد به شناسایی CFTR کمک کرد.) در افراد سالم، این ژن پروتئینی تولید می‌کند که به پاکسازی ترشحات تنفسی از ریه‌ها کمک می‌کند، اما جهش نسخه‌ای معیوب تولید می‌کند. در نتیجه، مخاط غلیظی در ریه‌ها جمع می‌شود و باکتری‌ها را به دام می‌اندازد، که باعث عفونت و التهاب می‌شود. بیمار من با پنومونی شدید در بیمارستان بود.من مجموعه‌ای از آنتی‌بیوتیک‌های قوی تجویز کردم. یک درمانگر تنفسی او را با یک جلیقه لرزاننده مجهز کرد تا مخاطی که راه‌های هوایی‌اش را مسدود کرده بود، آزاد کند. با این حال، او نفس‌های سریع و کم‌عمق از طریق ماسک اکسیژن می‌کشید و ما می‌دانستیم که این فشار در نهایت او را خسته خواهد کرد. وقتی توضیح دادم که گام بعدی قرار دادن او روی دستگاه تنفس مصنوعی است، او با شناخت و تسلیم به من نگاه کرد—نگاهی از کسی که بارها چنین توضیحاتی را در زندگی کوتاه خود شنیده بود. وقتی او را لوله‌گذاری کردند و با برانکارد به آی‌سی‌یو بردند، احساس دردناکی داشتم که چیزی برای ارائه به او ندارم. (او یک هفته بعد به خانه رفت، اما ماه بعد با پنومونی دوباره به بیمارستان برگشت.)گوردون به من گفت: «خیلی لعنتی کنده. بچه‌ها دارن می‌میرن. هر روز فکر می‌کنم، چرا سریع‌تر نرفتم؟ چرا نمی‌تونم سریع‌تر برم؟» با این حال، در سال ۲۰۱۹، FDA درمانی به نام تریکافتا را برای برخی بیماران مبتلا به فیبروز کیستیک تأیید کرد که به اصلاح پروتئین معیوب و هدایت آن به مکان درست در سلول‌های بیمار کمک می‌کند. این درمان پیش‌بینی می‌شود که عمر بیماران را چندین دهه افزایش دهد. همان‌طور که سارا ژانگ در آتلانتیک نوشت: «جایی که آن‌ها قبلاً برای مرگ آماده می‌شدند، حالا باید برای زندگی آماده شوند.» زنی مبتلا به فیبروز کیستیک به او گفت: «این مثل برعکس تشخیص مرگبار است.» بسیاری از بیماران حالا برای اولین بار روزهای عادی را تجربه می‌کنند و برای آینده‌ای که فکر نمی‌کردند داشته باشند، برنامه‌ریزی می‌کنند.
پاییز گذشته، با سامی باسو صحبت کردم، که در ۲۸ سالگی مسن‌ترین مرد شناخته‌شده مبتلا به پروجریا بود. او با والدینش در تزو سول برنتا، شهری کوچک در حدود یک ساعت رانندگی از ونیز، زندگی می‌کرد. او نمی‌توانست به یاد بیاورد که کی درباره پروجریا آموخته است. او گفت: «این مثل یک خاطره اجدادی بود.» در کودکی، باسو عاشق علم بود. مثل گوردون، او سازمانی برای جمع‌آوری پول برای تحقیقات پروجریا تأسیس کرد؛ مثل کیلی، او به شیوایی درباره بیماری‌اش صحبت کرد، در مورد او در تلویزیون و با مقامات دولتی. باسو به راحتی با افرادی که پروجریا نداشتند دوست می‌شد؛ گروهی از آن‌ها، که خودشان را «دوندگان سامی» می‌نامیدند، او را در یک ویلچر تخصصی در ماراتن‌ها هل می‌دادند. او همچنین کاتولیک مؤمنی بود—پاپ فرانسیس وقتی در دبیرستان بود با او تماس گرفت—و گاهی اوقات تعجب می‌کرد که چرا خدا این کار را با او می‌کند؟در گفت‌وگوی ما، باسو گاهی فیلسوف‌مآب و گاهی خودکم‌بین بود. او عکسی از سام برنز داشت. او گفت: «او دوست خیلی خوبی برای من بود. باید بگم، او هنوز دوست خیلی خوبیه. من باور دارم که او در بعد دیگه‌ای زنده است.» او به من گفت که آرزوی تشکیل خانواده دارد، حتی اگر می‌دانست که زمانش محدود است. او شوخی کرده بود که به دلیل جثه کوچکش، پزشکان او را روی رژیم «دیدن غذا» گذاشته‌اند: «وقتی غذا می‌بینم، می‌خورم.» یک‌بار در هالووین، او به شباهت اندکش با ای‌تی تکیه کرد و آب‌نبات پخش کرد؛ در موقعیت دیگری، عینک آفتابی سبز روشن پوشید و بازدیدکنندگان را در خارج از موزه یوفو در راسول، نیومکزیکو خوش‌آمد گفت.