31 فروردین 1401
روند صلح ارمنستان و آذربایجان به سرعت در حال حرکت به سوی کرانه های ناشناخته و غیرقابل پیش بینی است. ادامه پیامدهای جنگ بین دو طرف در سال 2020 با تهاجم روسیه به اوکراین که میانجی پایان جنگ 2020 بود و نیروهای حافظ صلح را در قره باغ کوهستانی مستقر کرد، پیچیده تر شده است. تغییرات بالقوه قابل توجهی در قدرت و نفوذ در میان بسیاری از بازیگرانی که به دنبال میانجیگری برای حل و فصل مناقشه چند دهه قره باغ هستند در حال آشکار شدن است. در حالی که تصویر کلی عمیقاً پیچیده و مملو از عدم قطعیت است، پویاییهای متعددی برای پیشبرد این دوره جدید مذاکرات بر سر صلح احتمالی ارمنستان و آذربایجان ظاهر شده است. جابجایی مداوم نیروهای خارجی که به دنبال میانجیگری در مناقشه هستند، با تمرکز بازیگران خارجی مختلف بر روی مجموعههای خاصی از موضوعات، و تعهد در حال ظهور – هرچند شکننده – در باکو و ایروان به مذاکرات مستقیمتر و دوجانبه وجود دارد. هر حرکت مجموعه ای از مشکلات و خطرات احتمالی خود را به همراه دارد.
تبریز امروز:
چتر امنیتی روسیه به طور فزاینده ای مورد تردید است. (صلح بانان روسی/تلگرام)
روند صلح ارمنستان و آذربایجان به سرعت در حال حرکت به سوی کرانه های ناشناخته و غیرقابل پیش بینی است. ادامه پیامدهای جنگ بین دو طرف در سال 2020 با تهاجم روسیه به اوکراین که میانجی پایان جنگ 2020 بود و نیروهای حافظ صلح را در قره باغ کوهستانی مستقر کرد، پیچیده تر شده است. تغییرات بالقوه قابل توجهی در قدرت و نفوذ در میان بسیاری از بازیگرانی که به دنبال میانجیگری برای حل و فصل مناقشه چند دهه قره باغ هستند در حال آشکار شدن است.
در حالی که تصویر کلی عمیقاً پیچیده و مملو از عدم قطعیت است، پویاییهای متعددی برای پیشبرد این دوره جدید مذاکرات بر سر صلح احتمالی ارمنستان و آذربایجان ظاهر شده است. جابجایی مداوم نیروهای خارجی که به دنبال میانجیگری در مناقشه هستند، با تمرکز بازیگران خارجی مختلف بر روی مجموعههای خاصی از موضوعات، و تعهد در حال ظهور – هرچند شکننده – در باکو و ایروان به مذاکرات مستقیمتر و دوجانبه وجود دارد.
هر حرکت مجموعه ای از مشکلات و خطرات احتمالی خود را به همراه دارد.
ساختار چند قطبی فرآیند میانجیگری
از زمان جنگ 2020، حرکت از ساختار چندجانبه به چند قطبی میانجیگری شتاب یافته است. این امر در نمایه رو به رشد اتحادیه اروپا در نقش میانجی مشهود است.
در 6 آوریل، رئیس شورای اروپا، چارلز میشل، برای دومین بار با نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان و الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، دیدار کرد که در پی نشست قبلی آنها در دسامبر 2021 بود. در هر دو جلسه تعدادی توافق به خصوص در مورد بازسازی راهآهن، تشکیل کمیسیون مرزی دوجانبه ارمنستان و آذربایجان و - بالقوه مهمترین - در مورد گشایش رسمی مقدمات یک معاهده صلح حاصل شد .
با بالارفتن وجهه اتحادیه اروپا، موضع گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا به طور قطعی کاهش یافته است. گروه مینسک که بدنه اصلی میانجیگری در مناقشه از زمان اولین جنگ بین دو طرف در دهه 1990 بود، از سال 1997 توسط تروئیکای متشکل از روسای مشترک فرانسوی، روسی و آمریکایی رهبری می شد. این قالب به عنوان یک تئاتر نادر نقش منحصر به فردی داشت. همکاری نمادین روسیه و غرب در چشم انداز متضاد اوراسیا، حتی اگر مذاکرات پس از سال 2011 راکد ماند.
