2 بهمن 1403
جمهوری، شناخته شده ترین اثر افلاطون فیلسوف یونان باستان، که در حدود 375 قبل از میلاد تألیف شد، اندیشه سیاسی غرب را شکل داده است. یونان اکنون به عنوان "مهد دموکراسی" شناخته می شود. نه تنها اولین دموکراسی در جهان در آتن بود، بلکه خود این کلمه از دموس (مردم) و کراتوس (حکومت) یونانی گرفته شده است. با این حال، جمهوری افلاطون بی وقفه علیه دموکراسی بحث می کند. با توجه به اینکه غربیها معمولاً فکر میکنند که زندگی در یک دموکراسی بسیار مهم است، ممکن است شگفتانگیز باشد. تقریباً همه کشورهای غربی دموکراتیک هستند. در انتخابات اخیر در ایالات متحده، هم رای دهندگان ترامپ و هم رای دهندگان هریس ادعا کردند که از دموکراسی دفاع می کنند. و در بریتانیا، دولت فعلی کارگر متعهد شده است که حق رای را به نوجوانان 16 ساله تعمیم دهد. پس استدلال افلاطون چه بود؟ و آیا می تواند کلید درک این موضوع باشد که چرا در سراسر غرب، اعتماد به دموکراسی در حال کاهش است؟ استدلال های افلاطون علیه دموکراسی در جمهوری توسط فیلسوف سقراط، معلم و مربی او بیان شده است. اما سیستمی که سقراط آن را رد میکند، یعنی دموکراسی آتنی قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد، تفاوت چشمگیری با دموکراسی نمایندگی معاصر دارد. در دموکراسی آتن، فقط شهروندان مرد می توانستند در مورد قوانین رأی دهند و مقامات را انتخاب کنند. مردان نیز باید در برخی سمتهای رسمی که بهطور تصادفی و با قرعهکشی انتخاب میشدند، نوبت میگرفتند. زنان، بردگان و بیگانگان با وجود اینکه بیشتر جمعیت را تشکیل می دادند، حرفی برای گفتن نداشتند. دموکراسی آتن می تواند وحشیانه باشد. هر سال شهروندان می توانستند به مدت ده سال به تبعید فردی از شهر رأی دهند و رژیم دموکراتیک تصمیمات وحشتناکی مانند اعدام خود سقراط یا دستور قتل عام عمومی می گرفت.
تبریز امروز:
جمهوری، شناخته شده ترین اثر افلاطون فیلسوف یونان باستان، که در حدود 375 قبل از میلاد تألیف شد، اندیشه سیاسی غرب را شکل داده است. یونان اکنون به عنوان "مهد دموکراسی" شناخته می شود. نه تنها اولین دموکراسی در جهان در آتن بود، بلکه خود این کلمه از دموس (مردم) و کراتوس (حکومت) یونانی گرفته شده است. با این حال، جمهوری افلاطون بی وقفه علیه دموکراسی بحث می کند.
با توجه به اینکه غربیها معمولاً فکر میکنند که زندگی در یک دموکراسی بسیار مهم است، ممکن است شگفتانگیز باشد. تقریباً همه کشورهای غربی دموکراتیک هستند. در انتخابات اخیر در ایالات متحده، هم رای دهندگان ترامپ و هم رای دهندگان هریس ادعا کردند که از دموکراسی دفاع می کنند. و در بریتانیا، دولت فعلی کارگر متعهد شده است که حق رای را به نوجوانان 16 ساله تعمیم دهد.
پس استدلال افلاطون چه بود؟ و آیا می تواند کلید درک این موضوع باشد که چرا در سراسر غرب، اعتماد به دموکراسی در حال کاهش است؟ استدلال های افلاطون علیه دموکراسی در جمهوری توسط فیلسوف سقراط، معلم و مربی او بیان شده است. اما سیستمی که سقراط آن را رد میکند، یعنی دموکراسی آتنی قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد، تفاوت چشمگیری با دموکراسی نمایندگی معاصر دارد.
در دموکراسی آتن، فقط شهروندان مرد می توانستند در مورد قوانین رأی دهند و مقامات را انتخاب کنند. مردان نیز باید در برخی سمتهای رسمی که بهطور تصادفی و با قرعهکشی انتخاب میشدند، نوبت میگرفتند.
زنان، بردگان و بیگانگان با وجود اینکه بیشتر جمعیت را تشکیل می دادند، حرفی برای گفتن نداشتند. دموکراسی آتن می تواند وحشیانه باشد. هر سال شهروندان می توانستند به مدت ده سال به تبعید فردی از شهر رأی دهند و رژیم دموکراتیک تصمیمات وحشتناکی مانند اعدام خود سقراط یا دستور قتل عام عمومی می گرفت.
نقاشی دیواری رافائل مدرسه آتن، که فیلسوفان ارسطو و افلاطون را در مرکز به تصویر می کشد. ویاچسلاو لوپاتین / شاتر استوک
اما سقراط بر بی عدالتی های دموکراسی آتن تمرکز نمی کند. استدلال او ساده تر و کلی تر است. حکم یک تجارت ماهرانه است. و مانند هر تجارت دیگری، او استدلال می کند، همه افراد استعداد یا آموزش لازم را ندارند که در آن مهارت داشته باشند.
