28 اسفند 1403
عبارت «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» مدتهاست که در سیاست جهانی جا افتاده است. رهبران غربی اغلب از آن برای توصیف چارچوبی از قوانین، هنجارها و نهادهایی استفاده میکنند که برای هدایت رفتار دولتها طراحی شدهاند. طرفداران استدلال میکنند که این چارچوب پایهای برای دههها ثبات و رفاه فراهم کرده است، در حالی که منتقدان منصفانه بودن و متناسب بودن آن را در جهان چندقطبی امروز زیر سؤال میبرند. اما دقیقاً نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین چیست، چه زمانی پدید آمد و چرا امروزه بیشتر درباره چالشهای آن شنیده میشود؟ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین، که در ابتدا به عنوان «نظم بینالمللی لیبرال» شناخته میشد، از ویرانیهای جنگ جهانی دوم سر برآورد. این چشمانداز جاهطلبانه و جهانی بود: ایجاد نظامی جهانی مبتنی بر ارزشهای دموکراتیک لیبرال، سرمایهداری بازار و همکاری چندجانبه. در هستهی این پروژه، ایالات متحده قرار داشت که خود را به عنوان رهبر بیرقیب این نظم جدید میدید. ایده این بود که آشوب سیاست قدرتهای بزرگ و اتحادهای متغیر با جهانی قابل پیشبینی جایگزین شود که توسط قوانین و هنجارهای مشترک اداره میشود. مرکزی در این چشمانداز، تأسیس نهادهایی مانند سازمان ملل متحد، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بود. این نهادها، در کنار هنجارهای پذیرفتهشده و قوانین رسمی، قصد داشتند همکاری سیاسی، حل مسالمتآمیز اختلافات و بازسازی اقتصادی کشورهای آسیبدیده از جنگ را ترویج دهند. با این حال، چشمانداز یک نظم بینالمللی لیبرال واقعاً جهانی به سرعت از هم پاشید. با آغاز جنگ سرد، جهان به دو بلوک رقیب تقسیم شد. بلوک غربی، به رهبری ایالات متحده، به اصول نظم بینالمللی لیبرال پایبند بود. در همین حال، بلوک کمونیستی به رهبری شوروی، نظامی موازی با هنجارها، قوانین و نهادهای خود ایجاد کرد. پیمان ورشو همراستایی نظامی را فراهم کرد، در حالی که شورای کمک اقتصادی متقابل همکاری اقتصادی را مدیریت میکرد. بلوک کمونیستی بر برنامهریزی اقتصادی دولتی و حاکمیت تکحزبی تأکید داشت و تأکید نظم لیبرال بر دموکراسی و بازارهای آزاد را رد میکرد.
تبریز امروز:
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.