گروه مینسک در جریان جنگ دوم قره باغ در سال 2020 کنار گذاشته شد. از آن زمان، چشم انداز آن بیش از پیش مبهم به نظر می رسد. اگرچه در سپتامبر 2021 اعلامیههایی مبنی بر گامهای آزمایشی برای ازسرگیری نقش این گروه انجام شد، به نظر میرسد که جنگ در اوکراین سرنوشت گروه مینسک را مخدوش کرده است.
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در 8 آوریل مدعی شد که فرانسه و آمریکا دیگر در چارچوب گروه مینسک با روسیه همکاری نمی کنند. یک هفته بعد، روسیه دوباره فرستاده خود در این گروه، نیکولای خواف، را به عنوان نماینده ویژه وزارت خارجه روسیه مسئول عادی سازی روابط ارمنستان و آذربایجان منصوب کرد.
در سوریه، روسیه - با کمک ترکیه و ایران - موفق شد یک قالب مذاکره جدید، یعنی روند آستانه، که بازیگران غربی را حذف می کرد، ایجاد کند. اکنون، در محیط ارمنی-آذربایجانی، اتحادیه اروپا و روسیه ابتکارات میانجیگری موازی مرتبط با نمایندگان یا نمایندگان ویژه مربوطه خود را ارائه می کنند. خطر این است که این تلاش ها ممکن است رقابتی شوند.
میانجیگری رقابتی روند صلح ارمنستان و آذربایجان را در اواسط دهه 1990 مشخص کرد، زیرا CSCE (کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا، پیشروی OSCE)، ایران و روسیه همگی ابتکارات مختلفی را ارائه کردند. در واقع، تروئیکای گروه مینسک که فرانسه، روسیه و ایالات متحده را گرد هم می آورد در اوایل سال 1997 دقیقاً برای هدایت تلاش های رقابتی از طریق یک مکانیسم مؤثرتر و هماهنگ ابداع شد.
اتحادیه اروپا با تاکید بر این که جایگزینی نمی کند، بلکه بر اساس توافقات موجود با میانجیگری روسیه است، تلاش کرده است تا هرگونه تصور از رقابت را به حداقل برساند. این ممکن است به عنوان یک استراتژی برای تکمیل و ارتقای تعهدات موجود در نظر گرفته شود. نکته قابل توجه این است که کمیسیون مشترک مرزی که در 6 آوریل در بروکسل به توافق رسید، به صراحت به عنوان یک نهاد دوجانبه تعریف شده است، نه یک نهاد سه جانبه که توسط اتحادیه اروپا تشکیل شده است. این در تضاد با کارگروه سه جانبه ای است که در 11 ژانویه با میانجیگری روسیه با هدف رسیدگی به پروژه های زیرساختی تشکیل شد که توسط روسیه تشکیل شد.
حفظ پویایی رقابتی یک چالش بزرگ خواهد بود، به ویژه تا زمانی که جنگ در اوکراین ادامه دارد. اما در نهایت این تنها حل مشکلات مستقیمتر و دوجانبهتر بین باکو و ایروان است که میتواند یک فرآیند صلح را بومی کند که برای مدت طولانی بینالمللی شده و تأثیر ظاهری چندانی ندارد.
خوشه بندی مسائل و بازیگران
دومین پویایی کلیدی در حال ظهور یک «کلاس» است
از دستور کار میانجیگری. ما شاهد تقسیمبندی موضوعات و بازیگران هستیم که به موجب آن اتحادیه اروپا نقش میانجیگری در مسائل فنی و اقتصادی در سطح بیندولتی بین ارمنستان و آذربایجان را بر عهده میگیرد، در حالی که مسائل امنیت و وضعیت در قره باغ کوهستانی در اختیارروسیه و سازمان امنیت و همکاری اروپا و آذربایجان است.
پیشنهاد اتحادیه اروپا، همانطور که در بازخوانیهای نشستهای دسامبر و آوریل بیان شد، بر مسائل فنی ناشی از مذاکرات رسمی (به رهبری روسیه) مانند تعهد به تعیین مرزها و باز کردن مرزها و ایجاد خطوط حملونقل جدید متمرکز است. اتحادیه اروپا همچنین به طور منحصربهفردی برای کمک مالی به زیرساختهای جدید اتصال ارمنستان و آذربایجان که با باز کردن مرزها و مسیرهای ترانزیتی که در بیانیه آتشبس 2020 مقرر شده است، کمک میکند.
