25 آذر 1402
ورود پدر ژروم به لاهور با مهمان نوازی اکبر شاه همراه بود که او و دو همراهش، پدر امانوئل پینیرو و برادر بنتو دی گویس، را در کاخ خود اقامت داد و «پزشک مسلمانی را مأمور آموزش زبان فارسی به آنها کرد». در زمان سلطنت اکبرشاه، پدر ژروم امپراتور را در سفرهای مختلف از طریق فلات دکن همراهی کرد و شاهد تسخیر قلعه اسیرگاره در ژانویه 1601 بود. در طول فتح، اکبر اقامتگاه دائمی خود را به آگرا نقل مکان کرد، و ثباتی را فراهم کرد که به پدر جروم اجازه داد «بسیاری از وقت خود را به خلق ادبیات مذهبی مسیحی که به زبان فارسی نوشته شده است اختصاص دهد».
تبریز امروز
ژروم خاویر (به انگلیسی: با نام اصلی(۱۵۴۹ – ۲۷ ژوئن ۱۶۱۷)، مبلغ یسوعی اسپانیایی در دربار مغول اکبر (۱۵۴۲–۱۶۰۵) و پسرش جهانگیر بود. او برادرزاده سنت فرانسیس خاویر بود و به این دلیل او را انتخاب کرد.
نشان رسمی بیر، ناوارا با نماد مسیحی عشای ربانی و زنجیرهای شکسته شده توسط پادشاه بزرگ سانچو هفتم ناوار در نبرد لاس ناواس د تولوسا، که در تاریخ عرب به عنوان نبرد العقاب شناخته می شود، ژوئیه 1212
اوایل زندگی
ژروم خاویر در سال 1549 "در قلعه پدرش میگوئل دی ازپلتا" در استان شمالی ناوار، اسپانیا به دنیا آمد. عموی بزرگ خاویر، سنت فرانسیس خاویر، دوست نزدیک ایگناتیوس لویولا بود و یکی از بنیانگذار انجمن عیسی همکارانش بود.
در 7 مه 1568، در سن نوزده سالگی، پس از اتمام مدرک لیسانس فلسفه از دانشگاه آلکالا، ژروم وارد انجمن عیسی شد. او سالهای بعد را به مطالعه فلسفه و الهیات گذراند و سپس در سال 1575 به عنوان کشیش منصوب شد.
پدر ژروم پس از ورود به گوای پرتغالی هند "به عنوان استاد نوآموزان منصوب شد"، اما به سرعت مجبور شد به دلیل بیماری "در نتیجه سفر دشوار دریایی و مشکلات سازگاری" این موقعیت را رها کند.] پس از بهبودی، خاویر کار بر روی ترجمه پرتغالی کتاب تاریخ یسوعیان در هند پدر الساندرو والیگنانو را آغاز کرد.
در اوایل سال 1584 خاویر به عنوان رئیس کالج باسین منصوب شد، اگرچه وضعیت نامناسب سلامتی بار دیگر وظیفه او را با مشکل مواجه کرد و مجبور به انتقال او به "اقلیم مساعدتر" کوچین شد، جایی که او همان سمت را از 1586 تا 1592 اشغال کرد. تقریباً در این زمان، او به عنوان سرپرست خاندان حرفهای گوا منصوب شد، اگرچه انتخاب به سمت جدید او روابط متشنج بین پرتغالیها و اسپانیاییها در مستعمره شرقی را تیرهتر کرد. وقتی اکبر امپراتور مغول (1542-1605) برای سومین مأموریت کشیشان یسوعی به دربار خود دعوت کرد، تنش یک کاستیلیایی که بر جمعیت پرتغالی حکومت میکردند کاهش یافت و پدر ژروم 5 مه 1595 با انتخاب مردمی به لاهور فرستاده شد.
امپراتوری مغول در هنگام مرگ اکبر در سال 1605. مناطق کاملاً یکپارچه به رنگ سبز تیره، مناطق وابسته به رنگ سبز روشن
در بارگاه اکبر
ورود پدر ژروم به لاهور با مهمان نوازی اکبر شاه همراه بود که او و دو همراهش، پدر امانوئل پینیرو و برادر بنتو دی گویس، را در کاخ خود اقامت داد و «پزشک مسلمانی را مأمور آموزش زبان فارسی به آنها کرد».
در زمان سلطنت اکبرشاه، پدر ژروم امپراتور را در سفرهای مختلف از طریق فلات دکن همراهی کرد و شاهد تسخیر قلعه اسیرگاره در ژانویه 1601 بود.
در طول فتح، اکبر اقامتگاه دائمی خود را به آگرا نقل مکان کرد، و ثباتی را فراهم کرد که به پدر جروم اجازه داد «بسیاری از وقت خود را به خلق ادبیات مذهبی مسیحی که به زبان فارسی نوشته شده است اختصاص دهد».
عیسی در کوههای تون در نزدیکی ناصره، جایی که او دوازده تن از پیروان خود را برمیگزید و آنها را حواری میخواند، از آیینه قدوس (مرات القدس) پدر ژروم خاویر.
