4 دی 1402
شاهمردان از چاه بیرون می آید به موضوعی می پردازد که پس از یک قرن هنوز برای قزاقستان نگران کننده است: قحطی که زمانی که شوروی شروع به جمع آوری کشاورزی کرد، آغاز شد. این اولین نمایشنامه درباره قحطی نیست که در قزاقستان روی صحنه می رود. اما این بازگویی دراماتیک - که نام آن به چاهی اشاره دارد که شوروی قربانیان کشته شده خود را در نمایشنامه انداخته است - مطمئناً مبتکرانه ترین برداشتی است که تاکنون انجام شده است
تبریز امروز:
این اولین نمایشنامه درباره قحطی نیست که در قزاقستان روی صحنه می رود. اما این بازگویی دراماتیک - که نام آن به چاهی اشاره دارد که شوروی قربانیان کشته شده خود را در نمایشنامه انداخته است - مطمئناً مبتکرانه ترین برداشتی است که تاکنون انجام شده است. (عکس: جوانا لیلیس)
روستاییان قزاق در تاریکی نشسته اند و اخبار حیرت انگیزی از شهر را می یابند .
کسی می آید تا تنها وسیله بقا را از آنها بگیرد.
یکی توضیح میدهد: «آن را چه میگویید، مبارزه طبقاتی است.
دیگری پیشنهاد می کند: «مبارزه با قزاق ها».
سال 1928 است، و کمونیست ها در سراسر استپ راهپیمایی می کنند تا دنیای جدید انقلابی خود را برای عشایر بیاورند.
یک انقلابی فریاد می زند: «زمان پرسه زدن شما به پایان رسیده است. "جمهوری جوان به گوشت و گاو شما نیاز دارد."
این صحنه آغازین شاهمردان از چاه بیرون می آید، که در اوایل دسامبر در تئاتر تجربی ترانسفورما در آلماتی به نمایش درآمد، لحن را مشخص می کند: رئالیسم جادویی با رئالیسم سوسیالیستی ملاقات می کند.
این نمایشنامه به موضوعی میپردازد که پس از یک قرن هنوز برای قزاقستان آزاردهنده است: قحطی که زمانی که شوروی شروع به جمعآوری کشاورزی کرد، عشایر را به مزارع جمعی برد و غذای آنها را به دست آورد.
نیگمت عبادالدین، نمایشنامه نویس، پس از اجرا به اوراسیا نت گفت: «موضوع مربوط به هر قزاقستانی است.
قزاقستان از قحطی رنج می برد. در هر خانواده یک نفر از قحطی رنج می برد. در خانواده ما قطعا مردم از قحطی رنج می بردند. به نظرم می رسید که این تروما بیان نشده است. باید در مورد آن نوشته شود. اگر آن را خاموش کنیم، تمام این آسیبها را به درون میکشیم.»
این اولین نمایشنامه درباره قحطی نیست که در قزاقستان روی صحنه می رود. اما این بازگویی دراماتیک - که نام آن به گودال های عمیقی اشاره دارد که شوروی قربانیان کشته شده خود را در نمایشنامه انداخته است - مطمئناً مبتکرانه ترین برداشتی است که تاکنون انجام شده است.
این چهار بازیگر به دو زبان قزاقستانی و روسی صحبت میکنند و به سرعت در هم میآیند تا بر حس نابسامانی موجود در اکشن بیفزایند. اختلاط وحشیانه با خارق العاده - ارواح، رستاخیز و جادو فراوان است - به درام کیفیتی رویایی می بخشد.
ترجمه ها روی صفحه ای ظاهر می شوند که تصاویر نیز روی آن نمایش داده می شوند. تابلویی از هنرمند قزاق، ابیلخان کاستیف، قطاری را به تصویر میکشد که از روسیه در راهآهن ترکسیب به قزاقستان میرود و عشایر سوار بر اسب به آن نگاه میکنند. این تداعی قدرتمندی است از چگونگی ورود قدرت شوروی به شیوه زندگی باستانی.
اجرای موسیقی زنده بر روی یک دمبیرای دو سیم و یک ویولن به یک میانالواژ تکنوی نامتجانس که توسط دیجی ایسل شالدیبایوا، ساکن فضای ریو اسپیس bULt، که با ابتکار فرهنگی "اگین" در اجرا همکاری کرد، روی صحنه ظاهر شد.
آن صحنه یکی از چندین نابهنگاری تلخ است که این حس را تقویت می کند که این یک نمایشنامه صرفاً تاریخی نیست. در عوض، چیزی مربوط به اینجا و اکنون است.
کاتیا دوونیک به اوراسیانت گفت: ما در یک "حلقه زمانی" هستیم. او این نمایش را با کشا باشینسکی، بازیگر روسی که پس از حمله کامل روسیه به اوکراین به قزاقستان نقل مکان کرد، کارگردانی کرد.
با اوج گرفتن تکنو، شهمردان، بازیگر همنام با بازی بکاریس سری، یک دامن کوتاه و کفش پاشنه بلند برای اجرای یک رقص ووگ می پوشد، که از کلوپ های همجنس گرایان نیویورک در دهه 1980 شکل گرفت.
