10 مرداد 1401
در سال 1918، جمهوری دموکراتیک گرجستان - که به تازگی از امپراتوری روسیه استقلال یافته بود و اکنون توسط بلشویکها تهدید میشود - به دنبال متحدین بود. برای یکی از نویسندگان برجسته گرجستان در آن زمان، میخائیل جاواخیشویلی، پاسخ ساده بود: «شمال، غرب یا شرق را انتخاب میکنیم؟ همه بحث ها و بحث ها در این مورد عقیم است، اگر مضر باشد.» ما باید به همان سمتی برویم که کشور در حال چرخش است و به سمت غرب می رود.» البته همه چیز اینطور نشد. به زودی بلشویک ها تسلط یافتند و سرنوشت گرجستان دوباره به روسیه گره خورد. اکنون پس از گذشت بیش از یک قرن، گرجی ها دوباره به غرب نگاه می کنند. اتحادیه اروپا به گرجستان به عنوان یک کاندیدای رسمی عضویت قول داده است، به شرطی که برخی از قواعد دموکراتیک را مشخص کند و از برخی از مسائل عبور کند. کل نخبگان فکری کشور و اکثریت قریب به اتفاق جمعیت آن طرفدار پیوستن به اتحادیه اروپا هستند. اما امروز باز هم موانعی در مسیر راه گرجستان به اروپا وجود دارد: این بار نه تنها روسیه ای که با حسادت از تسلط منطقه ای خود محافظت می کند، بلکه دولت خود را نیز با منافع مبهم و ظاهراً افکار مختلط در مورد شایستگی پیوستن به اروپا مشغول داشته است.
تبریز امروز:
تظاهرات خارج از پارلمان در تفلیس
در سال 1918، جمهوری دموکراتیک گرجستان - که به تازگی از امپراتوری روسیه استقلال یافته بود و اکنون توسط بلشویکها تهدید میشود - به دنبال متحدین بود.
برای یکی از نویسندگان برجسته گرجستان در آن زمان، میخائیل جاواخیشویلی، پاسخ ساده بود: «شمال، غرب یا شرق را انتخاب میکنیم؟ همه بحث ها و بحث ها در این مورد عقیم است، اگر مضر باشد.» ما باید به همان سمتی برویم که کشور در حال چرخش است و به سمت غرب می رود.»
البته همه چیز اینطور نشد. به زودی بلشویک ها تسلط یافتند و سرنوشت گرجستان دوباره به روسیه گره خورد.
اکنون پس از گذشت بیش از یک قرن، گرجی ها دوباره به غرب نگاه می کنند. اتحادیه اروپا به گرجستان به عنوان یک کاندیدای رسمی عضویت قول داده است، به شرطی که برخی از قواعد دموکراتیک را مشخص کند و از برخی از مسائل عبور کند. کل نخبگان فکری کشور و اکثریت قریب به اتفاق جمعیت آن طرفدار پیوستن به اتحادیه اروپا هستند.
اما امروز باز هم موانعی در مسیر راه گرجستان به اروپا وجود دارد: این بار نه تنها روسیه ای که با حسادت از تسلط منطقه ای خود محافظت می کند، بلکه دولت خود را نیز با منافع مبهم و ظاهراً افکار مختلط در مورد شایستگی پیوستن به اروپا مشغول داشته است.
لاشا بوگادزه، نمایشنامه نویس برجسته و حامی سرسخت ادغام اروپا، به اوراسیا نت گفت: «قرن بیستم با ایجاد دو دموکراسی گرجستانی بسته شد و هر دوی آنها تلاش کردند به کشورهای اروپایی تبدیل شوند. "ما باید مطمئن شویم که این بار کار می کند."
برای گرجستان های طرفدار غرب، اروپا خانه طبیعی آنهاست که سرنوشت قرن ها مانع از ورود آنها به آن شده است. فعالان سازمانی که عضویت گرجستان در اتحادیه اروپا را تبلیغ میکنند، نوشتند: «ما هرگز آنقدر به رسیدن به آرزویی که در نبردها و فداکاریهای نسلهای زیادی آغشته است، نزدیک نبودهایم. این گروه تظاهراتهایی را در حمایت از اتحادیه اروپا برگزار کرده است که پیوستن بالقوه گرجستان به اتحادیه اروپا را بهعنوان «بازگشت به خانه» توصیف میکند.
