7 مرداد 1400
وینی اولین مددکار اجتماعی سیاهپوست در دوران آپارتایددر آفریقای جنوبی است و در سال 1957 با نلسون ماندلا ملاقات و یکسال بعد با او ازدواج نمود. در دههی هشتاد او یکی از معروفترین و محبوبترین زنان جهان محسوب میشد، وينيماندلا با نام نومزامووينفرد مادكيزلا در دهكده كوچكي واقع در ترانسكي آفريقاي جنوبي در سپتامبر 1934 متولد شد. بعداز تحصيلاتش در ژوهانسبورگ او اولين زن سياهپوستي است كه در آفريقاي جنوبي مددكار اجتماعي گرديد. در سال 1958 با نلسون ماندلا، يكي از رهبران جنبش آزاديبخش سياهان ازدواج مينمايد، همكار سياسي او ميشود، و درسالهاي پرخطر فعاليتهاي زيرزميني، و بعداز جدايي ناراحتكننده از شوهرش، از آن موقعي كه در سال 1962 بازداشت ميشود و در دادگاه ريوينا در سال 1964 بهزندان ابد محكوم ميگردد، در تنهايي زندگي ميكند. از سال 1958 بارها و بارها زنداني ميشود، و از 1962 در تبعيد و تقريباً بطور مداوم در خانهاش تحتنظر دائم قرار ميگيرد. در سال 1977 از سووتو به براند فورت، كه تقريباً 350 كيلومتر دورتر از محل سكونتش ميباشد تبعيد ميگردد. پس از آنكه خانهاش با بمب بنزيني مورد حمله قرار گرفت، با توقيف خود به مخالفت برخاست، و به سووتو بازگشت. در دسامبر 1985 اجباراً توسط پليس نقل مكان نمود. عليرغم دستگيريهاي مكرر، عليه دستور جديد حكومت كه باستثناي خانهاش در ژوهانسبورگ در هر نقطهاي از آفريقاي جنوبي، ميتواند زندگي نمايد مخالفت نمود. در جريان اذيت وآزار سياسي ناراحتكننده به يك رهبر استقلال و مبارزه سياهان تبديل ميگردد. پس از سالها كه ماندلا به سمبل مبارزات آزاديخواهي سياهان آفريقاي جنوبي تبديل ميشود، آنطوري كه خانم ماندلا ميگويد: «من مدت زيادي است كه از براي خود زندگي كردن دست كشيدم. ايدهآلها، اهداف سياسي كه من براي آنها مبارزه مينمايم، همان اهداف و ايدهآلهاي مردم سرزمين من هستند و... هر رفتاري كه بامن ميكنند، همانست كه با مردم اين سرزمين انجام ميدهند و... وقتي كه مرا به تبعيد ميفرستند، براي من بعنوان يك موضوع شخصي تلقي نميگردد. آنها فكر ميكنندكه با توقيف و بازداشت من ميتوانند ايدههاي سياسيام را نيز متوقف نمايند. كه اين امري غيرممكن تاريخي است.»
تبریز امروز:
پاره ای از وجود من با او رفت، تأليف آن بنجامين زندگی نامه ی مبارزه ی وینی ماندلا در دوران اسارت و زندانی بودن نلسون ماندلا است ! این کتاب توسط حسین یوسفی به زبان فارسی ترجمه شده است . آن بنجامین در کانادا استاد دانشگاه است و حسين يوسفي تحصیل کرده در رشته های مهندسی مکانیک از دانشگاه تبریز و مهندسی عمران مهاباد در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد است که اکنون در حال کار بر روی پایان نامه دکترای خود در رشته ی دکتری مهندسی مکانیک است .
کتاب 2 بار در رشت توسط فرهنگایلیا منتشر شده و توسط حسین یوسفی به "تبریز امروز" ارائه گردیده است
این کتاب در 230 صفحه و با شابک: x ـ 60 ـ 8684 ـ 964 و عنوان اصلی: Part of my soul went with him و رده بندی کنگره 2213 / 1949 DT با رده بندی دیوی 00496/968 و شماره کتابخانه ملی: 28707 ـ 84 م به زبان فارسی نشر شده است .
