18 دی 1401
شهر مجموعه ای از نشانه های بصری و ادارکی (نقی زاده،1382) است و منظر شهری یکی از فاکتورهای کیفیت های بصری محیط شهری می باشد این منظر شهری یکی از عناصر ساخت فضایی شهر است، محیط انسان ساخت و نحوه طراحی و ساخت آن ( ساختمان ها، مسیرها، زیرگذرها و ....) که بر رفتار ، روح و روان تاثیر می گذارد. اعمال سلایق شخصی علاوه بر تبعات روحی و روانی که بر شهروندان می گذارد تبعات اقتصادی، اقتصادی و فرهنگی دارد که نه تنها باعث هدر رفت سرمایه های اجتماعی بلکه باعث تضییع سرمایه های اقتصادی می شود. توسعه فیزیکی شهرها به جای توسعه پایدار آن باعث ایجاد یک سری رانت های خرد و کلان می شود که اصولا نیاز به آن وجود ندارد و شاید هم ضروری نباشد. به طور مثال از رنگ زدن اشتباه مصالح بنائی مثل جداول کنار خیابان که معمولا یک زمستان دوام دارد گرفته تا ایجاد پل، زیرگذر ، روگذر و ... که اصولا مطالعات مکان یابی و امکان سنجی آن در شبکه ترافیکی معمولا وجود ندارد!.......یکی دیگر از دلایل عمده نابسامانی های شهری عدم اعتقاد مسئولین عمدا یا سهوا به توانایی و دانش محلی است که در دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی معمولا در کشورهای توسعه یافته متبلور می شوند و این مراکز در اکثر کشورها در آمد عمده خود را از مشاوره و حل مشکلات شهر و جامعه به صورت علمی کسب می کنند. این و فاصله آن با مسئولین خودمان در وضعیتی است که وقتی به مدیری ارجاع مشکلات را به دانشگاه و مراکز تحقیقاتی پیشنهاد می کنیم با مخالفت و مقاومتی مبتنی بر تئوری بودن راه کارهای دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و به درد نخور بودن آنها را اظهار می کنند! انتظار نمی رود که مسئولین و مدیران هنرمند باشند و درک بالایی از نظم و نظام فضای شهری کیفی داشته باشند، اما انتظار می رود لااقل به مسائل اولیه فنی، دوام و نحوه استفاده مصالح برای شرایط اقلیمی و آب و هوای شهر خودشان واقف باشند و اگر هم نمی دانند لااقل از متخصصین امر مشاوره بگیرند که توان تجزیه و تحلیل مسائل شهری خود را بالا ببرند و طراحی شهری مطلوب را میسر سازند. به طور مثال که چه نوع مصالحی و آسفالتی برای اقلیم شهرشان مناسب است. با توجه به تغییرات اقلیمی و نوسانات دما در طول شبانه روز که تنش زیادی به مصالح شهر، خیابان ، جداول و رنگ مصالح بالاخص روی جداولی که در مقابل رطوبت و حرارت با مصالح زیرشان یکسان رفتار نکرده و از هم جدا شده ونهایتا می ریزند و زیبایی که ندارند! حتی زشت تر هم می شوند! از دیگر ضعف های مدیریت شهری، عدم شناخت مدیران شهری با توسعه فرهنگی در شهرهاست. رویکرد فرهنگی رویکردی جدید در توسعه شهری است که بر بهتر شدن محیط زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی و سرزندگی فضای شهری تاکید دارد. توسعه فرهنگی نیازمند حکمرانی مطلوب و استفاده از خلاقیت ها در زمینه طراحی شهری می باشد.که وظیفه مدیریت شهری استفاده از استعدادهای پرورش یافته در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است.......................چه کسی مسئول و پاسخگوی اهمال کاری های بی وقفه و حیف و میل شدن هاست؟ چرا شورای شهر به این گونه مسائل که جزء وظایف اصلی و قانونی شان است توجه و رسیدگی نمی کنند؟ به مواردی مثل ضوابط عرصه و حریم بافت های تاریخی که مربوط به شورای شهر نیست رسیدگی و سدی برای اجرای آن می شوند! دستاوردهای این مداخلات نمود شهرهای بی هویت، در هم ریخته و پر آشوب می باشد!