در سال‌هایی که سام، کیلی و باسو به دنیا آمدند، دانشمندان توانایی شگفت‌انگیزی برای تغییر دی‌ان‌ای افراد به دست آورده‌اند. شناخته‌شده‌ترین روش، CRISPR-Cas9، مثل یک قیچی ژنتیکی عمل می‌کند: یک توالی آر‌ان‌ای خاص، آنزیم Cas9 را که رشته‌های دی‌ان‌ای را می‌برد، به مکان دقیقی روی ژن هدایت می‌کند. وقتی باسو به دانشگاه پادوا رفت، CRISPR را محور مطالعاتش قرار داد و مدرکی در زیست‌شناسی مولکولی گرفت. در سال ۲۰۱۹، او مقاله‌ای در نیچر مدیسین منتشر کرد که توضیح می‌داد چگونه این تکنیک می‌تواند به طور نظری جهش پروجریا را اصلاح کند. او به یاد می‌آورد که شعار «با هم، درمانی پیدا خواهیم کرد» را شنیده و احساس تردید کرده بود. اما در نهایت به خودش فکر کرد که شاید در آینده‌ای بسیار دور بتوان درمانی پیدا کرد.وقتی با او صحبت کردیم، باسو شروع به همکاری با دیوید آر. لیو، استاد دانشگاه هاروارد و مؤسسه براد کرده بود که تکنیک‌های جدیدی برای ویرایش ژن بر پایه CRISPR توسعه داده بود. باسو به من گفت: «من این کار رو برای خودم انجام نمی‌دم. برای دیگرانه.» او جراحی بزرگی برای ترمیم دریچه قلب نارسا انجام داده بود. او گفت: «پروجریا وقت زیادی داشته تا بدنم رو به هم بریزه.»برای اولین بار، حالا به نظر می‌رسد که پروجریا می‌تواند درمان شود. چند روز پس از گفت‌وگوی ما، باسو درگذشت. او پس از یک شب رقصیدن در جشن عروسی یک دوست از حال رفت. با شنیدن این خبر، هم شوکه شدم و هم تسلیم. به توصیه سام برنز فکر کردم: اگر می‌توانید، هیچ مهمانی‌ای را از دست ندهید. نامه‌ای که باسو نوشته بود در مراسم تشییع او خوانده شد. در نامه آمده بود: «مرگ طبیعی‌ترین چیز در زندگی است. اگر نبود، احتمالاً هیچ چیز در زندگی‌مان به دست نمی‌آوردیم، چون همیشه فردا هست. مرگ، از سوی دیگر، به ما می‌فهماند که همیشه فردا نیست، که اگر بخواهیم کاری انجام دهیم، زمان مناسب همین حالا است!»بعداً با لیو تماس گرفتم که باسو را همکار علمی و دوست توصیف کرد. تحقیقاتشان با هم «یکی از هدایای ماندگار سامی به جهان» بود، لیو گفت. او درباره پیشرفت‌های اخیر در فناوری ویرایش ژن صحبت کرد. بیماری دیگری که به دلیل پروتئین غیرطبیعی ایجاد می‌شود، بیماری سلول داسی‌شکل، حالا با دارویی که اخیراً تأیید شده قابل درمان است. اما این دارو پروتئین مشکل‌دار یا ژن مسئول آن را هدف قرار نمی‌دهد—در عوض، با مختل کردن ژن دیگری، نسخه سالمی را تقویت می‌کند. لیو گفت مشکل اساسی این است که بسیاری از بیماری‌های ژنتیکی به این روش قابل درمان نیستند؛ قیچی‌های ژنتیکی به سادگی ابزار اشتباهی هستند. او گفت: «چطور می‌تونی با یه جفت قیچی یه ژن رو درست کنی؟ این سؤالم خیلی عمیق بود.»