دزوونیک توضیح داد: «صحنه هیاهو بازنمایی اشکال مختلف اعتراض اجتماعی است.
این قسمت روحیه مقاومت را در میان بن بست بین روستاییان و سربازانی که برای جمع آوری آنها آمده اند، نشان می دهد، در حالی که بیننده را به یاد مبارزه امروزی برای حقوق فردی می اندازد.
شالدیبایوا به اوراسیا نت گفت: «تکنو» در اینجا ویژگی دارد زیرا فرهنگ آن «تمرین مقاومت در برابر سیستمهای سرکوب» است. این شامل "مبارزه برای حق شناسایی خود" است.
در جای دیگر، یک کمیسر شوروی با بازی ایزیا برکمن به آهنگی سوررئال میریزد که شامل ترانهای است که از انقلابیون «لنین، استالین و بوخارین» ستایش میکند. همسر شاهمردان، کورلان، با بازی آیگانیم رمضان، گروه کر را با لحنی بلند می خواند که تأثیر بیهوش کننده تبلیغات تکراری را تداعی می کند.
دومان نورسیلا نقش کاراسارت، یک متعصب انقلابی قزاق را بازی میکند که به بیان سخنانی مانند: «قدرت شوروی همسر من است. پدر من لنین است. و مادر من کارل مارکس است!»
او به شاهمردان می گوید: «دیگر قزاق وجود ندارد
روش زندگی عشایری از طریق جمعی شدن و مرگ حدود 1.5 میلیون قزاق، که یک چهارم جمعیت نوپا این جمهوری بود، از گرسنگی مردند. من یک بلشویک کمونیست هستم! و تو خاک روی چکمه های من انقلاب جهانی هستی!»
ایبالدین پیشنهاد کرد، با وجود تمام اعمال شیطانیاش، کاراسارت یک شخصیت تراژیک است. او «نماینده تمام آن قزاقهای سرخرنگی است که فعالانه از قدرت شوروی حمایت میکردند»، اما زمانی که این قدرت باعث مرگ و ویرانی شد، «وحشتناک» شدند.
این نمایش در پس زمینه گفتگوی گسترده تر درباره تأثیر استعمار روسیه در قزاقستان روی صحنه می رود.
ابادالدین این نمایشنامه را قبل از شروع جنگ در اوکراین نوشت، اما تولید پس از شروع تهاجم، تمرین شد، همانطور که بازیگران و کارگردانان در طی یک بحث انیمیشن پس از اجرا با حدود 60 مخاطب درگیر، عمدتاً جوان، توضیح دادند.
این درگیری ناگزیر بر صحنهسازی تأثیر گذاشت، اما تیم نمیخواست آن به موضوعی فراگیر تبدیل شود. باشینسکی به Eurasianet گفت، با این حال، این "مسائل سرکوب استعماری، سوالات امپریالیسم" که این نمایشنامه مطرح می کند، با توجه به آنچه روسیه در اوکراین انجام می دهد، بسیار مرتبط با امروز است.
باشینسکی امیدوار است که این نمایشنامه "موضوع گفتگو شود، به طوری که مردم بتوانند چیزی را بیان کنند، چیزی را بیان کنند، خود را بیان کنند، و در این فرآیند یکدیگر را بشنوند."
نمایش با یک قطعه تئاتر به یاد ماندنی به پایان می رسد.
شاهمردان، کاراسارت و کمیسر پس از آخرین نبرد ناامیدانه از روی زمین برمی خیزند.
این سه نفر با سینه برهنه و غرق در خاک و خون، به مجسمه رئالیستی سوسیالیستی تبدیل میشوند که شبیه یادبود عظیم جنگ آلماتی در دوران شوروی است.
دزوونیک توضیح داد: «صحنه پایانی مجسمه برای من پیشگویی از وحشت عظیم جنگ جهانی آینده، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و آمدن امپریالیسم بیرحمانهای است که اکنون در آن زندگی میکنیم.» بنابراین، به نوعی، صحنه پایانی وحشت از انتظار آینده است، در عین حال دانستن آن که قبلاً اتفاق افتاده است.
ابادالدین این پیشنهاد را که چنین نمایش سیاسی آشکارا در قزاقستان مستبد، که متحد روسیه باقی مانده است، مخاطره آمیز است، نادیده می گیرد، هرچند که به صراحت از تهاجم به اوکراین خودداری کرده است.
او شانه بالا انداخت: «هنر همیشه سیاسی است.
این نمایشنامه نویس گفت: شاهمردان از چاه بیرون می آید موضوعاتی را که قزاقستان به بحث در مورد آنها نیاز دارد مانند قحطی و گذشته استعماری پخش می کند.
بهتر است در مورد آن صحبت کنید، از طریق آن کار کنید، درک کنید، دوباره آن را زندگی کنید، با هر اتفاقی که افتاده همدلی کنید. از طریق رنج، درک و درک و رهایی و تا حدودی آشتی با این آسیبها به وجود میآید.»
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.