8 اردیبهشت 1401
برای تنظیم سند در یک دفترخانه نشسته ام ، مردی وارد دفترخانه می شود ، می گوید آقای دفتردار می شه یک تعهد نامه برای مهریه بنویسید؟ دفتر دار می گوید ما نمی نویسیم ، شاید همکاران بنویسند! مرد می گوید عروسم مهریه ی پانصد و ده سکه ای می خواهد ! اگر او طلاق بخواهد 10 سکه می گیرد و اگر پسرم طلاق بدهد 510 تا سکه !؟ همه سکوت می کنند ، باز مدیر دفترخانه می گوید نه کار ما نیست ! شاید جایی بنویسند ، اما می نمی نویسیم و مرد از دفترخانه خارج می شوند و سکوت دفترخانه با پچ پچ مردمان بهم می خورد . *** در دفتر اجرای ثبت هستم ، ده ها خانم جوان مدرن و آرایش کرده بر روی نیمکت ها منتظر نشسته اند، از آنکه کنارم نشسته می پرسم ؛ چه عجب ! اینجا چه کار می کنی ؟ براحتی می گوید برای به اجرا گذاشتن مهریه ام ! پیرزنه بمیره ! از ارثش مهریه ام را کامل برمی دارم ! اما نمی میره ! بسیار تعجب می کنم ! تاکنون این چنین ادبیاتی را نشنیده بودم ! به آرامی کنجکاوی نشان می دهم ! وکیل جوان آنجنان کنار موکلش دوستانه و مهربان ایستاده که تصور می کنم با هم نامزد هستند ! اما ماجرا فقط ماجرای اجرا گذاشتن مهریه و طلاق است و بس !
تبریز امروز:
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.