در مقاله‌ای برجسته در سال ۲۰۱۶، لیو و همکارانش نشان دادند که ویرایشگر ژنی که آزمایشگاهش توسعه داده می‌تواند روی یک توالی ژنتیکی خاص تمرکز کند، دی‌ان‌ای را باز کند و یک پایه را به پایه دیگر تغییر دهد—مثلاً C به T یا G به A. این کمتر شبیه قیچی بود و بیشتر شبیه مداد و پاک‌کن. او برای ارائه یک سخنرانی معتبر در مؤسسات ملی سلامت دعوت شد و پیش از سخنرانی‌اش با فرانسیس کالینز، که مدیر آن شده بود، ملاقات کرد. او می‌دانست که کالینز روی پروجریا تحقیق کرده، بنابراین ذکر کرد که روشش می‌تواند جهش پروجریا را، حداقل در سلول‌های انسانی در ظرف پتری، اصلاح کند. کالینز به او گفت: «باید این رو ارائه بدی!» لیو با عجله به دنبال جای خلوتی برای ویرایش سخنرانی‌اش گشت. او در نهایت در دستشویی، با لپ‌تاپ باز، اسلایدهاش رو به‌روزرسانی کرد.لیو شروع به همکاری با کالینز و گوردون کرد. (باسو، پیش از مرگش، اغلب به صورت مجازی از ایتالیا در جلساتشان شرکت می‌کرد.) از سال ۲۰۱۹، محققان ویرایشگر دی‌ان‌ای لیو را در ویروس‌های غیربیماری‌زا گنجاندند، آن‌ها را به موش‌های دو هفته‌ای مبتلا به پروجریا تزریق کردند و دریافتند که حدود سی درصد سلول‌ها در برخی اندام‌ها با موفقیت ویرایش شدند. دانشمندان کاهش خیره‌کننده نود درصدی پروتئین سمی پروجرین را در برخی بافت‌ها مشاهده کردند، احتمالاً چون سلول‌های ویرایش‌شده جایگزین سلول‌های ویرایش‌نشده شدند. قلب، کبد و رگ‌های خونی موش‌های درمان‌شده به طور قابل‌توجهی سالم به نظر می‌رسیدند. لیو به من گفت داده‌ها آن‌قدر امیدوارکننده بودند که غیرواقعی به نظر می‌رسیدند.موش‌هایی که ژن‌درمانی نگرفتند پس از حدود دویست روز مردند. آن‌هایی که درمان شدند بیش از پانصد روز زندگی کردند—معادل تقریبی انسانی که به سن بازنشستگی برسد. لیو ویدیوهایی از آزمایش را از طریق زوم به من نشان داد. در هفت و نیم ماهگی، موش‌های درمان‌نشده کوچک و چروکیده به نظر می‌رسیدند، با پوشش نازک خاکستری و ستون فقرات خمیده. سپس او ویدیویی از موش‌های درمان‌شده در یازده ماهگی، که بیشتر از هر موش درمان‌نشده‌ای زندگی کرده بودند، پخش کرد. آن‌ها بزرگ‌تر بودند، پوشششان براق‌تر بود و با انرژی می‌دویدند. لیو گفت: «نمی‌گفتید این موش‌ها مریضن اگر تو مغازه حیوانات می‌دیدیدشون. بهتر از اون چیزی که می‌تونستیم تصور کنیم کار کرد.»لیو قصد دارد امسال از FDA مجوز بگیرد تا درمانش را به آزمایش‌های بالینی ببرد. با این حال، ویرایش ژن‌های یک فرد زنده می‌تواند خطرات عمیقی داشته باشد، به‌ویژه وقتی ویروس‌ها به عنوان وسیله انتقال استفاده شوند. در سال ۲۰۲۲، مردی مبتلا به دیستروفی عضلانی پس از دریافت تزریق ژن‌درمانی به دلیل واکنش ایمنی شدید درگذشت. امسال، دو دریافت‌کننده دیگر ژن‌درمانی، هر دو نوجوان، به دلیل نارسایی کبد درگذشتند. لیو به من گفت: «هیچ‌کس توهم نداره که همه چیز رو پیش‌بینی کردی. فقط امیدواریم بیشتر چیزهای مهم رو پیش‌بینی کرده باشیم.» ویرایشگر اولیه پروجریا او برای جا شدن در یک ویروس خیلی بزرگ بود، بنابراین مجبور شد آن را نصف کند و با چیزی که او «ولکرو مولکولی» نامید دوباره سرهم کند. تیم او حالا ویرایشگر را اصلاح کرده تا در یک ویروس جا شود، که امیدوارند خطرات را کاهش دهد. گوردون این ویرایشگر را SamPro-1، به نام پسرش، نام‌گذاری کرد.