12 مرداد 1404
اتوبان را از میان دریاچه زدند ، بجای پل های معلق، دریاچه را با حقیرانه ترین روش بدو قسمت تقسیم کردند ، کوه را برداشتند و داخل دریاچه ریختند و خودرا خردمند ترین ایده پردازان و مهندسین تصور کردند ! برای ساخت سدها صدها پول هزینه کردند ، باغ و ویلای خود را با حق آبه دریاچه سبز کردند. بلی ! فاصله تبریز تا اورمیه کم شد ! اما چه سود !؟ حال با گزاف ترین هزینه ها باید دریاچه را احیا کرد ،آب دریای عمان را تا اصفهان آورده اند ،حال برای جلوگیری از بحران آن را تا اورمیه ادامه دهند . قبل از آن که ریزنمک ها سم مرگ را بر آذربایجان ها بپاشند! که آن وقت دیر خواهد بود! هر چند مجریان جاده و اتوبان خود می دانستند چکار می کنند! *** دریاچه اورمیه زمانی بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه و ششمین دریاچه آب شور جهان بود، اکنون به یکی از فاجعهبارترین نمونههای تخریب زیستمحیطی در ایران تبدیل شده است. این دریاچه که در گذشته با مساحتی حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مربع و اکوسیستم غنی خود، زیستگاه گونههای متعدد گیاهی و جانوری بود، امروز به دلیل عوامل متعدد انسانی و طبیعی در آستانه خشک شدن کامل قرار دارد.
تبریز امروز:
اتوبان را از میان دریاچه زدند ، بجای پل های معلق، دریاچه را با حقیرانه ترین روش بدو قسمت تقسیم کردند ، کوه را برداشتند و داخل دریاچه ریختند و خودرا خردمند ترین ایده پردازان و مهندسین تصور کردند ! برای ساخت سدها صدها پول هزینه کردند ، باغ و ویلای خود را با حق آبه دریاچه سبز کردند. بلی ! فاصله تبریز تا اورمیه کم شد ! اما چه سود !؟
حال با گزاف ترین هزینه ها باید دریاچه را احیا کرد ،آب دریای عمان را تا اصفهان آورده اند ،حال برای جلوگیری از بحران آن را تا اورمیه ادامه دهند .
قبل از آن که ریزنمک ها سم مرگ را بر آذربایجان ها بپاشند! که آن وقت دیر خواهد بود! هر چند مجریان جاده و اتوبان خود می دانستند چکار می کنند!
***
دریاچه اورمیه زمانی بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه و ششمین دریاچه آب شور جهان بود، اکنون به یکی از فاجعهبارترین نمونههای تخریب زیستمحیطی در ایران تبدیل شده است. این دریاچه که در گذشته با مساحتی حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مربع و اکوسیستم غنی خود، زیستگاه گونههای متعدد گیاهی و جانوری بود، امروز به دلیل عوامل متعدد انسانی و طبیعی در آستانه خشک شدن کامل قرار دارد.
علل خشک شدن دریاچه ارومیه:
دستکاریهای انسانی در قلب فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه نتیجه ترکیبی از عوامل اقلیمی و انسانی است، اما شواهد نشان میدهد که مداخلات انسانی نقش غالب را در این فاجعه ایفا کردهاند. عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست ایران، در سال ۱۳۹۸ اعلام کرد که ۸۲ درصد از خشک شدن دریاچه به دلیل مدیریت نادرست انسانی و تنها ۱۸ درصد به عوامل اقلیمی مربوط است. در زیر به مهمترین عوامل انسانی دخیل در این بحران اشاره میکنیم:
• سدسازی بیرویه: بیش از ۵۰ سد بزرگ در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ساخته شده است که جریان آب رودخانههای تغذیهکننده دریاچه، از جمله زرینهرود، سیمینهرود و آجیچای را به شدت کاهش دادهاند. این سدها برای تأمین آب کشاورزی و شرب مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما حقآبه دریاچه به طور سیستماتیک نادیده گرفته شده است. به عنوان مثال، گزارشها نشان میدهند که سالانه ۶۵۰ میلیارد مترمکعب آب از سدها و ۳۰۰ میلیون مترمکعب از رودخانه ارس باید به دریاچه اختصاص مییافت، اما این امر محقق نشده است.
