خبر های ویژه

پایانی برای خشونت نیست، زیرا اسرائیل حمله خود به شهر غزه را آغاز می‌کند

1 شهریور 1404

اسرائیل جبهه جدیدی در جنگ غزه باز می‌کند

1 شهریور 1404

برای دروزهای سوریه، خشونت اخیر یک فصل دیگر در مبارزه‌ای چندصدساله بر سر خودمختاری است

23 مرداد 1404

زیبای خفته

22 مرداد 1404

تونیکی می کن و در دجله انداز

3 مرداد 1404

تصویب طرح تاسیس شهر بین‌المللی طلا در بغداد

1 مرداد 1404

در میان آتش‌بس شکننده، خشونت در جنوب سوریه روابط پیچیده میان‌مرزی جوامع دروزی را به پیش‌زمینه آورده است

30 تیر 1404

طرح جابجایی فلسطینیان غزه به یک «شهر بشردوستانه» یک جنایت علیه بشریت است

27 تیر 1404

چرا اسرائیل سوریه را بمباران می‌کند؟

26 تیر 1404

دو هنرمند در حمله هوایی اسرائیل به کافه‌ای در غزه کشته شدند

10 تیر 1404

شاهدان از پیامدهای دلخراش حمله اسرائیل به کافه‌ای شلوغ در غزه می‌گویند

10 تیر 1404

بازگشت حجاج از طریق مرز زمینی

25 خرداد 1404

لغو تحریم‌های سوریه توسط ترامپ، پیروزی برای ترکیه نیز هست – نشان‌دهنده نقش برجسته قدرت‌های متوسط در امور منطقه‌ای

30 اردیبهشت 1404

نعمت های الهی از دریا برای یمنی ها

13 اردیبهشت 1404

نگاهی به آینده مذاکرات عُمان

12 اردیبهشت 1404

بمب افکن های B-2

9 فروردین 1404

28 آذر 1402

نیویورکر گزارش می دهد :هیچ مکان امنی در غزه وجود ندارد

با گسترش لشکرکشی اسرائیل به جنوب غزه، خانواده‌های آواره مجبور شده‌اند بارها و بارها کوچ کنند.

در اول دسامبر، همزمان با پایان یافتن آتش بس موقت هفت روزه بین اسرائیل و حماس، عمر النجار با خانواده خود به شرق خان یونس شتافت. پدر و مادر مسن او و دو خواهر و برادرش نزد اقوامشان پناه گرفته بودند که یک تماس تلفنی خودکار از ارتش اسرائیل دریافت کردند و به آنها گفتند که آنجا را ترک کنند. عملیات نظامی اسرائیل علیه حماس در شمال غزه متمرکز شده بود، اما اکنون آنها به سمت جنوب پیش می روند. خانواده او قبلاً چهار بار نقل مکان کرده بودند. آنها مطمئن نبودند که کجا بروند. نجار که بیست و چهار سال سن دارد، کارورز پزشکی در مرکز پزشکی ناصر در خان یونس بود. این بیمارستان یکی از بزرگترین بیمارستان های غزه است. او از ابتدای جنگ در بیمارستان زندگی می کرد و ساعت ها در اورژانس کار می کرد، اما با اعلان حمله کار را ترک کرد و به خانواده اش پیوست. بلافاصله پس از تماس ارتش، نجارها صدای بمب گذاری را در همان نزدیکی شنیدند. آنها کاپشن و تلفن های خود را برداشتند و به صفوف مردمی که در حال فرار به سمت بخش مرکزی شهر بودند، پیوستند. ستون های دود از دور بلند می شد. نجار گفت: «همه در منطقه تا حد مرگ ترسیده بودند. "مردم شروع به فرار کردند، بدون اینکه بدانند کجا می روند." نجار و خانواده اش راه خود را به مدرسه سازمان ملل، ساختمانی سه طبقه، با رنگ آبی و سفید سازمان ملل، در مرکز شهر پیدا کردند. مردم کلاس های درس و راهروها را پر کردند و در حیاطی در مرکز ساختمان چادرهای موقت برپا کردند. تنها گزینه خانواده این بود که بدون پتو، تشک یا بالش در حیاط مستقر شوند. نجار گفت: «این یک وضعیت فاجعه بار بود. همه روی هم بودند و هوا خیلی سرد بود.» در شب، دمای هوا به پنجاه فارنهایت کاهش یافت. سازمان ملل گفته است که پناهگاه‌های این سازمان میزبان ۹ برابر تعداد افرادی است که انتظار می‌رفت آن‌ها را در خود جای دهد. با اسکان مجدد والدینش، نجار به سر کار بازگشت، اما همچنان نگران خانواده اش بود. عفونت های پوستی و تنفسی در مدرسه در حال گسترش بود و غذا، آب و برق کمی وجود داشت. او چهار روز را صرف تماس با دوستانش کرد و به دنبال مکانی امن تر بود. او حتی به سراغ یکی از مدیران ناصر رفت تا برای یافتن فضایی در بیمارستان کمک بخواهد. هیچ چیز در دسترس نبود او گفت: «من همه جا را دنبال یک مطب خالی دکتر، یک نمازخانه یا یک نقطه در راهرو گشتم. "همه آنها پر از مردم بودند."

