18 دی 1401
اگر همان فرهنگ که در سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب نهادينه شده بود ادامه پيدا ميکرد و تفاخر به ثروت، مسابقه براي بالاتر بردن حقوقهاي نجومي، توسل به ابزارهاي نامشروع براي به دست آوردن مقام و منصب، مباح دانستن رانت خواري و مشروع دانستن تز ماترياليستي «هدف، وسيله را توجيه ميکند» سکههاي رايج در جامعه ما نميشدند، امروز شاهد فرار مغزها از کشور نبوديم. براساس آخرين آماري که از ايرانيان مقيم آمريکا در اختيار داريم، حداقل 15000 پزشک ايراني فقط در آمريکا مشغول کار هستند. براساس همين آمار، 12000 استاد تمام ايراني در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي آمريکا مشغول تحقيق و تدريس هستند و 75 درصد اساتيد ايراني در 200 دانشگاه برتر آمريکا تدريس ميکنند. در بخش صنايع، ورزش، هنر، ادبيات و ساير رشتههاي علوم انساني نيز استعدادهاي فراواني را از دست دادهايم و آنها را ناچار به مهاجرت کردهايم و اکنون اين روند خسارتبار شتاب نگران کنندهاي دارد. يک نگاه به اين موضوع همانست که اخيراً کسي در يکي از شبکههاي تلويزيوني داخلي گفته است بگذاريد بروند تا کشور تطهیر شود و نگاه ديگر اينست که ما بايد فکرها و مغزهاي افراطي را تطهير کنيم تا زمينهساز فرار مغزها نباشيم. متأسفانه نگاه اول، روش جاري امروز کشور است و تا زماني که اين نگاه بر کشور حاکم باشد، ما شاهد فرار مغزها خواهيم بود و اگر اين وضعيت ادامه پيدا کند به زودي کشوري خواهيم داشت فاقد ويژگيهاي يک جامعه نام و نشاندار که بتواند با جهان امروز تعامل کند و همچون کره شمالي منزوي نباشد.
تبریز امروز:
⬅️ سال 1357 را در تاريخ معاصر کشورمان از يک منظر ميتوان سال بازگشت مغزها به ايران ناميد. بسياري از دانشجويان و دانشآموختگان رشتههاي مختلف دانشگاهي که به دليل نفرت از رژيم وابسته و فاسد پهلوي تصميم به اقامت در آمريکا، کانادا، کشورهاي اروپائي، هند، ژاپن و بعضي ديگر از کشورها گرفته بودند، با دريافت اخبار اوجگيري انقلاب اسلامي، به ايران بازگشتند و علاوه بر همراهي با انقلاب تا رسيدن به پيروزي داوطلبانه مسئوليتهائي را برعهده گرفتند و خدمت پرزحمت اما بيمنت به کشور و مردم را بر اقامت همراه با رفاه در کشورهاي بيگانه ترجيح دادند. دانشجوياني را سراغ داريم که درسهاي خود را نيمهتمام رها کردند و به ايران بازگشتند تا در ساختن کشور خود سهيم باشند و فرصت استثنائي پيش آمده را از دست ندهند. عدهاي از اين افراد در دفاع مقدس شرکت کردند و خدمات بزرگي ارائه دادند و بعضي از آنها نيز در جبههها به فيض شهادت نائل آمدند.
اين واقعيت، از جاذبه انقلاب اسلامي و رهبري امام خميني حکايت داشت که صادقانه در خدمت کشور و ملت بود و مسئولين نظام تازه تأسيس جمهوري اسلامي نيز براي خدمت به کشور و مردم سر از پا نميشناختند. در آن زمان، از عناويني مانند آيتالله و دکتر و مقام عالي وزارت و... خبري نبود و کلمه «برادر» بالاترين و فاخرترين عنوان براي کساني بود که سنگينترين مسئوليتها را برعهده داشتند. خانهها محقر، زندگيها ساده، رفت و آمدها بيتکلف بودند و کسي درصدد دريافت حقوقهاي نجومي و پر کردن جيبهاي خود نبود. بالاي شهر نشيني افتخار محسوب نميشد، مردم به برادر محمدعلي رجائي که در دوران نخست وزيري و رياست جمهوري در یکی از کوچههای مرکزيترين نقطه تهران در خانهاي قديمي با امکانات معمولي زندگي ميکرد و برادر سيد محمد حسيني بهشتي که چند ساعت قبل از شهادتش خانهاش را از قلهک به خيابان ايران منتقل کرده بود و در کسوت رياست قوه قضائيه خدمت ميکرد، عشق ميورزيدند.
اگر همان فرهنگ که در سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب نهادينه شده بود ادامه پيدا ميکرد و تفاخر به ثروت، مسابقه براي بالاتر بردن حقوقهاي نجومي، توسل به ابزارهاي نامشروع براي به دست آوردن مقام و منصب، مباح دانستن رانت خواري و مشروع دانستن تز ماترياليستي «هدف، وسيله را توجيه ميکند» سکههاي رايج در جامعه ما نميشدند، امروز شاهد فرار مغزها از کشور نبوديم. براساس آخرين آماري که از ايرانيان مقيم آمريکا در اختيار داريم، حداقل 15000 پزشک ايراني فقط در آمريکا مشغول کار هستند. براساس همين آمار، 12000 استاد تمام ايراني در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي آمريکا مشغول تحقيق و تدريس هستند و 75 درصد اساتيد ايراني در 200 دانشگاه برتر آمريکا تدريس ميکنند. در بخش صنايع، ورزش، هنر، ادبيات و ساير رشتههاي علوم انساني نيز استعدادهاي فراواني را از دست دادهايم و آنها را ناچار به مهاجرت کردهايم و اکنون اين روند خسارتبار شتاب نگران کنندهاي دارد.
يک نگاه به اين موضوع همانست که اخيراً کسي در يکي از شبکههاي تلويزيوني داخلي گفته است بگذاريد بروند تا کشور تطهیر شود و نگاه ديگر اينست که ما بايد فکرها و مغزهاي افراطي را تطهير کنيم تا زمينهساز فرار مغزها نباشيم. متأسفانه نگاه اول، روش جاري امروز کشور است و تا زماني که اين نگاه بر کشور حاکم باشد، ما شاهد فرار مغزها خواهيم بود و اگر اين وضعيت ادامه پيدا کند به زودي کشوري خواهيم داشت فاقد ويژگيهاي يک جامعه نام و نشاندار که بتواند با جهان امروز تعامل کند و همچون کره شمالي منزوي نباشد.
ايران، کشوري پهناور و با تنوع آب و هوائي و صاحب ثروتهاي عظيم طبيعي و زيرزميني است که اگر از آنها به درستي بهره برداري شود، ميتواند در رده مهمترين کشورهائي که تمام کشورها و ملتها به آن احساس نياز کنند قرار گيرد. مهمترين ثروت ايران، استعدادهاي فوقالعاده قدرتمندي هستند که نيروي انساني آن را تشکيل ميدهند. ما متأسفانه با روشهاي غلط برخورد با اين ثروت عظيم و کمنظير انساني، آن را رايگان در اختيار بيگانگان قرار ميدهيم. تأسف بالاتر اينکه عدهاي را ميداندار عرصههاي تصميم سازي و تصميم گيري کردهايم که به دفع نيروهاي مستعد و خلاق افتخار ميکنند و با سياست جذب بطور مطلق بيگانهاند. اين، يعني 180 درجه در مقابل سياست بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي قرار داشتن، همان که شهيد مظلوم آيتالله بهشتي ميگفت: جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت، از ويژگيهاي خط امام است.
چاره کار در اينست که تصميم سازي از سلطه افراطيون خارج شود و سياست جذب در تمام ارکان نظام جاري گردد. اجراي بيکم و کاست قانون اساسي ميتواند اين سياست را تضمين کند و مانع فرار مغزها به خارج شود و از منزوي شدن آنها در داخل جلوگيري نمايد.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.