• احداث بزرگراه میانگذر: ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری شهید کلانتری که از وسط دریاچه عبور میکند، با پر کردن بستر دریاچه با خاک و سنگ استخراجشده از کوههای مجاور، جریان طبیعی آب بین بخشهای شمالی و جنوبی دریاچه را مختل کرده است. این اقدام، که به جای استفاده از پل معلق انجام شد، تبادل آب را کاهش داده و به خشک شدن سریعتر بخشهای شمالی دریاچه منجر شده است.
• توسعه کشاورزی ناپایدار و حفر چاههای غیرمجاز: گسترش باغات و کشاورزی پرمصرف در حوضه آبریز دریاچه، بهویژه کشت محصولاتی مانند سیب، یونجه و چغندر قند که نیاز به آب فراوان دارند، فشار زیادی بر منابع آبی منطقه وارد کرده است. همچنین، وجود حدود ۶۰,۰۰۰ حلقه چاه غیرمجاز در آذربایجان غربی، عمدتاً در حوضه آبریز دریاچه، منابع آب زیرزمینی را به شدت کاهش داده است.
• مدیریت ناکارآمد منابع آبی: فقدان هماهنگی بین وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی، و نبود برنامهریزی جامع برای مدیریت منابع آبی، به تشدید بحران منجر شده است. به گفته فرهاد سرخوش، مسئول ستاد احیای دریاچه ارومیه، پس از سال ۱۴۰۰ اختیارات این ستاد به استانها واگذار شد که توانایی لازم برای دفاع از حقآبه دریاچه را نداشتند.
• برداشت نمک و تغییر اکوسیستم: برداشت نمک از بستر دریاچه و عدم نظارت بر این فعالیتها، به تخریب بیشتر بستر طبیعی دریاچه منجر شده است. این امر، همراه با کاهش جریان آب ورودی، شوری آب را افزایش داده و زیستگاه گونههایی مانند آرتمیا ارومیانا را نابود کرده است.
پیامدهای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادیخشک شدن دریاچه ارومیه پیامدهای گستردهای بر اکوسیستم، سلامت عمومی و معیشت مردم منطقه داشته است:
• تخریب اکوسیستم: دریاچه ارومیه زمانی زیستگاه گونههای منحصربهفردی مانند پلیکانهای مهاجر، فلامینگوها و آرتمیا بود. با خشک شدن ۹۵ درصد از مساحت دریاچه تا سال ۱۴۰۴، بسیاری از این گونهها از بین رفتهاند و جزایر دریاچه دیگر ارزش زیستی خود را از دست دادهاند.
• طوفانهای نمکی: بستر خشکشده دریاچه، که حاوی حدود ۸ تا ۱۰ میلیارد تن نمک است، به منشأ طوفانهای نمکی تبدیل شده است. این طوفانها میتوانند خاک کشاورزی و آبهای جاری را آلوده کرده و سلامت میلیونها نفر در منطقه را تهدید کنند. گزارشها نشان میدهند که این طوفانها میتوانند تا شعاع ۲۰۰ کیلومتری تأثیرات مخرب داشته باشند.
Tofigh Vahidi, [8/3/2025 9:48 PM]
• مهاجرت و حاشیهنشینی: خشک شدن دریاچه به تخریب مزارع و باغات، بهویژه در مناطق شرقی دریاچه مانند ارونق، منجر شده و باعث مهاجرت گسترده روستاییان و افزایش حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ می تواند گردد.
• تهدید سلامت عمومی: طوفانهای نمکی میتوانند بیماریهای تنفسی و اپیدمیک را در منطقه گسترش دهند. به گفته یک پزشک متخصص، تأثیرات این طوفانها بر سلامت مردم بهطور کامل بررسی و اطلاعرسانی نشده است.
