نوشته: مالی فیشر
منتشر شده در: ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵
در سالهای اخیر، یک فرضیه اغواکننده و شهودی، هم مرهمی بر دلهای نگران والدین گذاشته و هم آتش اضطرابشان را شعلهورتر کرده است: مشکل، تلفنهای همراه هستند.
طبق یکی از آمارهایی که زیاد به آن استناد میشود، ۴۶ درصد از نوجوانان میگویند که "تقریباً همیشه آنلاین" هستند؛ جملهای که بهنوعی هم واقعی بهنظر میرسد و هم اغراقآمیز.
در اوایل سال ۲۰۲۱، روزنامهنگاری به نام مت ریچتل با پدری صحبت کرد که چند هفتهای بود کابوس زندگیاش آغاز شده بود. تَتناای بورنت، پزشک بود و همسرش رواندرمانگر؛ و تا پیش از راهیابی دخترشان، الانیو، به دورهی راهنمایی، او دختری شاد بهنظر میرسید که از محبت والدینش و خانهای با ثبات برخوردار بود. اما ناگهان، بدون هیچ دلیل آشکار بیرونی، دچار افسردگی شد و شروع به خودزنی کرد. والدینش به دنبال درمان رفتند؛ دارودرمانی و رواندرمانی را امتحان کردند. اما در یکم مارس ۲۰۲۱، الانیو مقدار زیادی قرص خورد. او باهوش به بیمارستان رسید اما سپس دچار توهم و تشنج شد، قلبش ایستاد و تحت دستگاههای حیات نگهدارنده قرار گرفت. در پنجم مارس، اندکی پیش از تولد شانزدهسالگیاش، جان خود را از دست داد. همان ماه، پدرش در گفتوگو با یک خبرنگار، تلاش میکرد معنایی برای آنچه اتفاق افتاده بود، بیابد.
ریچتل در حال کار بر روی مجموعهای بود که بعدها با عنوان «همهگیری درونی» در سال ۲۰۲۲ از سوی نیویورکتایمز منتشر شد؛ مجموعهای درباره وضعیت سلامت روان نوجوانان آمریکایی—که طبق بسیاری از شاخصها، مدتها بود در حال وخیمتر شدن بود. او در کتاب جدیدش با عنوان چگونه بزرگ میشویم (منتشر شده توسط مارینر)، از گفتوگوی دلخراشش با بورنت چنین یاد میکند: «بهسختی میتوانستم خودم را کنترل کنم. من خبرنگار بودم، بله، اما بیش از آن پدری بودم با دو فرزند که خودشان هم در آستانهی نوجوانی بودند.» پاسخ ریچتل، پاسخی از عمق جان بود. «من بهشدت میخواستم بفهمم.»
در سالهای اخیر، فرضیهای وسوسهبرانگیز و شهودی برای توضیح داستانهایی شبیه الانیو شکل گرفته است: این تلفنهای هوشمند هستند که مقصرند. تلفن همراه هوشمند، مجهز به تیکتاک و اینستاگرام، بستهای براق است که مجموعهای از نیروهایی را در خود دارد که میتوانند یک نوجوان را ناراحت کنند—روابط اجتماعی سمی، تصویر بدنی غیرواقعی، تشویق به خودآگاهی فلجکننده، حتی دلیلی برای پرهیز از امور اساسی مثل خواب خوب شبانه. و—چنانکه والدین و کارشناسان معمولاً اذعان دارند—تلفنها حال بزرگسالان را هم چندان خوب نمیکنند.
جاذبهی این توضیح فناورانه وسوسهبرانگیز است. (در مورد الانیو، هیچ عامل تکنولوژیکی واضحی وجود نداشت، اما والدینش باز هم تلاش کردند به روایت مسلط دست بیابند: «ما روی وسایل الکترونیکی کنترل داشتیم، دوستیهایش را زیر نظر داشتیم»، بورنت با درماندگی به ریچتل میگوید.)
اجماع درباره «تلفن» دوجناحی است؛ هم برای اخلاقگرایی راستگرایانه جذاب است و هم برای دیدگاههای ضدشرکتی چپگرایانه. ایالتهایی چون فلوریدا، یوتا، کالیفرنیا و نیویورک همگی گامهایی برای محدودسازی دسترسی نوجوانان به رسانههای اجتماعی برداشتهاند، یا به تعبیر دیگر، محدود کردن دسترسی شرکتهای رسانهای به نوجوانان؛ تگزاس نیز اخیراً تا مرز تصویب قانونی پیش رفت که استفادهی نوجوانان از رسانههای اجتماعی را بهکلی ممنوع میکرد.