عیسی بر روی زمین می نویسد، از آیینه قدوس (مراه القدس) پدر جروم خاویر، 1602-1604. هنگامی که عیسی با کاتبان و فریسیان در اورشلیم مناظره می کرد، زنی زناکار را پیش او آوردند و به امید تحریک او به خشونت، ادعا کردند که اگر عیسی از شریعت موسی پیروی کند، باید دستور سنگسار آن زن را صادر کند. عیسی در پاسخ گفت: هر یک از شما بی گناه است، سنگ اول را بیندازد. سپس با انگشت خود روی زمین شروع به نوشتن کرد و هر یک از مردان شرحی از گناهان خود دیدند. به نظر می رسد دو مرد در گوشه پایین نقاشی به طور نامطمئنی سنگ ها را در دستان خود نگه داشته یا پنهان کرده اند.
در همین زمان بود که مبلغان یسوعی بیشتری برای جایگزینی پدر امانوئل و برادر بنتو که برای کاوش در مسیر مرکزی منتهی به چین (جستجوی کاتای) اعزام شده بودند، شروع به ورود کردند و این بزرگترین دستاورد پدر ژروم و یسوعیان تحت فرمان بود. که در دوره ی اکبر شاه به دست آمد.
هنگامی که خاویر ارتش را همراهی می کرد و با دو همراه اصلی خود به جاهای دیگر فرستاده شد، پدر فرانچسکو کورسی (1573-1635) از فضای رو به زوال آزادی مذهبی در لاهور تحت "نگرش نابردبار نایب السلطنه" در محل توسط اکبر مطلع شد. . بلافاصله پدر جروم از امپراطور درخواست کرد که پدر پینیرو با تجربه تر را به لاهور بازگرداند و فرمانی صادر کند که "آزادی عبادت را به مسیحیان اعطا می کند". این تا حد زیادی قابل توجه است زیرا اکبر درخواست های قبلی مبلغان مبنی بر «تقویت موقعیت مأموریت» را به شیوه ای مقتدرانه در داخل امپراتوری اسلامی رد کرده بود.
خاویر و امپراطور غالباً در مورد موضوعات مربوط به مذهب بحث می کردند، که اغلب در مورد بی اعتقادی اکبر به الوهیت مسیح بود. در حالی که تغییر دین امپراتور بعید به نظر می رسید، خاویر برای پسرش سلیم، متولد 1569، که به نشانه احترام به شیخ صوفی عارف سلیم چشتی (1478-1572) که دخترش از سلیم پرستاری می کرد، سلیم نامیده می شد، «امیدهای زیادی داشت».
در دربار جهانگیر
شاهزاده سلیم زمانی که به سلطنت رسید نام جهانگیر را به خود گرفت. نگرش پدرش نسبت به مبلغان مسیحی و بحث در مورد دین در دربار او ادامه یافت. ، اگرچه "خاویر در حضور ... تماشاگران [در لاهور] قلاب را به آب انداختند، به این امید که ماهی گاز بگیرد" نرخ تغییر دین پایین می آمد. بارزترین غسل تعمید در دوران مأموریت پدر ژروم، غسل تعمید سه برادرزاده جهانگیر در تابستان 1610 بود.
این تبدیلها عمر کوتاهی نداشتند، زیرا در سال 1613 «شاهزادهها مرتد شدند و صلیبهای خود را [که در هنگام غسل تعمید به آنها داده شد] به یسوعیها بازگرداندند». این عمل بدبینی فزاینده پدر ژروم به رسالت خود را به دلیل «سختی مسلمانان و ... انگیزه های نوکیشان» تأیید کرد. تردیدهای او در مورد مؤثر بودن مأموریتش با شروع جنگ بین امپراتوری پرتغال و مغول در پاییز 1613 بیشتر تأیید شد.
در طول درگیری، خاویر مجبور شد از اموال کلیسا با نگهداری آنها "در خانه یک مسیحی فقیر" محافظت کند. با پیشرفت جنگ، امنیت برای پدر ژروم، که مأموریت و جماعت آن را در سال 1614 از لاهور به آگرا منتقل کرد، به نگرانی تبدیل شد. در حالی که «پایان مأموریت مشهود به نظر میرسید»صلح در سال 1615 برقرار شد و این مأموریت فعالیتهای قبل از جنگ خود را از سر گرفت، البته بدون پدر ژروم «یک مرد شکسته» که برای اولین بار پس از عزیمتش به گوا بازگشت،.
سالهای پایانی و مرگ
سالهای پایانی زندگی پدر ژروم در دوران بازنشستگی در گوا سپری شد. او یک بار دیگر به عنوان رئیس دانشگاه این بار در کالج سنت پل منصوب شد،. او تمایل زیادی به بازگشت به اسپانیا داشت، هرچند که «سلامتی و قدرت لازم برای کار آن کشور» را نداشت. او زمانی تأمل کرد که «درِ مرگ» بود و در 27 ژوئن 1617 «او را در اتاقش سوخته یافتند» در شرایطی که تا به امروز دلیل آن مشخص نیست.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.