***
پاره ای از وجود من با او رفت
وينيماندلا[1] با نام نومزامووينفرد مادكيزلا[2] در دهكده كوچكي واقع در ترانسكي آفريقاي جنوبي در سپتامبر 1934 متولد شد. بعداز تحصيلاتش در ژوهانسبورگ او اولين زن سياهپوستي است كه در آفريقاي جنوبي مددكار اجتماعي گرديد. در سال 1958 با نلسون ماندلا، يكي از رهبران جنبش آزاديبخش سياهان ازدواج مينمايد، همكار سياسي او ميشود، و درسالهاي پرخطر فعاليتهاي زيرزميني، و بعداز جدايي ناراحتكننده از شوهرش، از آن موقعي كه در سال 1962 بازداشت ميشود و در دادگاه ريوينا در سال 1964 بهزندان ابد محكوم ميگردد، در تنهايي زندگي ميكند. از سال 1958 بارها و بارها زنداني ميشود، و از 1962 در تبعيد و تقريباً بطور مداوم در خانهاش تحتنظر دائم قرار ميگيرد. در سال 1977 از سووتو به براند فورت، كه تقريباً 350 كيلومتر دورتر از محل سكونتش ميباشد تبعيد ميگردد. پس از آنكه خانهاش با بمب بنزيني مورد حمله قرار گرفت، با توقيف خود به مخالفت برخاست، و به سووتو بازگشت. در دسامبر 1985 اجباراً توسط پليس نقل مكان نمود. عليرغم دستگيريهاي مكرر، عليه دستور جديد حكومت كه باستثناي خانهاش در ژوهانسبورگ در هر نقطهاي از آفريقاي جنوبي، ميتواند زندگي نمايد مخالفت نمود. در جريان اذيت وآزار سياسي ناراحتكننده به يك رهبر استقلال و مبارزه سياهان تبديل ميگردد.
پس از سالها كه ماندلا به سمبل مبارزات آزاديخواهي سياهان آفريقاي جنوبي تبديل ميشود، آنطوري كه خانم ماندلا ميگويد: «من مدت زيادي است كه از براي خود زندگي كردن دست كشيدم. ايدهآلها، اهداف سياسي كه من براي آنها مبارزه مينمايم، همان اهداف و ايدهآلهاي مردم سرزمين من هستند و... هر رفتاري كه بامن ميكنند، همانست كه با مردم اين سرزمين انجام ميدهند و... وقتي كه مرا به تبعيد ميفرستند، براي من بعنوان يك موضوع شخصي تلقي نميگردد. آنها فكر ميكنندكه با توقيف و بازداشت من ميتوانند ايدههاي سياسيام را نيز متوقف نمايند. كه اين امري غيرممكن تاريخي است.»
مترجم کتاب ، حسین یوسفی مقدمه آن را این چنین آغاز می کند ؛
بهطور قطع تاریخ معاصر آفریقای جنوبی با نام نلسون ماندلا پیوند خورده است و این پیوند در ارتباط با زندگی و مبارزات او عجین میباشد. مبارزات او در جوانی و اختفا، دستگیریها و زندان طولانی مدت 27 سالهاش میباشد. بیشک زندگی خصوصی او نیز متأثر از مبارزهاش و به همین ترتیب زندگی خانوادگیاش بوده است. نلسون در طول عمر خود سه بار ازدواج کرد. همسر اول او «اولین» توسط همرزمش والتر و همسرش معرفی و در سال 1944 به ازدواج منتهی گردید. حاصل آن دو دختر و دو پسر بود به نام تمبی پسر بزرگ که در حادثهی رانندگی کشته شد و پسر دوم او در سال 2005 در اثر بیماری درگذشت. اولین دخترش «مکاره» نامیده شد که در نُه ماهگی درگذشت و دختر دوم را هم بکاره معروف به ماکی مینامیدند که تنها فرزندش از ازدواج اول که دارای دکترای انسانشناسی میباشد. «اولین» به دلیل ایمان و رو آوردن به مسیحیت، بیطرفی در جریانهای مبارزاتی را منجر شد .
همسر دومش خانم وینی ماندلا میباشد. او اولین مددکار اجتماعی سیاهپوست در دوران آپارتایددر آفریقای جنوبی است و در سال 1957 با نلسون ماندلا ملاقات و یکسال بعد با او ازدواج نمود. در دههی هشتاد او یکی از معروفترین و محبوبترین زنان جهان محسوب میشد، اما سخنرانی او در سال 1986 او را تحت تاثیر گفتار تندش قرار داد. سخنرانی که در آن چنین گفت: «ما با بستههای کبریتمان و گردنبندهایمان این کشور را آزاد خواهیم کرد.» گردنبندی که وینی از آن یاد میکرد حلقه لاستیکی بود که از سر فرد محکومی – محکوم از دیدگاه وینی و همراهانش – میگذراندند و در کمرش جای میدادند و سپس روی لاستیک را بنزین ریخته و آن را آتش میزدند. گاه فرد را مجبور میکردند که پیش از مرگ بنزین بنوشد و بعد از آن او را به آتش میکشیدند.
