نویسندگان:
-
راشل والنسکی، همکار بایر در حوزه سلامت و بیوتکنولوژی، آکادمی آمریکایی در برلین؛ همکار ارشد در برنامه زنان و سیاست عمومی، مدرسه کندی هاروارد
-
نیکول مککان، دانشجوی دکتری در تحقیقات خدمات و سیاست سلامت، دانشگاه بوستون
آمریکاییها روزبهروز باید هفتهها یا حتی ماهها منتظر بمانند تا نوبت ملاقات با یک متخصص مراقبتهای بهداشتی بگیرند.
این تأخیر در زمانی رخ میدهد که جمعیت بزرگسالان سالمند بهطور چشمگیری در حال افزایش است. تا سال ۲۰۵۰، انتظار میرود تعداد بزرگسالان بالای ۸۵ سال سه برابر شود، که این فشار بر سیستم مراقبتهای بهداشتی را که همین حالا هم تحت فشار است، تشدید خواهد کرد. ما در گزارشی در ژانویه ۲۰۲۵ در مجله پزشکی نیوانگلند درباره این چالش رو به وخامت و پیامدهای آن برای نیروی کار مراقبتهای بهداشتی نوشتیم.
ما پژوهشگران مراقبتهای بهداشتی هستیم که بهشدت از کمبود شدید متخصصان در سیستم مراقبتهای بهداشتی آمریکا آگاهیم. یکی از ما، راشل والنسکی، از ژانویه ۲۰۲۰ تا ژوئن ۲۰۲۳ بهعنوان رئیس مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) این کمبود را در سالهای بحرانی اولیه همهگیری بهطور مستقیم تجربه کرد.
همهگیری کووید-۱۹ کمبود پزشکان و نیروی کار مراقبتهای بهداشتی را بهطور کلی به پیشزمینه آورد. در میان مرگومیر روزانه اضافی در آمریکا به دلیل کووید-۱۹، بسیاری از مردم به دلیل تأخیر در مراقبت از حملات قلبی، غربالگریهای به تعویق افتاده سرطان، و بخشهای اورژانس و واحدهای مراقبت ویژه شلوغ، از مرگهایی که احتمالاً قابل پیشگیری بودند، جان باختند.
حتی پیش از همهگیری، ۸۰٪ از شهرستانهای آمریکا حتی یک پزشک متخصص بیماریهای عفونی نداشتند. من - دکتر والنسکی - پیش از رفتن به CDC، رئیس بخش بیماریهای عفونی در بیمارستان عمومی ماساچوست بودم. وقتی کووید-۱۹ به بیمارستانهای ما رسید، ما بهشدت به تخصص بیشتر در بیماریهای عفونی نیاز داشتیم. من فقط یکی از آنها بودم.
در سطح محلی، این متخصصان آموزشدیده در بیماریهای عفونی خدمات ضروری را در پیشگیری و کنترل شیوع بیماریهای واگیردار، انجام آزمایشهای تشخیصی، تدوین دستورالعملهای درمانی، اطلاعرسانی درباره برنامهریزی ظرفیت بیمارستان، و ارائه منابع برای اطلاعرسانی به جامعه ارائه میدهند. هر یک از این متخصصان نقش حیاتی در کنار تخت بیمار و در مدیریت سیستمها برای پاسخهای مؤثر بالینی، بیمارستانی و اجتماعی به شیوع بیماریهای عفونی ایفا میکنند.
نابرابری در نتایج و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی
دهههاست که کارشناسان درباره کاهش قریبالوقوع نیروی کار پزشکی هشدار دادهاند.
اکنون، آمریکاییها در همه مناطق، تخصصها و پیشینههای اجتماعی-اقتصادی این کاهش را بهطور مستقیم یا شخصی تجربه میکنند.
مرکز ملی تحلیل نیروی کار سلامت پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۳۶ کمبود ملی ۱۴۰,۰۰۰ پزشک رخ خواهد داد، که این کمبود در تخصصهای متعددی از جمله مراقبتهای اولیه، زنان و زایمان، قلب و عروق، و سالمندان گسترش خواهد یافت.
با این حال، برخی مناطق جغرافیایی کشور - بهویژه مناطقی با بدترین وضعیت سلامت - بهطور نامتناسبی تحت تأثیر قرار میگیرند. بیشترین اثر در مناطق روستایی احساس خواهد شد: تخمین زده میشود که ۵۶٪ کمبود در مناطق غیرشهری رخ دهد، در حالی که در مناطق شهری تنها ۶٪ خواهد بود.