تبریز امروز:

نیویورکر ، آدام راسگون

از زمان شروع جنگ، بیش از یک میلیون فلسطینی آواره شده اند.

از زمان شروع جنگ، بیش از یک میلیون فلسطینی آواره شده اند. عکس از سامر ابوالوف / نیویورک / ردوکس

در اول دسامبر، همزمان با پایان یافتن آتش بس موقت هفت روزه بین اسرائیل و حماس، عمر النجار با خانواده خود به شرق خان یونس شتافت. پدر و مادر مسن او و دو خواهر و برادرش نزد اقوامشان پناه گرفته بودند که یک تماس تلفنی خودکار از ارتش اسرائیل دریافت کردند و به آنها گفتند که آنجا را ترک کنند. عملیات نظامی اسرائیل علیه حماس در شمال غزه متمرکز شده بود، اما اکنون آنها به سمت جنوب پیش می روند. خانواده او قبلاً چهار بار نقل مکان کرده بودند. آنها مطمئن نبودند که کجا بروند.

نجار که بیست و چهار سال سن دارد، کارورز پزشکی در مرکز پزشکی ناصر در خان یونس بود. این بیمارستان یکی از بزرگترین بیمارستان های غزه است. او از ابتدای جنگ در بیمارستان زندگی می کرد و ساعت ها در اورژانس کار می کرد، اما با اعلان حمله کار را ترک کرد و به خانواده اش پیوست.

بلافاصله پس از تماس ارتش، نجارها صدای بمب گذاری را در همان نزدیکی شنیدند. آنها کاپشن و تلفن های خود را برداشتند و به صفوف مردمی که در حال فرار به سمت بخش مرکزی شهر بودند، پیوستند. ستون های دود از دور بلند می شد. نجار گفت: «همه در منطقه تا حد مرگ ترسیده بودند. "مردم شروع به فرار کردند، بدون اینکه بدانند کجا می روند."

نجار و خانواده اش راه خود را به مدرسه سازمان ملل، ساختمانی سه طبقه، با رنگ آبی و سفید سازمان ملل، در مرکز شهر پیدا کردند. مردم کلاس های درس و راهروها را پر کردند و در حیاطی در مرکز ساختمان چادرهای موقت برپا کردند. تنها گزینه خانواده این بود که بدون پتو، تشک یا بالش در حیاط مستقر شوند. نجار گفت: «این یک وضعیت فاجعه بار بود. همه روی هم بودند و هوا خیلی سرد بود.» در شب، دمای هوا به پنجاه فارنهایت کاهش یافت. سازمان ملل گفته است که پناهگاه‌های این سازمان میزبان ۹ برابر تعداد افرادی است که انتظار می‌رفت آن‌ها را در خود جای دهد.

با اسکان مجدد والدینش، نجار به سر کار بازگشت، اما همچنان نگران خانواده اش بود. عفونت های پوستی و تنفسی در مدرسه در حال گسترش بود و غذا، آب و برق کمی وجود داشت. او چهار روز را صرف تماس با دوستانش کرد و به دنبال مکانی امن تر بود. او حتی به سراغ یکی از مدیران ناصر رفت تا برای یافتن فضایی در بیمارستان کمک بخواهد. هیچ چیز در دسترس نبود او گفت: «من همه جا را دنبال یک مطب خالی دکتر، یک نمازخانه یا یک نقطه در راهرو گشتم. "همه آنها پر از مردم بودند." (در ماه اکتبر، دیوید دی. کرک پاتریک و من تجربه نجار در ناصر را در هفته های اول جنگ شرح دادیم.)

نجار سرانجام به دوستی در رفح، شهری در جنوبی ترین منتهی الیه نوار غزه رسید و او به خانواده اش پیشنهاد میزبانی داد. اما او متوجه شد که باید پست خود را در بیمارستان رها کند، جایی که صدها مجروح به اورژانس سرازیر شده بودند. او گفت: "وقتی خانواده شما در رنج هستند و شما نمی توانید به آنها کمک کنید، این بدترین چیزی است که می توانید احساس کنید." من باید هر کاری می‌توانم انجام می‌دادم تا آنها را از وضعیت عذاب‌آورشان خارج کنم.» در 5 دسامبر، نجار و خانواده اش راهی جنوب شدند. او به خاطر ترک بیمارستان احساس پشیمانی باورنکردنی کرد. او گفت: «این تصمیم یکی از سخت‌ترین تصمیم‌هایی بود که در زندگی‌ام گرفتم. او از قبل از شروع جنگ در ناصر کار می کرد. «من همه و هر گوشه را می شناسم. خاطراتی از مجروحانی دارم که جانشان را نجات داده ام و نتوانستم نجات بدهم.» او احساس کرد که "بیمارستان را ناامید کرده است."

سازمان ملل گفته است که پناهگاه‌های این سازمان میزبان ۹ برابر تعداد افرادی است که انتظار می‌رفت آن‌ها را در خود جای دهد.

سازمان ملل گفته است که پناهگاه‌های این سازمان میزبان ۹ برابر تعداد افرادی است که انتظار می‌رفت آن‌ها را در خود جای دهد.
عکس از محمد تالاتنه / dpa / گتی
از زمان آغاز جنگ، بیش از یک میلیون فلسطینی به جنوب آواره شده اند. جریان به سمت جنوب - که یادآور نکبه است، زمانی که حدود هفتصد و پنجاه هزار فلسطینی در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 آواره شدند - جمعیت خان یونس را دو برابر و جمعیت رفح را سه برابر کرده است و فشار زیادی را بر شهرهایی که حتی قبل از آن درگیر بودند، وارد کرده است. تا 7 اکتبر آب به طور فزاینده ای کمیاب شده است، هزینه غذا افزایش یافته است، بیماری ها گسترش یافته و دسترسی به برق و خدمات سلولی قطع شده است. صدها هزار نفر مجبور به جستجوی سرپناه در شرایط غیرقابل تحمل در بیمارستان ها و مدارس شده اند.

تهاجم اسرائیل به جنوب که از اوایل دسامبر آغاز شد، مردم را مجبور کرده است که هر چند روز یک بار برای دور ماندن از خط آتش کوچ کنند. افراد معلول برای سفر از مکانی به مکان دیگر، با سوخت محدودی که برای خودروها در دسترس است، دچار مشکل شده اند. خلیل الحلبی، یک مقام بازنشسته سازمان ملل، گفت که انتقال همسرش امل که به فشار خون بالا و دیابت مبتلا است و اخیرا تحت درمان قرار گرفته است بسیار دشوار است.

جراحی روی پای راستش او به من گفت: «او نمی‌تواند راه برود و [ارتش اسرائیل] به ما می‌گوید مکان را عوض کنیم: «به جنوب بروید، به خان یونس بروید، به رفح بروید». "این دیوانه کننده است." حلبی ها در محله اعیانی ریمال شهر غزه زندگی می کردند و در آغاز جنگ آنجا را ترک کردند. خلیل گفت که امل در ابتدا با عصا راه می رفت، اما پای خود را دوباره زخمی کرد و اکنون با ویلچر سفر می کند. او گفت: «برای یک فرد معلول تحمل زندگی در این جنگ وحشتناک است.

خلیل که هفتاد ساله است، گفت که او، امل و هفت تن از فرزندانشان در المواسی، یک منطقه بشردوستانه کنار ساحل که توسط اسرائیل در خان یونس تعیین شده است، اقامت داشته اند. او و فرزندانش تخته‌هایی از چوب پیدا کردند و برزنتی روی آن‌ها کشیدند تا سرپناهی بسازند. آنها یک سد شنی ساختند، اما وقتی باران می‌بارید، نمی‌توانست آب را بیرون نگه دارد. حالا خلیل گفت که بیشتر نگران یافتن غذا برای خانواده اش است. او گفت: «تمام چیزی که امروز داشتیم کنسرو ماهی تن بود. "دردناک است که در طول روز اینقدر گرسنه باشیم." در هفته‌های اخیر، کمک‌های غذایی به غزه سرازیر شده است، اما نتوانسته نیاز گسترده را برآورده کند. هزاران نفر در ورودی تاسیسات سازمان ملل تجمع کرده اند. مردم گرسنه به دنبال کامیون های حامل آب بطری، لوبیا و بیسکویت دویده اند. در سوپ‌پزخانه‌ها، پسرها برای رسیدن به خط مقدم مبارزه می‌کنند. سوپرمارکت‌ها هنوز برخی از اقلام را حمل می‌کنند، اما قیمت‌ها سر به فلک کشیده است: یک کیسه آرد صد و سی و پنج دلار آمریکا قیمت دارد، یک ظرف نمک هشت دلار است، و قیمت یک کیلوگرم سیب‌زمینی هفت برابر شده است.

خلیل شرح داد که چهار ساعت برای استفاده از حمام المواسی منتظر ماند. سوسک ها و مگس ها به این تأسیسات هجوم آورده بودند و بوی تعفن زیادی از انبوه زباله های انسانی به مشام می رسید. او گفت: «مثل فاضلاب است. "راستش، از جهنم بدتر است."

محمد پسر خلیل یکی از شناخته شده ترین فلسطینی های زندانی در اسرائیل است. در سال 2016، محمد به عنوان مدیر عملیات دفتر ورلد ویژن غزه، یک سازمان بین‌المللی بشردوستانه مسیحی، کار می‌کرد که دولت اسرائیل او را به انتقال میلیون‌ها دلار به حماس متهم کرد. محمد اتهامات را رد کرد، اما او مجرم شناخته شد و در سال 2022 به دوازده سال زندان محکوم شد. در طول محاکمه، وکیل او دسترسی محدودی به شهادت شهود داشت. گروهی از کارشناسان سازمان ملل، اسرائیل را به انکار حق محمد برای محاکمه عادلانه متهم کردند. (ورلد ویژن گفت که تحقیقات پزشکی قانونی مستقل در مورد اتهامات هیچ گونه انحرافی از بودجه را نشان نداد؛ بررسی اضافی توسط دولت استرالیا نیز هیچ تخلفی را کشف نکرد.)

در بخشی از این آتش بس، اسرائیل دویست و چهل اسیر فلسطینی را در ازای صد و ده گروگانی که در دست حماس بود آزاد کرده بود. از خلیل پرسیدم که آیا امیدوار است که در صورت مذاکره در درگیری منجر به مبادله در آینده، پسرش آزاد شود؟ او گفت: «به خدا قسم نمی‌خواهم پسرم به این شکل آزاد شود. محمد یک انسان دوست است و آنچه اتفاق افتاده را نمی پذیرد. او به من گفت که اقدامات حماس در 7 اکتبر "غیرقابل قبول" بود که انتقاد عمومی نادری از این گروه بود.

