در دایرهالمعارف بزرگ شوروی (۱۹۶۹-۱۹۷۸) نوشته شده است: «فعالیت آموزشی کورچاک بر پایه پرورش مهارتهای خودشناسی، خودکنترلی و خودمدیریتی در گروه کودکان و دانشآموزان به شکل فردی استوار است.»
آثار کورچاک تأثیر قابلتوجهی بر معلم معروف شوروی، و. آ. سوخوملینسکی، داشت.
ایدههای تربیتی اصل عشق به کودک
ایده یانوش کورچاک اساساً یکی بود و از چنان ماهیتی برخوردار بود که مثلاً در یک دوره متوالی تاریخ آموزشوپرورش، نمیتوان بهراحتی جای دقیق او را یافت: میتوان به همان حق پیش از روسو یا پس از پستالوتزی، بین اوشینسکی و ماکارنکو، بلافاصله پس از ماریا مونتهسوری و همراه با سوخوملینسکی درباره او صحبت کرد. میتوان دوره را با او شروع کرد یا با او پایان داد، زیرا ایده کورچاک از زمانی که بشریت، بشریت شد، شناخته شده است: یک مربی باید کودکان را دوست داشته باشد…
اصل امکانپذیری واقعی خواستههایی که از کودک انتظار میرود
به پسر میگویم تو تندخو هستی، بسیار خوب، بجنگ، اما نه زیاد، عصبانی شو، فقط روزی یک بار. اگر بخواهی، این یک جمله کل روش تربیتیای را که من استفاده میکنم در بر دارد. (کورچاک، چگونه کودک را دوست بداریم: کودک در خانواده)
ایده خاص حقوق کودک
«من به منشور بزرگ آزادی، به حقوق کودک استناد میکنم. شاید حقوق بیشتری وجود داشته باشد،
توجه به حقوق و فرصتهای والدین و مربی
«فریاد مستبدانه کودکی که چیزی میخواهد، از چیزی شکایت میکند، کمک میطلبد… این اولین فریاد در نور چراغ شبانه، اعلام مبارزه دو زندگی است: یکی بالغ، خسته از تسلیم، شکستها، فداکاریها، از خودش دفاع میکند؛ دیگری جدید، جوان، حقوقش را فتح میکند. امروز هنوز او را سرزنش نمیکنی: نمیفهمد، رنج میبرد. اما بدان، در ساعت زمان روزی خواهد رسید که بگویی: من درد میکشم، من رنج میبرم.»
به رسمیت شناختن تفاوت کودکان
«بهجای مشاهده، دیدن و فهمیدن، اولین نمونه از یک 'کودک موفق' که به ذهن میآید گرفته میشود و از کودک خودت خواسته میشود: این الگویی است که باید دنبال کنی…» (همان)
منطقی است که با کودک در سطح توانایی فهمش (متناسب با سن) ارتباط برقرار کنیم
«آه، این پاسخهای ما… دو بار شاهد بودم که در مقابل ویترین کتابفروشی به کودک توضیح میدادند کره چیست. 'این چیه، توپ؟' کودک میپرسد. 'توپ، آره، توپ'، پرستار جواب میدهد. بار دیگر: 'مامان، این چه توپییه؟' 'توپ نیست، کرهست. خونهها، اسبها و مامان روشه. 'مامان؟'' کودک با دلسوزی و وحشت به مادرش نگاه کرد و سؤال را تکرار نکرد.» (همان) با این حال، کورچاک اشتباهات والدین در چنین مواردی را خیلی وحشتناک نمیداند: «اگر اطلاعات غیرقابل هضمی به او دادیم، نمیفهمدش؛ توصیه احمقانهای دادیم، نمیپذیردش، گوش نمیدهد…» (همان)
لازم است کودک را برای زندگی واقعی (و نه یک زندگی ایدهآل و خیالی) آماده کنیم
«…در تئوری تربیت، اغلب فراموش میکنیم که باید به کودک نهتنها ارزش دادن به حقیقت، بلکه شناختن دروغ را بیاموزیم، نهتنها عشق ورزیدن، بلکه نفرت کردن، نهتنها احترام گذاشتن، بلکه تحقیر کردن، نهتنها موافقت کردن، بلکه مخالفت کردن، نهتنها اطاعت کردن، بلکه شورش کردن…» (همان)
حق کودک به احترام
«این درک که اولین حق غیرقابل انکار کودک، حق ابراز افکارش، مشارکت فعال در استدلالها و نتیجهگیریهای ما درباره اوست، هنوز در من شکل نگرفته و تثبیت نشده است. وقتی به احترام و اعتماد او برسیم، وقتی به ما باور کند و بگوید چه حقوقی نیاز دارد، رازها کمتر و اشتباهات کمتر خواهد شد.» (همان، ضمیمه نسخه ۱۹۲۹)
اهمیت تأملات مادر
«تأملاتی که نه از کتابها، بلکه از خودش میآید. هیچ چیز نمیتواند باارزشتر باشد. و اگر کتاب من شما را به این باور رسانده، وظیفهاش را انجام داده است. برای ساعتهای طولانی تأمل متفکرانه و تنهایی آماده باشید…» (همان)
آموزشوپرورش، علم انسان است
یکی از بزرگترین اشتباهات این است که فکر کنیم آموزشوپرورش علمی درباره کودک است، نه درباره انسان. کودکی تندخو، بیخودش، ضربه زد؛ بزرگسالی، بیخودش، کشت. کودکی سادهلوح فریب خورد و اسباببازیاش را داد؛ بزرگسالی فریب خورد و سفته امضا کرد. کودکی بیفکر با ده کوپک برای دفتر، آبنبات خرید؛ بزرگسالی تمام ثروتش را در قمار باخت. کودکی وجود ندارد - انسانها هستند، اما با مقیاس متفاوتی از مفاهیم، ذخیره متفاوتی از تجربه، انگیزههای متفاوت، بازی متفاوتی از احساسات…» (کورچاک، چگونه کودک را دوست بداریم: شبانهروزی)