16 مهر 1401
دختر نوجوان به مردان هشدار داد، اما آنها به او توجهی نکردند. ماریا در حالی که روی یک خاکریز گل آلود - خانه موقت او - در منطقه صهبات پور، در شرق بلوچستان ایستاده بودیم، به من گفت: "وقتی باران شروع به باریدن کرد، به مردان روستای ما گفتم که این عادی نیست." اما مردها گفتند: «چیزی نیست.» شب بعد، وقتی از خواب بیدار شدند و دیدند ما از هر طرف با آب محاصره شدهایم، اقوام مرد من گفتند: «حق با تو بود.» اما چه کسی به حرف زنان گوش میدهد؟ تنها کاری که می توانستیم انجام دهیم این بود که بچه ها را جمع کنیم. فرصتی برای برداشتن وسایلمان نبود. ما بچه ها را گرفتیم.»..........همانطور که محمد حنیف اخیراً در این مجله نوشت، پاکستان کمتر از یک درصد از انتشار کربن در جهان را تشکیل می دهد. با وجود آن، این کشور یکی از آسیب پذیرترین کشورها در برابر بلایای آب و هوایی است. به گفته جفری ساکس، اقتصاددان، در طی نزدیک به دویست سال، پاکستان تقریباً همان مقدار دی اکسید کربنی را منتشر کرده است که ایالات متحده هر سال منتشر می کند. ساکس می نویسد: «اگر یک دادگاه جهانی آب و هوا وجود داشت، دولت پاکستان یک پرونده قوی علیه ایالات متحده و سایر کشورهای پردرآمد به دلیل کوتاهی در محدود کردن انتشار گازهای گلخانه ای (GHGs) در حال تغییر آب و هوا داشت. اما از آنجایی که هنوز (هنوز) دادگاه جهانی آب و هوا وجود ندارد، دولت ها باید مانند یک دادگاه عمل کنند و خسارات و خسارات آب و هوایی قابل انتساب را به کشورهایی که از نظر تاریخی مسئول آن هستند، اختصاص دهند.
تبریز امروز:
قراتالین بختیاری، مددکار اجتماعی، در یک ماموریت تنهایی برای کمک به بازماندگان سیل در استان بلوچستان است.
توسط میرا ستی
7 اکتبر 2022
کودکی روی تخت مینشیند تا در خیابانی در استان بلوچستان پاکستان شناور شود
کودکی در 4 اکتبر 2022 هنگام عبور از یک خیابان سیلزده در صحبتپور، در استان بلوچستان، روی تخت مینشیند. عکس فیدا حسین / گتی
دختر نوجوان به مردان هشدار داد، اما آنها به او توجهی نکردند. ماریا در حالی که روی یک خاکریز گل آلود - خانه موقت او - در منطقه صهبات پور، در شرق بلوچستان ایستاده بودیم، به من گفت: "وقتی باران شروع به باریدن کرد، به مردان روستای مان گفتم که این عادی نیست." اما مردها گفتند: «چیزی نیست.» شب بعد، وقتی از خواب بیدار شدند و دیدند ما از هر طرف با آب محاصره شدهایم، اقوام مرد من گفتند: «حق با تو بود.» اما چه کسی به حرف زنان گوش میدهد؟ تنها کاری که می توانستیم انجام دهیم این بود که بچه ها را جمع کنیم. فرصتی برای برداشتن وسایلمان نبود. ما بچه ها را گرفتیم.»
بر اساس آمارهای دولتی، طی چند ماه گذشته، سیلهای فوقالعاده ناشی از اقلیم بخشهای زیادی از جنوب پاکستان را زیر آب بردهاند و بر اساس آمارهای دولتی، بیش از صدها نفر و بیش از یک میلیون رأس دام جان خود را از دست داده، کشاورزی را فلج کرده و سی و سه میلیون نفر را تحت تأثیر قرار دادهاند. زمانی که U.S.A.I.D. سامانتا پاور، مدیر اجرایی، در ماه سپتامبر از پاکستان بازدید کرد و گفت که «هرگز این همه آب در خشکی ندیده است». آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، اندکی قبل از بازدید از مناطق آبگرفته، سیلها را «باران موسمی بر استروئیدها» خواند. اما در صحبت پور ایالت بدون توسعه بلوچستان - که مردم آن مدتها در پاسخ به درخواستهای آنها برای خودمختاری از نقض حقوق بشر رنج میبرند - حتی در پاکستان تاثیر کمی دریافت کرده است.