فعالان و محققان برای ارائه این روایت به عموم مردم، بر تفسیری خاص و اروپا محور از تاریخ طولانی گرجستان تکیه می کنند. این می تواند همه چیز را شامل شود، از نقش منطقه در مهاجرت انسان های اولیه از آفریقا به اروپا - بقایای 1.8 میلیون ساله یافت شده در گرجستان به عنوان "اولین اروپایی ها" معرفی می شوند - تا روابط با یونان باستان، پذیرش اولیه مسیحیت، و بعداً تلاشهای دیپلماتیک پراکنده که قدرتهای بزرگ اروپا را جلب کرد.
دیدگاه تاریخی
گریگول روباکیدزه نویسنده در سال 1920، زمانی که اولین جمهوری گرجستان هنوز زنده بود، گفت: «ما همیشه به غرب نگاه میکردیم. اما افسوس که وی افزود: "جغرافیای ما بلای جان ما بوده است."
از نظر جغرافیایی، و همچنین از نظر فرهنگی، گرجستان به طور سنتی به عنوان نقطه تلاقی اروپا و آسیا در نظر گرفته شده است. مورخ چارلز کینگ می نویسد: «بیست و پنج میلیون سال پیش دو توده خشکی بزرگ در محلی که ما اکنون محل تلاقی اروپا و آسیا می نامیم، با هم برخورد کردند. زمین های کوهستانی حاصل - مجموعه ای از چین های بلند آکاردئونی - به عنوان قفقاز شناخته شد.
زندگی در این چینها توسط برخوردهای نه چندان تکتونیکی قدرتهای بزرگ - یونانی، ایرانی، بیزانسی، عثمانی و روسی شکل گرفت. در طول این قرنها، گرجستان هویت ملی منحصربهفرد خود را حفظ کرد، در حالی که بر امواج ژئوپلیتیک سوار میشد، اشرافش با عمامهها یا کلاههای بالایی بسته به اینکه کدام قدرت بزرگ در آن زمان قدرت داشت، حفظ شد.
ایده "اروپایی" به عنوان یک هویت تنها در حدود قرن 18 ظهور کرد، و همچنان یک مفهوم انعطاف پذیر است. اما گرجیهای طرفدار اروپا داستانی را روایت میکنند که بر پیوندهای باستانی و قرون وسطایی آنها با قدرتها و ایدئولوژیهای مسلط قاره تأکید میکند. قوی ترین عنصر این امر پذیرش اولیه مسیحیت در گرجستان است.
لوان گیگینیشویلی، مورخ و زبان شناس به اوراسیا نت گفت: یکی از نویسندگان گرجستانی قرن هشتم، یوآن سابانیسدزه، «نوشت که «ما در لبه جهان زندگی می کنیم»، به این معنی که گرجستان در مرز اروپای مسیحی قرار داشت و بخشی از آن بود.
آن روایت امروز نیز قوی است. «هویت تاریخی ما اروپایی است. ما همیشه برای ارزشهای مسیحی جنگیدهایم، و نه فقط با شمشیر، بلکه متفکران ما این ارزشها را اصول عالی میدانستند. ادغام اروپایی گرجستان، به وب سایت خبری Netgazeti گفت.
جابا دوداریانی، مفسر گفت، در این روایت، جورجیا به معنای «نوعی دیدهبان شب است، برای قرض گرفتن از فرانچایز بازی تاج و تخت، محافظان قلمرو مسیحیت در نقاط دوردست و وحشی جهان».
در زمان جمهوری گرجستان، این کشور یک استدلال اضافی برای هویت اروپایی خود اتخاذ کرده بود: دموکراسی. «مردم آنچه را که پادشاهان هدر داده بودند - آزادی - پس گرفتند و دولت مردم، نظم مردم و
نوئه ژوردانیا، رهبر ملی در یک سخنرانی در سال 1920 گفت: حکومت توسط مردم. آقایان اینگونه است که گرجستان خود را به اروپا معرفی کرده و حکم آن را خواسته است.
و هنگامی که قدرت های قاره برای به رسمیت شناختن جمهوری جوان حرکت کردند، ژوردانیا فوران کرد: «تمام اروپا، صرف نظر از حزب و طبقه، یک صدا به ما گفت: تولدت مبارک و خوش آمدی. […] ما با تبدیل شدن به اروپاییان واقعی به این موهبت ها عمل خواهیم کرد.»