با این حال، پیشنهاد فنی و مالی اتحادیه اروپا با پیشنهاد امنیتی مربوطه همراه نیست. به جز حضور نمادین گروه کوچکی از نیروهای حافظ صلح ترکیه در مرکز نظارت بر آتش بس در نزدیکی آغدام، روسیه تنها مسئولیت تامین امنیت در قالب یک گروه 2000 نفری حافظ صلح روسی مستقر در قره باغ و یک شرط در 9 نوامبر 2020 را بر عهده دارد. توافق آتش بس که سرویس مرزی روسیه هرگونه مسیر ترانزیتی جدید را کنترل خواهد کرد.
به طور مشابه، مداخله اتحادیه اروپا به عنوان میانجیگری در سطح بین دولتی، بدون پرداختن به سطح درون دولتی مسائل مربوط به جمعیت ارمنی در قره باغ کوهستانی چارچوب بندی می شود. ناظران ارمنی توجه خود را به این واقعیت جلب کردند که نه در دسامبر و نه آوریل اتحادیه اروپا در نشست های بروکسل از واژه «قره باغ کوهستانی» سخنی به میان نیاورد.
موضوع اصلی مناقشه، وضعیت مورد مناقشه جمعیت ارمنی در قره باغ، به طور رسمی در صلاحیت گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا باقی می ماند. بنابراین، در شرایط فعلی، موضوع اصلی درگیری در اختیار انحصاری نهادی است که به نظر می رسد در حال حاضر از هم پاشیده شده است.
این تا حد زیادی بازتاب موفقیت نظامی و دیپلماتیک آذربایجان در حذف موضوع وضعیت از میز مذاکره است. باکو مناقشه را به طور موثر حل شده و موضوع را بسته میداند و به صلح به عنوان یک پروژه فنی و اقتصادی در عادیسازی در سطح بیندولتی اجازه میدهد. این دیدگاه همچنین بر این واقعیت تأکید می کند که در واقع، برای اولین بار در دهه ها، انگیزه هایی در سراسر شکاف ارمنستان و آذربایجان برای مشارکت در روابط اقتصادی و پیوندهای زیرساختی وجود دارد.
با این وجود، خوشه بندی موضوعات، که در آن موارد مختلف در دستور کار میانجیگری توسط بازیگران مختلف مورد توجه قرار می گیرد، پیامدهای متعددی دارد. اولین مورد این است که هرگونه توافق فنی و اقتصادی که به دست میآید ممکن است زمینه امنیتی لازم را نداشته باشد: هر آنچه باکو و ایروان در سطح بیندولتی به توافق برسند، میتواند با دورهای جدید خشونت در قرهباغ کوهستانی از مسیر خارج شود. اتحادیه اروپا که اساساً به عنوان صاحب قدرت نرم در نظر گرفته می شود، در این زمینه اهرمی را ندارد که ارمنستان و آذربایجان نامزدهای عضویت در این بلوک باشند.
مفهوم دوم این است که با حذف عملی سازمان امنیت و همکاری اروپا و ارمنستان از مذاکرات و تامین امنیت، ارامنه قره باغ به تنها حامی امنیتی باقیمانده یعنی روسیه روی خواهند آورد. این در حال حاضر در بحث در قلمرو همه پرسی احتمالی برای پیوستن به روسیه مشهود است.
جغرافیا، اگر چه چیز دیگری، با چنین نتیجه ای مبارزه نمی کند. با این حال، در نهایت مسیر رفع نیاز به حضور شخص ثالث در خاک آذربایجان در تغییر روابط باکو با جمعیت ارمنی قره باغ است. این رابطه که مدتها زیر روبنای عظیمی که در طول دههها برپا شده بود، پنهان شده بود، در قلب تضاد قرار دارد.
اجماع رهبری بر ضرورت مذاکره
پویاییهای پیشین عمدتاً به نقشها و ظرفیتهای بازیگران بیرونی مربوط میشود که در تحلیل قفقاز جنوبی در مرکز صحنه قرار میگیرند. یکی دیگر از پویایی های نوظهور کلیدی اجماع ظاهری میان رهبری مربوطه در ارمنستان و آذربایجان در مورد ضرورت مذاکرات می تواند این را به چالش بکشد: این در انواع جدیدی از تعاملات دوجانبه، مانند گفتگوهای بروکسل در 31 مارس بین حکمت حاجی اف، مشاور ارشد سیاست خارجی علی اف، و آرمن گریگوریان، دبیر شورای امنیت ملی ارمنستان، و تماس بین جیحون بایراموف و آرارات وزرای خارجه منعکس شده است. هر دو رویداد در حافظه اخیر بی سابقه بودند.