در اواسط سپتامبر، با قره العین بختیاری، یک مددکار اجتماعی ناآرام و یکی از هزاران زنی که به طور مشترک برای جایزه صلح نوبل 2005 نامزد شدهاند، برای کار داوطلب شدم. کار و زندگی او کمک به محرومان در بلوچستان بوده است. بختیاری مؤسسه مطالعات و عملکرد توسعه را اداره می کند که یک N.G.O مستقر در کویته است. که متخصصان توسعه محلی را آموزش می دهد و سازماندهی مبتنی بر جامعه را به آنها می آموزد. بختیاری در سن هفتاد و دو سالگی، استعداد و استقامت یک جوان بیست و پنج ساله را دارد و در پی ویرانی تاریخی سیل امسال، سازمان او مانند ده ها N.G.O. در پاکستان به امدادرسانی روی آورد. درخواست اصلی بختیاری از شریک محلی ما در صحبت پور این بود که او را به جایی ببریم که هیچ سازمان امدادی جسارت نکرده بود.
پس از دوازده ساعت رانندگی از کویته، دوبرابر زمان عادی به دلیل تخریب پل ها در طی دو ماه بارندگی بی سابقه، نیمه شب با دو کامیون امدادی به صحبت پور رسیدیم. بلافاصله سرعت ماشین ما کم شد و صدای راننده پر از ناراحتی شد. او گفت که آوارگان داخلی در تمام جاده ها، در فاصله چند سانتی متری از آب چرکین، در کنار دام های بی قرار و گرسنه شان اردو زده بودند. او به ما گفت: «اگر کمی به چپ یا راست منحرف شوم، یک نفر را خواهم کشت. خدایا کمکم کن.»
بختیاری گفت: آهسته برو. "خیلی آهسته برو." او به سمت من برگشت. صدها کیلومتر راه رفتیم تا چهل چادر بیاوریم. فقط تصور کن. چیزی نیست. چیزی نیست."
چادر و لباس، بسته های زنانه و کیسه های جیره آورده بودیم که شامل آرد، شکر، برنج، دال، روغن خوراکی، چای، نمک، فلفل قرمز، صابون، شمع و جعبه کبریت بود. وقتی بختیاری با ما صحبت می کرد، یکی از کامیون های امدادی ما به داخل آب منحرف شد و واژگون شد. (یک روز قبل، همان کامیون با تهدید اسلحه در کویته دزدیده شده بود و چند ساعت بعد توسط ماموران پلیس کشف شد. سه مرد که با همکاران بختیاری کار می کردند در کامیون بودند، آنها توانستند با پای برهنه به داخل جنگل فرار کنند و جان سالم به در بردند. . وقتی آب کامیون نیمه غرق شده را در خود فرو برد، درگیری رخ داد. مردان کاروان کوچک ما برای نجات راننده که همراه با کامیون و چادر در آب افتاده بود شتافتند. او بدون آسیب ظاهر شد. بختیاری که بیش از سی سال است در بلوچستان کار می کند، گفت: «ما باید حرکت کنیم. "ما به زودی چادرها را بازیابی خواهیم کرد."
و بنابراین ما راندیم و حدود ساعت 1 بامداد به روستای سیم شاخ رسیدیم. در امتداد چپ و راست و جلو و پشت یک خاکریز گلی طولانی - همه جا آب بود. چهار دریاچه کوچک پدیدار شده بود که فقط یک ماه قبل، ساکنان سیم شاخ آنجا را خیس کرده و برنج کاشتند.
مردم در امتداد یک خاکریز در پاکستان قدم می زنند.
ماریا (در دوپاتای نارنجی) به سمت خاکریز می رود.
وقتی کیسه های جیره را تخلیه می کردیم، متوجه شدم که زنان روستا خاکریز سمت راست و مردان، چپ را تصاحب کرده اند. اینجا جایی بود که با ماریا، دختر نوجوانی آشنا شدم. به طرز نگران کننده ای لاغر به نظر می رسید. از او پرسیدم که چرا خانواده ها به این شیوه جدایی را انتخاب کرده اند. "آیا جایی توالت می بینید؟" او گفت. اجابت مزاج برای مردان در هوای آزاد بسیار آسان است. برای ما به خاطر پوردای ما خیلی سخت تر است. بنابراین ما مردان را به آن طرف خاکریز زدیم تا حداقل بتوانیم در آرامش کار خود را انجام دهیم.
ماریا دستش را دراز کرد. "اگه خواستی میتونی با من بیای." زمین لغزنده بود. در امتداد وسط خاکریزی خاکریز قدم زدیم. او توضیح داد: "در حال حاضر، شما نمی توانید آب را به درستی ببینید زیرا تاریک است." «صبح، آن را خواهید دید. وقتی سیل آمد، از این آب می نوشیدیم، در آن حمام می کردیم، لباس های خود را در آن می شستیم. سپس بچه های ما مریض شدند.»
سازمان جهانی بهداشت زنگ خطر "فاجعه دوم" را به صدا درآورده است، شیوع بیماری های منتقله از راه آب و عدم دسترسی به مراقبت های بهداشتی. با نزدیک شدن به فصل زمستان، چند ماه طول می کشد تا سیلاب ها کاهش یابد. به گفته وزیر آب و هوا، مالاریا، تب دنگی، اسهال و مشکلات پوستی در هر جایی که آب سیل راکد وجود دارد یعنی یک سوم پاکستان شایع است. در صحبت پور، کودکانی را دیدم که زخم های صورتشان به اندازه توپ های پینگ پنگ بود.
همانطور که محمد حنیف اخیراً در این مجله نوشت، پاکستان کمتر از یک درصد از انتشار کربن در جهان را تشکیل می دهد. با وجود آن، این کشور یکی از آسیب پذیرترین کشورها در برابر بلایای آب و هوایی است. به گفته جفری ساکس، اقتصاددان، در طی نزدیک به دویست سال، پاکستان تقریباً همان مقدار دی اکسید کربنی را منتشر کرده است که ایالات متحده هر سال منتشر می کند. ساکس می نویسد: «اگر یک دادگاه جهانی آب و هوا وجود داشت، دولت پاکستان یک پرونده قوی علیه ایالات متحده و سایر کشورهای پردرآمد به دلیل کوتاهی در محدود کردن انتشار گازهای گلخانه ای (GHGs) در حال تغییر آب و هوا داشت. اما از آنجایی که هنوز (هنوز) دادگاه جهانی آب و هوا وجود ندارد، دولت ها باید مانند یک دادگاه عمل کنند و خسارات و خسارات آب و هوایی قابل انتساب را به کشورهایی که از نظر تاریخی مسئول آن هستند، اختصاص دهند.
درست است که سیلها نتیجه یک بحران آب و هوایی است که عمدتاً توسط انتشار گازهای گلخانهای از ایالات متحده، چین و اروپا ایجاد میشود، اما آنها همچنین نشان میدهند که برنامهریزی بسیار ناکافی برای بلایا توسط دولتهای محلی وجود دارد. پاکستان از سیل هایی که این کشور را در سال 2010 ویران کرد چه آموخت؟ شوکها میتوانند فضایی را برای تغییر سیاستها ایجاد کنند، اما آیا نتیجهای داشتهاند؟ آیا سازمان ملی مدیریت بلایای طبیعی به رهبری ارتش پاکستان هشدارهای به موقع سیل را بیمه کرد؟ آیا آنها به طور موثر با اداره هواشناسی پاکستان ارتباط برقرار کردند؟ آیا آنها از اقدامات ضد آب و هوای بنگلادش درس گرفتند؟ با توجه به ردپای غالب ارتش در تقریباً تمام جنبههای جامعه پاکستان، آیا دولتهای ضعیف تحت رهبری غیرنظامیان را تشویق میکند تا برای این بلایای آب و هوایی معمولی برنامهریزی کنند؟ تقریباً به اندازه کافی قراردادهای رفاه اجتماعی وجود ندارد که به افرادی که به آنها نیاز دارند برسد، هیچ شبکه ایمنی اقتصادی برای کسانی که در دشت های سیلابی زندگی می کنند وجود ندارد.
در پسزمینه یک کشور نیمه غرق شده، گفتمان روی صفحههای تلویزیون پاکستان میتواند سورئال باشد: به جای بحث قوی در مورد سیل یا ارتباط در مورد کاهش تغییرات آب و هوا، کارشناسان برای مدتی طولانی روی انتصاب یک رئیس ارتش جدید متمرکز شدند. . آیا ژنرال قمر جاوید باجوا، رئیس فعلی ستاد ارتش، تمدید خواهد شد یا رئیس جدیدی وجود خواهد داشت؟ (این هفته، باجوا گفت که قصد کنارهگیری از قدرت را دارد.) آخرین رژیم به اصطلاح ترکیبی ارتش - که در آن ارتش، به ظاهر از به قدرت رسیدن عمران خان، نخستوزیر سابق در سال 2018 حمایت میکرد - لغو شد. خان اکنون یک جن سیاسی است: او که از بطری ارتش فرار کرده است، تظاهرات بزرگی را در سراسر پاکستان برگزار می کند تا بر حامیان نظامی سابق خود فشار بیاورد تا بازگشت او به قدرت را تسهیل کنند. اگر مدرکی لازم بود مبنی بر اینکه دستگاه نظامی کشور در شهوت نخبگان قدرت را اداره می کند، اینجاست، .
مردم در امتداد یک خاکریز در پاکستان جمع می شوند و تدارکات را مرتب می کنند.
صائین داد (سمت چپ) و قره العین بختیاری (راست) لوازم مرتبسازی.
به دور از دسیسه های طبقه حاکم، به دور از صفحه های تلویزیون و استودیوها، و در واقع، هر گونه خدمات عمومی، ساکنان سیم شاخ در دست عناصر طبیعی اسیر هستند. ماریای نوجوان، به من گفت: «هیچ کس یک قطره آب به ما نداده بود. «این روزها، صبحها، با مگسها میجنگیم. در شب، این پشه ها هستند. وقتی باد می وزد، مثل همین الان، پشه ها را دور نگه می دارد. وقتی باد قطع می شود، وحشت می کنیم. به هر حال، آیا شما نیاز به استفاده از توالت دارید؟»
من پاسخ دادم : "انجام میدهم!".
تا انتهای خاکریز راه افتادیم. سگی زوزه کشید. پسری با گوشی اش هول کرد. ". ماریا با تمسخر به او گفت تا انتهای نوارت برو. "ما باید از توالت استفاده کنیم."
دوپاتای نارنجی اش را بالا گرفت، نوعی صفحه بازی! باد آنقدر قوی بود که دوپاتا دیوانه وار در هوا تکان می خورد.
به او نگاه کردم و هر دو خندیدیم.
او گفت: "اگر ما گریه کنیم، فرزندان ما گریه خواهند کرد."
او نوزده ساله است.
در نهایت به سمت دیگر خاکریز برگشتیم، جایی که بختیاری از امدادرسانی استراحت کرده بود و اکنون در حال سخنرانی برای جمعی از پسران نوجوان بود. او روی تپه ای خشک زیر نور مهتاب نشست. پسران جوان به صورت ضربدری روبروی او نشسته بودند و به چهره مهربان و هوازده او نگاه می کردند.
او از آنها پرسید "روزهایت را چگونه می گذرانی؟" .
سجاف گفت"ما می نشینیم و آب را تماشا می کنیم."
"من میفهمم. زمان سختی است، "او پاسخ داد. "آیا به راه اندازی یک حلقه مطالعه فکر کرده اید؟"
دیگری گفت: «کتابهای ما با سیل همراه شدند.
بختیاری پاسخ داد پس به نظر من شما دو راه دارید. میتوانید بگویید: «ما ناامیدیم و مینشینیم و آب ایستاده را تماشا میکنیم.» یا میتوانید از خود بپرسید، «چه کاری میتوانم انجام دهم تا وضعیتم بهتر شود؟» درست است؟ مثلاً میتوانید به من بگویید، «آپا، دفعه بعد که میآیی، میتوانی برای ما کتاب بیاوری؟» میتوانید این درخواست را انجام دهید.
بختیاری به یک افسر پلیس محلی به نام صائین داد مراجعه کرد که به سازماندهی امدادرسانی ما کمک کرده بود. «بیایید یک نوع کتابخانه در اینجا بسازیم. با یک نفر مسئول پیگیری اینکه چه کسی چه چیزی را قرض گرفته است. چه می گویید؟"
افسر پاسخ داد: "ما می توانیم این کار را انجام دهیم."
بختیاری پرسید : "آیا این صدا خوب است؟".
پسرها با قاطعیت "بله" پاسخ دادند.
بختیاری در حالی که دستانش را به هم گره کرده بود از آنها پرسید: «حالا اگر می توانستید یک کار انجام دهید، چه کاری انجام می دادید؟»
سکوت حاکم شد. پسری حدوداً هفده ساله که گوشه ای خود را درگیر میکرد، ناامیدی خود را متوجه عضو مجلس استانی آنها یا M.P.A بود که به روستا نرفته بود. او گفت: "من می خواهم به عضو مجلس استانی محل خود شلیک کنم." ♦
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.