10 اردیبهشت 1402
هنرمند پیشگام آلمانی-سوئدی لوته لیزرشتاین (1898-1993) یکی از هیجان انگیزترین کشفیات اخیر دنیای هنر است. "یک زندگی تقسیم شده" که در تالار بزرگ موزه به نمایش درآمده است، بزرگترین نمایشگاه آثار لیزرستاین تا به امروز در منطقه نوردیک است. نمایشگاههایی در برلین، فرانکفورت و کیل، مخاطبان زیادی را جذب کرده است که مشتاق کشف این هنرمند فراموش شده هستند و جایگاهی را برای او در تاریخ هنر قرن بیستم ایجاد کردهاند. با این حال، این نمایش ها عمدتاً بر روی کارهای لیزرشتاین از دهه 1920 تا آغاز دهه 1930 متمرکز بودند - دوره قبل از اینکه او مجبور به ترک آلمان و مهاجرت به سوئد شود. "یک زندگی تقسیم شده" به همان اندازه که بر آثار چندوجهی که او در تبعید در سوئد خلق کرده است، تمرکز دارد، همانطور که بر آثاری که قبل از ترک آلمان ساخته بود.
تبریز امروز:
"همه چیز از من گرفته شد": چگونه جعبه نقاشی لوته لیزرشتاین او را در دوران تبعید دوران نازی نجات داد
سلف پرتره لوته لیزرشتاین با گربه (1928)، یکی از حدود 85 نقاشی در حال نمایش
در سال 1937، یک گالری در استکهلم از لوته لیزرشتاین (1898-1993) دعوت کرد تا تعدادی از بهترین نقاشی هایش را برای نمایشگاه بیاورد. این پیشنهاد راه نجاتی برای وی بود. این هنرمند آلمانی الاصل پیش از این در اوج کار خود در برلین بود و منتقدان نقاشی های او را از موضوعات معاصر (مانند زن آزاد شده مدرن) به سبک رئالیستی سنتی تحسین می کردند. اما زمانی که نازی ها به قدرت رسیدند، او به عنوان یک هنرمند یهودی تبار شناخته شد. رفتن به سوئد - و ماندن غیرمنتظره در آنجا هنگامی که خصومت ها در طول اقامت او تشدید شد - بلیط او برای بقا شد، راهی که به او اجازه داد به نقاشی ادامه دهد.
اکنون، یک مرور گذشته در موزه مدرنا در مالمو در حال تقویت میراث او در خانه 56 سالهاش است. آثار لیزرشتاین در چند سال گذشته موجی از کشف مجدد را به خود دیده است، اما نمایشگاه انفرادی اخیر او - که بین سالهای 2018 تا 2020 در برلین، فرانکفورت و کیل برگزار شد - فقط آثار اولیهای را که او در آلمان تولید کرد به نمایش گذاشت. از سوی دیگر، لوته لیزرشتاین : A Divided Life، به آثار بعدی که در سوئد خلق کرد، وزن یکسانی میگذارد و با حدود 85 نقاشی، بزرگترین نمایش نهادی آثار او تاکنون است.
مکالمه عصرانه لیزرشتاین (1948)
در تبعید، لزرشتاین پرترههایی از مهاجران و مناظر، زنان و خودش مشخصه آثار او سکون است که با رنگهای خاکی و ملایم رنگ آمیزی شده است. برخی از اولین سفارشهای او در مالمو، درست پس از نمایشگاه گالری 1937، از جمله پرتره اریک ترول برگزار شد.
اگرچه لیزرشتاین توانست در سوئد به عنوان یک هنرمند از خود حمایت کند، اما تا اواخر دهه 1970 به رسمیت شناخته نشد. لیزرشتاین در دهه 1980 نوشت: "زندگی من به دو بخش تقریباً مساوی تقسیم شد: کودکی، جوانی، آموزش، اولین کار مستقل من و ترک آلمان، سپس شروعی جدید و پر زحمت در سوئد." «اگر واقعیت خودم را در جعبه نقاشیام نداشتم، آن مورد کوچکی که مرا از اسکنه از طریق استکهلم به جمتلند رساند، نمیتوانستم آن سالهایی را تحمل کنم که همه چیز از من گرفته شد: خانواده، دوستان و خانه. من بخشی از آن را به لطف «تنها واقعیت من» بازیابی کردم.»
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.