خبر های ویژه

آیا فناوری واقعاً زندگی نوجوانان را خراب کرده است؟

11 تیر 1404

پنج راه برای کمک به دانش‌آموزان در نه گفتن به رفتارهای پرخطر

20 خرداد 1404

چهار روش خلاقانه برای درگیر کردن کودکان با مفاهیم STEM در تابستان: راهکارهایی برای پرورش کنجکاوی و حل مسئله در خانه

19 خرداد 1404

درمانی کهن با امواج صوتی

15 اردیبهشت 1404

روز معلم با یاد معلم

12 اردیبهشت 1404

عید فطر تبریز سال ها پیش در دارالحکومه تبریز

11 فروردین 1404

ده فرمان مربی برجسته، یانوش کورچاک، برای تربیت کودکان

11 اسفند 1403

مدیران چگونه می‌توانند به کارمندان نسل Z کمک کنند تا قدرت کار معنادار را کشف کنند

11 اسفند 1403

هنر و علم، تناسبات ظریف یکسانی را در شاخه‌های درختان روشن می‌کنند

23 بهمن 1403

در واقع زیبایی شناسی «وابی سابی» ژاپنی در مورد چیست؟

13 دی 1403

نقیبی بر چیلله گجه سی آذربایجان و رسم و رسوم آن

29 آذر 1403

زندگی در ازدواج

13 آذر 1403

خواب بی کیفیت کوتاه و دیرهنگام

29 آبان 1403

کاری را که بلد نیستید، انجام ندهید! ثبت کتاب حیدر بابایه سلام به عنوان میراث غیر ملموس و تثبیت یک تندیس فاخر از شهریار ضرورت فرهنگی است!

28 آبان 1403

سالی رونی، راشل کوشنر و آرونداتی روی خواستار تحریم موسسات فرهنگی اسرائیل شدند

10 آبان 1403

دارالشفای ربع رشیدی ، موقوفه رشیدالدین فضل الله همدانی در تبریز

23 شهریور 1403

20 آبان 1400

عروسک پناهنده به دنبال خانه می گردد! هشت هزار کیلومتر پیاده روی ! + ویدئو

یک تئاتر با صحنه ای به وسعت جهان

دوازده عروسک‌باز در اتاق تمرین خمیده و در حال مطالعه تک‌تک حرکات دختر بچه‌ای هشت ساله‌ای به نام تامارا بودند که سعی می‌کرد یک توپ فوتبال صورتی روشن را از وسط زمین بردارد. تامارا عصبی به نظر می رسید و مدام روی شانه اش نگاه می کرد، انگار می خواست مطمئن شود کسی پشتش نیست. سپس، ناگهان، او مستقیماً به سمت توپ دوید، آن را در آغوش خود گرفت و فرار کرد. امیر نزار زوابی، کارگردان تئاتر فلسطینی و پدر تامارا، خوشحال به نظر می رسید. او در ماه ژوئن به عروسک‌بازان گفت: «ببینید، هر کاری که او انجام می‌دهد با فوریت است. "همه چیز زندگی و مرگ است." عروسک گردانان تامارا را از نزدیک تماشا می کردند تا رفتار او را تقلید کنند و یک پناهجوی سوری 9 ساله به نام امل کوچولو را خلق کنند، شخصیت اصلی «پیاده روی»، یکی از جاه طلبانه ترین قطعات تئاتر سال - و قطعاً قطعه ای از تئاتر با بزرگترین صحنه نمایش خواهد بود! یک تئاتر خیابانی عظیم ! طرح "پیاده روی" ساده بود: امل کوچک مادرش را از دست داده بود و به دنبال یافتن او بود. اما تدارکات برای اجرای پروژه تقریباً 4 میلیون دلاری - یک سفر 8000 کیلومتری از ترکیه به انگلیس - چیزی جز این بود. در طول سفر، این عروسک , سه ونیم متری - که برای کنترل آن به چهار نفر نیاز داشت - بیش از 140 توقف در هشت کشور، در مکان‌هایی از کمپ‌های پناهندگان گرفته تا خانه اپرای سلطنتی لندن داشت. اینها شامل نمایش های تئاتری، از جمله یک رویداد پایانی در منچستر، انگلستان، و همچنین برخوردهای خودجوش، با امل (که نامش در عربی به معنای امید است) به سادگی در یک شهر یا روستا قدم می زند و می بیند که چه اتفاقی می افتد.