تبریز امروز :
اگر از شما بپرسند شهر چیست؟ چه پاسخی خواهید داد؟ اگر تعریف تان از شهر، مجموعهای از خیابانها، کوچهها و ساختمانهاست، مجموعهای عظیم که با ترافیک، اتومبیل و آسمانخراش تعریف میشود. باید بدانید که از نظر جامعهشناسان شما اولین و مهمترین عنصر زندگی اجتماعی در فضا را نادیده گرفتهاید. اولین و مهمترین عنصر در زندگی اجتماعی و ساخت شهرها «انسان» است. بدون حضور انسان و بدون توجه به ابعاد کیفیت فضای شهری و تاثیر ان بر شهر ، درک شهر، شهرسازی، معماری، شهروند و تعاملهای اجتماعی ناقص خواهد بود این نگرش به نقش انسان و زندگی در شهر اهمیت میدهد. پدیدههایی مانند فضاهای عمومی همانند میادین، خیابان ها و فضاهای معماری همچون ساختمان ها، عوامل زیرساختی شهر همچون زیرگذرها و ... و شهروندان هستند که مفهوم شهر را میرسانند. در این نگاه به شهر، سوال اصلی این است که انسانها در کجاها زندگی میکنند؟ چه ارتباطی بین آنها ممکن است بهوجود بیاید؟ پاسخ با کیفیت و مناسب از طرف شهر به مخاطب باعث بهوجود آمدن موضوعاتی مثل تعامل اجتماعی با کیفیت، محیط سرزنده و شهرهای انسانی،آفرینش مکان پایدار، شهری پویا و فعال، رونق اقتصادی و ... خواهد شد، که به شکلگیری فضاهای شهری با کیفیت میانجامد. منظور از فضاي شهري، فضاي باز موجود در شهر است که به وسیله ساختمانها و كالبد موجود در شهر كه فرم آن (فضای شهری) بهوسيله اجزای مصنوع در آن تعيين ميشود، مانند ردیف درختان یا ریتم چراغهای روشنایی خیابان.
مهمترين معياري كه در ارزيابي شهرها و محيطهاي شهري بايد لحاظ شود، كیفيت عرصههاي عمومي شهري موجود در آن است. واقعيت اجتنابناپذير اين است كه مردم بر اساس كیفيت آنچه در پيرامون خود ميبينند و تجربه ميكنند، در مورد آن قضاوت ميكنند. این دسته از فضاها علت مقیاس عملكردی و همچنین طیف متنوع و گسترده مخاطبان خود دارای بیشترین سهم در حیات جمعی شهروندان هستند، از اینرو افزایش کیفیت این دسته از فضاها بیش از سایر انواع فضاها موجب ایجاد جامعه شهری سالم و شكوفا خواهد شد.