در سالهای اخیر، تلفنهای هوشمند بیش از هر چیز دیگری مقصر معرفی شدهاند. «تلفنها»—یا همانطور که بسیاری والدین خسته و نگران میگویند: این لعنتیها—با خود وسواس، افسردگی، بیخوابی، اضطراب اجتماعی، کاهش توانایی تمرکز، و البته سقوط سرانه مطالعه و فعالیت بدنی را به همراه آوردهاند. یک نوجوان امروزی ممکن است هیچگاه بدون تلفن همراه از خانه بیرون نرفته باشد، همانطور که نوجوانی در دهه ۱۹۹۰ ممکن بود هیچگاه بدون .اکمن یا دیسکمن از خانه بیرون نرفته باشد، و همین تلفن همراه به نماد تکاندهندهای از زندگی نوجوانانهی مدرن تبدیل شده است. «نوجوانان آیفونبهدست» روی نیمکتها لم دادهاند، روی تختها ولو شدهاند و از معاشرت اجتناب میکنند—صحنههایی که بهصورت مکرر در مقالههای روزنامهها و تحقیقات دانشگاهی بازنمایی میشوند، اغلب همراه با دادههای آماری نگرانکننده درباره افزایش بیماری روانی در میان جوانان. در این گزارشها، صفحهنمایش تلفن مانند چراغقوهای است که تاریکی یک جهان آسیبزده را آشکار میکند، و پدر و مادرهایی که نگران هستند، به دنبال راهی برای خاموش کردن آن هستند.
در سال گذشته، بحران سلامت روان نوجوانان آنچنان توجه ملی را به خود جلب کرد که رییسجمهور بایدن از شرکتهای فناوری خواست تا مسئولیت بیشتری بپذیرند. او در سخنرانی وضعیت کشور، در حضور اعضای کنگره گفت: «وقت آن است که شرکتهای فناوری به خاطر آزاری که به کودکان وارد میکنند، پاسخگو باشند.» قانونگذاران از هر دو حزب، پیشنهادی برای محدودیتهای بیشتر ارائه کردند. فرماندار ایالت یوتا در ماه مارس قانونی را امضا کرد که مستلزم کسب رضایت والدین برای پیوستن افراد زیر هجده سال به شبکههای اجتماعی است، و همچنین دسترسی نوجوانان به این شبکهها را در ساعات شب محدود میکند. در ماه مه، سناتور ریچارد بلومنتال از کانکتیکات (دموکرات) و سناتور مارشا بلکبرن از تنسی (جمهوریخواه) لایحهای موسوم به «قانون ایمنی آنلاین کودکان» را پیشنهاد کردند که شبکههای اجتماعی را ملزم به اتخاذ «محافظتهای پیشفرض» میکند—که شامل خاموش کردن الگوریتمهای توصیهگر و موقعیتیاب برای نوجوانان است. انجمن روانپزشکی آمریکا نیز بیانیهای صادر کرد و گفت که در مدارس، باید کلاسهایی درباره استفاده سالم از فناوری برگزار شود و تأکید کرد که مسئولیت اصلی این کار با شرکتهای فناوری است، نه با خانوادهها.
اما بزرگترین حرکت سیاسی تا کنون از سوی ایالت فلوریدا انجام شد. در ماه مارس، فرماندار ران دیسانتیس لایحهای را امضا کرد که افراد زیر ۱۴ سال را بهطور کلی از شبکههای اجتماعی منع میکرد و افراد ۱۴ و ۱۵ ساله را تنها با رضایت والدین مجاز میدانست. «ما واقعاً داریم با اختلالاتی مثل اضطراب و افسردگی در کودکانمان مواجه میشویم که بخش عمدهای از آن، ناشی از نحوه تعامل آنها با برخی از این پلتفرمهای آنلاین است.» او این حرف را در کنفرانس خبری مربوط به امضای لایحه بیان کرد. این قانون در ماه ژانویه اجرایی خواهد شد—اگر دادگاهها جلوی آن را نگیرند.