کمپین بمباران اسرائیل در غزه روشن کرده است که هیچ کجای این سرزمین امن نیست. با این حال، تهاجم ارتش به منطقه خان یونس، بسیاری از آوارگان را به لبه نوار سوق داده است. آنها قادر به پیشروی بیشتر بدون برخورد با مصر نیستند، که نشان داده است که هجوم فلسطینیان به سینا را تحمل نخواهد کرد.

صبحی الخازندر و خانواده اش تاکنون هشت بار جابجا شده اند. در شهر غزه، خازندار که سی ساله است به عنوان وکیل کار می کرد. در هفته اول جنگ، او و پدر و مادر و چهار خواهر و برادرش خانه خود را در نزدیکی بیمارستان الشفا در شهر غزه ترک کردند و به سمت جنوب حرکت کردند. آنها به خانه های دوستانشان در دیرالبلاح، زویده و خان یونس پناه بردند. خازندار از شهر غزه رفت و آمد می کرد و برای خانواده اش غذا و لباس می آورد.

درست با شکست آتش بس، خانواده او دوباره به دفتر یک اتاقه یکی از دوستانش در رفح نقل مکان کردند. دفتر یک حمام و عایق ضعیف داشت و به سختی اتاقی برای اسکان خزندارها باقی نمانده بود. حدود شصت آواره دیگر نیز آنجا بودند و روی ردیف‌هایی از تشک‌های نازک می‌خوابیدند. مردان جوان تر و توانمند در ماشین هایی که بیرون پارک شده بودند می خوابیدند. در شب، خزندر چهارپایه پنج فوتی خود را روی صندلی جلوی رنو تا می‌کند و دو پسرعمویش به صندلی‌های باقی‌مانده فشار می‌آورند.

از همان روزهای اولیه جنگ، او به این فکر می کرد که چگونه درگیری امیدهای او را برای تشکیل خانواده در شهر غزه از بین برده است. خزندر در تماس تلفنی به من گفت: «قبل از جنگ، من یک وکیل محترم بودم و آینده درخشانی داشتم. "امروز، من با بدبختی جابجایی در ماشین زندگی می کنم."

هفته گذشته خزندر به من گفت که بیست و هشت روز است که نه دوش گرفته و نه لباسش را عوض کرده است. موهایش چرب، پوستش زمخت و چشمانش پف کرده بود. در حالی که سیگنال وارد و خارج شد، گفت: «این چیزها برای من عادی شده است. "چه چیزی مهمتر است

او افزود: زندگی کردن و نمردن از دوش، لباس و بوی خوب زندگی است. من هر روز صبح دوش آب گرم می گرفتم، لباس های تمیز و شیک می پوشیدم و با ماشینی شیک به محل کار می رفتم، اما اکنون همه چیز تمام شده است. این جنگ آنچه را که ما در زندگی ارزش قائل هستیم تغییر داده است.» او ویدئویی از درست کردن منقوشه، پختن نان کف شده با زعتر و روغن زیتون، روی یک اجاق چوبی در فضای باز به اشتراک گذاشت و در مورد اینکه خانواده‌اش چگونه برای تامین غذا تلاش کرده‌اند صحبت کرد.

خازندار به تلاش برای درک اقدامات حماس در 7 اکتبر ادامه می دهد. او گفت: «من هر دقیقه از روز این سؤال را از خودم می‌پرسم. وقتی حماس به این اقدام فکر کرد، چه انتظاری داشت؟ خازندار اسرائیل را به خاطر کشتن غیرنظامیان و ویران کردن خانه های آنها مورد انتقاد قرار داد. ارتش اسرائیل خاطرات و زندگی ما را خراب می کند. در حال بمباران غیرنظامیان از جمله زنان، کودکان و افراد مسن است.» وی همچنین تاکید کرد که حمله حماس زندگی مردم غزه را تلخ کرده است: «به جای نماز در اورشلیم، در خان یونس و رفح نماز می خوانیم. به جای افزایش حقوق، به آب دسترسی نداریم. ما به جای تصرف زمین، از خانه و اموال خود فرار کردیم.» او گفت که این حمله "به نکبتی برای مردم فلسطین منجر شد."