هنگامی که گرجستان در سال 1991 از اتحاد جماهیر شوروی استقلال یافت، دولت جدید دوباره تلاش خود را برای همگرایی با غرب آغاز کرد و به دنبال تضعیف پیوندهای خود با روسیه و تعمیق آنها با اروپا و ایالات متحده بود. بدیهیات زوراب ژوانیا، نخست وزیر در اوایل دهه 2000، اکنون مرتباً ذکر می شود: "من گرجی هستم، پس اروپایی هستم."
تلاش برای امنیت
یکی از شخصیتهای کلیدی در روایت طرفدار اروپا، سلطان صبا اوربلیانی، اشراف گرجی است که در اوایل قرن هجدهم مأموریت دیپلماتیک حماسی را به مراکز قدرت اروپا انجام داد و به دنبال حفاظت در برابر امپراتوری محاصرهکننده ایران بود. او حتی با لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه در ورسای ملاقات کرد، اما التماس های او بیهوده بود. پیتر اسکینر مورخ می نویسد: «طبق معمول، حاکمان اروپایی گرجستان را غیرممکن می دانستند.
در نهایت گرجستان برای محافظت در برابر ایرانیان به روسیه روی آورد و خیلی زود این حفاظت به شکل یک الحاق آشکار به خود گرفت. در قرن نوزدهم تفلیس (در آن زمان تفلیس) پایگاه اصلی امپراتوری روسیه در قفقاز بود.
الکساندر دوما در دهه 1850 بازدید کرد و تفلیس را شهری امن و عمدتاً اروپایی توصیف کرد که یکی از "جذاب ترین سالن های تئاتر در جهان" را در خود جای داده و زنان نجیب به دلیل وجود یک شهر کوچک اما اختصاصی، با آخرین دیکته های مد پاریس لباس می پوشند. ارتش خیاطان و میلینرهای فرانسوی.
اما در حالی که الحاق روسیه مدرنیزاسیون، امنیت و دریچه ای را به اروپا به سوی گرجستانی که در اثر تهاجمات ایرانیان ضربه خورده بود به ارمغان آورد، روس ها نیز سلطنت گرجستان را خلع کردند، بخشی از اشراف گرجستان را پراکنده کردند و بقیه را انتخاب کردند و درگیر سیاست یکسان سازی فرهنگی شدند. .
نیمه دوم قرن نوزدهم شاهد آغاز یک بیداری ملی بود که به شکل جدل های ادبی، مبادله ی خردمندانه ی خردها به نام جنگ پدران و پسران به وقوع پیوست. نویسندگان در مورد نوسازی زبان گرجی بحث کردند، گسترش سواد به زبان گرجی را ترویج کردند و از رضایت گرجی ها در قفس طلایی امپریالیسم روسی انتقاد کردند.
بوگادزه به Eurasianet گفت: «این یک مرحله نسبتاً لیبرال و اگر بخواهید گیاهخواری برای امپراتوری روسیه بود، و این به نخبگان فرهنگی اجازه داد تا برای نوشتن کتاب و تدریس کلاسها به زبان گرجی تلاش کنند تا اساساً استقلال فرهنگی در داخل امپراتوری ایجاد کنند.
ایلیا چاوچاوادزه، نویسنده و متفکر برجسته، شخصیت اصلی همه اینها، منتقد تند امپریالیسم روسیه بود، اما روسیه را منبعی برای امنیت، روشنگری به سبک اروپایی و پیشرفت گرجستان میدانست.
با این حال، نسل بعدی روشنفکران و شخصیتهای عمومی گرجستان بهطور فزایندهای به روسیه و مستقیماً به اروپا نگاه میکردند تا الگویی برای ملتسازی و پیشرفت داشته باشند. جاواخیشویلی نوشت: «امروز مسیر گرجستان از مسکو و پتروگراد نمی گذرد، بلکه از دریای سیاه می گذرد و در امتداد دلتای دانوب حرکت می کند.
دیدگاه عملگرایانه
طرفداران می گویند، جدای از استدلال فرهنگی و تاریخی، مورد ادغام اروپا امروز دوباره مبتنی بر عطش پیشرفت، ثبات و رفاه است - همه چیزهایی که شهروندان اتحادیه اروپا آن را بدیهی می دانند.
دوداریانی با تشریح انتظاراتش از گرجستان برای پیوستن به اتحادیه اروپا گفت: «توانایی برنامه ریزی برای 10 سال آینده، احساس امنیت برای مسیر زندگی فرزندان و بازنشستگی ایمن خود - اینها چیزهای بسیار عالی و انسانی هستند. اعتماد به نفس در رهایی از آزار و اذیت خودسرانه و سوء استفاده بوروکراسی نیز همینطور است.»