برای اولین بار، حالا به نظر می‌رسد که پروجریا می‌تواند درمان شود. کالینز این امکان را چیزی بیشتر می‌بیند. او گفت: «تعهد من، وسواسم، برای یافتن راهی برای درمان پروجریا البته برای کمک به کودکان مبتلا است—اما همچنین به این دلیل که این می‌تواند یک الگوی درمانی جدید باشد. اگر موفق شویم، این اولین بار خواهد بود که یک درمان ویرایش ژن در بدن برای یک بیماری چندسیستمی داریم.» اساساً هیچ درمانی چنین بیماری پیچیده‌ای را با اصلاح دی‌ان‌ای در یک فرد زنده متوقف نکرده است. کالینز گفت: «می‌خوام پروجریا بخشی از لبه پیشرو در نشان دادن چیزی که ممکنه باشه.» او هنوز معتقد است که تحقیقات پروجریا ممکن است چیزهایی درباره پیری عمومی به ما بیاموزد. حتی افراد سالم مقادیر بسیار کمی پروتئین سمی پروجرین تولید می‌کنند؛ مقدار آن در بدن ما با افزایش سن بیشتر می‌شود. کالینز به من درباره آزمایشی در حال انجام گفت که دی‌ان‌ای موش‌های سالم را اصلاح می‌کند تا نتوانند هیچ پروجرینی تولید کنند. ممکن است سرکوب این پروتئین به موش‌ها، و شاید روزی به انسان‌ها، کمک کند تا طولانی‌تر زندگی کنند.تریکافتا، درمان فیبروز کیستیک، پروتئین خاصی را هدف قرار می‌دهد و بنابراین فقط برای درمان فیبروز کیستیک قابل استفاده است. اما یک ویرایشگر ژن موفق می‌تواند هر تعداد جهش مضر را اصلاح کند، مشکلی اساسی در تحقیقات بیماری‌های نادر را حل کند: اگر تعداد کمی از افراد برای پرداخت هزینه درمان‌های جدید وجود داشته باشند، شرکت‌ها در آن‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. بیماری‌های ژنتیکی در مجموع بیش از یک‌چهارم میلیارد نفر در سراسر جهان را مبتلا می‌کنند؛ هر سال، آن‌ها میلیون‌ها کودک را پیش از پنج سالگی می‌کشند. لیو گفت: «اگر چیز دیگری این تعداد کودک رو می‌کشت، یه جنجال بین‌المللی به پا می‌شد. مشکل اینه که همه این بیماران به هزار زیرگروه تقسیم شدن.» کالینز، که تا سال ۲۰۲۱ مدیر NIH بود و امسال این سازمان را ترک کرد، به من گفت: «رؤیایی که دارم اینه که یه رویکرد مقیاس‌پذیر برای تقریباً هر بیماری ژنتیکی که جهش دی‌ان‌ای رو می‌شناسیم به دست بیاریم. حتی لازم نیست بفهمیم جهش چطور باعث بیماری می‌شه. فقط درستش کن!»
در آوریل، من به خانه آجری قرمز کیلی در پریسبورگ، اوهایو، حدود پانزده مایل جنوب مرز میشیگان، سر زدم. مسیرم از فرودگاه از میان مزارع ذرت انبوه، درختان سرسبز و چمنزارهای سبز می‌گذشت. کیلی من را به یک اتاق ناهارخوری دنج دعوت کرد، جایی که والدینش و سه برادر بزرگسالش برای شام خانوادگی هفتگی جمع شده بودند. مارلا از آشپزخانه صدا زد: «امیدوارم تاکو بول دوست داشته باشی.» کاسه‌هایی از کاهو، پنیر، مرغ و سالسا روی جزیره آشپزخانه چیده شده بود.یکی از برادرهای کیلی، برندن، بلند شد تا او را روی صندلی بگذارد، سپس مقداری میوه برایش در کاسه ریخت. تیم، پدرشان، با لبخند گفت: «همیشه این‌قدر کمک‌کننده نیستن. تو دبیرستان، فقط کیلی رو می‌بردن مرکز خرید چون فهمیده بودن دخترای بیشتری باهاشون حرف می‌زنن. کیلی این‌جوری یه همکار خوب بود.»برندن گفت: «در واقع، من فقط باهات می‌چرخم تا تو فرودگاه از صف امنیتی رد شم.»جاکوب، یکی دیگر از برادرهای کیلی، گفت: «من تو مقاله کالجم ازت نوشتم. تنها دلیل قبولیم بود.»