تبریز امروز:

 

Puppeteers operating the 12-foot-tall Amal, a 9-year-old Syrian refugee on a journey to find her mother, in “The Walk.”

چهار ماه زمان ، 8000 کیلومتر  : یک عروسک پناهنده به دنبال خانه می گردد
در ماجرای The Walk، دختر 9 ساله سوری سه و نیم  به نام امل از ترکیه به بریتانیا رفت تا مادرش را پیدا کند. آیا در یک قاره از نظر سیاسی تقسیم شده، افکاری تغییر کرده است؟

لندن - دوازده عروسک‌باز در اتاق تمرین خمیده و در حال مطالعه تک‌تک حرکات دختر بچه‌ای هشت ساله‌ای به نام تامارا بودند که سعی می‌کرد یک توپ فوتبال صورتی روشن را از وسط زمین بردارد. تامارا عصبی به نظر می رسید و مدام روی شانه اش نگاه می کرد، انگار می خواست مطمئن شود کسی پشتش نیست. سپس، ناگهان، او مستقیماً به سمت توپ دوید، آن را در آغوش خود گرفت و فرار کرد.

امیر نزار زوابی، کارگردان تئاتر فلسطینی و پدر تامارا، خوشحال به نظر می رسید. او در ماه ژوئن به عروسک‌بازان گفت: «ببینید، هر کاری که او انجام می‌دهد با فوریت است. "همه چیز زندگی و مرگ است."

عروسک گردانان تامارا را از نزدیک تماشا می کردند تا رفتار او را تقلید کنند و یک پناهجوی سوری 9 ساله به نام امل کوچولو را خلق کنند، شخصیت اصلی «پیاده روی»، یکی از جاه طلبانه ترین قطعات تئاتر سال - و قطعاً قطعه ای از تئاتر با بزرگترین صحنه نمایش خواهد بود! یک تئاتر خیابانی عظیم !

طرح "پیاده روی" ساده بود: امل کوچک مادرش را از دست داده بود و به دنبال یافتن او بود. اما تدارکات برای اجرای پروژه تقریباً 4 میلیون دلاری - یک سفر 8000 کیلومتری از ترکیه به انگلیس بود.

در طول سفر، این عروسک , سه ونیم متری - که برای کنترل آن به چهار نفر نیاز داشت - بیش از 140 توقف در هشت کشور، در مکان‌هایی از کمپ‌های پناهندگان گرفته تا خانه اپرای سلطنتی لندن داشت. اینها شامل نمایش های تئاتری، از جمله یک رویداد پایانی در منچستر، انگلستان، و همچنین برخوردهای خودجوش، با امل (که نامش در عربی به معنای امید است) به سادگی در یک شهر یا روستا قدم می زند و می بیند که چه اتفاقی می افتد.

The puppeteers get ready near a fort in Calais, France, one of eight countries on the journey.

تصویر عروسک‌بازان در نزدیکی قلعه‌ای در کاله، فرانسه، یکی از هشت کشور در حال سفر، آماده می‌شوند.

در سال‌های 2015-2016، زمانی که میلیون‌ها نفر از جنگ داخلی سوریه گریختند، پناهندگان بر روزنامه‌های اروپا تسلط داشتند، اما مردم همچنان هر روز از قاره عبور می‌کنند. و با همه‌گیری ویروس کرونا، شرایطی که پناهندگان و مهاجران در آن زندگی می‌کردند و رفتاری که با آن‌ها داشته‌اند، بدتر شده است.

دیوید لن، مدیر هنری سابق تئاتر یانگ ویک لندن و یکی از تهیه کنندگان این پروژه، در فاصله زمانی تمرینات گفت که معنای "پیاده روی" واضح است: "ما را فراموش نکنید."

 اما او گفت که تیم نمی‌خواهد تنها با تمرکز بر وحشت‌هایی که پناهندگان با آن روبرو هستند به اهداف آن دست یابد. لن گفت: "او یک کودک است، بنابراین اوقات وحشتناکی خواهد داشت و تنها و ترسناک خواهد بود." اما تمرکز ما روی پتانسیل، شادی و لذتی است که او می تواند به ارمغان بیاورد.

