جهان هر روز به یک جنگ تجاری تمامعیار نزدیکتر میشود، در حالی که ایالات متحده، چین، اروپا، کانادا و مکزیک درباره تعرفهها و اقدامات تلافیجویانه صحبت میکنند. رئیسجمهور دونالد ترامپ در ماه مارس با اعمال عوارض بر فولاد و آلومینیوم اولین گام را برداشت. این اقدامات نگرانیها و بحثهای قابلتوجهی را درباره درستی این تصمیم ایجاد کرده است.
من بهعنوان یک اقتصاددان که برخی از این نگرانیها را دارد، معتقدیم ابتدا باید درک کنیم که تعرفه چیست و چه کاری انجام میدهد تا بتوانیم قضاوت کنیم که آیا موانع تجاری جدید ترامپ خوب هستند یا بد.
دو نوع تعرفه
به زبان ساده، تعرفه مالیاتی است که بر کالای وارداتی اعمال میشود.
دو نوع تعرفه وجود دارد. تعرفه «واحدی» یا خاص، مالیاتی است که بهصورت مبلغ ثابت برای هر واحد کالای وارداتی اعمال میشود – برای مثال، ۳۰۰ دلار به ازای هر تن فولاد وارداتی. تعرفه «ارزشی» (ad valorem) بهصورت درصدی از ارزش کالاهای وارداتی اعمال میشود. مثالی از آن، تعرفه ۲۰ درصدی بر خودروهای وارداتی است. هر دو نوع تعرفه به شیوهای مشابه عمل میکنند.
تعرفهها یکی از قدیمیترین ابزارهای سیاست تجاری هستند که استفاده از آنها حداقل به قرن هجدهم بازمیگردد. از نظر تاریخی، هدف اصلی تعرفه، کسب درآمد بود. در واقع، پیش از تصویب متمم شانزدهم در سال ۱۹۱۳ و ایجاد رسمی مالیات بر درآمد، دولت ایالات متحده بیشتر درآمد خود را از تعرفهها تأمین میکرد.
با این حال، امروزه هدف اصلی تعرفهها معمولاً حفاظت از صنایع داخلی خاص در برابر رقابت خارجی است، در کنار کسب درآمد.
بررسی تأثیر تعرفه
تأثیر یک تعرفه به این بستگی دارد که کشور اعمالکننده تعرفه، «بزرگ» یا «کوچک» باشد – نه از نظر اندازه جغرافیایی، بلکه از نظر قدرت تجارت و توانایی تأثیرگذاری بر قیمتهای جهانی.
برای مثال، غنا، که تقریباً به اندازه مینهسوتا است و جمعیتی مشابه تگزاس دارد، بزرگترین صادرکننده کاکائو در جهان است. از سوی دیگر، هلند، که کمی کوچکتر از نیوجرسی است، بزرگترین واردکننده این محصول است. به همین دلیل، سیاستهای تجاری هر دو کشور میتواند تأثیر قابلتوجهی بر قیمت کاکائو در بازارهای جهانی داشته باشد.
بنابراین، اگر هلند برای حمایت از یک صنعت نوپا و فرضی از تولیدکنندگان کوچک کاکائو در این کشور، تعرفهای بر واردات کاکائو از غنا اعمال کند، بهطور کلی سه اثر به دنبال خواهد داشت:
اول، قیمت کالای وارداتی، یعنی کاکائو، افزایش مییابد و برای مصرفکنندگان داخلی گرانتر میشود. این خبر بدی برای شکلاتسازان هلندی – که هلند بزرگترین صادرکننده کره کاکائو در جهان است – و شهروندان این کشور که شکلات زیادی مصرف میکنند، خواهد بود. اما این خبر خوبی برای شرکتهای صنعت داخلی رقیب وارداتی – یعنی کشاورزان آزمایشی هلندی که کاکائو را در گلخانه پرورش میدهند – است، زیرا کالای تولیدی آنها اکنون ارزانتر از محصول وارداتی است و بنابراین تولیدکنندگان کره کاکائو، کاکائوی محلی بیشتری خریداری خواهند کرد.
دوم، چون کشور اعمالکننده تعرفه بزرگ است، قیمت صادراتی کالای موردنظر کاهش مییابد. بنابراین، قیمت پیش از تعرفهای که غنا میتواند کاکائو را به هلند صادر کند، کاهش مییابد، تولیدکنندگان و کشاورزان غنایی درآمد کمتری کسب میکنند و اقتصاد این کشور آسیب میبیند. اقتصاددانان این را «سود شرایط تجارت» برای کشور اعمالکننده تعرفه مینامند. چنین تعرفهای تضمین میکند که قیمت کاکائو در هلند به اندازه کل مبلغ تعرفه افزایش نیابد.
سوم، حجم کلی تجارت محصول بین کشورهای درگیر کاهش مییابد، زیرا تقاضا و عرضه کالا کاهش پیدا میکند.
اما اگر کشور اعمالکننده تعرفه کوچک باشد، تنها دو اثر وجود دارد: قیمت کالا افزایش مییابد – مصرفکنندگان داخلی هزینه بیشتری پرداخت میکنند، در حالی که تولیدکنندگان داخلی بیشتر میفروشند – و تجارت محصول در این کشور کاهش مییابد. این اقدام هیچ تأثیری بر قیمتهای جهانی نخواهد داشت.
مزایا و هزینهها
برای یک کشور «بزرگ»، مزایای تعرفه ترکیبی است.
مصرفکنندگان، چه کسبوکارهایی مانند تولیدکنندگان کره کاکائو هلندی و چه افرادی که از خوردن یک شکلات تلخ خوشمزه لذت میبرند، با قیمتهای بالاتری مواجه میشوند و بنابراین بازندگان هستند. اما صنعتی که حمایت میشود، از طریق رقابتیتر شدن و فروش بیشتر محصولات خود سود میبرد. علاوه بر این، دولت منبع درآمد جدیدی به دست میآورد.
اثر خالص به این بستگی دارد که آیا سود حاصل از شرایط تجارت بیشتر از «زیان کارایی» ناشی از تعرفه است یا خیر – یعنی اینکه تعرفه تا چه حد بهطور مصنوعی تصمیمگیریهای مصرف و تولید را به شیوههای منفی تحریف میکند.
اگر میزان سود شرایط تجارت بیشتر از زیان کارایی باشد، کشور از تعرفه سود میبرد. در غیر این صورت، زیان میبیند.
برای یک کشور کوچک که هیچ تأثیری بر بازار ندارد، سود شرایط تجارت صفر است، بنابراین تعرفه بهطور قطعی وضعیت آن را بدتر میکند.
اقتصاد سیاسی تعرفهها
این واقعیت که یک کشور بزرگ در برخی موارد میتواند با اعمال تعرفه وضعیت بهتری داشته باشد، باعث شده برخی پیشنهاد کنند که چنین کشورهایی در صورت لزوم باید «تعرفههای بهینه» را علیه شرکای تجاری خود اعمال کنند.
تعرفه بهینه، تفاوت بین سود شرایط تجارت و زیان کارایی را به حداکثر میرساند و در واقع یک سیاست تجاری «گداپرور» (beggar-thy-neighbor) است.
به عبارت دیگر، مشکل تعرفههای استراتژیک این است که علاوه بر اینکه اغلب غیرقانونی هستند، در خلأ اجرا نمیشوند. شرکای تجاری زیاندیده احتمالاً با تعرفههای مناسب یا سایر ابزارهای سیاست تجاری پاسخ خواهند داد.
این نوع اقدامات متوالی «دندون بده، دندون بگیر» بهراحتی میتواند به یک جنگ تجاری تبدیل شود. این یکی از دلایلی است که اقتصاددانان تجارت معمولاً مخالف تجارت محدود شده و طرفدار تجارت آزاد هستند.