کیلی پاسخ داد: «تو به من بدهکاری!» آن‌ها من را به یاد رابطه‌ام با خواهرم انداختند، که سه ماه زودتر از موعد به دنیا آمد و تشخیص فلج مغزی دریافت کرد. او با عصاهای ساعد راه می‌رود، اما سال‌ها اجازه نداد خانواده‌مان پلاک ناتوانی بگیرد. برای او، پیاده‌روی در طول پارکینگ نشانه‌ای از خوداتکایی بود؛ برای من، به نظر مبارزه‌ای غیرضروری می‌آمد. من نسبت به خواهرم احساس محافظت دارم، اما به خاطر حس استقلال او، سعی می‌کنم مثل هر کس دیگری با او رفتار کنم. بهترین خاطرات کودکی‌مان برخی از ساده‌ترین‌هاست: گرفتن اتوبوس به مدرسه؛ بیدار ماندن تا دیروقت برای بازی‌های ویدیویی؛ روزی که با هم در یک مزرعه گذراندیم و اسب‌سواری کردیم.پرسیدم: «کی از همه بزرگ‌تره؟»کیلی گفت: «خب، تی‌جی بیست و هفت سالشه، برندن بیست و پنج، و جاکوب بیست و سه. ولی از نظر فنی، من سریع‌تر از همه پیر می‌شم، پس من بزرگ‌ترینم.»صبح روز بعد، کیلی من را از هتلم برای بازی پیکل‌بال سوار کرد. از پشت شیشه ون سیاه، جثه کوچک او را پشت فرمان دیدم. او عینک آفتابی زده بود و از روی فرمان نگاه می‌کرد. وقتی به سمت سرنشین سوار شدم، دیدم که روی نوعی صندلی تقویتی نشسته است. در سمت چپش اهرمی بود که به عنوان ترمز عمل می‌کرد؛ در سمت راستش، جوی‌استیکی چرخ‌های خودرو را می‌چرخاند. در نزدیکی، صفحه نمایش کوچکی سرعت و اطلاعات دیگر را نشان می‌داد. مارلا و آیریس در عقب نشسته بودند.وقتی شروع به رانندگی کردیم، پرسیدم: «داروی جدید چطور بوده؟»کیلی گفت: «خیلی خوب، در واقع.» عوارض جانبی کمی داشت، اشتهای او بهتر شده بود و احساس انرژی بیشتری می‌کرد. اواخر سال، خونش برای آزمایش سطح پروتئین پروجرین گرفته می‌شود. او گفت: «فقط امیدوارم منو به نقطه‌ای برسونه که بتونم از ژن‌درمانی استفاده کنم. اما تو حوزه پزشکی، همه چیز کندتر از اون چیزی که فکر می‌کنی پیش می‌ره. اگه بگن یه چیز یه سال دیگه آماده است، یعنی سه سال.» ماه گذشته، کیلی بیست و دومین سالگرد تولدش را جشن گرفت.به پارکی رسیدیم که نسیمی ملایم درختان را تکان می‌داد. برندن و یکی از دوستان دوران کودکی کیلی، فیث، در زمین‌های بازی به ما ملحق شدند. کیلی با احتیاط راه می‌رفت، به چپ و راست متمایل می‌شد؛ او یک راکت سیاه برداشت و در کنار فیث در یک طرف زمین ایستاد، مقابل برندن و مادرش در طرف دیگر.پس از یک رالی کوتاه، مارلا توپ را به تور زد. کیلی رو به من کرد و گفت: «وقتی درباره این می‌نویسی، می‌تونی همه چیز رو گردن باد بندازی؟ مثلاً، چهار بازیکن حرفه‌ای به زمین اومدن و بادهای طوفانی بازیشون رو خراب کرد؟»کیلی با احتیاط خم شد تا توپی را بردارد. در رالی بعدی، او به طور اتفاقی توپ را به هوا پرتاب کرد؛ فیث دوید و آن را به طرف دیگر کوبید. کیلی فریاد زد: «پاس گل!» همه خندیدند. چند دقیقه بعد، من جای مارلا را گرفتم و در چند امتیاز متوالی توپ را به تور زدم. فقط می‌تونستم نتیجه بگیرم که باد، واقعاً، مانع جدی‌ای بود.در رالی بعدی، کیلی ضربه‌ای محکم به سمت من زد و برای تیمش امتیاز گرفت. او مشتش را تکان داد و به سمت تماشاگران خیالی چرخید تا آن‌ها را هیجان‌زده کند. سپس با احتیاط به انتهای زمین رفت، جای خود را گرفت و برای هر چیزی که بعدی می‌آمد آماده شد.
 

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت