19 مهر 1400
آیا این تصمیمات صرفاً از سوی حکومت های محلی و مقامات خودمحور در مناطق مورد مناقشه اتخاذ می شود و یا مبتنی بر یک دستور متحدالمآل و سیاست واحد از سوی رهبران دولت مرکزی طالبان است؟ با این حساب، بسیاری از آگاهان می پرسند که معنی این تصمیمات چیست؟ آیا این نشانگر عدالت طالبانی است یا احیای دوباره جنایت های قومی عبدالرحمان خان؛ پادشاه ستمگری که سیاست های ظالمانه از جمله کوچ جباری هزاره های شیعه را در زمان سلطه خویش به اجرا درمی آورد و مرتکب جنایتهای سهمگین و هولناک میشد؟
تبریز امروز:
به نقل از آوا آیا این تصمیمات صرفاً از سوی حکومت های محلی و مقامات خودمحور در مناطق مورد مناقشه اتخاذ می شود و یا مبتنی بر یک دستور متحدالمآل و سیاست واحد از سوی رهبران دولت مرکزی طالبان است؟ با این حساب، بسیاری از آگاهان می پرسند که معنی این تصمیمات چیست؟ آیا این نشانگر عدالت طالبانی است یا احیای دوباره جنایت های قومی عبدالرحمان خان؛ پادشاه ستمگری که سیاست های ظالمانه از جمله کوچ جباری هزاره های شیعه را در زمان سلطه خویش به اجرا درمی آورد و مرتکب جنایتهای سهمگین و هولناک میشد؟
ساکنان شهرک شیعهنشین «ولیعصر» در مزار شریف میگویند، از طرف طالبان حکم تخلیه سه روزه این شهرک را دریافت کردهاند.
یکی از ساکنان این شهرک گفتهاست که روز شنبه گروهی با حمایت و حکم محکمه اداره محلی طالبان از ساکنان شهرک ولیعصر خواستند که خانههای خود را طی سه روز تخلیه کنند.
به گفته او، اداره محلی طالبان بدون توجه به اسناد حدود دو هزار خانواده در این محله، تنها بنا به شکایت افراد نزدیک به طالبان حکم صادر کردهاند.
یکی از سخنگویان طالبان گفته که «ما از این موضوع باخبر هستیم و درباره آن تحقیق میکنیم».
طالبان اخیرا در دایکندی هم متهم به کوچاجباری ساکنان بومی این ولایت شدند.
گزارش ها و ادعاها درباره دستورات طالبان برای کوچ اجباری هزاران نفر در نقاط مختلف کشور که عمدتاً از هزاره های شیعه مذهب هستند نگرانیها درباره سیاست های سرکوبگرانه قومی و ایدئولوژیک این گروه را به شدت افزایش داده است.
قربانیان این دستورات ادعا می کنند که آنها به طور ظالمانه ای مجبور به ترک خانه و سرزمین خویش در مدتی کوتاه شده اند و هیچ گونه دسترسی به عدالت برای بررسی اسناد و مدارک شان ندارند.
آنها در حالی که معتقد اند اسناد قانونی برای اقامت و مالکیت بر سرزمینهای خویش را دارند ادعا می کنند که نیروهای طالبان برای اخراج شان از خانه و سرزمین شان متوسل به زور می شوند و ضرب الاجل های آنان به طور تحکم آمیزی غیرعادلانه است.
این دستورات در حالی صادر میشود که افغانستان در آستانه فصل سرما قرار دارد و با توجه به جغرافیای کوهستانی و اقلیم سردسیری کشور در بسیاری از نقاط از جمله دایکندی که یکی از موارد کوچ گسترده بخشی از مردم از سوی طالبان را شاهد بوده، فصل سرما از هم اکنون آغاز شده و خانواده هایی که از خانه و سرزمین خویش متواری شده اند اکنون با دشواریهای سختی روبرو هستند به سرپناه دسترسی ندارند و امکان بروز فاجعه های تکان دهنده انسانی وجود دارد.
نکته تامل برانگیز و نگران کننده دیگر این است که حکومت های محلی طالبان در دایکندی و مزار شریف و قندهار ابتدا حکم اخراج اجباری را علیه مردم ساکن مناطق مورد مناقشه صادر کرده و خانوادههای بی سرپناه را مجبور به ترک خانه های شان ساخته اند و سپس اعلام کردهاند که آنها اگر نسبت به حکم صادره اعتراض دارند پس از ترک خانه و سرزمین خویش می توانند به دادگاه مراجعه کنند و اسناد خویش را ارائه نمایند.
این سیستم عدالت معکوس نشان می دهد که طالبان ارادهای برای رسیدگی به ادعاهای دوطرف در دادگاهی صالح و عادلانه ندارند و تنها به درخواست یکی از طرفهای این دعاوی دیرینه توجه کردهاند.
نکته دیگری که بر حجم و دامنه این نگرانی ها می افزاید این است که شماری از قربانیان این احکام و تصمیمات ادعا می کنند که زمین ها و ملکیت های شان به افراد و خانواده های نزدیک و همسو با طالبان داده شده است.
اینهمه در حالی است که طالبان هنوز یک دولت قانونی، مشروع و ملی ایجاد نکرده اند و سیستم قضایی آنها از مشروعیت لازم برای اتخاذ تصمیم های بحث برانگیز درباره پرونده های حقوقی مانند ادعاهای ارضی را ندارد.
مساله دیگر این است که آیا این تصمیمات صرفاً از سوی حکومت های محلی و مقامات خودمحور در مناطق مورد مناقشه اتخاذ می شود و یا مبتنی بر یک دستور متحدالمآل و سیاست واحد از سوی رهبران دولت مرکزی طالبان است؟
با این حساب، بسیاری از آگاهان می پرسند که معنی این تصمیمات چیست؟ آیا این نشانگر عدالت طالبانی است یا احیای دوباره جنایت های قومی عبدالرحمان خان؛ پادشاه ستمگری که سیاست های ظالمانه از جمله کوچ جباری هزاره های شیعه را در زمان سلطه خویش به اجرا درمی آورد و مرتکب جنایتهای سهمگین و هولناک میشد؟
رهبران و سخنگویان طالبان باید درباره این اتهامات شفافسازی کنند و به نگرانی های گسترده درباره خطر عقده گشایی و انتقام جویی قومی و ایدئولوژیک عناصر مرکزگریز و مقام های جاه طلب محلی خویش و یا تکرار عمدی و هدفمند جنایت های عبدالرحمان خان علیه اقلیت قومی و مذهبی پاسخ روشن بدهند.
و نکته آخر اینکه تجربیات فراوان در تاریخ معاصر افغانستان از جمله کارنامه، میراث و سرگذشت عبرت آموز شاهان و سلاطین ستمگر گذشته به ویژه عبدالرحمان خان باید به طالبان بیاموزد که سرکوب و ستم نتیجه ای جز خشم و نفرت و انزجار ندارد و در نهایت، ستمگران بربنیاد قول قوی قرآن با خواری و ذلت شکست خواهند خورد.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.