1 خرداد 1401
خبرنگاران تاجیکستان برای بسیاری از خبرگزاری های خارجی نقش حیاتی داشتند.......در این مدت، روزنامه نگاران تاجیک اغلب خود را در حال میانجی گری در بن بست فرهنگی بین یک قفس، جمعیت تحت ستم و روزنامه نگاران خارجی می دیدند که برای اولین بار از کشور بازدید می کردند. نظروف به یاد می آورد که چگونه یک عکاس مجله تایم مرتکب اشتباهی شد که عکس یک عروس افغان را بدون اجازه سوار بر اسب گرفت. وقتی اقوام مرد او به روزنامه نگار تایم حمله کردند، نظروف مجبور شد تمام مهارت های مذاکره خود را برای جلوگیری از کتک خوردن مرد به کار بگیرد. من در افغانستان خیلی خسته شدم. در پایان هر روز ما همدیگر را در آغوش می گرفتیم، زیرا فقط خوشحال بودیم که زنده ایم.
تبریز امروز:
برهان الدین ربانی در سال 1379 ش
سال 2001 بود، ماه سپتامبر بود و خورشید نظروف، خبرنگار تاجیک، مردی در حال مأموریت بود. روسای او در رادیو تلویزیون دولتی RTR روسیه، او را به شمال افغانستان فرستاده بودند تا مصاحبه ای با احمدشاه مسعود را که هر روزنامه نگاری که به آنجا سفر می کرد، بگیرد.
یک فرمانده ضد شوروی که تبدیل به ضد طالبان شد، چهره ای از شهرت جهانی برخوردار بود.
او حتی متحدش برهان الدین ربانی را تحت الشعاع قرار داد، مردی که بیشتر جهان به عنوان رئیس جمهور افغانستان به رسمیت شناخته شد، حتی زمانی که طالبان تندرو کنترل بخش وسیعی از قلمرو این کشور را در دست داشتند.
ماهها قبل، مسعود در پارلمان اروپا سخنرانی کرده بود و برای گروه نظامی ائتلاف شمالی که رهبری آن را اداره میکرد، درخواست کمک کرده بود و نسبت به خطر قریبالوقوع القاعده و اسامه بن لادن، مهمان طالبان هشدار داده بود.
نمایندگان ربانی در روستای جابل سراج گفتند، نظروف باید منتظر مصاحبه او باشد.
یک مراقب به نظروف که اخیراً این قسمت را برای اوراسیا نت بازگو کرده است، گفت: «دوست تاجیک من، تو بسیار بی تاب هستی».
دو خبرنگار دیگر منتظر مصاحبه با احمدشاه مسعود هستند، اما به جای ابراز ناامیدی مانند شما، بی سر و صدا منتظرند.
در پایان، کارفرمایان نظروف دستور بازگشت او را به تاجیکستان دادند.
در همین حال معلوم شد که دو «روزنامهنگار دیگر» اصلاً روزنامهنگار نبودند، بلکه از عوامل مخفی القاعده بودند.
در 18 شهریور با مسعود رو در رو شدند و با مواد منفجره ای که در دوربینشان جاسازی شده بود، او را ترور کردند.
دو روز بعد، حمله گسترده ای که مسعود درباره آن در استراسبورگ هشدار داده بود، رخ داد. تقریباً 3000 نفر در ایالات متحده در آنچه که به 11 سپتامبر معروف شد کشته شدند.
زندانیان پنجشیر
روزنامه نگاران در تاجیکستان از قبل می دانستند که جنگ چگونه است. کشور آنها در طول دهه 1990 درگیر یک درگیری داخلی تلخ شده بود - جنگی که در رسانه های بین المللی عمدتاً نادیده گرفته شدند.
در مقابل، افغانستان مدتها مورد توجه رسانههای جهانی قرار داشت و پس از آن که جورج بوش، رئیسجمهور ایالات متحده، به عنوان انتقام حملات 11 سپتامبر، قول داد بن لادن را «دود بکند»، علاقهمندیها چندین برابر افزایش یافت.
در سراسر آن سپتامبر، هتل های دوشنبه مملو از تیم های رسانه ای خارجی بود.
روزنامه نگاران تاجیک به دلیل توانایی آنها در برقراری ارتباط مستقیم با مردم محلی در آن سوی مرز، در میان رسانه های روسی و همچنین رسانه های غربی با تیم های روسی زبان مورد تقاضای ویژه قرار داشتند.
نورعلی دولتوف برای مدتی کارشناس اوضاع همسایه جنوبی تاجیکستان به شمار می رفت و به طور مرتب مقالات روزنامه را منتشر می کرد و در تلویزیون ظاهر می شد. دانش او توجه چندین کانال خارجی از جمله TV-6، یکی از اولین ایستگاه های تلویزیونی تجاری روسیه، با حمایت الیگارش بدشانس بوریس برزوفسکی را به خود جلب کرد.
با شروع تهاجم به رهبری ایالات متحده، تیم دولتوف TV-6 بخشی از گروهی متشکل از حدود 1000 خبرنگار از خدمه خارجی بود که از تاجیکستان به افغانستان می رفتند تا پیشرفت ائتلاف شمالی را در قلمرو تحت کنترل طالبان دنبال کنند.
دو مجاهد
در ولایاتی که طالبان سرنگون شده بودند، خدمه از جوامعی که یاد میگیرند بدون گروهی که پنج سال قدرت را در دست داشت، زندگی کنند، فیلمبرداری کردند.
تصاویر مردانی که برای کوتاه کردن ریشهای بلندی که طالبان درخواست میکردند به آرایشگاهها میرفتند، حتی زمانی که فقر و بیماری شدید روزنامهنگاران را تسخیر کرده بود.
در برخی از روزها، کاری برای انجام دادن وجود نداشت.
در خلال یک استراحت در نزدیکی شهر بگرام، در شمال کابل، همکارانش در گروه مطبوعاتی خارجی از دولتوف خواسته شد که به دو جنگنده ائتلاف شمالی که در کنار یک راکت انداز سوار بر کامیون بیکار بودند نزدیک شود و بفهمد چه زمانی ممکن است اقدامی برای فیلمبرداری انجام شود. .
در پاسخ، این افراد بلافاصله شروع به پرتاب موشک به سمت مواضع طالبان کردند که در پاسخ به تیراندازی تردید نکردند.
عکسی از خبرگزاری هنوز در فضای مجازی یافت میشود که یک موشک در حال پرواز را نشان میدهد در حالی که داولاتوف با دستانش روی گوشهایش به سمت همکارانش میرود.
دولتوف شاهد سقوط کابل در نوامبر 2001 بود و شهر را در هرج و مرج یافت.
هنگام فیلمبرداری از هزاران آواره که در سفارت روسیه در حال ازدحام بودند در حالی که دیپلمات ها در تلاش بودند تا کنترل ساختمان را به دست بگیرند، به او سنگ پرتاب شد.
داولاتوف به اوراسیا گفت: «ما به سختی موفق به فرار شدیم . نظروف تا کابل هم نرسید.
در اوایل نوامبر، علیرغم موج بی پایانی از سفارشات از سوی رسانه های آمریکایی و آلمانی، او در حال بازگشت به خانه بود.
تونل استراتژیک سالنگ که کابل را به شمال متصل می کند
علاوه بر انجام این فقط تیراندازی ها نبود که او از آنها خسته شده بود.
در این مدت، روزنامه نگاران تاجیک اغلب خود را در حال میانجی گری در بن بست فرهنگی بین یک قفس، جمعیت تحت ستم و روزنامه نگاران خارجی می دیدند که برای اولین بار از کشور بازدید می کردند.
نظروف به یاد می آورد که چگونه یک عکاس مجله تایم مرتکب اشتباهی شد که عکس یک عروس افغان را بدون اجازه سوار بر اسب گرفت.
وقتی اقوام مرد او به روزنامه نگار تایم حمله کردند، نظروف مجبور شد تمام مهارت های مذاکره خود را برای جلوگیری از کتک خوردن مرد به کار بگیرد.
