پیوترایلیچ چایکوفسکی

موسیقی باله ی دریاچه قو

تاریخ انتشار : ۱۷:۰۰ ۰۹-۰۸-۱۴۰۲

باله جادویی چایکوفسکی داستان عشق محکوم به فنای پرنس زیگفرید و پرنسس اودت را روایت می کند. شاهزاده زیگفرید یک شب برای شکار بیرون می رود و گروهی از قوها را تعقیب می کند - یکی از آنها تبدیل به یک زن جوان به نام اودت می شود که توضیح می دهد که او و همراهانش توسط بارون فون روتبارت شیطانی به قو تبدیل شده اند. این طلسم تنها در صورتی شکسته می شود که کسی که قبلاً هرگز عاشق نشده است سوگند به عشق بی پایان، قسم بخورد و به او قول ازدواج بدهد. شاهزاده عشق خود را به اودت اعلام می کند و قول می دهد برای همیشه وفادار بماند. در یک جشن بزرگ در کاخ، شاهزاده باید یک عروس انتخاب کند - اما او فقط می تواند به اودت فکر کند. ناگهان یک هیاهو آمدن دو مهمان را اعلام می کند - اودت است! شاهزاده با او می رقصد و از او خواستگاری می کند. اما اودت نیست - زن مرموز دختر فون روتبارت شیطانی، اودیل است. اودت شاهد تمام صحنه بوده است. زیگفرید خیلی دیر متوجه اشتباه خود می شود. زیگفرید به دنبال اودت به سمت دریاچه می رود و از او طلب بخشش می کند. او می گوید که او را می بخشد اما هیچ چیز نمی تواند این واقعیت را که او عهدش را شکسته است تغییر دهد. آنها تصمیم می گیرند با هم بمیرند. عاشقان خود را به دریاچه می اندازند.

تبریز امروز:

 

دریاچه قو  Лебеди́ное о́зеро  Op. 20، باله ای است که توسط پیوتر ایلیچ چایکوفسکی آهنگساز روسی در سال های 1875–1876 ساخته شده است. این اثر اکنون یکی از محبوب ترین باله های تمام دوران است.

 

داستان "دریاچه قو"
باله جادویی چایکوفسکی داستان عشق محکوم به فنای پرنس زیگفرید و پرنسس اودت را روایت می کند. شاهزاده زیگفرید یک شب برای شکار بیرون می رود و گروهی از قوها را تعقیب می کند - یکی از آنها تبدیل به یک زن جوان به نام اودت می شود که توضیح می دهد که او و همراهانش توسط بارون فون روتبارت شیطانی به قو تبدیل شده اند.

این طلسم تنها در صورتی شکسته می شود که کسی که قبلاً هرگز عاشق نشده است سوگند به عشق بی پایان، قسم بخورد و به او قول ازدواج بدهد. شاهزاده عشق خود را به اودت اعلام می کند و قول می دهد برای همیشه وفادار بماند.

در یک جشن بزرگ در کاخ، شاهزاده باید یک عروس انتخاب کند - اما او فقط می تواند به اودت فکر کند. ناگهان یک هیاهو آمدن دو مهمان را اعلام می کند - اودت است! شاهزاده با او می رقصد و از او خواستگاری می کند.

اما اودت نیست - زن مرموز دختر فون روتبارت شیطانی، اودیل است. اودت شاهد تمام صحنه بوده است. زیگفرید خیلی دیر متوجه اشتباه خود می شود.

زیگفرید به دنبال اودت به سمت دریاچه می رود و از او طلب بخشش می کند. او می گوید که او را می بخشد اما هیچ چیز نمی تواند این واقعیت را که او عهدش را شکسته است تغییر دهد. آنها تصمیم می گیرند با هم بمیرند. عاشقان خود را به دریاچه می اندازند.

 

 

 


نظرات کاربران


@