27 دی 1400
فعالان سياسي، هنرمندان، بازرگانان، کارمندان، کارگران، دانشگاهيان، زنان، اقوام ازبک، تاجيک، هزاره و حتي عده زيادي از پشتونها به طالبان شديداً اعتراض دارند و حکمراني اين گروه را حکمراني قرون وسطائي ميدانند. فقر، فشارهاي اجتماعي و سياسي، ناديده گرفتن حقوق شهروندي و پايمال کردن حقوق مذهبي، ازجمله عوامل ايجاد نارضايتي در مردم هستند که زمينه را براي شکلگيري جبهه مقاومت ملي با هدف مقابله با حاکميت طالبان فراهم ساختهاند. همينها دلايلي هستند که دولتها را وادار به خودداري از به رسميت شناختن حکومت طالبان کردهاند، دولتي که مستعجل است و عقلاي جهان حاضر نيستند روي آن حساب کنند.
تبریز امروز:
⬅️ ارزيابي رسانههاي غربي از وضعيت حکومت خودخوانده طالبان در افغانستان اينست که اين حکومت قابل دوام نيست. اينديپندنت دو روز پيش نوشت: طالبان، از درون فرو ميپاشد.
از عوامل فروپاشي طالبان، يکي اينست که درگيري در داخل اين گروه هر روز بيشتر ميشود بطوري که اکنون ناآرامي و شورش، چند ولايت افغانستان را فرا گرفته است. فارياب، باميان، بدخشان، بلخ و پنجشير ازجمله ولاياتي هستند که از آنها درگيري ميان خود طالبان گزارش شده بطوري که برخوردهاي مسلحانه درونگروهي به کشته شدن تعدادي از اعضاء طالبان و دستگيري و تصفيه تعدادي ديگر از آنها منجر شده است.
يکي ديگر از عوامل اينست که گروه طالبان حاضر نيست غير از پشتونها اعضاء اقوام ديگر را در درون خود بپذيرد. گزارشهاي متعددي وجود دارند که نشان ميدهند سران اين گروه حاضر نشدهاند فرماندهان ازبک يا تاجيک را تحمل کنند و آنها را به بهانههاي مختلف حذف کردهاند. خالصسازي در گروه و در حاکميت، يکي از برنامههائي است که در دستور کار طالبان قرار دارد و براي عملي شدن اين برنامه، آنها به هر اقدام خشني متوسل ميشوند.
سومين عامل، رقابت خود پشتونها در داخل گروه طالبان است. تقسيم شدن طالبان به «تندروها» و «تندروترها» موجب پيدايش مشکلاتي براي اين گروه شده بطوري که اختلافات ميان اين دو بخش بارها به درگيريهاي خونين منجر گرديده است. اين هر دو بخش همواره در تلاش براي تثبيت خود و حذف بخش ديگر هستند. درگيريها گاهي بقدري بالا گرفته که دولت پاکستان ناچار شده اقدام به ميانجيگري کند.
چهارمين عامل، اعتراض ديگر گروههاي تکفيري تروريستي از قبيل داعش به طالبان است که چرا از اصول بنياني مشترک ميان خود و گروههاي به تعبير آنها «جهادي» ولي در واقع «تکفيري تروريستي» در مواردي کوتاه ميآيند. با اينکه ميدانيم طالبان با داعش و ساير گروههاي تکفيري تروريستي هممشرب هستند ولي قرار گرفتن طالبان در رأس هرم قدرت در افغانستان ايجاب ميکند در مواردي از قبيل روابط بينالملل و بعضي امور مرتبط با حقوق شهروندي تا حدودي کوتاه بيايند تا بتوانند چهرهاي تغييرکرده از خود به نمايش بگذارند. همين روش موجب اعتراض نيروهاي موجود در بدنه ساير گروهها شده هرچند سران آن گروهها نيز در بازيهاي سياسي با سران طالبان همدل و همداستان هستند.
و پنجمين عامل، نارضايتي شديد اقشار مختلف مردم افغانستان از طالبان است. فعالان سياسي، هنرمندان، بازرگانان، کارمندان، کارگران، دانشگاهيان، زنان، اقوام ازبک، تاجيک، هزاره و حتي عده زيادي از پشتونها به طالبان شديداً اعتراض دارند و حکمراني اين گروه را حکمراني قرون وسطائي ميدانند. فقر، فشارهاي اجتماعي و سياسي، ناديده گرفتن حقوق شهروندي و پايمال کردن حقوق مذهبي، ازجمله عوامل ايجاد نارضايتي در مردم هستند که زمينه را براي شکلگيري جبهه مقاومت ملي با هدف مقابله با حاکميت طالبان فراهم ساختهاند.
همينها دلايلي هستند که دولتها را وادار به خودداري از به رسميت شناختن حکومت طالبان کردهاند، دولتي که مستعجل است و عقلاي جهان حاضر نيستند روي آن حساب کنند.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.