«پیاده‌روی» برگرفته از «جنگل» است، نمایشنامه‌ای چند بعدی که در یک اردوگاه پناهندگان اتفاق می‌افتد که هم در غرب لندن و هم در انبار سنت آن در بروکلین اجرا می‌شد.

اما نمایش جدید پیشنهاد متفاوتی بود که بیشتر در خارج از مکان های سنتی برگزار می شد. و اقدامات سختگیرانه مهاجرت با شروع پروژه افزایش یافت. تنها چند روز قبل از تمرین، دانمارک قانونی را تصویب کرد که به این کشور اجازه می‌دهد پناهجویان را در حین ارزیابی درخواست‌هایشان به خارج از اروپا منتقل کند. به زودی، بریتانیا، جایی که برخی از وزرای آن تمایل به ایجاد "محیط خصمانه" برای مهاجران را در بوق و کرنا کرده بودند، گفت که می خواهد همین کار را انجام دهد. در کشورهای دیگر، موانعی برای دور نگه داشتن مهاجران پیشنهاد شده بود.

در این زمینه، «پیاده روی» به همان اندازه تئاتر تحریک کننده به نظر می رسید. زوابی اصرار داشت که اینطور نیست. "ما برای تحریک نمی آییم. ما یک بچه 9 ساله را پیاده می بریم تا مادرش را پیدا کنیم.»

او به آرامی اضافه کرد: «اگر آن را دوست ندارید، اشکالی ندارد.  زوابی به زودی متوجه خواهد شد که آیا مردم محلی در سراسر اروپا موافق هستند یا خیر.

 Puppeteers operate Amal in the southern Turkish city of Adana during the second day of “The Walk.”

عروسک گردانان امل را در شهر آدانا در جنوب ترکیه در دومین روز از "پیاده روی" اجرا می کنند.

Much of the journey included unscripted events, like walking down a street in Adana.
بخش اعظم سفر شامل رویدادهای بدون فیلمنامه بود، مانند قدم زدن در خیابانی در آدانا.
A young boy looks up in amazement at Little Amal.
پسر جوانی با تعجب به امل کوچولو نگاه می کند.
در یک عصر آرام در ماه جولای، امل کوچولو اولین قدم های خود را در کوچه های باریک غازیانتپ، شهری در جنوب ترکیه در فاصله 40 مایلی از مرز سوریه برداشت. این شهری است که بسیاری از 3.6 میلیون آواره سوری در آن اسکان یافته اند.

او که توسط تیمی شامل اعضای هنداسپرینگ ، شرکتی که بیشتر به خاطر کارش در " اسب جنگی " شناخته می‌شود، طراحی و اداره می‌شود، او بر فراز جمعیت ایستاد، اما مانند یک کودک نوپا، از آنها عصبانی به نظر می‌رسید. او اغلب در حین راه رفتن مردد می‌شد، کمی تکان می‌خورد، سینه‌اش بالا می‌رفت، قبل از اینکه ناگهان با گام‌های سریع و ناپایدار به جلو هجوم آورد.

چهار عروسک‌بازی که او را کنترل می‌کردند - یکی در داخل بر روی پایه‌ها، دو نفر با دستان او و دیگری برای نگه داشتن او از پشت در صورت لزوم - او را مجبور کردند که به طور مکرر به عقب نگاه کند، گویی در جستجوی مادرش است. سپس با ناامیدی چشمانش را پایین انداخت و راه افتاد.

دست اندرکاران این پروژه گفتند که امیدوارند رویدادهایی مانند این ثابت کند که هنر می تواند ارتباطی بین ترک ها و سوری ها، ساکنان و پناهندگان ایجاد کند.

رجب تونا، تهیه‌کننده ترکی «پیاده‌روی» می‌گوید: «وقتی مردم برای درک همدیگر مشکل دارند، فرهنگ و هنر همیشه یک روش وحدت‌بخش بسیار مهم بوده است». اما از آنجایی که امل کوچولو به حرکت ادامه می داد، از قبل مشخص بود که این پروژه همه را متقاعد نخواهد کرد.

شریف چینار، آرایشگری که به تازگی مغازه‌اش را برای آن روز تعطیل کرده بود، از هیجان در راهپیمایی می‌درخشید. او گفت که بلافاصله مفهوم را درک کرد. "این کسی است که خانواده خود را از دست می دهد و پیاده راه می رود تا آنها را پیدا کند." وی افزود: این پروژه ایده خوبی بود.

