به نقل از The Conversation : در سال ۱۹۵۴، تووه یانسون، هنرمند فنلاندی، توسط روزنامه «ایونینگ نیوز» در لندن مأمور شد تا کمیک استریپهایی درباره مومینترولها بکشد. این کمیکها توسط صدها روزنامه منتشر شدند و مومینها را به مخاطبان بینالمللی معرفی کردند، نقطه عطفی چشمگیر در حرفه او به وجود آوردند.
بین سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹، تووه یانسون ۲۱ کمیک را کشید، برخی از آنها با همکاری برادرش لارس یانسون که این کمیک استریپ را تا سال ۱۹۷۵ ادامه داد.
موفقیت مومینها در ایونینگ نیوز برای تووه یانسون امنیت مالی به همراه آورد و به او کمک کرد تا وام کارگاهش در هلسینکی را پرداخت کند. با این حال، با گذشت زمان، این پروژه به باری بر دوش کار خلاقانه او تبدیل شد – وظیفهای زمانبر و طاقتفرسا.
شاید به دلیل این تعارض شخصی، کمیکها اغلب موضوعاتی مانند چالشهای خلق هنری، نقش هنرمند و ارزش هنر را کاوش میکنند. یانسون پیشتر در مجلات هنری مختلف در فنلاند، نظرات طنزآمیز و طعنهآمیزی درباره دنیای هنر ارائه کرده بود، اما در اینجا او مومین را در مرکز فرآیند خلاقیت قرار میدهد.
برخلاف رمانها و کتابهای تصویری، کمیک استریپهای مومین برای بزرگسالان خلق شدند و میتوان آنها را طنز تلقی کرد. یانسون از فرمت فشرده کمیک برای اظهارنظر درباره جامعه، از جمله دنیای هنر، استفاده میکند. تعارض فزاینده در زندگی خودش، بین مومینترولها و کارهای هنریاش، در کمیک استریپها برجسته میشود.
این مقاله بخشی از مجموعه مقالاتی است که هشتادمین سالگرد مومینها را جشن میگیرد. آیا میخواهید تولد آنها را با ما جشن بگیرید؟ به «کانورسیشن» و گروهی از کارشناسان در تاریخ ۲۳ مه در برادفورد بپیوندید برای نمایش فیلم « مومین ها در ریویرا» و بحثی درباره تجربه پناهندگی در آثار تووه یانسون. برای اطلاعات بیشتر و بلیط اینجا کلیک کنید.
موضوع هدف هنر و خلق هنری بهصورت بازیگوشانه در یکی از اولین کمیک استریپها، « مومین و راهزنان»، معرفی میشود. در اینجا مومین و دوستش اسنیف به دنبال ثروت میروند. آنها به چند طرح مشغول میشوند، از جمله شکار موجودات نادر و فروش آنها به باغوحش، بازاریابی معجونهای جادویی جوانسازی و خلق هنر مدرن.
در حالی که از یک همولن (که برخلاف مومینترولها بسیار سختگیر و عاشق قوانین است) دیدن میکنند، مومین و اسنیف بهطور تصادفی چند شیء گرانبها را در خانه او میشکنند. یکی از اشیاء شکسته، مجسمه بزرگی از «ربکا در چاه» است که از پایهاش میافتد و تکهتکه میشود. «ربکا در چاه» یک موتیف کلاسیک کتاب مقدس است که اغلب مدل فضیلت زنانه را به تصویر میکشد، نماد هدایت الهی و نمونهای از ایدهآلهای مهماننوازی و شخصیت اخلاقی است.
دوستان با دستپاچگی سعی میکنند مجسمه را با چسباندن تکهها دوباره سرهم کنند. نتیجه یک اثر هنری عجیب، زاویهدار و رسا است که به پرترههای کوبیستی تکهتکه اشاره دارد. کوبیسم، که در حدود سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۰۸ ظهور کرد، قصد داشت واقعیت را به شکلی کاملاً جدید نشان دهد، با کنار هم قرار دادن سوژهها و اشکال، که منجر به اشیائی میشد که تکهتکه و انتزاعی به نظر میرسیدند.
اسنیف بلافاصله پتانسیل ربکای جدید را میبیند. او با خوشحالی فریاد میزند: «حالا مدرنتر شده!» دوستان مجسمه را به یک دلال هنری مشتاق میبرند که آن را به قیمت ۵۰۰ پوند در گالری خود میفروشد.
قسمت مربوط به ربکای بازسازیشده، البته، یک کاریکاتور خندهدار از بازار هنری حساس به روند است. اما مجسمه شکسته با اشکال پیچیدهاش همچنین نظری درباره بحثهای مربوط به ماهیت «نامفهوم» و «مبهم» هنر مدرن در کشورهای نوردیک در آن زمان بود.
تخریب ربکا همچنین میتواند بهعنوان یک عمل آیکونوکلاسم – شکستن شمایلها یا بناها – یا بهتر بگوییم، یک پارودی از آن دیده شود. در حالی که معمولاً با تخریبگری مرتبط است، در اینجا، عمل آیکونوکلاستیک به خلق چیزی جدید منجر میشود. این بیانگر تمایل به نوآوری و رهایی از قراردادهای محدودکننده است. با این حال،قابل ذکر است که ربکا حتی پس از این برخورد سرنوشتساز، نماد فضیلتش – کوزه آب – را حفظ میکند.
با استناد به کار فیلسوف و انسانشناس فرانسوی، برونو لاتور، آیکونوکلاسم میتواند بهعنوان هم تخریبی و هم سازنده درک شود – یک دوگانگی که در تفسیر یانسون از این موتیف نیز صدق میکند.
بعداً در داستان، پولی که ربکای مدرنیست ارائه میدهد، مومین را به دنیای هنر میکشاند. برای لحظهای کوتاه، او نقش یک نقاش را بر عهده میگیرد و با تمام وجود ایدهآل رمانتیک هنرمند فقیر و ناشناخته را در آغوش میکشد.
مومین یک کلاه مخملی سیاه به سبک رامبراند میپوشد، اما با وجود این، در نقش جدیدش گمشده و گیج به نظر میرسد و زیر لب میگوید: «من فقط میخوام در آرامش زندگی کنم و سیبزمینی بکارم و رویاهام رو دنبال کنم!»
در یک صحنه خودپارودی متافیکشن، او توسط کلاه بیشازحد بزرگش کور میشود و در نهایت از صخرهای سقوط میکند و بهطور ناگهانی به حرفه هنریاش پایان میدهد.
کمیک استریپهای مومین تووه یانسون برای ایونینگ نیوز از طنز برای کاوش خلق هنری، نقش هنرمند و دنیای هنر استفاده میکنند.
از طریق پیگیری شهرت و ثروت توسط مومینترول و اسنیف از طریق بازسازی تصادفی مدرنیستی ربکا، یانسون مفاهیم رمانتیک هنرمند، تجاریسازی هنر و حرفههای اطراف تولید هنری را طعنهآمیز میکند. این مضامین بهطور عمیقی با تجربیات خود یانسون بهعنوان یک هنرمند و نویسنده مرتبط است، که دائماً بین خواستههای حرفهای و هنری مختلف، بین کتابهای کودکان، تعهدات عمومی و نقاشی، تعادل برقرار میکرد.
منبع: 
https://theconversation.com/how-tove-jansson-used-her-moomins-comic-strip-to-critique-the-financial-and-creative-pressures-of-being-an-artist-256287
تحلیل تبریز امروز:
تووه یانسون در کمیک استریپهای مومین خود، با استفاده از طنز و طعنه، به نقد دنیای هنر و فشارهایی که بر یک هنرمند وارد میشود میپردازد. داستان «ربکا در چاه» و تبدیل آن به یک اثر هنری مدرن، نشاندهنده دیدگاه انتقادی او نسبت به بازار هنری است که گاهی بیش از حد به روندها و نوآوریهای ظاهری اهمیت میدهد، بدون توجه به معنای عمیقتر آثار.
این کمیکها همچنین بازتابدهنده تجربه شخصی یانسون هستند. او با موفقیت تجاری مومینها به ثبات مالی رسید، اما این موفقیت با فداکاری در زمان و انرژی برای کارهای خلاقانهترش همراه بود. این تعارض در شخصیت مومین نیز دیده میشود که آرزوی زندگی سادهای دارد، اما درگیر نقش هنرمندی میشود که با انتظارات جامعه و بازار همخوانی ندارد.
آثار یانسون، حتی در قالب کمیک استریپ، لایههای عمیقی از معنا دارند و میتوانند مسائل پیچیدهای مانند هویت هنرمند، ارزش هنر و تعادل بین خلاقیت را بیان دارند!