دولت اسرائیل به شدت به رسانه های اجتماعی برای توزیع دستورات تخلیه تکیه کرده است، اما خدمات تلفن همراه در غزه به طور مکرر در معرض خاموشی قرار گرفته است که اغلب برای ساعت ها یا روزها ادامه دارد. در اواسط اکتبر، حسن شهادا، یک کارخانه نساجی شصت ساله، شهر غزه را ترک کرد و با پنجاه نفر از بستگان خود در خان یونس ساکن شد. طبق اولین تکرار نقشه‌ای که ارتش اسرائیل در رسانه‌های اجتماعی منتشر کرد، او با این تصور که محله‌اش هدف قرار نخواهد گرفت، باقی ماند. سخنگوی ارتش به زبان عربی خطاب به ساکنان چندین بخش دیگر خان یونس نوشت: «برای امنیت شما، از شما می‌خواهیم فوراً خانه‌های خود را تخلیه کنید». اما در عرض چند روز، به نظر می‌رسید که حملات هوایی به محل اقامت او نزدیک‌تر شده است. صدای انفجارها بیشتر می شد، ساختمان می لرزید و بوی دود بیشتر ملموس می شد. شهادا گفت: «فکر می‌کردیم در منطقه خوبی هستیم، اما آن‌قدر مطمئن نبودم. ما نگران شدیم که ترکش‌های بمب‌گذاری‌های اطراف به محل اقامت ما پرواز کند.» در 8 دسامبر، شهادا و خانواده اش به خانه یکی از دوستانش در رفح رفتند. قبل از رسیدن آنها، او از دوستش خواست که به او اطمینان دهد که هیچ یک از افراد وابسته به حماس در ساختمان اقامت ندارند. چند روز بعد از همسایه ها شنید که ترکش در واقع به خانه آسیب رسانده است.

زمانی که آخرین بار با نجار، کارورز پزشکی صحبت کردم، او به من گفت که در بیمارستان کویتی در رفح که اورژانس بسیار کوچک‌تری نسبت به ناصر دارد، کار داوطلبانه را آغاز کرده است. نجار گفت که در حال معالجه افرادی است که بر اثر حملات هوایی زخمی شده اند، علاوه بر کودکانی که از اسهال، کم آبی شدید و روتاویروس رنج می برند. تصویری که در صفحه فیس بوک بیمارستان منتشر شده است، نجار را نشان می دهد که از یک کودک خون آلود پوشیده از آوار مراقبت می کند. خانواده او اکنون راحت‌تر می‌خوابیدند، اگرچه هنوز به آب و برق دسترسی نداشتند. نجار که از خواندن به زبان انگلیسی به عنوان یک سرگرمی لذت می‌برد، گفت که اخیراً از «هیروشیما»، روایت جان هرسی از شش نفر که از بمب اتمی جان سالم به در برده‌اند، که در سال 1946 در نیویورکر منتشر شد، دوباره بازدید کرده است. او گفت که امیدوار بود به درک عمیق‌تری دست یابد. زندگی در یک درگیری ویرانگر به چه معناست.

نجار در پستی در شبکه‌های اجتماعی نوشت: روزها است که سخنان جان هرسی درباره شش بازمانده هیروشیما با من مانده است. او به سؤال عمیق آنها اشاره کرد - چرا آنها برای زنده ماندن انتخاب شدند در حالی که بسیاری از آنها این کار را نکردند؟ . . . این سوال عمیق من خواهد بود (اگر آن را بسازم). ♦

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت