تبریز امروز:
بسمالله الرحمن الرحيم
⬅️ اهل «نيّتخواني» نيستيم که بگوئيم فلانکس که مثل ما فکر نميکند، مثل ما حرف نميزند و مثل ما نمينويسد به آمريکا و انگليس و اسرائيل وابسته است. اين روش برخورد با اين و آن را نه با شرع منطبق ميدانيم، نه با قانون و نه با موازين اخلاقي.
متأسفانه اعتياد به «انگ زدن» براساس «نيّتخواني» در جامعه ما که به دليل مبتني بودن قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي بر موازين ديني و ضوابط اخلاقي بهيچوجه مجاز نيست، در ميان عناصر بخش افراطي فعالان سياسي رواج دارد. اين جماعت، خود را «انقلابي» و اعتياد خود به «انگ زدن» مبتني بر «نيّتخواني» را عين اسلام ميدانند و با کساني که اين روش را قبول ندارند و مبتلا به اين اعتياد نيستند مرزبندي همهجانبه دارند. همين دُگمانديشي، جامعه اسلامي و انقلابي ما را به دو بخش جدا از همديگر تقسیم و براي دشمنان مشترک اين مجال را فراهم کرده که پاي خود را در منطقهاي که حدفاصل ميان اين دو بخش است بگذارند و براي بيشتر کردن فاصله تلاش کنند و به اهداف شوم تفرقهافکني خود نزديک شوند.
قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي، بر «اصل برائت» مبتني است که به صورت ريشهاي با «نيّتخواني» و «انگ زدن»هاي مبتني بر آن در تضاد است. وجود اصول متعدد مربوط به آزاديهاي مشروع فردي و اجتماعي، آزادي بيان، آزادي قلم و آزادي انديشه در قانون اساسي جمهوري اسلامي، روشنترين دليل و نشانه بر انحراف عملکرد کساني است که اهل نيّتخواني هستند و اين و آن را با چماق تکفير، تفسيق و وابستگي به بيگانگان طرد ميکنند. اين اصول قانون اساسي، چيزي غير از اسلام عرضه نميکنند و تأکيد تعاليم اسلامي بر «اصل برائت»، آزادي، آزادانديشي و برادري و اتحاد نيز پشتوانه مهم اين اصول و بطور کلي روح قانون اساسي است. با وجود اينهمه براهين شرعي و قانوني که عقل نيز آنها را پشتيباني ميکند، ترديدي باقي نميماند که اصحاب «نيّتخواني» و «انگ زدن» که همان جماعت «خودانقلابي پندار» و «خوداسلام پندار» هستند به بيراهه ميروند و درصدد هستند نظام جمهوري اسلامي را نيز به بيراهه ببرند.
جنگ تحميلي 12 روزه اسرائيل و آمريکا بر ايران، بسياري از واقعيتها را به افراد و اقشار فهماند کمااينکه بسياري از تصورات را تغيير داد. قطعاً اصحاب «نيّتخواني» و «انگ زدن» عمدهترين کساني هستند که بايد از اين جنگ درس گرفته باشند. آنها بايد به اين نتيجه رسيده باشند که رژيم صهيونيستي و آمريکا از جنگ قدرت در ايران که يکي از اصليترين عوارض «انگ زدن»هاست، سود زيادي بردهاند. سرگرم نگهداشتن دستاندرکاران مهمترين بخشهاي مديريتي، اطلاعاتي و امنيتي کشور با منازعات داخلي و عمده کردن امور فرعي، بزرگترين هديهاي است که افراطيون به دشمنان ميدهند. در چندين سالي که همين منازعات بيحاصل، دستاندرکاران اين بخشها را به خود مشغول کرده بود، دشمن توانست مزدوران، مهرهها و تجهيزات خود را وارد کشور کند، سازماندهي نمايد و بدون کمترين مانعي نقشه شوم خود عليه استقلال و موجوديت ايران را قدم به قدم پياده کند. آنچه دشمن را به طمع انداخته بود، محصول کار تفرقهاندازها بود و آنچه نقشه دشمن را نقش بر آب کرد، هوشياري مردم و وحدت و انسجامشان به هنگام خطر بود. درست است که دشمن به دليل همين هوشياري مردم به آنچه در نظر داشت نرسيد، ولي بابت ضربههائي که توانست به کشور و ملت وارد کند قطعاً وامدار افراطيون و تفرقهاندازهاست.
شوربختانه جماعت «نيّتخوان» هنوز هم بر شيوه غلط خود اصرار ميورزند و به «انگ زدن» ادامه ميدهند. وقتي تفرقهافکنان نان خود را در ادامه اين شيوه دشمنپسند جستجو ميکنند و حاضر به بازگشت از مسير انحرافي خود نيستند، نوبت به حکمرانان ميرسد که مسامحه را کنار بگذارند و راه را بر افراط و تفرقهافکني ببندند. آنها حق ندارند اجازه بدهند منافع ملي قرباني مطامع افراطيون شود.