ایالتهایی مانند ماساچوست، نیویورک و مریلند بیشترین تراکم پزشکان به ازای هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر را دارند، در حالی که ایالتهایی مانند آیداهو، میسیسیپی و اوکلاهما در میان کمتراکمترینها قرار دارند. حتی در ایالتهایی با بیشترین تراکم پزشکان، تقاضا ممکن است همچنان دسترسی را تحت فشار قرار دهد.
اگرچه کمبود پزشکان لزوماً باعث نتایج سلامت ضعیف نمیشود، اما مناطقی با تعداد کمتر پزشک معمولاً امید به زندگی کمتری دارند. میانگین امید به زندگی در میسیسیپی شش سال کمتر از هاوایی و بیش از چهار سال کمتر از میانگین ملی است. این موضوع تفاوتهای قابلتوجه در نتایج سلامت را بسته به محل زندگی شما در آمریکا نشان میدهد.
بهطور خاص، مناطقی با تعداد کمتر پزشک نرخ بالاتری از بیماریهای مزمن مانند بیماریهای ریوی مزمن، دیابت و سلامت روان ضعیف را تجربه میکنند. این بحران با افزایش جمعیت سالخورده نسل baby boomer تشدید میشود، که به دلیل افزایش نرخ بیماریهای مزمن متعدد، نیازهای پیچیده مراقبتهای بهداشتی و استفاده همزمان از چندین دارو - بهویژه در میان افراد بالای ۸۵ سال - فشار فزایندهای بر سیستم مراقبتهای بهداشتی وارد میکند.
تصویر: مناطق روستایی همیشه نسبت به مراکز شهری دسترسی کمتری به مراقبتهای پزشکی داشتهاند، و این شکاف ممکن است با کمبود قریبالوقوع پزشکان بسیار بدتر شود. Chalabala/iStock از طریق Getty Images Plus
چگونه آمریکا به این نقطه رسید
برخی از این چالشهای نیروی کار ناشی از پیامدهای ناخواسته تغییراتی در سیاستگذاری است که در ابتدا با هدف بهبود سختگیری آموزش پزشکی یا کاهش مازاد پیشبینیشده پزشکان طراحی شده بود.
به عنوان مثال، گزارش فلکسنر در سال ۱۹۱۰ برای بازسازی آموزش پزشکی آمریکا با هدف استانداردسازی برنامههای درسی و بهبود کیفیت سفارش داده شد. این گزارش در دستیابی به این اهداف موفق بود، اما از جهات مهمی کوتاهبینانه بود. برای مثال، توصیه کرد ۸۹ از ۱۵۵ مدرسه پزشکی موجود در آن زمان تعطیل شوند به جای اینکه تقویت شوند. این کار بیابانهای آموزش پزشکی را ایجاد کرد که تا امروز در برخی مناطق آمریکا باقی مانده است.
علاوه بر این، این گزارش مطالعه پزشکی، که بر بیماری متمرکز بود، را از مطالعه سلامت عمومی، که بر سیستمهای مراقبتهای بهداشتی، جمعیتها و جامعه متمرکز است، جدا کرد. این جدایی به سیستمهای ارتباطی و دادهای جداگانه منجر شده که همچنان پاسخهای هماهنگ به بحرانهای سلامت عمومی را مختل میکند.
دهها سال پس از گزارش فلکسنر، در سال ۱۹۸۰، سیاستگذاران بر اساس پیشبینیهای ثبتنام در مدارس پزشکی و سرمایهگذاریهای دولتی در نیروی کار پزشکی، مازاد پزشک را پیشبینی کردند. در پاسخ، کنگره محدودیتهای بودجهای را برای محدود کردن تعداد جایگاههای رزیدنتی و فلوشیپ پس از مدرسه پزشکی معرفی کرد.
اما تا اوایل دهه ۲۰۰۰، بحثها به نگرانی درباره کمبود پزشکان تغییر یافت. با وجود درخواستها برای اصلاحات برای رفع این مسائل بیش از یک دهه پیش، محدودیتهای بودجه و آموزش تا حد زیادی بدون تغییر باقی ماندهاند. اینها یک گلوگاه مداوم در آموزش پزشکی پس از فارغالتحصیلی ایجاد کردهاند که برای لغو آن به اقدامات کنگره نیاز است.
نیروهایی که گلوگاه پزشکان را شکل میدهند
پس از تصمیم Dobbs vs. Jackson Women’s Health Organization، ایالتهایی با سیاستهای محدودکننده سقط جنین اکنون با چالش نیروی کار نوظهور و نگرانکنندهای مواجه هستند: ممکن است جذب و حفظ فارغالتحصیلان آینده مدارس پزشکی دشوارتر شود.
