سلسلهای از پیشرفتهای ارتش سودان باعث شده برخی ناظران گمان کنند که جنگ داخلی چندساله این کشور آفریقایی ممکن است به یک نقطه عطف حیاتی رسیده باشد.
حتی اگر این درگیری خونین فردا به پایان برسد، زخمهای خشونتی که دهها هزار نفر را کشته و میلیونها نفر را آواره کرده، بر پیکر مردم سودان باقی خواهد ماند. اما پیروزیهای اخیر ارتش به معنای پایان دشمن آن، یعنی گروه شبهنظامی شورشی که هنوز مناطق وسیعی از سودان را در کنترل دارد، نیست.
ما در The Conversation با کریستوفر تونسل، تاریخدان سودان مدرن در دانشگاه واشنگتن، گفتوگو کردیم تا هزینههای این جنگ و مسیر احتمالی آینده آن را توضیح دهد.
خلاصهای از جنگ داخلی تاکنون ارائه میدهید؟
در ۱۵ آوریل ۲۰۲۳، درگیری در سودان بین نیروهای مسلح سودان (SAF) – به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان، رئیس بالفعل دولت – و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF)، یک گروه شبهنظامی به رهبری ژنرال محمد حمدان داگالو، معروف به «همدتی»، آغاز شد. RSF از شبهنظامیان بدنام جنجاوید که منطقه دارفور سودان را وحشتزده کرده بودند، سرچشمه گرفته است.
در حالی که SAF و RSF پیشتر در سال ۲۰۱۹ برای برکناری اجباری عمر البشیر، رئیسجمهور وقت، با هم همکاری کرده بودند، بعداً به دلیل اختلاف بر سر قدرت، این همکاری به درگیری مرگبار تبدیل شد.
نقطه اصلی اختلاف، جدول زمانی مورد مناقشه برای ادغام RSF در ارتش ملی بود؛ RSF یک فرآیند ۱۰ ساله را ترجیح میداد، در حالی که SAF یک برنامه دوساله را پیشنهاد کرده بود.
تا اوایل آوریل ۲۰۲۳، دولت نیروهای SAF را در خیابانهای پایتخت، خارطوم، مستقر کرد، در حالی که نیروهای RSF در سراسر کشور موضع گرفتند. اوضاع زمانی به اوج خود رسید که در ۱۵ آوریل همان سال، انفجارها و تیراندازیهایی خارطوم را لرزاند. از آن زمان، این دو نیرو درگیر نبرد بودهاند.
هزینه انسانی این جنگ داخلی سرسامآور بوده است. تا فوریه ۲۰۲۵، تخمینها از تعداد کشتهشدگان این درگیری و علل مرتبط با آن – از جمله کمبود امکانات پزشکی کافی و گرسنگی – بین ۲۰,۰۰۰ تا ۱۵۰,۰۰۰ نفر متغیر است؛ این اختلاف گسترده، به گفته ناتانیل ریموند، مدیر اجرایی آزمایشگاه تحقیقات بشردوستانه، تا حدی به این دلیل است که شمارش کشتهشدگان و آوارگان همچنان ادامه دارد.
این درگیری بیش از ۱۴ میلیون نفر را آواره کرده است، رقمی که از نظر جمعیتی، وضعیت سودان را به بدترین بحران آوارگی در جهان تبدیل کرده است. به گزارش برنامه جهانی غذا سازمان ملل، نزدیک به نیمی از جمعیت سودان با «ناامنی غذایی حاد» مواجه هستند. همچنین ۶۳۸,۰۰۰ نفر با «سطوح فاجعهبار گرسنگی» روبهرو هستند – بالاترین رقم در جهان.
تحولات اخیر چگونه جنگ را تغییر دادهاند؟
اخیراً SAF مجموعهای از پیروزیها را به دست آورده است. در زمان نگارش این مقاله، ارتش سودان کنترل بخش زیادی از مرز جنوب شرقی کشور با اتیوپی، ساحل دریای سرخ – و همراه با آن، بندر سودان که از نظر استراتژیک اهمیت دارد – و بخشهایی از مرکز شهری کشور در محل تلاقی رودخانههای نیل آبی و نیل سفید را در دست دارد.
علاوه بر این، SAF بخش زیادی از استانهای نیل سفید و جزیره را بازپس گرفته و محاصره RSF در پایتخت استان کردوفان شمالی، الابید، را شکسته است. شاید مهمترین تحول این باشد که ارتش در اواخر مارس، آخرین پایگاه اصلی RSF در خارطوم، یعنی کاخ ریاستجمهوری، را بازپس گرفت.
هر یک از این اقدامات نشان میدهد که SAF رویکردی فعالتر در جنگ اتخاذ کرده است. چنین شتاب مثبتی نهتنها میتواند به مردم سودان اطمینان دهد که SAF قویترین نیروی کشور است، بلکه به قدرتهای خارجی نیز نشان دهد که این نیرو، هماکنون و در آینده، قدرت مشروع کشور خواهد بود.
با این حال، نشانههای دیگری وجود دارد که RSF عجلهای برای پذیرش شکست ندارد. با وجود پیشرفتهای SAF، RSF کنترل خود را بر تقریباً تمام دارفور، منطقه وسیع غربی سودان که مرز طولانی با چاد دارد، تقویت کرده است.
در این منطقه، RSF متهم به ارتکاب نسلکشی علیه جوامع غیرعرب شده است، و تنها پایتخت محاصرهشده دارفور شمالی، الفاشر، مانع از تسلط کامل RSF بر این منطقه است. RSF همچنین مناطقی در جنوب، در امتداد مرزهای سودان با جمهوری آفریقای مرکزی و سودان جنوبی، را تحت کنترل دارد.
اینکه SAF و RSF هر کدام در پایگاههای منطقهای خود مستقر هستند، اهمیت پیروزیهای اخیر ارتش را زیر سؤال میبرد.
آیا سودان به سمت تجزیه پیش میرود؟
بهعنوان تاریخدانی که سالها درباره جداییطلبی سودان جنوبی نوشتهام، تصور اینکه سودان به کشورهای مختلف تجزیه شود، برایم تا حدی غیرقابلباور است. با این حال، با توجه به وضعیت کنونی، تجزیه خارج از تصور نیست. در فوریه، طی نشستی در کنیا، RSF و متحدانش رسماً برنامههایی برای ایجاد یک دولت رقیب آغاز کردند.
گفته میشود ۵۵ کشور عضو اتحادیه آفریقا در مورد مسئله تجزیه سودان و اینکه آیا باید نهادی مرتبط با RSF پذیرفته شود، دچار اختلاف نظر هستند. در ژانویه، در روزهای پایانی ریاستجمهوری جو بایدن در آمریکا، واشنگتن اعلام کرد که RSF و متحدانش مرتکب نسلکشی شدهاند و همدتی، رهبر RSF، را تحریم کرد؛ این تحریمها او و خانوادهاش را از سفر به آمریکا منع کرده و داراییهای احتمالی او در آمریکا را مسدود میکند.
هرگونه تلاش برای پذیرش تجزیه میتواند بهعنوان به رسمیت شناختن مشروعیت RSF تلقی شود و همچنین سابقه خطرناکی برای دیگر رهبرانی که متهم به نقض حقوق بشر هستند، ایجاد کند.
علاوه بر فقدان مشروعیت اخلاقی RSF، سابقه اخیر جدایی سودان جنوبی نیز وجود دارد. سودان جنوبی از زمان جدایی از سودان در سال ۲۰۱۱ با مشکلات عظیمی مواجه شده است. تقریباً دو سال و نیم پس از استقلال، این کشور درگیر جنگ داخلی شد که عمدتاً بر اساس خطوط قومیتی پیش رفت. از زمان پایان آن جنگ در سال ۲۰۱۸، جوانترین کشور جهان همچنان با خشونتهای بینگروهی، ناامنی غذایی و تحریمهایی ناشی از نقض حقوق بشر دستوپنجه نرم میکند.
به زبان ساده، تاریخ اخیر سودان نشان داده که تجزیه راهحلی بدون ریسک برای جنگ داخلی نیست.
تغییرات ژئوپلیتیکی چگونه بر درگیری تأثیر گذاشتهاند؟
مهم است که درک کنیم تأثیرات این درگیری فراتر از مرزهای سودان گسترش یافته است. به همین ترتیب، اقدامات کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و چین بر این جنگ تأثیر میگذارند.
دستور اجرایی دونالد ترامپ برای توقف کمکهای سازمان توسعه دولتی آمریکا (USAID) باعث تعطیلی حدود ۸۰ درصد آشپزخانههای اضطراری غذا شده که برای کمک به افراد متأثر از درگیری ایجاد شده بودند. تخمین زده میشود که این تصمیم ۲ میلیون نفر را تحت تأثیر قرار داده است.
کمکهای مالی و نظامی روسیه به SAF در ماههای اخیر به این نیرو کمک کرده تا به دستاوردهای خود برسد. روسیه مدتهاست که به دنبال پایگاه دریایی در دریای سرخ نزدیک بندر سودان بوده، و اخراج ناوگان روسیه از سوریه پس از سقوط بشار اسد، اهمیت چنین پایگاهی را افزایش داده است.
و سپس چین را داریم. چین، بهعنوان واردکننده عمده نفت خام سودان، در اکتبر ۲۰۲۴ مذاکراتی برای بازنگری توافقنامههای همکاری نفتی با سودان آغاز کرد، با این امید که تولید نفت را در میانه جنگ افزایش دهد. پایان جنگ – و در نتیجه، محافظت از جریان نفت از طریق خطوط لولهای که در معرض حمله هستند – به نفع هر دو طرف این رابطه دوجانبه خواهد بود.
با ورود جنگ به سال سوم، چشمانداز آینده همچنان بهطور ناامیدکنندهای مبهم باقی مانده است.