بیست و هفت سال از دوران سی و هشت سالهی ازدواج آنان دور از هم گذشت. دورانی که نلسون ماندلا در زندان به سر میبرد. وینی نیز در سال 1969 هجده ماه را در زندان گذراند. اگرچه نلسون ماندلا بعد از آزادیش از زندان دست در دست وینی گام برمیداشت، اما در مراسم تحلیف ریاست جمهوریش در سال 1994، وینی حضور نداشت، هر چند که آن زمان همسر قانونی او محسوب میشد.
وینی یازده ماه در کابینهی همسرش به عنوان معاون وزیر هنر و فرهنگ حضور داشت، اما از این مقام برکنار شد. در سال 1996 نلسون ماندلا وینی را طلاق داد، حاصل ازدواج آنان دو دختر «زِنانی» و «زینزی» میباشند.
کتاب حاضر به بیوگرافی خانم ماندلا به مبارزات او و در واقع به نحوی بیشتری به زندگی مشترک او با نلسون ماندلا اختصاص دارد که تا بعد از ارائه منشور آزادی نلسون ماندلا ادامه مییابد
.آن بنجامین نویسنده کتاب نیز در سال 1985 در یک یادداشت آورده است ؛
اين كتاب يك اتوبيوگرافي معمولي نميباشد. محدوديتهاي مكاني در فعاليتهاي سياسي وينيماندلا توسط حكومت و كارهاي روزانه وي در فعاليتهاي آزادايخوانهاش مانع از اين گرديدند تا او در جايي خاص شروع به نوشتن كتاب نمايد. بهرحال، صحبت كردن درباره خود را نميپسندد ميگويد: مسئله مهم خود او نميباشد، بلكه مهم مبارزه و فعاليت اوست.
وينيماندلا امتياز چاپ مصاحبههايش را با دقت بسيار زيادي به من اعطاء نمود. او همچنين از نامههاي ارسالي توسط همسرش از زندان و ساير مدارك براي انتخاب، چاپ و انتشار مرا اعتماد نمود. اين كتاب خارج از آفريقاي جنوبي تاليفگرديد، علاوه بر آن خانم ماندلا درباره كليه طرحها اطلاع كامل داشت، او نتوانست جزئيات دست نوشتهها را قبلاز چاپ ببيند، براي يك چنين منظوري، با سايرافراد مصاحبه گرديد. بنابراين مسئوليت چاپ مصاحبهها انتخاب مدارك و هرگونهاشتباه و قلمخوردگي به عهده من ميباشد.
مايلم تشكر عميق و قدرداني وافر خود را به ماريبنسن،[3] از دوستان قديمي خانواده ماندلا و نويسنده بيوگرافي نلسونماندلا،[4] بخاطر اصلاحات ارزشمند و راهنمايي مولف، مخصوصاً براي تاريخ كنگره مليآفريقا و زندگي نلسونماندلا اعلام دارم.
فهرست کتاب بعد از مقدمه مترجم و يادداشت مؤلف ؛ اطلاعات تصاویر را ارائه می کند و به مقدمه می رسد و سپس کتاب دارای فصول زیر است!
در ستايش نومزامووينيماندلا ـ به قلم اسقفماناسبوتلزي..................................
سيبري كوچك من................................................................................................
وقتي كه پدرم تاريخ را به من تعليم داد شروع به درك آن نمودم ......................
زندگي كردن با او هميشه زندگي بدون او بود ...................................................
من هميشه منتظر آن ضربه مقدس ميماندم....................................................
او تكيهگاه محكمي برايم بود ............................................................................
انسان نميتواند بدون عكسالعمل در برابر آن تحقيرات به زندگي ادامه دهد .....
ما نتوانستيم مانع مبارزه بچههايمان بشويم........................................................
سرانجام باب مذاكره بسته شد............................................................................
قسمتي از وجود من با او رفت ............................................................................
ضميمه
منشور آزادي......................................................................................................
حكم ممنوعيت وينيماندلا...............................................................................
شرايط ملاقات با نلسون ماندلا در جزيره روبن ...............................................
شرايط مسافرت به جزيره روبن براي وين ماندلا.............................................
مقدمه
هنگامي كه بخواهيد با وينيماندلا ديدار نمائيد، بايد از ژوهانسبورگ[6] به بلومفونتن،[7] مركز ايالت آزاد اورانژ را با هواپيما سفر كنيد. براي چهل مايل پاياني از فرودگاه به براندفورت را بايد با ماشين كرايه رفت. من تقريباً هميشه با هواپيما سفر مينمايم؛ مسافت آنقدر دور است كه رانندگي براي بازگشت به ژوهانسبورگ را در همان روز را غيرممكن ميكند. براندفورت تقريباً در فاصله سيصد مايلي و جاده نيز خراب است..................................................................
ادامه دارد ...................................
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.