انگیزه های مشارکت متفاوت است. برای علی اف، تحکیم پیروزی نظامی آذربایجان در سال 2020 و جلوگیری از سخت شدن وضعیت موجود جدید مهم است. باکو از چندقطبی شدن استقبال می کند تا روند را از یکجانبه گرایی روسیه و چندجانبه گرایی گروه مینسک دور کند و به سمت نوعی بازی موازنه بین قطب های مختلف که در آن سیاست خارجی آذربایجان برتری دارد. همچنین امکان تنظیم مجدد دستور کار صلح در سطح بین ایالتی را فراهم می کند
ساکت کردن بحث در مورد وضعیت قره باغ کوهستانی.
از نظر پاشینیان، با شکسته شدن ظرفیت نظامی ارمنستان در جنگ 2020، چتر امنیتی روسیه پس از حمله به اوکراین، و روند عادی سازی با ترکیه که مشروط به موافقت آذربایجان است، به نظر می رسد که گزینه های کمی جز مذاکره بر اساس شرایط آذربایجان وجود دارد. در سخنرانی در پارلمان ارمنستان در 13 آوریل، پاشینیان هم پذیرفت که باید یک بحث عمومی در مورد وضعیت واقعی مذاکرات قبل از جنگ 2020 رهبری می کرد و هم به نظر می رسید که زمینه را برای امتیازات بعدی ارمنستان در مورد موضوع وضعیت فراهم می کند.
با این حال، هر دو کشور همچنین در مورد خنثی کردن انحصار روسیه در مدیریت درگیری خود، اجماع ضمنی دارند. ایروان مطمئناً ترجیح می داد احیای گروه مینسک را به عنوان میانجی راه حلی جامع، از جمله موضوع وضعیت قره باغ کوهستانی ببیند. اما در غیاب گروه مینسک، اتحادیه اروپا بهترین جایگزین بعدی است. این را نباید اغراق کرد: اعتماد ارمنیان به بازیگران غربی هرگز کمتر نبوده است. با این حال، به دلایل مختلف، باکو و ایروان در بروکسل به عنوان یک میانجی جایگزین گرد هم آمده اند.
خطراتی که برای علی اف و پاشینیان وجود دارد این است که آنها برای هر چیزی که توافق کنند، موارد گسترده تری را تضمین نخواهند کرد. این خطر به ویژه برای پاشینیان خطرناک است، زیرا او عملاً مجبور است از حمایت ارمنستان از ادعای خودمختاری ارامنه قره باغ در غیاب ضمانتهای امنیتی جایگزین، معتبر و بلندمدت چشم پوشی کند. این منجر به سطح بالقوه بی ثبات کننده اختلاف با استپاانکرت می شود. مناقشه خشونت آمیز داخلی برای هر توافقی که پاشینیان به آن دست می یابد را نمی توان مستثنی کرد.
این وضعیت یادآور لحظه قبلی مذاکرات دوجانبه در روند صلح قره باغ است، زمانی که در سال 2001، حیدر علی اف و رابرت کوچاریان، روسای جمهور وقت، بر روی پارامترهای مبادله ارضی برای حل مناقشه توافق کردند. با این حال، این راه حل دو نفره زمانی که نخبگان بزرگتر آذربایجان امتیازاتی را که از آذربایجان می خواستند را رد کردند، شکست خورد.
بیش از 20 سال بعد، نخبگان سیاسی در ارمنستان و آذربایجان با همین مشکل روبرو هستند - مشروعیت بخشیدن به نتایج مذاکرات خود با جوامع وسیعتری که از بحثهایشان کنار گذاشته شدهاند - اما در یک محیط بینالمللی بسیار چالش برانگیزتر. به نظر می رسد که هیچ چارچوب واحد واحدی برای یک راه حل جامع برای رسیدگی به تمام مسائل مورد مناقشه ارمنی ها و آذربایجانی ها در دسترس نباشد. این که آیا یک صلح تقسیمبندیشده مبتنی بر توافقنامهها در برخی حوزهها میتواند زمینه را برای بحث در سایر زمینهها تغییر دهد، در شرایطی که چانهزنی اجباری عادی شده است و در برابر پسزمینه قدرتهای بیرونی از هم گسیخته و رادیکالشده، نامشخص است.
لورنس برورز، مدیر برنامه قفقاز در Conciliation Resources، یک سازمان صلحساز مستقر در لندن و نویسنده چندین کتاب درباره منطقه از جمله ارمنستان و آذربایجان
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.