اما اوگور تاشی، صاحب یک هتل، جلوتر ایستاد و با صدای بلند شکایت کرد. او در حالی که چانه خود را به سمت جمعیت دراز کرد، گفت: «از آنها متنفرم. آنها فقط برای پناهندگان سوری دلخوری بزرگی ایجاد می کنند. من به سوری های اینجا نیازی ندارم.»

امل با وجود قد بسیار زیاد، چکمه های قرمز بزرگ و قیافه مصمم، آسیب پذیر به نظر می رسید. موهای بلند او که از روبان ساخته شده بود، در نسیم بلند شد. بالاتنه و بازوهای او که از عصای بامبو ساخته شده بودند، به نظر می رسید که می توانستند بشکنند.

در نهایت، عروسک‌بازان او را به پارکی بردند که در آن کودکان سوری به دو زبان ترکی و عربی برای او آواز می‌خواندند و گروهی دیگر یک ظرف دست‌ساز به او دادند که پر از هدایایی برای سفر پیش‌رو بود.

فردای آن روز، قرار بود دومین پیاده روی خود را انجام دهد. اما مانند یک پناهنده واقعی، سفر او قطع شد. یک سرباز ترک در عملیات در شمال عراق کشته شده بود و قرار بود بیرون شهر دفن شود. با توجه به حساسیت‌های محلی، «پیاده‌روی» - فقط یک روز از عمرش - متوقف شد.

The procession makes its way through a pedestrian street in Athens.

این راهپیمایی راه خود را از طریق یک خیابان پیاده در آتن طی می کند.


از غازیانتپ، سفر امل کوچک به آرامی پیش رفت. در آدانا، ترکیه، بچه‌ها دسته‌هایی از پرندگان دست‌ساز را دور او می‌چرخانند. در Cesme، او به دریا نگاه کرد در حالی که صدها جفت کفش خالی احاطه شده بود، یادآور کسانی که قبل از او رفته بودند (و موفق نشده بودند). در حالی که در جزیره یونانی Chios بود، گروه های کر برای استقبال از او آواز خواندند.

اما پس از آن تیم - حدود 25 نفر - سعی کردند از سایت میراث جهانی یونانی متئورا، که به خاطر صومعه های ارتدکس قرار گرفته بر صخره های بلند معروف است، بازدید کنند. آمل قرار بود با بچه های محلی یک پیک نیک داشته باشد، در منطقه  صومعه ها با پس زمینه ای خوش منظره! اما شورای محلی این رویداد را ممنوع کرد.

 اعضای شورا سعی کردند این تصمیم را با گفتن اینکه «عروسک مسلمان از سوریه» نباید در فضایی مهم برای مؤمنان ارتدوکس یونانی برنامه اجرا کند، توضیح دهند. (در واقع، مذهب امل هرگز مشخص نشده است.) اما برای برخی، لغو این برنامه بیشتر از اختلافات مذهبی بود. با تشدید بحران در افغانستان، تنش ها در مورد مهاجرت بار دیگر در اروپا افزایش یافت. در یونان، برخی از تکرار سال‌های 2015-2016 که بیش از یک میلیون پناهنده از این کشور عبور کردند و از آن به عنوان دروازه ورود به آلمان، فرانسه، انگلیس یا جاهای دیگر استفاده کردند، بیم داشتند.

یک انجمن میراث فرهنگی در متئورا مخالفت خود را در وب سایت خود به صراحت اعلام کرد: "حقیقت تلخ کسانی هستند که به امل کوچولو "بله" گفتند، در واقع به همه کسانی که پس از او آمدند "بله" گفتند."

لن، تهیه کننده، سعی نکرد نظر شورا را تغییر دهد. او گفت: «اگر از ما استقبال نشود، نمی‌رویم» و تیم برای برنامه‌ریزی یک رویداد جدید عجله کرد. اما همه چیز آرام نشد.

تنها چند روز بعد، در لاریسا، یونان مرکزی، مردم امل را با تخم مرغ، میوه و حتی سنگ پرتاب کردند. دیگران نمادهای مذهبی را به سمت او پرتاب می کنند. هواداران سعی کردند از او دفاع کنند. پلیس وارد عمل شد. سپس در آتن، گروه‌های راست‌گرا گفتند که این کار را انجام خواهند داد

برخلاف برنامه ریزی شده دست راستی ها، ضد فاشیست ها گفتند که در حمایت از او تظاهرات خواهند کرد و پلیس مجبور شد برای متفرق کردن جمعیت از گاز اشک آور استفاده کند.

