3 فروردین 1403
مقبره الشعرای تبریز نماد یک تمدن ژرف در مشرق زمین ، در خاورمیانه ، در ایران و در تبریز است ! زمانی در گذشته های دور در تبریز هنرمندان و شاعران را ارج می نهادند و آنان را می شناختند ، در دورانی که دولت مدرن مفهوم و شکل نیافته بود؛ تبریز می توانست این رشد فرهنگی و نماد حس و وزن در صحبت و کلام را درک کند و بداند چه کسانی وزین و سنگین و با احساس صحبت کردن را بلد هستند ، چه کسانی از عشق می گویند و چه کسانی عاشقانه ها را وزین کرده و کتابت می کنند ! چه کسانی مردان بزرگ هستند ؟ حال! آن دوران حیات آنان بود ، دوران حیات شاعران ، عرفا و عاشقان! و به هنگام غیبت از حیات این بزرگواران ادیب، تبریزیان قدیم چه قدر باشکوه به آنان احترام می گذاشتند و جسم بی روح آنان را به گرمی و با روح در بستر سکون سرد جای می دادند! مقبره الشعرای تبریز نمادی از عشق ، احترام و گرانسنگی مردمان تبریز در بزرگداشت مردانی بی ادعا بود که برای مردمان و انسان ها در جای جای این سرزمین شعر سروده بودند و فرهنگ آورده بودند !......................................................................... در سال های گذشته بنای مقبره الشعرا مورد تهاجم لودرها و بیل های مکانیکی و حفاران شهری قرار گرفت ، آنچه که امروز به عنوان اصلاح و آماده سازی نامیده می شود به شکلی عجیب نمادی از تخریب یک مجموعه ، خاکبرداری عجیب و جستجو در آن بود! آیا مقبره الشعرای تبریز که به عنوان یک مکان عمومی و یک اثر ثبت شده ملی مطرح بود ، نیاز به تغییرات داشت ؟ آیا قانون امکان دستکاری آن را بعد از ثبت ملی می داد؟ کندو کاو در لایه های زیرین بنا آنقدر زمان برد که بنای مقبره الشعرا از ماجرای بی خاصیت تبریز 2018 عقب ماند و هزینه ای که امکان سرمایه گذاری آن در مناطق گسلی شمال شهر و ساخت فرهنگ و هنرسرا می توانست موجب کاهش ازدحام جمعیت همراه با انتقال امکانات به حاشیه و یا حتی سایر نقاط شهر گردد، بیهوده در زیرزمین سازی و از بین بردن حریم های مقبره الشعرا هزینه شد . با این هزینه یک فرهنگسرای کامل ، به مجموعه های شهر اضافه می شد ! *** اما این تنها ماجرا نبود، بلند شدن دو ساختمان با مغازه های بزرگ مناسب نمایشگاه اتومبیل و یک مغازه باریک در کنار پیاده راه خانه امیرنظام گروسی و در روبروی مقبره الشعرا فاجعه ی اصلی بود! پروانه احداث دو ساختمان بلند بدون لحاظ فضای فرهنگی منطقه به بلندمرتبه ساز داده شد که روشنایی چراغ های بناها برای سالیان سال آذین بخش مقبره الشعرا خواهد بود و محوطه و فضای سبز مقبره الشعرا ارزش افزوده ی رایگان برای خانه های این برج ها و صاحبان مغازه خواهد بود! *** هیچ مکتوب رسمی صادر نشد و هیچ صاحب امضا از سوی شورای اسلامی شهر در موضوع چگونگی صدور مجوز در بافت تاریخی و فرهنگی مورد بازخواست واقع نگردید ! شورای شهر نتوانست نظارتی بر عملکردهای عجیب داشته باشد و شاید اکنون این خطای مهم را نیز خطا نپندارد! *** چهارشنبه سوزی آخر سال که سالانه بر غلظت آن در خمودی فرهنگ سازان افزوده می شود ، آثار گرانبهای میراث فرهنگی این مرز و بوم را تهدید کردند که بسیار ناراحت کننده بود ، اما حداقل این آسیب ها در مقبره الشعرا قابل پاک شدن بودند ! اما آن برج های روشن ، آن هزینه های بسیار از جیب شهروند چه خواهند شد!
تبریز امروز:
مقبره الشعرای تبریز نماد یک تمدن ژرف در مشرق زمین ، در خاورمیانه ، در ایران و در تبریز است ! زمانی در گذشته های دور در تبریز هنرمندان و شاعران را ارج می نهادند و آنان را می شناختند ، در دورانی که دولت مدرن مفهوم و شکل نیافته بود؛ تبریز می توانست این رشد فرهنگی و نماد حس و وزن در صحبت و کلام را درک کند و بداند چه کسانی وزین و سنگین و با احساس صحبت کردن را بلد هستند ، چه کسانی از عشق می گویند و چه کسانی عاشقانه ها را وزین کرده و کتابت می کنند ! چه کسانی مردان بزرگ هستند ؟ حال! آن دوران حیات آنان بود ، دوران حیات شاعران ، عرفا و عاشقان! و به هنگام غیبت از حیات این بزرگواران ادیب، تبریزیان قدیم چه قدر باشکوه به آنان احترام می گذاشتند و جسم بی روح آنان را به گرمی و با روح در بستر سکون سرد جای می دادند!
مقبره الشعرای تبریز نمادی از عشق ، احترام و گرانسنگی مردمان تبریز در بزرگداشت مردانی بی ادعا بود که برای مردمان و انسان ها در جای جای این سرزمین شعر سروده بودند و فرهنگ آورده بودند !
***
حمئالله مستوفی در سال 740 هجری در نزهه القلوب به مقبره الشعرای تبریز اشاره کرده است و نشانی از حداقل زمان دیرینگی مقبره اشعرا را بدست داده است . این بنا در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۵۱۹۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
مقبرةالشعرا در گذشته با اسامی حظیرةالشعرا، حظیرةالقضاة و قبرستان سرخاب نیز نامیده میشد؛ اما گذشت روزگاران و مهمتر از آن حوادث طبیعی چون سیل و زلزله، شکل ظاهری آن را از بین بردهاست.
نام این مزارستان در آثار مکتوب پیش از سدهٔ هشتم هجری بهچشم نمیخورد. کتاب لبابالالباب تألیف محمد عوفی در سال ۶۱۸ هجری که در آن شرح حالی از شاعران سدهٔ ششم هجری -همانند خاقانی و فارابی ـ که در مقبرةالشعرا مدفوناند- گنجانده شدهاست، نامی از این مکان بهمیان آورده نشدهاست. قدیمیترین اشاره به این گورستان در کتاب نزهةالقلوب تألیف حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری میباشد؛ همچنین در «تاریخ گزیدهٔ مستوفی» تألیف ۷۳۰ هجری نیز به مقبرةالشعرا اشاره شدهاست. بهدلیل متروکشدن مقبرةالشعرا پس از زمینلرزههای سالهای ۱۱۹۳ و ۱۱۹۴ هجری قمری و به دلیل مدفون شدن بسیاری از شاعران و عارفان بزرگ در این گورستان، در شهریور ۱۳۵۰ خورشیدی مسابقهای برای طرح یک بنای یادبود در مقبرةالشعرا توسط روزنامههای اطلاعات و کیهان و مجلهٔ یغما برگزار گردید و پس از چندی پیشنهاد «غلامرضا فرزانمهر» برگزیده شد و عملیات احداث بنای یادبود آغاز گردید. هماکنون این بنای یادبود نماد مقبرةالشعرا و یکی از نمادهای شهر تبریز محسوب میشود.
ساختمان تجاری در مقابل مقبره الشعرا نور افشانی می کند
بیش از ۴۰۰ شاعر، عارف و رجال نامی ایران و کشورهای منطقه از ۸۰۰ سال پیش به ترتیب از حکیم اسدی طوسی تا شهریار، یکی پس از دیگری در اینجا به خاک سپرده شدهاند.
از معروفترین آرمیدگان در مقبرةالشعرا میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
تصویر ساختمان بلند مرتبه در مجاورت مقبره الشعرا
در سال های گذشته بنای مقبره الشعرا مورد تهاجم لودرها و بیل های مکانیکی و حفاران شهری قرار گرفت ، آنچه که امروز به عنوان اصلاح و آماده سازی نامیده می شود به شکلی عجیب نمادی از تخریب یک مجموعه ، خاکبرداری عجیب و جستجو در آن بود! آیا مقبره الشعرای تبریز که به عنوان یک مکان عمومی و یک اثر ثبت شده ملی مطرح بود ، نیاز به تغییرات داشت ؟ آیا قانون امکان دستکاری آن را بعد از ثبت ملی می داد؟
کندو کاو در لایه های زیرین بنا پشت ورق های بلند و زشت گالوانیزه آنقدر زمان برد که بنای مقبره الشعرا از ماجرای بی خاصیت تبریز 2018 عقب ماند و هزینه ای که امکان سرمایه گذاری آن در مناطق گسلی شمال شهر و ساخت فرهنگ و هنرسرا می توانست موجب کاهش ازدحام جمعیت همراه با انتقال امکانات به حاشیه و یا حتی سایر نقاط شهر گردد، بیهوده در زیرزمین سازی و از بین بردن حریم های مقبره الشعرا هزینه شد .
با این هزینه یک فرهنگسرای کامل ، به مجموعه های شهر اضافه می شد !
***
اما این تنها ماجرا نبود، بلند شدن دو ساختمان با مغازه های بزرگ مناسب نمایشگاه اتومبیل و یک مغازه باریک در کنار پیاده راه خانه امیرنظام گروسی و در روبروی مقبره الشعرا فاجعه ی اصلی بود!
پروانه احداث دو ساختمان بلند بدون لحاظ فضای فرهنگی منطقه به بلندمرتبه ساز داده شد که روشنایی چراغ های بناها برای سالیان سال آذین بخش مقبره الشعرا خواهد بود و محوطه و فضای سبز مقبره الشعرا ارزش افزوده ی رایگان برای خانه های این برج ها و صاحبان مغازه خواهد بود!
***
هیچ مکتوب رسمی صادر نشد و هیچ صاحب امضا از سوی شورای اسلامی شهر در موضوع چگونگی صدور مجوز احداث بنا در بافت تاریخی و فرهنگی مورد بازخواست واقع نگردید ! شورای شهر نتوانست نظارتی بر عملکردهای عجیب داشته باشد و شاید اکنون این خطای مهم را نیز خطا نپندارد!
چهارشنبه سوزی آخر سال که سالانه بر غلظت آن در خمودی فرهنگ سازان افزوده می شود ، آثار گرانبهای میراث فرهنگی این مرز و بوم را تهدید کردند که بسیار ناراحت کننده بود ، اما حداقل این آسیب ها در مقبره الشعرا قابل پاک شدن بودند ! اما آن برج های روشن ، آن هزینه های بسیار از جیب شهروند چه خواهند شد!
***
در حال تصویر برداری بودم ، بیل مکانیکی درخت را جابجا می کرد! مردی از منار بیل مکانیکی پرخاش کنان به سوی من دوید ، مرد دوم هم دنبالش ، سوار ماشینم شدم ! آنها سر رسیدند و با دوربین های گوشی تلفن ، شروع به عکاسی از شماره پلاک ماشینم کردند و من از ترس آنها به راه افتادم !
مقبره الشعرا نمادی از بی خاصیتی سازمان های شهری بود که انتظاری بیشتر از آن ها می رفت !
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.