من در افغانستان خیلی خسته شدم. در پایان هر روز ما همدیگر را در آغوش می گرفتیم، زیرا فقط خوشحال بودیم که زنده ایم.
مزار شریف
دلتنگی مسعود
برای تاجیکها، دومین گروه قومی در افغانستان، پیروزی نیروهای ائتلاف بر طالبان تحت سلطه پشتون هزینه هنگفتی داشت. مسعود علیرغم بیزاری او از تجارت سیاسی چهرهای برای جامعه آنها بود و شخصی که بسیاری امید خود را در زمان صلح به او بسته بودند.
در تاجیکستان نیز، او به شخصیت مهمی تبدیل شده بود و اغلب با دیپلمات های خارجی در اقامتگاه خود در دوشنبه ملاقات می کرد، جایی که با امامعلی رحمان، رهبر تاجیکستان روابط قوی برقرار کرد.
سومین روزنامه نگار تاجیک، عکاس پرویز امیرجونوف یک سال قبل از مرگ مسعود از افغانستان دیدن کرد. صدا و سیمای دولتی تاجیکستان امیرجونوف و همکار خبرنگارش را برای پوشش خبری پس از زلزله در شمال این کشور فرستاده بود.
آنها با هلیکوپتر دولت تاجیکستان که گمان میکردند وارد قلمرو تحت کنترل ائتلاف شمالی شدند.
اما خلبانان به آنها گفتند که به عنوان وسیله نقلیه برای صلیب سرخ بین المللی از هلیکوپتر استفاده می شود و آنها سرگردان می شوند.
خدمه تاجیک برچسب صلیب سرخ را به هلیکوپتر خود می چسبانند.
تغییر شانس این زوج را به سفری میکشاند که در آن ابتدا با ربانی مصاحبه میکنند و سپس به مزار شریف، پایگاه ژنرال عبدالرشید دوستم، فرمانده جنگسالار ضد طالبان رفتند.
دوستم به شهرت خود به عنوان فردی خوش خلق و سازش ناپذیر عمل کرد.
اتحاد او با رقبای سابق مسعود و ربانی همیشه راحت بود و او از روابط بهتری با دولت ازبکستان نسبت به دوشنبه برخوردار بود.
امیرجونوف با خنده به یاد می آورد: «وقتی فهمید ما اهل تاجیکستان هستیم، 24 ساعت به ما فرصت داد تا شهر را ترک کنیم.
اما در پنجشیر، مسعود این زوج را به عنوان مهمانان محترم پذیرفت و با آنها صبحانه میخورد و هر جا که سفر میکردند، آنها را تحت حفاظت خود قرار میداد.
مسعود و ربانی
امیرجونوف در یکی از سفرهای مشترک خود شاهد بود که فرمانده ماشین را متوقف کرد تا بتواند به یکی از سربازانش که در کنار جاده در حال کشیدن سیگار دیده بود سیلی بزند.
امیرجونوف گفت: "او به من گفت: "نگران نباش، من به تو سیلی نمی زنم زیرا می دانم که سیگار نمی کشی."
بازگشت طالبان به قدرت در سال 2021، علاقه به مسعود را در تاجیکستان احیا کرد، جایی که رحمان هنوز حاکم است، سال گذشته در پیامی روشن به طالبان، جوایز دولتی پس از مرگ را به او و ربانی اعطا کرد.
پسر مسعود، احمد مسعود، راه پدرش را با ادعای رهبری جبهه مقاومت ملی افغانستان - یک پایگاه ضد طالبان - دنبال کرده است.
اما امیرجونوف تمایل دارد با ارزیابی خود مسعود ارشد موافق باشد که حکومت در زمان صلح وظیفه غیرنظامیان است.
این عکاس در مورد رئیس جمهور سابق که در سال 2011 ترور شد، به اوراسیا نت گفت: «ربانی سیاستمدار و عاقل بود. مسعود یک مبارز متولد شده بود.»
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.