در دهههای اخیر که مفهوم کیفیت به ادبیات شهرسازی راه یافته است، فضاهای شهری خوب با مفهوم کیفیت مطلوب آن سنجیده میشود. بنابراین در راستای بررسی کیفیت و سنجش فضاهای شهری، معیارها و شاخصههایی طی دهههای قبل مطرح شده است. به هر میزان که شهرها بتوانند محیطهای عمومی مطلوبتری برای ساکنان شهرها ایجاد کنند تا تعاملهای اجتماعی بهتری در آن صورت بگیرد، به همان میزان شهر از کیفیت بالاتری در شهرنشینی و سلامت روان ساکنین آن برخوردار خواهد شد. از سویی دیگر، مفهوم شهرنشین و شهروند در این مکانهای عمومی شکل خواهد گرفت. روشن است که ايجاد آرامش، سرگرمي، فراهم آوردن ارتباط، زمينه معاشرت و امكان تردد، از ديگر عملكردهاي فضاهاي عمومي شهري است. وجود اين فضاها براي پيشگيري از درماندگي، افسردگي، گوشهگيري و خشونت بسيار موثر و ضروري است. به اين ترتيب اين فضاها ميتوانند موقعيتي براي رشد خلاقيت بهوجود آورده و محيطي سازنده در یك مجموعه شهري باشند. بنابراین کیفیت مطلوب ارتباطات در این نوع مکانها باعث بهوجود آمدن شهروندان بهتر و با فرهنگ اصیلتری خواهد شد. با این حال، از دهههای گذشته که شهرسازی بهعنوان رشتهای جدا از معماری ظهور کرد، این سوال به-وجود آمد که به چه طریق میتوانیم شهرهای باکیفیتتری داشته باشیم؟ و از جهت دیگر چگونه میتوانیم این کیفیت را ارزیابی کنیم؟یکی از روشهایی که بهمنظور سنجش کیفیت فضاهای شهری مورد استفاده قرار میگرفت، ارائه مولفه های مشخص با عنوان عنصرهای کیفی محیط بوده است که در نهایت با سنجش این عنصرها، به میزان مطلوب یا نامطلوب بودن محیط پی میبردند.
در محضر استاد مرحوم دکتر سیدمحسن حبیبی طی تدریس و بازدیدشان از تبریز و خیابان های شهر تبریز با دیدن نرده ها و مسیر بی آر تی خیابان امام که آن زمان تازه به خیابان تحمیل شده بود، فرمودند: " با این کار خیابان از محل حضور به محل عبور تبدیل می شود!" آیا این به دلیل نداشتن درک صحیح و فهم زیبایی و عدم درک روح شهر و مفهوم واقعی حضور توسط دست اندر کاران نیست؟ شاید گفته شود که مگر همه باید قادر به تشخیص ترکیب رنگ ها در فضاها باشند و زیبا شناسی بدانند؟ آیا این مشکلات بعلت نداشتن دانش کافی و سواد بصری مسولین حوزه شهری و استانی نیست؟ نیاز به فهم زیبایی و تشخیص آن، درک رنگ ها و طراحی تخصصی در زمینه معماری و طراحی شهری جدای مسائل آماری، ریاضی محاسباتی جغرافیائی است که در کارگاه های آموزشی علمی و عملی با ممارست و تمرین به سختی پشت میزهای طراحی با حوصله و تامل بسیار از پشت استعدادهای خلاقانه شکوفا می شود. آتلیه های طراحی اعم از طراحی معماری، طراحی شهری، طراحی صنعتی، طراحی گرافیکی، هنرهای تجسمی و ... فهم و انتقال کیفیت و زیبایی را در طی سالیان دراز با تلاش و تحمل سختی ها با تمرین بسیار برای اتصال روح و جسم، ذهن و عین، و انتقال مفاهیم کیفی از عالم متافیزیک به عالم فیزیکی منجر می شود که تا آن زیبایی در فضای کمی و مادی توسط همه و اکثریت انسانها دیده، حس و درک شود. "هنر" زبان مشترک بین روح انسان هاست که هیچ هوش مصنوعی نمی تواند مفهوم آن را بفهمد (لئومانویچ،2018). طراحی شهری هنر ارتباط ساختارها و ابنیه با یکدیگر با بستر طبیعی شان در جهت پاسخ به نیازهای زندگی معاصر است(Carmona & Tiesdell,2007) . طراحی شهری هنر ایجاد فضاها و مکان ها برای مردم است و شامل نحوه عملکرد و اهمیت مکان و از آن جایی که زندگی شهری نحوه ارتباط مردم با مکان ها، شکل گیری شهرها و مکان های موفق است.
دانش و مهارت طراحی شهری، به معنای فراگیر آن، بی شک یکی از افق هایی است که در آن پاسخی برای نیازهای فضاهای شهری میتوانیم بیابیم، یک به یک مشکلات فضای شهری را شناسایی کنیم و راه حلی بجوییم که هم از درون توانایی های موجود شهری براید و هم در راستای نیازها و مطالبات شهروندان باشد. شناسایی و تامل بر مسائل، با همراهی و تعامل مدوام با طراحی معماری، برنامه ریزی شهری، معماری منظر و طیف وسیعی از تخصص های فنی و مهندسی خواهد بود و درعین حال از مفاهیم و روش ها و یافته های فلسفه، روانشناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی، علوم اقتصادی و سیاسی و اداری، علوم زیست محیطی و سایر دانش های مرتبط سود خواهد برد (مدنی پور،1382).
پس من دقیقا کی هستم؟ با اخطارهای شناخته شده، من آن چیزی هستم که مردم گذشته آن را "هوش مصنوعی" نام نهاده اند (ویکتورپلین،2017). متاسفانه تصمیم گیران و تصمیم سازان در این حوزه عمدتا دارای تخصص های مربوطه نبوده و چهره شهرها از بی کیفیتی و نبود زیبایی نه تنها رنج می برد بلکه باعث صدمات روحی و روانی ناخواسته به انسان ها می شود. درک تناسبات انسانی، فهم رنگ و تراکم فضای سبز به جای تراکم ساختمان های بی ترکیب و نهایتا عدم پویایی شهری را حاصل خواهد کرد. دانستن تفاوت ساختمان با معماری و یا شهرسازی با طراحی شهری در حضور و وجود کیفیت یا نبود آن است که با ابزارهای کمی قابل سنجش نیستند. عدم درک صحیح روح فضا چه فضای داخلی و چه فضای شهری کلان لازمه شرح و بسط روح هنر در آحاد و عمق جامعه و در نهایت انسان هاست. در این راستا، نقش طراحی شهری اهمیتی روز افزون می یابد دانشی که بر ارتباط میان عناصر شهری تمرکز ویژه ای دارد و به دنبال این روابط فضایی، و از این طریق غنی سازی محیط اجتماعی و فرهنگی شهر، است . از آنجایی که زندگی شهری هم پای فرهنگ شهری به طور مداوم در حال تغییر و تحول است، این نیاز وجود دارد که روش های تشخیص، حفظ و ارتقاء ارزش های محیطی و چگونگی سازمان دهی و بهره برداری بهینه از آن به تناسب تحولات جوامع در قالب ملاحظات جدید با این تغییرات هم گام می شود. این ملاحظات حاکی از تحول مطالبات شهروندان است و بخش مهمی از آن را ملاحظات معنایی ابعاد مختلف (کالبدی، عملکردی، اجتماعی، بصری و ... ) طراحی شهری تشکیل میدهد. حصول این هدف مستلزم نگاهی دقیق تر به ماهیت و محتوای طراحی شهری در سطوح و زمینه های مختلف، شامل مباحث اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، تاریخی و ... است. البته در دانش های مختلف کیفیت و ابعاد ماهوی محیط شهری در برهه های زمانی مختلف و متناسب با فرآیند بلوغ و تحول دانش طراحی شهری متفاوت و دانش متاخر طراحی شهری (منظور از طراحی شهری متاخر طراحی شهری سیاست گذار است که کیفیت را از ابعاد ماهوی و رویه ای مورد توجه قرار میدهد) توجه ویژه ای به ابعاد کیفیت دارد(مدنی پور (Madanipour,1996) . در بررسی همه جانبه مفهوم، محتوی و جهت دستیابی به عملکرد مطلوب آن به نکاتی اصولی اشاره میکند، مجموعه موضوعاتی که مفاهیم اجتماعی و معنایی دارد. کرمونا (Carmona,2003)معتقد است برای دستیابی برای طراحی شهری پایدار از همه عوامل ابعاد سازنده کیفیت محیط شهری از جمله مقیاس و سطوح طراحی، کیفیت های بصری محیط، عوامل محیط زیستی، عوامل اقلیمی، بسترهای اجتماعی و فرهنگی طی فرایند عینی_ عقلایی (علمی) و فرآیند بیانگر_ حسی (هنری) باید بهره گیری شود.راهنمای به کمک طراحی شهری (به کمک طراحی شهری، 1387) توصیفی از از طراحی شهری پایدار با تاکید بر فرآیند و عوامل دخیل در آفرینش مکان پایدار دارد "طراحی شهری موفق، مستلزم درک کامل از شرایطی است که تصمیم گیری براساس آن انجام و توسعه نیز براساس آن محقق میشود، عوامل بسیار زیادی، نتیجه فرآیند طراحی و نوع مکانی که ما می سازیم را تعیین میکنند و یا بر آن تاثیر می گذارند" . این عوامل از عوامل بنیادین در تحقق توسعه پایدار و افزایش کیفیت محیط شهری است و شرط لازم برای یک زندگی اقتصادی پر رونق، استفاده مدبرانه از منابع طبیعی، حفظ محیط زیست، حفظ میراث فرهنگی شهر می باشد. جورج وارکی(Varrki George,1997) در ارائه توصیف خود در ارتباط با طراحی شهری و کیفیت محیط شهری از ابعاد مختلف به عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، جغرافیایی، زیست محیطی، مدیریتی و از تاثیر هم زمان لایه ها و ابعاد مختلف ( رویکرد فراگیر و کل نگر به طراحی شهری) تاکید میکند. جان لنگ (lang,1987) و جان زایسل(Zeisel,1987) عقیده دارند که لازمه طراحی شهری مطلوب و با کیفیت علاوه بر تاکید بر ابعاد ریخت شناسی، بصری، ادارکی، اجتماعی، کارکردی و زمانی، زیست محیطی، اقلیمی، بر عوامل مدیریتی و طراحی خلاقانه و اکتشافی که با عنوان مارپیچ طراحی از آن یاد میشود ، می باشند و تاکید دارند که این فرآیند ارزش تک تک اجزای تشکیل دهنده کیفیت محیط را افزایش میدهند. طراحی مطلوب میتواند در ارتقاء کیفیت محیط شهری کمک نماید و از این طریق به خلق فضای زنده، آفرینش مکان پایدار، فضاهای زنده و هویتمند، خیابان ها و فضاهای عمومی ایمن، قابل دسترس و شهر انسانی کمک نماید که بهترین روش تفکر خلاق استفاده از فرآیند چرخه ای و تکرار شونده که در آن راه حل ها به طور تدریجی و خلاقانه با اهداف مفهومی (زیباسازی، مقاوم سازی، حفظ محیط زیست و .....) با در نظر گرفتن اقلیم، فرهنگ و هنر جامعه پایش شوند (طراحی شهری سیاست گذار) (رویکرد پازیتیو) و سپس طراحی راه حل های موقتی برای رسیدن به راه حل های نهایی ارائه شود، می باشد. این رویکرد رویکرد تجربه گرا در خصوص ایجاد تحول در محیط های شهری می باشد که مستلزم تشخیص فرهنگ، اجتماع، هویت و اقلیم است . که لازمه آن استفاده از تفکر خلاق به واسطه پژوهشگران و اساتید متفکر می باشد .
شهر مجموعه ای از نشانه های بصری(ذال نژاد و همکاران،1392و ادارکی (نقی زاده،1382) است و منظر شهری یکی از فاکتورهای کیفیت های بصری محیط شهری می باشد (آلتمن،1382). این منظر شهری یکی از عناصر ساخت فضایی شهر است، محیط انسان ساخت و نحوه طراحی و ساخت آن ( ساختمان ها، مسیرها، زیرگذرها و ....) که بر رفتار ، روح و روان تاثیر می گذارد. اعمال سلایق شخصی علاوه بر تبعات روحی و روانی که بر شهروندان می گذارد تبعات اقتصادی، اقتصادی و فرهنگی دارد که نه تنها باعث هدر رفت سرمایه های اجتماعی بلکه باعث تضییع سرمایه های اقتصادی می شود. توسعه فیزیکی شهرها به جای توسعه پایدار آن باعث ایجاد یک سری رانت های خرد و کلان می شود که اصولا نیاز به آن وجود ندارد و شاید هم ضروری نباشد. به طور مثال از رنگ زدن اشتباه مصالح بنائی مثل جداول کنار خیابان که معمولا یک زمستان دوام دارد گرفته تا ایجاد پل، زیرگذر ، روگذر و ... که اصولا مطالعات مکان یابی و امکان سنجی آن در شبکه ترافیکی معمولا وجود ندارد!
یکی دیگر از دلایل عمده نابسامانی های شهری عدم اعتقاد مسئولین عمدا یا سهوا به توانایی و دانش محلی است که در دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی معمولا در کشورهای توسعه یافته متبلور می شوند و این مراکز در اکثر کشورها در آمد عمده خود را از مشاوره و حل مشکلات شهر و جامعه به صورت علمی کسب می کنند. این و فاصله آن با مسئولین خودمان در وضعیتی است که وقتی به مدیری ارجاع مشکلات را به دانشگاه و مراکز تحقیقاتی پیشنهاد می کنیم با مخالفت و مقاومتی مبتنی بر تئوری بودن راه کارهای دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و به درد نخور بودن آنها را اظهار می کنند! انتظار نمی رود که مسئولین و مدیران هنرمند باشند و درک بالایی از نظم و نظام فضای شهری کیفی داشته باشند، اما انتظار می رود لااقل به مسائل اولیه فنی، دوام و نحوه استفاده مصالح برای شرایط اقلیمی و آب و هوای شهر خودشان واقف باشند و اگر هم نمی دانند لااقل از متخصصین امر مشاوره بگیرند که توان تجزیه و تحلیل مسائل شهری خود را بالا ببرند و طراحی شهری مطلوب را میسر سازند. به طور مثال که چه نوع مصالحی و آسفالتی برای اقلیم شهرشان مناسب است. با توجه به تغییرات اقلیمی و نوسانات دما در طول شبانه روز که تنش زیادی به مصالح شهر، خیابان ، جداول و رنگ مصالح بالاخص روی جداولی که در مقابل رطوبت و حرارت با مصالح زیرشان یکسان رفتار نکرده و از هم جدا شده ونهایتا می ریزند و زیبایی که ندارند! حتی زشت تر هم می شوند!
از دیگر ضعف های مدیریت شهری، عدم شناخت مدیران شهری با توسعه فرهنگی در شهرهاست. رویکرد فرهنگی رویکردی جدید در توسعه شهری است که بر بهتر شدن محیط زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی و سرزندگی فضای شهری تاکید دارد. توسعه فرهنگی نیازمند حکمرانی مطلوب و استفاده از خلاقیت ها در زمینه طراحی شهری می باشد.که وظیفه مدیریت شهری استفاده از استعدادهای پرورش یافته در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است.
یکی دیگر از ضعف های مدیریت شهری در شهرهای ایران عدم توجه به زیباسازی شهری و مشارکت مردمی می باشد.مفهوم زیباسازی شهری و ارتباط آن با کیفیت زندگی شهری و ایجاد شهرهای انسانی و ایجاد فضاهای همگانی پویا و تغییر بافت شهری در پاسخ به نیازهای انسانی در نوشتههای طراحانی نظیر جین جیکوبز و ویلیام اچ.وایت به چشم میخورد. این طراحان اهمیت اجتماعی و فرهنگی مناطق پرشور و فضاهای عمومی مطلوب را مورد تاکید قرار میدادند؛ جیکوبز از مردم میخواست مالکیت خیابانها را از آن خود کنند و ویلیام اچ. وایت عناصر مهم برای ایجاد یک زندگی اجتماعی پر جنبوجوش در فضاهای عمومی را به مردم آموزش میداد. از سال ۱۹۷۵ به بعد پروژه احداث فضاهای عمومی به تدریج گسترش یافت و در نهایت مفهوم زیباسازی شهری کنونی را به خود گرفت.زیباسازی شهری با تقویت ارتباط بین مردم و مکانهای مشترکی که در آن زندگی میکنند به فرآیندی گفته میشود که در آن همگان میتوانند مکانهای عمومی را احیا کنند و در نتیجه منافع عمومی را تا حدامکان افزایش دهند. زیباسازی نه تنها باعث طراحی بهتر شهری میشود بلکه الگوهایی خلاقانه برای استفاده از مکانهای شهری ارائه میدهد و به هویتهایی فیزیکی، فرهنگی و اجتماعی که یک جامعه را تعریف میکند، توجه ویژهای دارد. فرآیند زیباسازی شهری که بر پایه مشارکت شهروندان صورت میگیرد، منجر به ایجاد فضاهای عمومی مطلوبی بدون پارازیت صوتی، بصری و حرکتی میشود که نقش مهمی در سلامت، شادی و رفاه مردم ایفا میکند. در این فرآیند، افراد علاقمند میتوانند فضاهایی که روزانه با آن سروکار دارند را از نو طراحی کنند و پارکها، مناطق شهری، آبشارها، میدانها، خیابانها، بازارها و ساختمانهای عمومی جدیدی احداث کنند. زمانی که مردم بر زیباسازی شهری تمرکز میکنند، به همه چیز با دیدگاهی متفاوت نگاه میکنند. زیباسازی شهری بهترین ایده برای احیای فضاهای ساخته شده در قرن بیستم و تبدیل فضاهای متروکه و بدون استفاده به فضاهای عمومی به شمار میرفت که به توسعه دهندگان و طراحان شهری اجازه میدهد فراتر از حرفهها، قوانین و برنامههای شخصی خود پیش بروند. در فرآیند زیباسازی شهری میتوان مشکلاتی نظیر خیابانهای پر تردد، پارکهای کمتر استفاده شده و پروژههای توسعهای ضعیف را مورد بررسی قرار داد و الگویی از زیباسازی شهری برای آنها ارائه داد. در احداث یک فضای عمومی نباید فقط به ظاهر زیبای آن اکتفا کرد، فضایی که به زیبایی تمام طراحی شده باشد باید منابع ضروری را در اختیار مردم قرار دهد و امکانات لازم برای تمام گروههای سنی و افرادی با ناتوانیهای جسمی خاص را فراهم آورد تا مردم همه به طور یکسان از فضاهای طراحی شده نهایت لذت را ببرند. زیباسازان شهری راهکارهای بیشماری را به کار میگیرند تا به بهبود کیفیت فیزیکی، اجتماعی، زیستمحیطی، فرهنگی و حتی روحی یک مکان کمک و زندگی را برای شهروندان مساعد کنند. که متاسفانه در مدیریت شهرهای ایران از این ایده ها استفاده نمیشود.
چه کسی مسئول و پاسخگوی اهمال کاری های بی وقفه و حیف و میل شدن هاست؟ چرا شورای شهر به این گونه مسائل که جزء وظایف اصلی و قانونی شان است توجه و رسیدگی نمی کنند؟ به مواردی مثل ضوابط عرصه و حریم بافت های تاریخی که مربوط به شورای شهر نیست رسیدگی و سدی برای اجرای آن می شوند! دستاوردهای این مداخلات نمود شهرهای بی هویت، در هم ریخته و پر آشوب می باشد!
دکتر فرزین حق پرست _ استاد دانشگاه هنر اسلامی تبریز
زمستان1401
منابع
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.