نظرسنجیها نشان میدهد که ۸۲٪ از پزشکان آینده، نه فقط متخصصان زنان و زایمان، ترجیح میدهند در ایالتهایی که دسترسی به سقط جنین را حفظ میکنند، آموزش ببینند و کار کنند. در حالی که ممکن است بدیهی به نظر برسد که متخصصان زنان و زایمان بخواهند از مسئولیتهای فزاینده مرتبط با تصمیم Dobbs اجتناب کنند، نکته کمتر بدیهی این است: اکثر کارآموزان پزشکی بین ۲۵ تا ۳۵ سال سن دارند، سنین اصلی باروری، و ممکن است خودشان بخواهند به طیف کاملی از مراقبتهای زنان و زایمان دسترسی داشته باشند.
با توجه به اینکه ۲۰٪ از پزشکان با پزشکان دیگر و ۲۵٪ دیگر با حرفهایهای سلامت دیگر ازدواج کردهاند، ازدواج در نیروی کار مراقبتهای بهداشتی نیز ممکن است نقش مهمی ایفا کند. پزشکی که انتخاب کند در یکی از ۱۴ ایالتی که دسترسی به سقط جنین محدود است - که بسیاری از آنها در حال حاضر در میان ضعیفترینها در نتایج سلامت و کمتراکمترینها در تعداد پزشکان هستند - کار نکند، ممکن است نهتنها تخصص خود، بلکه تخصص شریک زندگیاش را نیز به جای دیگری ببرد.
تغییر مسیر
کمبود پزشک نیازمند ترکیبی از راهحلهاست، که با رسیدگی به هزینه بالای آموزش و پرورش پزشکی آغاز میشود. ثبتنام در مدارس پزشکی در دهه گذشته تنها ۱۰٪ افزایش یافته است، که برای رفع کمبود کنونی و رشد پیشبینیشده جمعیت سالخورده نیازمند مراقبت کاملاً ناکافی است.
علاوه بر این، بسیاری از دانشجویان با بدهیهای هنگفتی روبهرو هستند که اغلب کسانی را که میتوانند این حرفه را دنبال کنند محدود میکند. برنامههای بورسیه و جبران خسارت موجود تنها بهطور متوسط در تشویق ارائهدهندگان به کار در مناطق پرنیاز مؤثر بودهاند.
در گزارش خود در مجله پزشکی نیوانگلند، ما چندین استراتژی خاص را پیشنهاد کردیم که میتواند به رفع کمبودها و بحران بالقوه نیروی کار کمک کند. به عنوان مثال:
به جای مدل سنتی آموزش پزشکی - چهار سال آموزش گسترده پزشکی به دنبال سه تا هفت سال رزیدنتی - مدارس پزشکی میتوانند مسیرهای آموزشی تخصصیتری ارائه دهند. این برنامههای سادهشده بر مهارتهای مورد نیاز برای تخصصهای خاص پزشکی تمرکز خواهند کرد و بهطور بالقوه مدت زمان و هزینههای آموزش را کاهش میدهند.
اصلاح جبران خسارت پزشکان نیز میتواند به رفع عدم تعادل در سیستم مراقبتهای بهداشتی کمک کند. متخصصان و فوقتخصصها معمولاً بهطور قابلتوجهی بیشتر از پزشکان مراقبتهای اولیه درآمد دارند، با وجود تقاضای بالای مراقبتهای اولیه. افزایش حقوق مراقبتهای اولیه و ارائه مشوقهایی مانند بخشودگی وام دانشجویی برای پزشکان در مناطق پرنیاز میتواند پزشکان بیشتری را تشویق کند تا در جایی که بیشتر مورد نیاز هستند، فعالیت کنند.
علاوه بر این، رسیدگی به فرسودگی شغلی پزشکان حیاتی است، بهویژه در مراقبتهای اولیه، جایی که بارهای اداری مانند صورتحساب و ثبت سوابق به استرس و فرسایش کمک میکند. کاهش این بارها، شاید از طریق راهحلهای نوین مبتنی بر هوش مصنوعی، میتواند به پزشکان اجازه دهد بیشتر بر مراقبت از بیمار تمرکز کنند و کمتر به کاغذبازی بپردازند.
اینها تنها مجموعهای از استراتژیهایی هستند که ما پیشنهاد میکنیم، و زمان از اهمیت برخوردار است. یک چیز قطعی است: آمریکا به فوریت به پزشکان بیشتری نیاز دارد، و سلامت همه به آن وابسته است.