28 شهریور 1400
پدر بزرگ مادری الناز چند سال بود که فوت کرده بود ،مادر بزرگش هم پیش از پدر فوت کرده بود او کارمند یکی از شرکت های پرقدرت و با حقوق بازنشستگی نسبتا خوب بود ! اما پدر خود الناز کارمند یک کارخانه صنایع چوبی در بخش خصوصی بود که با کرونا کم کم به تعدیل نیرو می پرداخت، فشار روانی و فشار زندگی زیادتر شده بود. پدر الناز بدنبال راه حل یرای مشکلات خانواده بود. آنها برای حل مشکلات مالی و گرانی یک راه حل یافته بودند ! برقراری حقوق پدربزرگ ! و این تنها راه حل آنها بود ! طلاق و سپس برقراری حقوق پدر برای دختر مطلقه اش و زندگی با هم و در کنار هم اما با چندین میلیون تومان حقوق دائمی !
تبریز امروز:
الناز را چند روز بود که در کوچه و جلوی خانه ی مادر بزرگش می دیدم ، او با همان سادگی کودکانه اش به من سلام می داد و من با جواب سلام رد می شدم ! اما کم کم در طی چند روز دیدن مداوم او برایم سوال شده بود که چرا الناز به خانه اش بر نمی گشت؟ بازی در خانه ی مادر بزرگ بس نیست ؟
تا آنکه پدر جوان الناز را هم بیشتر دیدم ، او را هم هر روز در جلو خانه شان می دیدم ! پس چرا در خانه ی پدر بودند. آیا مشکلی برای مادر الناز پیش آمده بود؟
***
پدر بزرگ مادری الناز چند سال بود که فوت کرده بود ،مادر بزرگش هم پیش از پدر فوت کرده بود او کارمند یکی از شرکت های پرقدرت و با حقوق بازنشستگی نسبتا خوب بود ! اما پدر خود الناز کارمند یک کارخانه صنایع چوبی در بخش خصوصی بود که با کرونا کم کم به تعدیل نیرو می پرداخت، فشار روانی و فشار زندگی زیادتر شده بود. پدر الناز بدنبال راه حل یرای مشکلات خانواده بود.
آنها برای حل مشکلات مالی و گرانی یک راه حل یافته بودند ! برقراری حقوق پدربزرگ ! و این تنها راه حل آنها بود ! طلاق و سپس برقراری حقوق پدر برای دختر مطلقه اش و زندگی با هم و در کنار هم اما با چندین میلیون تومان حقوق دائمی !
***
پدر و مادر الناز خندان از هم جدا شدند ،بعد از جدایی نوبت به درخواست حقوق بازنشستگی پدر شد ، با یک ماه رفت و آمد به ادارات حقوق بازنشستگی مادر الناز حل شد ، یک حقوق روان و آرام و مادام العمر ! اما مادر الناز دیگر همان مادر نشد ، زندگی خانوادگی به هم خورد و کم کم مادر به خانه نمی آمد و تا آنکه با خنده به شوهرش گفته بود ، بعضا می توانم ببینمت ! و این پایان یک راه بود !
مادر گوشواره های الناز را درآورد چون آنها را فامیل خودش برای الناز خریده بود، با خنده ای تند ولی زشت از خانه خارج شد و دیگر به منزل برنگشت ! از آن شب پدر الناز مجبور شد تا به خانه ی پدرش بیاید تا مادربزرگ از الناز مواظب کند !
اما مادر بزرگ ، مادربزرگ است ؛ او هم توان کافی برای بازی با الناز را ندارد و الناز با تراوت و شادی کودکانه اش، با رفتار و نزاکت خاص خود ، در سکوتی عمیق در تنهایی به بازی مشغول است. و گاه در خانه مادر بزرگ را برای تماشای کوچه باز می کند تا دلتنگ نشود.
***
زهرا سجادی، معاون پیشین امور خانواده مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری ایران گفت: براساس تحقیقات میدانی در کشور، بعضی زنان به صورت صوری طلاق میگیرند تا حقوق بازنشستگی پدر یا مادر خود را بگیرند و سپس مجددا بر سر زندگی مشترک خود باز میگردند.
خانم سجادی گفت: در مدارس هم، مادران بچهها و اولیاء این طلاقهای صوری را به هم یاد میدهند. ناجوانمردانه و موریانه وار اموال دولت را میبلعند و اینکه این لقمه های شبهه دار چه می کند با خانوادها؟
موضوع طلاق صوری و صیغه ۹۹ ساله برای دور زدن قوانین ناظر بر حمایت از دختران مستمری بگیران یا بیمهگذاران عمر مدتی است که در ایران داغ شده و عدهای از مسئولان و رسانههای درایران نسبت به شیوع آن و آسیبهای اجتماعی احتمالی و خسارت منابع دولتی هشدار دادهاند.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.