تبریز امروز:
در واشنگتن دیسی در سال ۲۰۵۴، قتل به کلی ریشهکن شده است. آینده از قبل پیشبینی میشود و مجرمان پیش از ارتکاب جرم مجازات میگردند. از عمق هسته مرکزی واحد نخبه "پیشجنایی" وزارت دادگستری، تمام شواهد لازم برای محکومیت—از تصاویر جرائم آینده که زمان، مکان و جزئیات را نشان میدهند—توسط "پیشآگاهان" دیده میشود، سه موجود روانشناس که پیشبینیهایشان تاکنون هرگز اشتباه نبوده است.
این پیشرفتهترین نیروی مبارزه با جرم در کشور است، یک سیستم بینقص. و هیچکس مانند جان اندرتون (تام کروز)، رئیس این واحد، برای پیشجنایی سختکوش نیست. او که در اثر یک فقدان شخصی ویران شده، تمام پس انداز خود را در این سیستم سرمایهگذاری کرده تا هزاران نفر را از فاجعهای مشابه آنچه خود تجربه کرد، نجات دهد. شش سال بعد، رأیگیری برای اجرای ملی این سیستم تنها بر ایمان او به اثربخشی پیشجنایی افزوده است.
اندرتون هیچ دلیلی برای شک به سیستمی که برایش سخت کار کرده ندارد... تا زمانی که خود به عنوان متهم شماره یک آن شناخته میشود.
استیون اسپیلبرگ در "گزارش اقلیت" آیندهای از آمریکا را به تصویر میکشد که در آن جرم—و در عین حال حریم شخصی—به تاریخ پیوستهاند. این فیلم بحثی اخلاقی درباره فناوریهای در حال توسعه، نظارت دولت و کسبوکارها بر شهروندان، و مزایا و معایب آیندهای که به سرعت در حال نزدیک شدن است را برمیانگیزد. در کنار تام کروز (در اولین همکاری با اسپیلبرگ)، بازیگران سرشناسی مانند مکس فون سیدو، لوئیس اسمیت و جسیکا هارپر حضور دارند؛ به همراه استعدادهای نوظهوری مانند سامانتا مورتون، کالین فارل، تیم بلیک نلسون و پیتر استورمر ("دنیای گمشده"). این فیلم بر اساس داستان کوتاهی از فیلیپ کی. دیک (خالق "بلید رانر") و با فیلمنامهای از اسکات فرانک و جان کوهن ساخته شده است.
یک سریال تلویزیونی بر اساس "گزارش اقلیت"، که پس از وقایع فیلم اتفاق میافتد، در سال ۲۰۱۵ به مدت یک فصل در شبکه فاکس پخش شد.
فیلم به شکلی هنرمندانه مسئله جبرگرایی (Determinism) در مقابل اختیار (Free Will) را بررسی میکند. سیستم Precrime بر این فرض استوار است که آینده از پیش تعیین شده است و انسانها قدرت تغییر آن را ندارند. اما زمانی که آندرتون متوجه میشود گزارشها ممکن است اشتباه باشند (یا تحت تأثیر قرار گیرند)، این پرسش مطرح میشود که آیا واقعاً سرنوشت انسانها از پیش تعیین شده است؟
نظریه جبرگرایی: اگر آینده قابل پیشبینی است، آیا میتوان گفت انسانها واقعاً قدرت انتخاب دارند؟
نظریه اختیار: آندرتون با تلاش برای تغییر آینده، ثابت میکند که اراده انسان میتواند بر سرنوشت تأثیر بگذارد.
فیلم به شدت روی این سؤال تمرکز دارد که آیا مجازات کسی که هنوز جرمی مرتکب نشده، عادلانه است؟
سیستم Precrime افراد را بر اساس نیت مجازات میکند، نه عمل.
این مسئله یادآور نظریههای پیشگیری از جرم در دنیای واقعی است، جایی که گاهی افراد به دلیل «احتمال خطرناک بودن» تحت نظر قرار میگیرند (مثل نظارت بر تروریستهای احتمالی).
در دنیای فیلم، چشمهای هوشمند (Spyders) و سیستمهای شناسایی، تمام حرکات مردم را زیر نظر دارند. این موضوع به بحثهای امروزی درباره دوربینهای نظارتی، دادهکاوی و حریم شخصی مرتبط است:
آیا امنیت جامعه به قیمت از دست رفتن آزادیهای فردی میارزد؟
آیا فناوریهای نظارتی میتوانند به ابزار سرکوب تبدیل شوند؟
سیستم Precrime به عنوان یک دستگاه بیخطا معرفی میشود، اما کشف «گزارش اقلیت» (Minority Report) نشان میدهد که حتی این سیستم هم میتواند اشتباه کند.
این موضوع به خطاپذیری فناوری و خطر اتکای کامل به آن اشاره دارد.
همچنین، دستکاری اطلاعات (مثل پنهان کردن گزارش اقلیت) نشان میدهد که فناوری میتواند برای مقاصد سیاسی سوءاستفاده شود.
آندرتون به دلیل از دست دادن فرزندش، به سیستم Precrime به عنوان راهی برای جلوگیری از رنج دیگران متوسل میشود. اما وقتی خودش قربانی سیستم میشود، متوجه میشود که عدالت واقعی نباید قربانی احساسات شخصی شود.
«گزارش اقلیت» تنها یک فیلم علمی-تخیلی اکشن نیست، بلکه یک داستان فلسفی عمیق درباره آزادی، عدالت و خطرات فناوریهای کنترلگر است. اسپیلبرگ با ترکیب سینمای فانتزی و مباحث اخلاقی، فیلمی خلق کرده که حتی پس از دو دهه، همچنان مرتبط با دنیای امروز است.
◄