تصور کنید وقتی مسافران سوار هواپیما میشوند، یک انتخابات کوچک داشته باشند تا یکی از آنها را برای خلبانی پرواز انتخاب کنند. هر خلبان واجد شرایط و باتجربه ای که اتفاقاً در این پرواز حضور داشته باشد، ممکن است بتواند یک مورد خوب را ایجاد کند که باید پرواز کند.
اما اگر علیرغم اینکه خلبانی عالی هستند، نمی توانستند ادعای خود را مطرح کنند، چه؟ اگر برخی از مسافران دیگر استدلال کنند که شما نمی توانید هوانوردی را یاد بگیرید و هر کسی می تواند این کار را انجام دهد، چه؟ یا به دروغ ادعا کرد که خلبان ها همیشه به نمودارها نگاه می کردند و کارهایی را انجام می دادند و واقعاً به نگرانی های مسافران روزمره اهمیت نمی دادند. یا از طریق رشوه، معامله یا دروغ، بیشترین سهم رای مسافران را جمع آوری کرد.
در نگاه اول، این تشبیه، که من از مشابهی در جمهوری اقتباس کردهام، به نظر میرسد که میگوید دموکراسی رهبران ماهر در حکومت را تضمین نمیکند. اما سیستم های دیگر این کار را نمی کنند. یک ایالت ممکن است خوش شانس باشد و پادشاهی با استعدادی برای حکومت کردن داشته باشد، اما به همان اندازه احتمال دارد که دولت بدشانس باشد و دیکتاتوری بیکفایت و بیکفایت را به دست بیاورد.
تصور کنید وقتی مسافران سوار هواپیما می شدند، مجبور می شدند یکی از مسافران را برای خلبانی پرواز انتخاب کنند. ProStockStudio/Shutterstock
بنابراین، سقراط به استدلالی نیاز دارد که بهتر علیه دموکراسی هدف قرار گیرد. کتابهای II-IV جمهوری استدلال متمرکزتری ارائه میکنند. سقراط در آن می گوید که حکمرانی یک تجارت ماهرانه است که اکثریت مردم فاقد آن هستند. فقط کسانی که در تجارت ماهر هستند باید حکومت کنند. اما در یک دموکراسی، اکثریت حکومت می کند، بنابراین ما نباید دموکراسی داشته باشیم.
به نظر می رسد این نسخه از استدلال علیه دموکراسی ها به طور کلی کار می کند، نه فقط نسخه آتنی و نه فقط نسخه های مدرن. همانطور که در پرواز با هواپیما، در مورد حکومت یک کشور نیز. همانطور که می خواهیم خلبانان ماهر، نه اکثریت، هواپیما را به پرواز درآورند، ما می خواهیم حاکمان ماهر، نه اکثریت، بر ما حکومت کنند.
حفره هایی در این استدلال
این استدلال سه مشکل آشکار دارد. اول، آیا واقعاً حکمرانی مهارتی مانند پرواز با هواپیما است؟ این مهارت به چه معناست؟ پاسخ افلاطون، که حکم ماهرانه اساساً مستلزم آگاهی از آنچه او به عنوان «آنچه واقعاً خوب است» از آن یاد می کند، چندان قانع کننده به نظر نمی رسد.
ثانیاً، حتی اگر حکم کردن یک مهارت باشد، نتیجه آن این نیست که اکثر مردم فاقد این مهارت هستند. بسیاری از حاکمان ماهر هستند که در همه جنبه های زندگی تصمیم می گیرند، نه فقط در سیاست. در واقع، ممکن است فکر کنیم که تصمیمات جمعی می توانند ماهرانه تر باشند، زیرا احتمال کمتری دارد که منعکس کننده دانش، تجربه یا تعصبات یک گروه کوچک باشند.
موزاییکی که آکادمی افلاطون را از پمپئی به تصویر می کشد. موزه ملی باستان شناسی ناپل
سوم، حتی اگر حکمرانی یک تجارت ماهرانه باشد، و اکثر مردم فاقد این مهارت باشند، دلایلی وجود دارد که شامل کسانی میشود که فاقد مهارت در تصمیمگیری سیاسی هستند. شاید بتوانیم با گنجاندن آنها در این مهارت به آنها آموزش دهیم. شاید عادلانهتر باشد که همه یا بیشتر افراد را در تصمیمگیری بگنجانیم، و انصاف ممکن است مهمتر از همیشه گرفتن «بهترین» تصمیم باشد.
اگرچه سقراط درست میگوید که دموکراسیها گاهی اوقات حاکمان غیر ماهری را تحویل میدهند که تصمیمهای بد، حتی شرورانه میگیرند، به این معنی نیست که ما باید دموکراسی را رد کنیم.
فرض کنید ما نتیجهگیری سقراط را میپذیریم که فقط آنهایی که در دولتداری مهارت دارند باید حکومت کنند و اکثریت در دولتداری مهارت ندارند. ما میتوانیم با پرورش مهارتهای سیاسی همه، برای استفاده بهینه از استعدادها و تجربیات همه، دموکراسی را حفظ کنیم، در حالی که به یاد داشته باشیم که عادلانه است که مردم در تصمیمهایی که بر آنها تأثیر میگذارد، نظر داشته باشند.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.