امکان احیای دریاچه ارومیه: آیا امیدی هست؟
با وجود شدت بحران، برخی کارشناسان معتقدند که احیای دریاچه ارومیه در میانمدت و بلندمدت، بهصورت فصلی یا جزئی، امکانپذیر است، اما این امر نیازمند عزم ملی، سرمایهگذاری کلان و اجرای برنامههای جامع است. فرهاد سرخوش برنامهای سهمرحلهای برای احیا پیشنهاد داده است:
• مرحله اول (۱۴۰۵-۱۴۱۰): اقدامات اضطراری برای توقف خشک شدن و افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی حجم آب دریاچه از طریق آزادسازی حقآبه و کاهش برداشت آب.
• مرحله دوم (۱۴۱۰-۱۴۱۵): تثبیت سطح دریاچه در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد سطح تاریخی با اصلاح مدیریت منابع آبی.
• مرحله سوم (۱۴۱۵-۱۴۲۰): بازسازی اکوسیستم، کاهش شوری، بازگشت حیات وحش و بهرهبرداری پایدار از منابع آبی.
راهکارهای پیشنهادی برای احیا
برای احیای دریاچه ارومیه، اقدامات زیر ضروری به نظر میرسند:
• آزادسازی حقآبه دریاچه: وزارت نیرو باید سالانه حداقل ۳ میلیارد مترمکعب آب به دریاچه اختصاص دهد. این امر نیازمند بازنگری در سیاستهای سدسازی و توقف پروژههای جدید است.
• اصلاح بزرگراه میانگذر: اصلاح مهندسی پل میانگذر برای تسهیل جریان آب بین بخشهای شمالی و جنوبی دریاچه ضروری است.
• تغییر الگوی کشت: جایگزینی محصولات پرمصرف مانند سیب با محصولاتی مانند پسته و انگور که آب کمتری نیاز دارند، و توسعه آبیاری نوین (مانند قطرهای) میتواند مصرف آب را کاهش دهد.
• نظارت بر چاههای غیرمجاز: نصب کنتور بر چاههای مجاز و مسدود کردن چاههای غیرمجاز برای کنترل برداشت آب زیرزمینی حیاتی است.
• لایروبی رودخانهها: لایروبی و مسیرگشایی رودخانههای منتهی به دریاچه برای افزایش جریان آب ورودی ضروری است.
• توقف برداشت نمک: برداشت نمک از بستر دریاچه باید فوراً متوقف شود تا از تخریب بیشتر جلوگیری شود.
• انتقال آب به دریاچه از هرکجا که ممکن باشد ، پیشنهاد من ادامه انتقال آب از دریای عمان است که به اصفهان رسیده است !
نقد و چالشها
با وجود پیشنهادات متعدد، موانع جدی بر سر راه احیای دریاچه وجود دارد. فقدان هماهنگی بین نهادهای دولتی، اولویتبندی پروژههای اقتصادی مانند انتقال آب دریای عمان به مناطق مرکزی ایران به جای احیای دریاچه، و سرکوب اعتراضات مردمی و فعالان محیط زیست از جمله این موانع هستند. همچنین، برخی نمایندگان مجلس و مقامات محلی با طرحهای احیا مخالفت کرده و حتی پیشنهاد مهاجرت ساکنان منطقه را مطرح کردهاند که نشاندهنده نگرش تبعیضآمیز و غیرمسئولانه است.
نتیجهگیری:
امیدی شکننده اما ممکن دریاچه ارومیه، که زمانی نماد هویت و طبیعت شمال غرب ایران بود، اکنون در آستانه تبدیل شدن به یک نمکزار بیجان است. عوامل انسانی، بهویژه سدسازی، احداث بزرگراه میانگذر و کشاورزی ناپایدار، نقش اصلی را در این فاجعه ایفا کردهاند. با این حال، با اجرای برنامههای جامع و هماهنگ، از جمله آزادسازی حقآبه، اصلاح الگوی کشت و بازنگری در پروژههای عمرانی، احیای دریاچه در میانمدت امکانپذیر است. اما این امر نیازمند اراده سیاسی قوی، سرمایهگذاری کلان و مشارکت فعال جامعه مدنی است. اگر اقدامات فوری انجام نشود، دریاچه ارومیه به خاطرهای تلخ از بیتدبیری انسانی تبدیل خواهد شد و پیامدهای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی آن میلیونها نفر را در منطقه تحت تأثیر قرار خواهد داد
توفیق وحیدی آذر
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.