یک نظرسنجی در سال 2021 از مرکز منابع تحقیقاتی قفقاز نشان داد که حمایت گرجی ها از عضویت در اتحادیه اروپا بیش از هر چیز دیگری مبتنی بر استدلال اقتصادی است. تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان گفتند که عضویت وضعیت اقتصادی کشور را بهبود می بخشد.
با این حال، برای روشنفکران لیبرال کشور، اروپا نشانگر ارزشهای لیبرال، دموکراسی و حقوق بشر است.
روند ادغام اروپا در واقع از قبل به عنوان یک محرک قدرتمند برای اصلاحات سیاسی عمل کرده است. تجارت آزاد و قراردادهای سفر بدون روادید با اتحادیه اروپا که در دهه گذشته منعقد شد، هویج هایی بودند که دولت را به اجرای اصلاحات آزادسازی که اروپا برای کاهش فساد، بهبود حکومت دموکراتیک و حمایت از حقوق بشر خواستار آن بود، ترغیب کرد.
اما همین روند، بخش محافظهکار دیگر جامعه گرجستان را نیز که به حقوق اقلیتها - بهویژه اقلیتهای جنسی - نگاه میکند و با جدایی کلیسا و دولت مخالف است، رتبهبندی کرده است.
گرجستانیهای محافظهکار و بهویژه راست افراطی مخالف عضویت در اتحادیه اروپا هستند، به همان دلایلی که گرجستانهای لیبرال از آن حمایت میکنند. مبارزه برای دسترسی عمومی
نقش LGBTQ گرجستان به عنوان یک میدان جنگ محوری ظاهر شده است و عمیقاً با هویت اروپایی گرجستان گره خورده است.
در سال 2013، درست قبل از اینکه تفلیس توافقنامههای مهم انجمن و تجارت آزاد را با اتحادیه اروپا امضا کند، استفان فوله، کمیسر وقت اتحادیه برای خشم باید به رهبری کلیسای ارتدکس گرجستان اطمینان میداد که این توافقنامه حاوی هیچ حروف ظریفی برای قانونی کردن همجنسگرایان نیست. ازدواج. توافقنامه ارتباط، که هدف آن هماهنگ کردن قوانین گرجستان با قوانین اتحادیه اروپا بود، نیاز به حذف هر گونه تبعیض داشت و منجر به تصویب قانون گسترده ضد تبعیض گرجستان شد.
LGBTQ گرجستانی ها هنوز در تلاش برای مطالبه حقوق خود هستند و دیپلمات های اروپایی آشکارا از مبارزات آنها حمایت می کنند که باعث ناراحتی گروه های دست راستی شده است. اخیراً گروه های همجنسگرا هراسی در اعتراض به آتش زدن پرچم اتحادیه اروپا روی آورده اند.
آینده اروپای گرجستان اکنون نامشخص است. این کشور در ماه ژوئن زمانی که اتحادیه اروپا وضعیت نامزدی عضویت را به سایر متقاضیان اوکراین و مولداوی اعطا کرد، متحمل شکست شد، اما از گرجستان خواست تا قبل از اینکه بتواند شرایط مشابهی را به دست آورد، تعدادی از شرایط سیاسی را انجام دهد.
دولت به طور نامنظم پاسخ داده است و وعده انجام اصلاحات خواسته شده را داده است، اما سپس حملات بی سابقه و تئوری های توطئه را علیه مقامات اتحادیه اروپا و آمریکا به راه انداخته است.
بوگادزه گفت: شرایط امروز آشکارا با یک قرن پیش متفاوت است، اما صاحب نظران تاریخ نمی توانند از دست دادن یک فرصت تاریخی دیگر نگران نباشند.
وی افزود: امروز مسئله اروپایی بودن یا نبودن اساساً این سؤال است که گرجستان می خواهد چه نوع سیستم و جامعه ای باشد. او گفت: «اتحادیه اروپا اساساً از ما خواسته قبل از اینکه روابط خود را به مرحله بعدی برسانیم، به وضوح اعلام کنیم که کجا هستیم و چه کسی هستیم. این سوال نه فقط به خاطر اروپا، بلکه به خاطر خود ما باید پاسخ داده شود.
گیورگی لومسادزه روزنامه نگار مقیم تفلیس و نویسنده داستان های تامادا است.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.