31 شهریور 1400
سال های دیرین است که شعر سفر با قلم پای یاران رفته بر زمین خاکی و ناهموار در" پایان یولی "نوشته شده است و دستان مردانی زحمتکش برای هموار ساختن راه قلم فرسایی پاها بر پهنه ی ناهمواره های زمین و زمانه سنگ و خاک را بهم پیوند داده اند تا انسان ها با" کورپی" بر روی "یول" با یکدیگر دوستی و آشنایی و زندگی را تجربه نمایند.
تبریز امروز:
سال های دیرین است که شعر سفر با قلم پای یاران رفته بر زمین خاکی و ناهموار در" پایان یولی "نوشته شده است و دستان مردانی زحمتکش برای هموار ساختن راه قلم فرسایی پاها بر پهنه ی ناهمواره های زمین و زمانه سنگ و خاک را بهم پیوند داده اند تا انسان ها با" کورپی" بر روی "یول" با یکدیگر دوستی و آشنایی و زندگی را تجربه نمایند.
راه پایان ، همان" پایان یولی" جاده قدیمی تبریز است ، راهی که تبریز را به دوردست های سرزمین و زمبن پیوند می داد! در این مسیر که به پای عازمان سفر کوبیده و همواره شده ، سال هاست که دو پل و آثار اندکی از راه باقی مانده، مورد بی مهری قرار گرفته اند! یکی مدفون در زیرخاک با خیل شایعات و دیگری در معرض ریزش نخاله های ساختمانی و هجوم کامیون های سنگ فروش!
***
ایستگاه مخزن آب باغمیشه در مجاورت این " کورپی " قرار دارد و آبی روان همواره از این مخزن بعنوان سر ریز در کنار پل در جریان است. چمن زار کوچکی در این محل در کنار آب بولاخ و آب سر ریز بوجود آمده است و مردم برای رسیدن به این محل ساکت و باریکه ی سبز از راه منتهی به " ونیار" از راهی پر از دست انداز و نخاله ساختمانی و پلاستیک در اندک زمانی چند دقیقه ای از باغمیشه خود را پای پیاده یا با دوچرخه و یا با ماشین های سواری خود را می رسانند و ساعتی بدور از صداهای آلوده ی شهر سپری می کنند .اما تخریب، فرسایش و بی مسئولیتی مامور و خاطی همه چیز را بهم زده است. اما این اخر کار و سرانجام نیست !
***
پل! " کورپی " هنوز سالم است ، آب در کنار آن روان ! و اندکی از جاده و یول " پایان " باقی مانده است ! راه و پل را نمی توان به موزه برد ؛ اما می توان موزه را به پای راه و پل کشانید!
***
اکتای اولین قدم خود را برای این ایده برداشت: " موزه باز و زنده راه و پل ! موزه پایان کورپوسی و پایان یولی ! اکتای اولین درخت آسمانی و اولین نهال و اولین کلنگ را برزمین زد ! درخت آسمانی همان آیلان درکنار " پایان کورپوسی " و "پایان یولی " بر زمین نشانده شد. شاید که شروع ادامه داری برای کاشت درختان توسط سازمان های مسئول وسازمان های مردم نهاد باشد!
***
سازمان های بوروکراتیک حرکت کند و بطئی را همواره تجربه می کنند ، اکنون درخواست برای کاشت نهال وروان کردن آب به زیر پای آنها و احداث و احیای موزه ی باز و زنده ی راه و پل مدت هاست که بر روی میز سازمان ها و حتی تحت موافقت آنان قرار دارد .......اما کار زمان بر است !
میراث فرهنگی می تواند ؛ پل و راه را به ثبت برساند ، اداره راه و شهرسازی بعنوان صاحب اولین موزه ی راه و پل شناخته شود و شهر شهرداری صاحب یک فضای سبز در همسایگی نزدیک خود گردد، محیط زیست با توجه به تردد پرندگان و خرگوش و روباه و مارمولک های رنگین بهتر تحت محافظت قرار گیرد و منابع طبیعی حفظ شود !
فضای سبز عینالی وارد آن سوی مرز خود شود و پهنه دشت تا آرپادره سی بعنوان یک پارک بزرگ ملی در آینده های تبریز نماد رشدیافتگی باشد!
توفیق وحیدی آذر
این ایده به نظر می رسد بسیار کم هزینه ولی دارای آورده ی بسیار خواهد بود ! من هر روز از این مسیر می گذرم و کاشت 100 تا 200 درخت و قرار دادن 10 صندلی بتنی ...شهر تبریز را صاحب یک موزه باز و زنده خواهد کرد...یک چراغ مخزن آب را هم سازمان آب کمی به سمت آب خم کنند ...با این موزه ی رایگان لطف بسیار بزرگی برای تبریز می شود....پیشنهاد فوق العاده متفاوت و جالبی بود ؛ پل و راه قدیمی و آب زلال چشمه و مردمی که دیگر اشغال های خود را در آنجا نخواهند ریخت !
چیزی که در این زمانه مهم هست میزان مصرف آب و انرژی برای انجام هر فعالیتی است . این را بدانیم که خاک عینالی مناسبتی با رشد درخت ندارد ،و هزینه کاشت درخت و آبیاری آن علاوه بر هزینه زیاد مصرف آب و انرژِی ، در نهایت هم تاثیری مورد نظر را هم ندارد .چه بسا اگر هزینه کاشت درختان و آبیاری تفرجگاه عینالی اعلام شود ( که هیچ وقت اعلام نمی کنند ) خواهید دید که هزینه بسیار گزافی صرف شده و نتیجه مناسبی هم گرفته نشده است و با آن هزینه فعالیتهایی بهتر و پایدارتر صورت می گرفت .این را هم بدانیم که کشور ما با بحران کم آبی روبرو است و اگر چند سال بعد نتوان درختهای عینالی را آبیاری کرد تمام آن درختها خشک خواهد شد و چون حتی درختهای بومی هم نیستند .بماند که تغییر در اکوسیستم هم چه بلایی برسر سرزمین می آورد . قطعا برای احیا "پایان یولی " و " پایان کورپوسو " فعالیتهای متفاوتی میتواند صورت بگیرد که احتیاجی به کاشت هزینه بر درخت در عینالی و تغییر در اکوسیستم نداشته باشد. و در نهایت این را متوجه نمیشم که چه اصراری برای کاشت درخت در عینالی وجود دارد، در حالی که به صورت طبیعی آن منطقه هیچگاه شاهد رشد درخت نبوده و اکوسیستم بدون درخت در آنجا چند هزار سال است که به حیات خود ادامه می دهد .چرا علاقه داریم که اکوسیستم چند هزار ساله را با صرف هزینه های زیاد تغییر بدهیم ؟
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.