در حالی که برگزارکنندگان خصومت را کم اهمیت جلوه دادند، عروسک گردانان آن را گویا یافتند. اما لانگثورن، عروسک‌ساز گفت: ترسناک و تکان‌دهنده بود، اما فکر می‌کنم واقعاً مهم بود. او افزود که اگر همه امل و پناهندگان جهان را در آغوش بگیرند، " امل " اصلاً نیازی به پیاده روی نداشت.

Amal being greeted in Rome. The stop there included a meeting with Pope Francis.

استقبال از امل در رم. توقف در آنجا شامل دیدار با پاپ فرانسیس بود.
شاید به طرز شگفت انگیزی، مقاومت در برابر امل کوچولو با عبور او از یونان به ایتالیا متوقف شد، کشور دیگری که سیاستمداران اغلب اجازه می دهند احساسات ضد مهاجرتی به جوش بیاید.

در صبح روز 10 سپتامبر، او به واتیکان مجلل قدم گذاشت. عروسک‌بازان او - که لان می‌گوید اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و بازیگوش‌تر شده‌اند، زیرا می‌دانستند که او ناگهان سقوط نمی‌کند - او را به قدم زدن در میدان سنت پیتر بردند. در آنجا، او خم شد تا مجسمه ای برنزی را در آغوش بگیرد که 140 مهاجر را به تصویر می کشد - از جمله یهودیان فراری از دست نازی ها - به گونه ای که گویی خود را در میان آنها می شناسد. سپس با پاپ ملاقات کرد.

هنگامی که پاپ فرانسیس، که مدتهاست از پناهندگان حمایت می کرد، امل را دید، سعی کرد با او دست بدهد و انگشتش را گرفت ، زیرا تمام آن چیزی بود که می توانست در دست بگیرد، و در همه جا لبخند زد. روبرتو روبرتو، تهیه کننده ایتالیایی پروژه، گفت که این برخورد «لحظه ای تئاتری بود». "همه چیز بسیار ساده و محبت آمیز بود."

شب بعد عروسک گردان ها امل را به تئاتر هند، یکی از تئاترهای اصلی رم بردند، جایی که او را روی یک تشک بزرگ در حیاط بیرونی گذاشتند و سعی کردند او را شبیه به خواب نشان دهند.

نقاشی‌ها، کلاژها و آثار دیجیتالی تمام عزام، هنرمند سوری، از دیواری پشت عروسک پرتاب شد. آن‌ها تصورات کابوس‌آمیز خانه‌ای بودند که وی از جنگ به جا گذاشته بود - بلوک‌های آپارتمانی پر از گلوله و ترکش، که نماهایشان منفجر شده بود تا خانه‌های متروکه را آشکار کنند.

عزام که در سال 2011 سوریه را ترک کرد و اکنون در آلمان زندگی می کند، آن را "رویای متحرک" یک مکان کاملاً ناامن خواند.

زوابی، مدیر هنری پروژه، گفت که او رم را برای کابوس‌های امل انتخاب کرده است، زیرا تضاد فاحشی بین معماری شگفت‌انگیز شهر و واقعیت‌هایی است که پروژه سعی می‌کرد توجه را به آن جلب کند. او گفت: "این سفر، سفر سخت و زیبایی است."

 Amal on the beach at Bray-Dunes, the last stop in France before “The Walk” continued to Britain.

امل در ساحل در Bray-Dunes، آخرین توقف در فرانسه قبل از "پیاده روی" به بریتانیا ادامه یافت.
Packing up the pieces of Little Amal for transport between stops in France.

بسته بندی قطعات امل کوچک برای حمل و نقل بین ایستگاه ها در فرانسه.

The puppet was created by the same company that worked on the celebrated play “War Horse.”
این عروسک توسط همان شرکتی ساخته شد که در نمایشنامه مشهور "اسب جنگی" کار می کرد.

"The Walk" پروژه ای بود که جاه طلبی های آن مستلزم تزریق مداوم پول نقد بود، از جمله برای آزمایش های معمول کووید-19. در پایان، بیش از 2.8 میلیون پوند، حدود 3.8 میلیون دلار هزینه خواهد داشت.

لان گفت: «ما هرگز از جمع آوری کمک های مالی دست نکشیدیم. آنها حتی تی شرت را به صورت آنلاین می فروختند تا پول بیاورند. نمادین ترین لحظات این پروژه در کنار ساحل در فرانسه رخ می دهد.

حدود ساعت 10 صبح یک یکشنبه روشن، تیم امل کوچولو و هواداران در پارکینگ کلیسایی در گراند-سینت، شهر کوچکی در نزدیکی ساحل شمالی، جمع شدند و سعی کردند با دو خانواده که منتظر غسل تعمید نوزادانشان بودند، قاطی نشوند.

گروهی از پناهندگان و مهاجران به زودی قرار بود برای امل رپ کنند، اما سلین برونل، هنرمندی که در این مراسم کمک می‌کرد، گفت که همه آنها حاضر نشده‌اند. او برای توضیح گفت: «زود است. و آنها ممکن است شب را صرف تلاش برای رسیدن به انگلستان کرده باشند.

مهاجران روزانه سعی می کنند از کانال مانش عبور کنند، با قایق یا با مخفی شدن در کامیون ها. برونل گفت که اگر رپرها این برنامه را از دست بدهند، بسیار خوشحال است، اگر به این معنی است که آنها موفق شده اند.

امل سرانجام از کلیسا به راه افتاد، اما پلیسی با او روبرو شد که راه او را مسدود کرده بود. او با ناامیدی به کفش‌های بزرگش کوبید، طوری جلو و عقب می‌رفت که انگار نمی‌توانست کار بعدی را انجام دهد، تا اینکه رپرها ظاهر شدند، روسری‌های قرمز دور سرشان بسته شدند و شروع کردند به دنبال کردن او.


Thirty other oversize puppets, many representing refugees from other parts of the world, joined at the Bray-Dunes beach.

30 عروسک بزرگ دیگر که بسیاری از آنها نماینده پناهندگان دیگر نقاط جهان هستند در بری دون به هم پیوستند.

آنها امل را به میدان شهر هدایت کردند - مردم محلی که در طول مسیر از پنجره های آپارتمان خم شده بودند، به امید اینکه منظره بهتری داشته باشند - سپس آهنگی را به زبان فرانسوی اجرا کردند و به امل کوچولو گفتند که درد او را درک می کنند، اما "ما می دانیم که شما موفق خواهید شد." با کوبیدن باس، عروسک‌بازان تمام تلاش خود را کردند تا امل را شبیه یک طرفدار موسیقی جلوه دهند و او را مکرراً دور خود می‌چرخانند.

خوزه منزمبی، یکی از رپرها، پس از آن گفت: "من خودم را در او می بینم، اگرچه او یک دختر کوچک است."

او چهار سال پیش از آنگولا به فرانسه آمده بود و اکنون 21 سال دارد، امیدوار بود بماند و بازیگر شود. اما او همچنان منتظر اجازه اقامت بود.

شهرهای شمالی مانند Grand-Synthe و در ساحل، Calais، در مورد موضوع پناهندگان تقسیم شده اند. جو سیاسی فرانسه نیز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده به سمت راست حرکت می کند.

ناتاشا بوچارت، شهردار کاله، مجوز "The Walk" را برای رویداد آخر روز در سواحل شهر رد کرد، بنابراین مجبور شد حدود 30 مایل دورتر به استراحتگاه Bray-Dunes منتقل شود. (سخنگوی بوچارت از اظهار نظر خودداری کرد).

چند ساعت بعد، امل در ساحل، در حالی که موهایش در باد سرد می‌وزید، به سمت دریا رفت.

30 عروسک بزرگ دیگر به او ملحق شدند - برخی شبیه ماهی ساخته شده بودند، برخی دیگر مانند پادشاهان لباس پوشیده بودند. سپس جویس دیدوناتو، خواننده مشهور اپرا آمریکایی، شروع به سرنا دادن به همه آنها از یک قایق گیر کرده روی ماسه کرد.

پس از یک کنسرت نیم ساعته، دوران امل کوچولو در فرانسه به پایان رسید. عروسک‌باز سربها را  با کمک چند دستیار، خود بیرون آورد و از پایه‌ها خارج شد. امل در جعبه ای بسته شده بود و آماده سفر با قطار در زیر دریا بود. برخلاف بسیاری از پناهندگان، که روزانه صدها نفر از آنها را در اطراف کاله در جستجوی کمک می بینید، او قبل از صبح خود را به انگلستان می رساند.

On her final day in Manchester, Amal visited Manchester United’s stadium. One question was hanging over the day’s events: Will Little Amal be reunited with her mother?

امل در آخرین روز خود در منچستر از استادیوم منچستریونایتد دیدن کرد. یک سوال در وقایع آن روز وجود داشت: آیا امل کوچولو دوباره به مادرش خواهد پیوست؟
سفر امل کوچولو قرار بود در چهارشنبه‌شب سرد و مرطوب در منچستر، با رژه در خیابان‌های شهر که توسط سیمون استون، کارگردان تئاتر و سینمای استرالیایی نظارت می‌شد، به پایان برسد.چند ساعت قبل، چند نفر از عروسک گردانان این تجربه را منعکس کردند. فدا زیدان، بازیگر فلسطینی، گفت که احساس می‌کند غرق شده و همچنین خسته شده است. او گفت: "من هم مانند امل، می خواهم به خانه برگردم."

مواعد رومیه، پناهجوی سوری مقیم فرانسه، گفت که نمی‌خواهد این سفر پایان یابد. او گفت: "گروه اینجا، آنها اکنون مانند خانواده من هستند."

اما این پروژه بزرگ تئاتر واقعاً چه دستاوردی داشت؟ آیا ذهنیتی تغییر کرده است؟ امل کوچولو در انگلستان بالا و پایین رفته بود، خانواده‌هایی که تشویق می‌کردند با او ملاقات کردند، اما مطبوعات محافظه‌کار این کشور، که می‌توانند با مهاجرت دشمنی کنند، به سختی توجهی به آن‌ها کردند.

در روزنامه انگلیسی The Mail on Sunday، پیتر هیچنز، ستون نویس، نوشت که یکی از رویدادهای امل را دیده است. او گفت: «آوارگان سوری دختران کوچک نیستند، بلکه مردان جوان هستند. من تعجب می کنم که چگونه از عروسک بزرگ چنین شخصی استقبال می شود.

زوابی، مدیر هنری پروژه، گفت که تغییر دیدگاه ها هدف نیست. او گفت: «به عنوان هنرمندان احساس می‌کردیم که این موضوعی است که باید با آن درگیر شویم. "اگر من یک پینه دوز بودم، برای او کفش درست می کردم."

او گفت: «خوشحالم که قلب‌ها را لمس کردیم. "امیدوارم ما نیز ذهن ها را لمس کرده باشیم."

 

در یک میدان بیرونی در منچستر، زمانی که امل کوچولو آخرین گام‌هایش را برمی‌داشت، با دسته‌ای از پرستوهای عروسکی چوبی احاطه شد. سپس یک دود در مقابل او ظاهر شد.

بر روی آن تصویری از صورت یک زن می درخشید، زودگذر. سپس صدای ملایمی از بلندگوهای سالن شنیده شد.

صدا به زبان عربی گفت: «دخترم، تو خیلی دور شدی - خیلی دور از خانه - و هوا سرد است، پس گرم بمان. "من به تو افتخار میکنم." این مادر امل کوچولو بود، حالا ظاهراً یک روح یا یک خاطره. او افزود: «با مردم مهربان باش و همیشه به یاد داشته باش که از کجا آمده ای.»

جمعیت 4000 نفری به سمت امل کوچولو چرخیدند، که وقتی عروسک‌بازان او را تا قد تمام بالا می‌کشیدند، او صاف و سرکش ایستاد. به نظر می رسید نفس عمیقی می کشد، سینه اش بالا می رود و نفسش را بیرون می دهد. و سپس به سمت شهر جدیدش رفت تا خانه جدیدی بسازد.

الکس مارشال از لندن و منچستر، انگلستان، و همچنین کاله، فرانسه گزارش داد. کارلوتا گال از غازیانتپ، ترکیه؛ و الیزابتتا پوولدو از رم. نیکی کیتسانتونیس در گزارشی از آتن مشارکت داشت.

 

برگردان به فارسی : توفیق وحیدی آذر

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت